نقد سیدکمال حیدری و جریانهای ناصالح همسو
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، آیت الله ابوالقاسم علیدوست، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، با اشاره به مسؤولیت خود از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی در زمینه کرسیهای نقد، نوآوری و نظریهپردازی در بخش علوم نقلی پیشنهاد کرد تا نوآوریهای جناب آقای سیدکمال حیدری در قالب نشستهای نظریهپردازی بررسی شود و در سخنانی به نقد آراء و رفتارهای وی پرداخته است که متن آن در ذیل تقدیم میشود.
جناب آقای سید کمال حیدری از فضلای معاصر قم، انسانی پرکار و مصمم، که دارای شبکه گستردهای از سایت، کانال، موسسه علمی و شاگردان متعدد میباشند، یکی از فعالیتهای ایشان، همکاری و فعالیت سابق وی در «شبکه الکوثر» بود که معارف شیعی را تبیین و به نقد وهابیت میپرداخت.
از چند سال قبل (تقریبا تیر ماه ۹۲ تاکنون) اما، فایلهای صوتی ـ تصویری (کلیپهای) متعددی از اظهارات ایشان در موضوعات مختلف دینی و فقهی منتشر میشود که بیانگر اتخاذ رویکرد و مبنایی جدید در حوزه تفکر و رفتار او است. در واقع ایشان از آن زمان تاکنون وارد فاز و فضایی جدید شده و تاکنون نیز این رویه ادامه داشته است.
از جمله اولین اظهار نظرهایی که بر اساس مبنای جدید، توسط ایشان انجام شده، موردی است که در ماه رمضان سال ۱۳۹۲ از شبکه الکوثر پخش شد. مطابق آنچه از اسناد و مدارک مربوط به آن برنامه در رسانهها وجود دارد، ایشان معتقد است که بسیاری از میراث روایی شیعه، از کعب الاحبارها، یهودیان، نصرانیها و مجوسیها به ما رسیده است.
از جمله آخرین اظهار نظرهای ایشان نیز، موردی است که اواخر تیرماه امسال (۱۳۹۹) تحت عنوان «چالشهای پیشروی دین و مدرنیته در مواجه با ویروس کرونا» به بیان مطالبی پرداخته است.
ویژگی کلیپهای جناب آقای سید کمال حیدری
فایلهای صوتی و تصویری منتشر شده از جناب آقای سید کمال حیدری دارای ویژگیهای ذیل است:[۱]
یک. فراگیری و انتشار گسترده کلیپها: فایل ها و کلیپهای ایشان در سطح گستردهای در شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی، و در طیفهای مختلفی از این شبکهها، از قبیل شبکههای شیعی-سنی، و حتی شبکههای وهابی مانند «شبکه کلمه»، به طور وسیعی در حال انتشار و دست به دست شدن است. همچنین مخاطبان مختلفی از مردم عوام تا نخبگان حوزوی و دانشگاهی را به سمت خود کشانده است. به عنوان نمونه بنده از طریق تعدادی از دوستانی که نه حوزویاند و نه دانشگاهی، در مورد این کلیپها مورد سؤال و پرسش قرار گرفته و فایلها را برای بنده ارسال کردهاند. این نکته بدین معناست که نمیتوان ادعا کرد این بحثها صرفاً برای حوزویان اندیشمند مطرح میشود و کاری به مردم عادی و کوچه و بازار ندارد!
دو. تنوع موضوعی کلیپها: ویژگی دیگر این فایلها و کلیپها، تنوع موضوعی آنهاست. جناب سید کمال حیدری در هفت سال اخیر به ساحتهای مختلفی از قبیل فقه، اعتقادات، معارف، اخلاق، مسائل کلان و بنیادین و حتی مسائل ریز، اما بیفائدهای، ورود کرده است؛ مسائل ریزی از قبیل اینکه: «آیا ملاقات با امام زمان در عصر غیبت ممکن است؟» و یا مسائلی از قبیل «مطلب منسوب به شیخ مفید(ره) درباره شیخ صدوق(ره)» که دارای اهمیتی نبوده و در زمره مسائل مهم و اساسی به شمار نمیرود.
سه. ادعای نقد قرائتی موسوم به «قرائت رسمی از دین»: ویژگی سوم که در همه کلیپها دیده میشود در واقع نقد قرائتی از دین است که ایشان به عنوان «قرائت رسمی» مطرح کرده و مورد نقد قرار میدهد.
دلیل ورود به این مسئله
اینکه چرا بنده وارد این مسئله میشوم، به دو جهت است:
یک. حجم بالا و بی پاسخ مطالب: هنوز ناگفتهها زیاد است. وقتی نگاه میکنیم میبینیم که برخی مطالب هست که جای گفتن دارد و باید بیان شود.
دو. مسئولیت قانونی بنده در این زمینه: بنده مسئولیت کرسیهای نقد، نوآوری و نظریه پردازی را از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخش علوم نقلی، بر عهده دارم، با توجه به این مسئولیت، بنده لازم میبینم که در این مسئله ورود کنم و پیشنهادی را در همین ارتباط در انتها تقدیم خواهم کرد. با توجه به این دو مورد، به نظر میرسد توجیه کننده ورود بنده در این مسئله باشد.
موافقان و مخالفان جناب آقای سید کمال حیدری
ایشان در سایه رویکرد جدید خود، با غضنظر از کسانی که نسبت به کار، رفتار و شخصیت ایشان بیطرف بوده و ناظر هستند و یا کسانی که اطلاع ندارند، دو دیدگاه پیرامون ایشان شکل گرفته است: موافقان و مخالفان.
۱- موافقان و ادله آنها: عدهای حامی ایشان هستند و از ایشان دفاع میکنند. برخی معتقدند کار ایشان درست است. آخرین دفاعیهای که در مورد ایشان منتشر شده مربوط به موسسه علمی فرهنگی امام جواد(ع) است. در مورخه ۶/۵/۹۹ دفاعیهای با مضمون ذیل توسط موسسه مزبور منتشر شده است. بنده اصل متن را ذکر میکنم، تا انصاف رعایت شود: «آیتالله حیدری به خودِ دین و تشیع اشکال وارد نمیکند.
به باور وی اصل دین، قرآن، پیامبر، اهلبیت به عنوان بهترین گرهگشا و حل کننده مشکلات کلان فکری، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه اسلامی و حتی جامعه بشری بوده، اما این فهم، برداشت و قرائت نادرست و نامعقول برخی از عالمان دین است که گاهی ناکارآمد و نقدپذیر میباشد. هدف اصلی آیتالله حیدری از طرح بحث مذکور و امثال آن ایجاد سوال در اذهان جامعه علمی و حتی عموم مردم جهت پویایی افکار و در گرفتن بحثهای تحلیلی و انتقادی میان موافقان و مخالفان میباشد».
سپس مطرح میکند جامعهای که در آن امکان طرح سؤال و شبهه نباشد، ایستا میشود، و ادامه میدهد: «حوزههای علمیه و عالمان دین بجای مذمتِ طرح اصل سوال، به ارائه پرسشهای متقن بپردازند و از این رهگذر تبیینی معقول و اثربخش از دین در مواجهه با مشکلات جوامع بشری، پیشرو نهند؛ تجربه نشان داده که نمیشود با جامعه مقابله کرد و جلوی طرح سوال را گرفت، بلکه باید اجازه طرح سوال، اشکالات و مناقشات را از طرف مردم و حتی خود مؤسسات داد و به ارائه پاسخهای مستدل، معقول و بروز پرداخت».
بنده بیان دیگری نیز در این زمینه از ایشان دیدم که قابل تأمل و تحسین بود، مبنی بر اینکه «ما نگوییم اصلاح دین؛ دین که صالح و مصلح است؛ بلکه باید بگوییم اصلاح نگاههای دینی و قرائتهای دینی».
این حرفی است که یک موسسه طرفدار یا وابسته به ایشان میزند. قهراً خود ایشان و شاگردان و مریدانشان نیز، در مقام دفاع، همین مطالب را بیان خواهند کرد.
۲- مخالفان و ادله آنها: در مقابل دیدگاه پیشین برخی نیز مخالف ایشان بوده و ردیههایی علیه وی نوشته شده است.
طبق رصدی که در فضای مجازی انجام گرفت، از جمله اولین ردیههایی که علیه ایشان منتشر شد، ردیهای است که در شهریور ۱۳۹۲، از سوی یکی از مراجع آن روز (که اکنون به رحمت خدا رفته است)، در پاسخ به سؤالی راجع به آقای حیدری و کار ایشان، ابراز شده است.
برخی از مخالفان با تعابیری تند و تیز، گاه شخص ایشان، گاه کارهای ایشان و گاه نیز به صورت توأمان هم شخص و هم کارهای ایشان را مورد نقد قرار داده و به چالش کشیدهاند؛ تعابیری که بعضا بنده مایل به ذکر آنها نیستم، اما برای رعایت انصاف و اعتدال –چنانکه متن دفاعیه موافقان ذکر شد- ناچار از ذکر آنها هستم.
به عنوان نمونه آیتالله میلانی از اساتید حوزه در سال ۹۶، در مقام نقد ایشان میگویند: حرفهایی که ایشان میزند یک شیعه نمیزند، و یا حتی یک ناصبی هم نمیزند.
همچنین از دی ماه ۱۳۹۶ یک شبکه مجازی که با عنوان «بنبست» علیه ایشان فعالیت و مطالب مختلفی را علیه وی منتشر میکند، تحت عنوان «سرقتهای علمی»،[۲] کتابهای ایشان و منابع آنها را مقابله میکند.
در اردیبهشت ۹۷ نیز یکی از علمای عراق مطالب تندی را نسبت به منابع مالی ایشان بیان میکند. بعد از تیر ماه امسال (۱۳۹۹) و بعد از اظهار نظر اخیر ایشان در موضوع «چالشهای پیشروی دین و مدرنیته در مواجهه با ویروس کرونا» نیز تعدادی از فضلای حوزه و دانشگاه، در پاسخ و نقد ایشان مطالبی را بیان کردند.
و بالاخره بعضیها نیز میگویند: ما کار ایشان را در خدمت دین نمیبینیم. بلکه با توجه به مشکلاتی که دارد آن به ضرر دین میبینیم و لذا با ایشان مخالفت میکنند.
نکته مهم: اینها مطالبی است که منتشر شده و مطمئن باشید اگر برخی از اینها در فضای مجازی منتشر نشده بود، بنده آنها را ذکر نمیکردم، هرچند اصل بحثم متوقف بر این هست که برخی از نکاتی که گفته شد، باید ذکر شود.
نقد سیدکمال حیدری و جریانهای ناصالح همسو
بنده در این مقام، به شخص ایشان کاری نداشته و در مورد شخصیت ایشان هیچ مطلبی بیان نمیکنم. همچنین در مقام نیتخوانی نیز نیستم. بنده در جایگاه خدای متعال ننشسته و قسیم جنت و نار نیستم. نیز در مقام شناسایی مقصر و یا توصیه و نصیحت نیز نیستم، که خود بیش از دیگران محتاج این مهم هستم.
لذا موضوع نقد بنده، کار و رفتار مورد بحث ایشان و جریانهایی که نظیر کار ایشان را انجام میدهند است.
از نظر بنده جریان آقای حیدری و جریانهای همسو با ایشان از سه جهت قابل نقد و مناقشه است: صالح نبودن این جریانها، نقضغرض نهفته در رفتار این جریانها، عدم التفات به نتیجه کار و رفتار و زمانپریشی مدعیان این جریانها. تفصیل مطلب:
۱- صالح نبودن این جریانات: از نظر بنده جریانی که آقای حیدری و برخی دیگر، به دنبال آن هستند، جریان صالحی نیست.
ما امروزه با جریانی «سنتزدا و تراث زدا» مواجه هستیم که تلاش میکند پایهها را ویران و -به زعم خود- بر اساس خرابه تراث، بنیانی نوین بسازد. به عنوان مثال جناب آقای عبدالکریم سروش با بیان این ادعا که «کل روایات ما خرافه است و روایات صحیح مثل یک انگشتری است در تلی از زباله»، به دنبال چه چیزی است؟[۳] یا وقتی جناب آقای سید کمال حیدری به طور مکرر به فقیهان، متکلمان و قرائتهای موجود، -که لزوما هم قرائت رسمی نیستند،[۴]– حمله میکند، نتیجه آن چیزی جز ویران و نابود کردن تراث نیست. لذاست که از عدم صلاح و صلاحیت این جریانات سخن به میان میآوریم.
۲- نقض غرض نهفته در رفتار این جریانات: نوع رفتار مدعیان این جریانات خلاف و ضد غرضشان است. غرض این جریانات ایجاد تحول، نوآوری و نظریهپردازی است. حال پرسش این است که: آیا این نوع رفتار برای آفرینش تحول، نوآوری و نظریه پردازی موفق و نتیجه بخش است؟ و آیا این مدل عملکرد به پیشرفت نگاه دینی کمک میکند؟ یا اینکه یک «عقب گرد» و یک «نه بزرگ» است؟ بدین معنا که نوع رفتار برای اصلاح نگاههای دینی، رفتاری خلاف عقل، تجربه و نقل است!؟
۳- عدم التفات به نتیجه کار و رفتار مدعیان این جریانات: یکی از نتائج مهلک و خطرناک این نوع رفتار، شبهه افکنی و ایجاد تشکیک است. جناب آقای حیدری با اذعان به این نتیجه خطرناک، خود نقل میکند: «من وقتی که در فقه المرئه مطالبی راجع به زنان و حجاب مطرح کردم، برخی به من نامه نوشتند که ما در حجابمان دیگر تردید جدی داریم: لقد وصلتنی رسائل متعدده تقول: سیدنا هذه الابحاث التی تطرحونها فی فقه المرئه أدّی بالبعض ان یشکک فی عقیدته، أدی بعض الاخوات ان ینزعوا حجابهم أدی… أدی…»، و خود ایشان موارد را برمیشمارد. این نتیجه، امری است که لامحاله بر این نوع رفتار مترتب است و اگر متصلبان بخواهند در آن مسیری که ایشان آن مسیر را باطل میداند و قرائت -به قول خود- رسمی دین میانگارد، تصلب بورزند، ایشان با این رفتارها، بهانهای به دست آنها داده و راه را بر هر نوع نوآوری و نظریهپردازی خواهد بست.
۴- زمان پریشی و عدم مراعات زمان: نکته دیگر پیرامون این جریانها، زمانپریشی و عدم مراعات و التفات به زمان و زمانه است. برای تبیین این مهم به دو نمونه ذیل توجه بفرمائید:
الف. داعش؛ ثمره فتاوای فقهای شیعه: جناب آقای حیدری در یکی از کلیپهای خود –که در زمان حمله داعش به عراق و فتح موصل منتشر شده است – در مقام آسیب شناسی عوامل به وجود آمدن داعش به صحنه آمده و ادعا میکند که داعش کذا و کذا و تکفیریها حاصل چه چیزی هستند؟ سپس پاسخ میدهد که علت به وجود آمدن داعش و تکفیری –و یا یکی از علل به وجود آمدن آنها- فتاوایی است که برخی از فقهای شیعی در کتابهای فقهی خود دارند! و سپس با اشاره به «جواهر الکلام» مرحوم نجفی، بحث مربوط به جواز غیبت، سب و لعن اهل تسنن را مطرح میکند.
ارزیابی این ادعا: گفتنی است : اینجانب مدافع حرف صاحب جواهر در این موضوع نیستم و در درس خارج فقه، در بحث غیبت، این دیدگاه را نپذیرفته ام، اما میخواهم عرض کنم این حرکت جناب آقای حیدری مبتلا به زمانپریشی است. اینکه دلیل به وجود آمدن و حمله داعش، برخی فتاوای فقهی شیعی انگاشته شود و فقهای معظم شیعی متهم و مقصر شناخته شوند، بدون اینکه زمانه و زمینه صدور آن فتاوا تبیین شود، نوعی زمانپریشی و عدم توجه به زمان و زمینه صدور فتواست، که منجر به قضاوت غلط و ناصحیح میشود؛ چنانکه جناب آقای حیدری در این اظهارنظر خود درباره فتوای صاحب جواهر مبتلای به این بلیّه شده است.
زمانه و زمینه صدور فتوای صاحب جواهر: جهت اطلاع عرض میکنم جناب صاحب جواهر(ره) در سال ۱۲۲۶ نگارش جواهر را شروع میکند و حدود ۳۰ سال بعد، -در سال ۱۲۵۷- و ۱۰ سال قبل از وفات ایشان نگارش آن به پایان میرسد.
در مقطع زمانی قریب به شروع نگارش جواهر الکلام، وهابیون حدود ۱۰ مرتبه به عراق حمله داشته اند. وهابیون در سال ۱۲۱۶ حملههای خود را شروع کردند و پس از ورود به کربلای معلی، با شعار «اقتلوا المشرکین و اذبحوا الکافرین»، پنج هزار نفر از شیعیان و اهل کربلا را قتل عام کرده، وارد ضریح مطهر امام حسین(ع) میشوند و آن را غارت و داخل و اطراف حرم را مملو از کثافات و قازورات میکنند!
این فرقه انحرافی، مجدداً در سالهای ۱۲۲۰، ۱۲۲۲، ۱۲۲۵ و… حملههای دیگری به عراق میکنند، که در برخی از حمله موفق و در برخی شکست میخورند. آخرین حمله آنها – تا جایی که بنده ملاحظه کردم- در سال ۱۲۲۵ اتفاق افتاده و نگارش جواهر الکلام نیز در سال ۱۲۲۶ شروع شده است.
این نکته نیز قابل توجه است که در آن زمان تفکیک عموم اهل تسنن از وهابیت -آنگونه که در زمان ما مرسوم است و بین آنها مرزبندی وجود دارد- مشخص نبوده و کل اهل تسنن به سنیّت مکه و مدینه شناخته میشدند؛ لذا هر کاری که اهل تسنن مکه و مدینه انجام میدادند، به حساب کل اهل تسنن گذاشته میشد و تفکیکی بین عموم اهل تسنن و فرقه انحرافی وهابیت وجود نداشت.
فتوای مورد بحث صاحب جواهر در چنین زمینه و زمانهای صادر شده است (که بنده در عین حال از آن فتوا دفاع نمیکنم).
جناب آقای حیدری باید توجه داشته باشند، وقتی متن جواهر –آن هم با غلظت- برای مخاطب خوانده میشود، باید زمانه و زمینه صدور هم برای مخاطب تبیین شود.
اینکه اشکال شود که چرا صاحب جواهر تفکیک نکرده، چنانکه گذشت، اشکالی بیمبناست، چون در آن زمان تفکیک بین اهل تسنن غیر وهابی و وهابیون مرسوم نبود.
ادعای تاثیرپذیری فقیه از زمان و فضای حاکم، البته تا حدی پذیرفتنی و طبیعی است، و لذا اگر آن زمان و فضا در نظر گرفته شود، معلوم نیست که اشکالات شما وارد باشد.
جناب آقای حیدری! شما از کدام «فقیه نامی» سراغ دارید که فتوایی بر قتل اهل تسنن داده باشد؟ اینکه کسی در گوشهای چیزی گفته باشد، محل بحث نیست، گرچه چنین موردی را نیز بنده سراغ ندارم.
امروزه چه کسی عراق را حفظ کرده تا حمام خون راه نیفتد؟ یکی از آقایان عربستان میفرمود اگر آیتالله سیستانی(حفظهالله) مانند بزرگان ما میاندیشید، اکنون باید در عراق حمام خون راه میافتاد!
این نوع بحث کردن مبتلا به زمانپریشی و عدم مراعات زمان است.
ب. توهین شیخ مفید(ره) به شیخ صدوق(ره): جناب آقای حیدری در کلیپی دیگر که در سال ۹۸ منتشر شده، کتابی را به مخاطبان نشان داده و ادعا میکند که شیخ مفید در این کتاب به شیخ صدوق توهین کرده و «او را دیوانهای خوانده که اهل هوا و هوس است و تکلیف از او ساقط»!!
ایشان سپس از مخاطبان خود میخواهد که در اینباره قضاوت کنند و خود در مقام داوری میگوید: «یا شیخ مفید خلاف میگوید و اینگونه بزرگی مانند شیخ صدوق را متهم به دیوانگی و هوا و هوس میکند و یا اینکه شیخ مفید درست میگوید و شیخ صدوق حقیقتاً دیوانه و اهل هوا و هوس است!» و بعد نتیجه میگیرد که: «اگر شیخ مفید خلاف واقع حرف میزند، در این صورت او چه صلاحیتی دارد؟ و اگر راست میگوید و صدوق اینگونه است، چگونه شما دینتان را از روایات و کتب شیخ صدوق میگیرید؟»!
ارزیابی این ادعا: در ارزیابی این کار آقای حیدری گفتنی است: کتابی که ایشان به آن استناد میکند، کتاب «النکت الاعتقادیه» منسوب به شیخ مفید است، و این در حالی است که اساس این انتساب صدها سال مورد تشکیک بزرگان و اهل تحقیق بوده است. به عنوان نمونه شیخ علی نواده شهید ثانی(ره) در انتساب این کتاب به شیخ به طور جد تشکیک نموده است. همچنین ویژهدانی قدر در عرصه کتاب شناسی مانند حاج آقا بزرگ تهرانی –که بر قله شناخت کتاب و مولف ایستاده- تشکیک شیخ علی را صحیح دانسته است. چنانکه مرحوم نجاشی نیز در مقام شمارش و حصر کتابهای شیخ مفید نامی از این کتاب به میان نیاورده است. خود مرحوم شیخ مفید نیز هنگام شمارش کتابهایش، اساساً از این کتاب نام نبرده است. برخی از معاصران اهل فن نیز در این انتساب تشکیک کردهاند.
دیگر اینکه رصد موارد یادکرد شیخ صدوق در آثار شیخ مفید، بیانگر رعایت احترام و ادب ویژه شیخ مفید برای مرحوم شیخ صدوق(ره) است.
جناب آقای حیدری! طبیعی است در مقام بیان مطلب و انتساب کتاب به یک شخصیت، باید این نکات نیز گفته شود. آیا اینکه این کتاب به نام شیخ مفید منتشر شده، میتواند دلیل محکمی بر انتساب کتاب به فرد باشد؟ چه فراوان کتبی که بنام برخی افراد چاپ میشود، اما انتساب کتاب به آن افراد معلوم نیست! به عنوان نمونه، مگر «کتاب اشعثیات» که منسوب به «ابناشعث» است، مشکوک نیست؟!
اینها نمونههای کاری و رفتاریِ جناب آقای سید کمال حیدری است.
شرائط و ادب نوآوری و اصلاح نگاه های دینی
آنچه گذشت، نمونههایی از کار و رفتار جناب آقای سید کمال حیدری بود. چنین رویه رفتاری و کاری، نیازمند این تذکر قرآنی است که «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولًا» (اسراء: ۳۶)
جناب آقای حیدری! نوآوری و اصلاح نگاههای دینی، ادب و شرائط دارد:
۱- احترام به گذشتگان؛ حفظ و تکیه بر تراث: احترام به تراث گذشتگان و تکیه بر آن. اینگونه نیست که تراث گذشتگان، همه خرافه و غلط باشد؛ باید ارزش و احترام آنها را پررنگ کرد و متذکر شد.
۲- رعایت هنجارهای علم: هر علمی و هر پدیدهای هنجار خودش را دارد که باید رعایت شود..
۳- صداقت و پرهیز از راست ناقص و عدم شفافیت: قرائت ابتر و ناقص مطالب، بدون تبیین و تحلیل درست آنها به نوعی خیانت به شمار میرود..
۴- پرهیز از زمانپریشی: در مقام پژوهش و ارزیابی اراء و اندیشهها، باید زمان و مکان در نظر گرفته شود و اقتضائات زمانی و مکانی هر مطلب و هر نویسندهای لحاظ شود.
۵- طرح بحث در جوامع علمی: نمیتوان هر بحثی را در هر جمعی و مکانی مطرح کرد. هر بحثی مخاطب خاص خود را دارد. مباحث عمیق علمی باید در جمع متخصصین و ویژهدانان آن بحث مطرح شود، نه در جمعهای عادی و در فضایی که در دسترس عموم قرار میگیرد.
طرح بحث در جمعهای غیر تخصصی، پدیده عام البلوا و همهگیری است که متوجه برخی از دیگر از سخنرانان در داخل و خارج کشور نیز میباشد. بحث عمیق فقهی باید در جمع فقهپژوهان و ویژهدانان فقهی مطرح شود، نه در جمع عمومی و یا حتی جمعهای دانشجویی. حقیقت آن است که همانگونه که امثال ما نسبت به بحثهای فیزیک و شیمی و… عوام و ناویژهدان هستیم، همین طور دانشجویان و متخصصین رشتههای دیگر نیز در زمینههای مسائل فقهی و اجتهادی عوام به شمار میروند و باید از طرح مباحث عمیق فقهی و اجتهادی در جمع ایشان، به دلیل نیازمندی فهم این نوع مطالب به دقت و تخصص، خودداری کرد.
موارد فوقالذکر درباره فتوای صاحب جواهر و نیز کتاب النکت الاعتقادیه، آیا یک بحث صرفاً عقلی است که بتوان با تمعق عقلی آن را دریافت و لذا اقدام به طرح آن در جمعهای غیر تخصصی و دانشجویی کرد؟ آیا طرح این مباحث در منظر عموم که اطلاع درستی از جوانب مسئله ندارند، کاری صیحیح است؟!
جالب این است وقتی گفته میشود این مطالب منجر به انحراف برخی از افراد میشود، جناب آقای حیدری پاسخ میدهند: «هذه ابحاث علمیه تخصصیه و لیس فتوا فقهیه ولا فتاوا عقائدیه؛ اینها بحثهای علمی است، نه فتاوای فقهی و اعتقادی!».[۵] و ادامه میدهد: «حتی تعملون علیها و ترتبون علیها آثارها هذه دروس للمختصین. هذه بحوث تسمی بحث الخارج فی الحوزات العلمیه؛ اینها بحثهای تخصصی است برای متخصصان!».
جناب آقای حیدری! آیا کلیپهای شما فقط برای اهل درس خارج منتشر میشود و فقط به دست اینها میرسد؟! یا چنانکه شاهدیم در دسترس عموم و عاوم قرار دارد و در حال انتشار در شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی و خودی و غیر خودی است؟!
پیشنهاد رویه صحیح ارائه بحث
جناب آقای حیدری! شاید حضرتعالی بنده را بشناسید. بنده از جمله کسانی هستم که مورد هجمه برخی از سنتیها هستم. کتابهای «فقه و عقل»، «فقه و عرف»، «فقه و مصلحت»، «روش شناسی اجتهاد»، «فقه و حقوق قراردادها» و.. مملو از مطالب جدید و قابل بحث و گفتگو است، اما براساس حفظ هنجارها و انضباط هر علمی بر اساس خودش به نگارش درآمدهاند.
همزمان که حضرتعالی بحث «فقه المرأه» را ارائه میکردید، بنده نیز مبحث «جواز تصدی پستهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی توسط زنان» را داشتم. بنده هم در این مسئله به جواز رسیدم و معتقدم زن میتواند قبول منصب کند و تمام ادله مخالفین -آنچه مطرح شده- را پاسخ داده، و ادله خودم را ارائه کردهام. این مهم را به صورت عمومی اعلام میکنم و متن و صوت درس در سایت بنده موجود است، نمیخواهم -خدای ناکرده- ادعایی داشته باشم.
مقصود این است که کسی نگوید در حوزه امکان طرح بحث و نظر نو وجود ندارد و جلوی اینگونه بحثها گرفته میشود. هیچکس نمیتواند بنده را متهم به ایستایی، و مخالفت با نوآوری و نظریهپردازی بکند. غرض پیشنهاد شیوهای است که عوارض جانبی ندارد و در ضمن زمینه پیشرفت بحث را نیز فراهم میکند.
پیشنهاد ارائه بحث در کرسی های نظریه پردازی
بنده به عنوان مسئول کرسیهای علوم نقلی، از جناب آقای حیدری تقاضا و دعوت میکنم که با حضور خود یا یکی از مطلعان کامل به نظر ایشان در کرسیهای نظریهپردازی، به ارائه بحث و نظر در جمع متخصصین بپردازند و هم اکنون این وعده را میدهم که زمینه حضور و ارائه بحثشان در کرسیهای نظریهپردازی را فراهم کنم. نظریه پردازان با حضور در کرسیهای نظریهپردازی، اراء و نظریات خود را به محک نقد و نظر و ارزیابی مینهند و در جمعهای تخصصی، به تبیین و اثبات نظریه خود میپردازند. تاکنون حدود ۴۰ مورد کرسی نظریهپردازی در این کرسیها برگزار شده است.
بنده حاضرم امکانات و نفراتی در اختیار شما بگذارم تا بتوانید نظریه خود را در قالبی مکتوب یا شفاهی تنظیم نموده و در جلسه یا جلساتی به ارائه آن بپردازید. ارائه شما در جمع ناقدان و داورانی –که با مشورت با خود حضرتعالی تعیین خواهند شد- انجام خواهد شد و تمام جلسه نیز به صورت صوتی و تصویری ضبط خواهد شد تا در نهایت با صلاحدید حضرتعالی منتشر شود.
این وعده علاوه بر جناب آقای حیدری، به محترمینی که در خارج از کشور هستند نیز داده میشود که خودشان و یا کسی –که مورد اعتماد و اطمینان خودشان هستند- را معرفی کنند تا در این کرسیها نظریات آنها طرح و تبیین و نقد شود.[۶]
این نوع طرح بحث و مواجهه علمی مصداق بارز فرمایش امیر حکمت و بیان(ع) است که فرمودند: «اِضرِبُوا بعضَ الرأیِ ببعضٍ یَتَوَلَّدْ مِنهُ الصَّوابُ؛ آراء را به هم بزنید و رای صواب را از آن دریابید».
نکته آخر:
به عنوان آخرین نکته عرض میشود: بنده به هیچ وجه از همه آراء و افکار موجود و مطرح دفاع نمیکنم و معتقدم همه آراء و افکار فقهی –گذشته از حرف فلان مداح و فلان طلبه و فلان مبلّغ- قابل بررسی و نقد است.
متأسفانه امروزه، شاید به خاطر حرکات همین آقایان، جریانهایی مانند آنچه مورد اشاره و نقد قرار گرفت، فعال شدهاند. حقیقت آن است که حرف و عمل این عده قلیل، اساساً قرائت رسمی دین تلقی نمیشود تا مورد نقد قرار گیرد، قرائت رسمی دین را باید از عالمان دین جست و طلب کرد.
برادران و خوهران! جوانان و نوجوانان عزیز! ما توسط ائمه اهلبیت(ع) دعوت شدهایم که در عصر غیبت برای اخذ معالم و معارف دینی به علما مراجعه کنیم.
به عنوان نمونه امام حسن عسکری(ع) به شعیان فرمودند برای کسب معارف و احکام دینی، به فقیهانی رجوع کنید که هم علماً هم نفساً سالماند: «فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ».
حضرت ولیعصر(عج) نیز ما را به سوی علما و فقها رهنمون شدهاند: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّهُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ».
امیدواریم خداوند بزرگ به ما توفیق اطاعت و بندگی عنایت کند و ما را از خدمتگزاران دینش قرار دهد.
الحمدلله رب العالمین
————————————————–
[۱]. ویژگی که عرض میکنم منظور شمارش ویژگیهای ارزشی نیست، یعنی نمیخواهم هنجارشناسانه بحث و ارزیابی کنم. بلکه مقصود هستیشناسانه و بیان واقعیتهایی است که وجود دارد.
[۲]. به جهت اینکه نخواستم در تعبیر تصرف کنم، این تعبیر را ذکر کردم، وگرنه مایل به ذکر آن نبودم.
[۳]. این مطاب را بنده پیشتر در کلیپهای دیگری مورد نقد قرار دادهام.
[۴]. چه اینکه برخی از این قرائتها ممکن است مربووط به یک مداح و یا یک روضهخوان و یا یک مبلّغ معمولی باشد که در جایی مطرح کرده و یا حتی مربوط به نظر مشهور و فقهی هم باشد، که البته در برخی موارد قابل قبول است.
[۵]. بر خلاف این ادعا، ایشان بارها در همین زمینهها گفته است: «افتی؛ فتوا میدهم»!
[۶] تلفن تماس برای برگزاری کرسی : ۰۹۱۹۱۲۵۷۹۸۸
پیشنهاد می کنم که منتقدین آیت الله حیدری به مطالب سایت و کانال ایشان مراجعه کرده و مباحث ایشان را به طور کامل دنبال کنند تا دچار قضاوت ناصواب و ناحق نگردند؛ تنها برای نمونه و در اشاره به متن فوق عرض می شود که حضرت آقا در درسشان در سیر تطور و تحول در تاریخ مکتب تشیع، ضمن برشماری ارکان تشیع در درازنای تاریخ به شیخ مفید و صدوق و اختلاف مبنایشان درباره ی معصوم (پیامبر ص) در موضوع سهو النبی و نوم النبی پرداختند.
اما خدمت طلبه ی گرامی عرض می کنم که اتفاقا چون مطالب سایت ایشان را مستقیما دیده ام و گوش داده ام، به این نتیجه رسیدم که ایشان اساسا مبانی حوزوی درستی ندارد و درست درس نخوانده و فقط ساعات زیادی را صرف نکرده، و هیچ استادی او را ارزیابی نکرده است. اگر هم کرده، به تعارفات گذرانده چون افاضات اخیر ایشان نشان می دهد مبانی ساده ی فقهی و حتی فلسفی و منطقی را درست درک نکرده و در مباحث علمی خودش مرتب از مشترکات لفظی استفاده می کند و نه فقط مخاطب، بلکه خودش را هم به دام مغالطه می اندازد. در سایت آیت الله اراکی، توضیحات کاملی در باره ی سخنان اخیر ایشان و اشکال علمی آن بیان شده است.
جناب بزرگی گرامی!
در نقد علمی این گونه سخن گفتن درست نیست. ایشان سالها در شبکه ی کوثر به تببین الهیات شیعی و نقد وهابیت و ... می پرداختند. اگر ایشان سواد ندارند و یا به علوم اسلامی آگاه نیست و یا مبانی شان سست است، تکلیف آن مباحث و استدلالات چیست؟
از سویی: مستندات مباحث ایشان و مویدین نظر ایشان چه می شود؟
در پایان پسندیده است که تک تک مدعیات ایشان به همراه ادله ی ایشان به طور کامل بیان گردد و سپس نقد گردد تا خوانندگان فهیم، خود قضاوت کنند!
که بسیار زیبا بجا و منصفانه و روشنگرانه تبیین موضع نقد و دفاع و مخالفت و موافقت خود را ارائه نمود.. راه و روش درست و نتیجه بخش چیزی غیر از آنچه که استاد عزیز فرمودند نیست ..
البته که هرکسی که صاحب نظر است دلیلی ندارد دیگران را تخطعه نماید و نظر خود را برکرسی حقانییت بنشاند . علم حقیقی از آن خداوند است و ما تنها به نسیمی از آن گرفتار و آغشته ایم ..
خدایا مارا از خطرات گمراهی بسبب سیاهه های علوم چه دینی و چه غیر دینی حفظ نما ...و هب لنا من لدنک الرحمه بحق محمد وآله