داستانی از حضور در سپاه معاویه تا پیوستن به لشکر امام حسین
به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، رمان «پس از بیست سال» نوشته سلمان کدیور که توسط انتشارات شهرستان ادب چاپ شده، یکی از یازده کتابی است که محرم امسال در طرح «سفیر حسین» در مساجد و هیئات معرفی و ترویج خواهد شد.
«پس از بیست سال» ماجرای حضور سلیم بن هشام در سپاه معاویه تا حضور در سپاه امام حسین(ع) است. به راستی چرا حسین را کشتند؟ اینرمان تلاشی است برای یافتن پاسخ این پرسش. رمانی که از کربلا آغاز میشود و با یک چرخش زمانی به روزگار خلافت خلیفه سوم و حکمرانی معاویه در شام میرود و دسیسههای پسر هند را به خواننده نشان میدهد.
داستان کتاب با ملاقات سلیم و برادرش زید در شب عاشورا، در چادر و خرگاه زید آغاز میشود. سلیم در سپاه امام حسین (ع) است و زید جزء سرکردگان سپاه یزید. زید از عبیدالله بن زیاد برای برادرش اماننامه گرفته است. سلیم ضمن پوزخند به برادرش و به سخره گرفتن او هنگام جدایی، پسر برادرش محمد را در آغوش میکشد و آرام در گوش او زمزمه میکند مبادا فردا دست به کاری بزند که در دنیا و آخرت از آن شرمگین باشد و به او هشدار میدهد فقط تا سپیده صبح فرصت درک حقیقت را دارد؛ هشداری که باعث پیوستن محمد به یاران کم تعداد امام حسین علیهالسلام و شهادت همراه با امام میشود. سلیم از کمترین فرصت همانند مولایش حسین (ع) برای تبیین سره از ناسره و تعریف از حق استفاده میکند.
نویسنده با این داستان کوتاه ششصفحهای به صید مخاطب میپردازد و سپس مخاطب را به بیست، بیستوپنج سال قبل برمیگرداند و به روایت چگونگی بالندگی سلیم در دل دشمن علی علیهالسلام و زمینههای پیوستن او به مولایش و حوادث و جریانات مختلف زندگی او میپردازد. کتاب با خردهپیرنگهایی که نویسنده، چاشنی اثر میکند، به پیش میرود؛ خردهپیرنگهایی که به شناخته شدن و شخصیتپردازی قهرمان اصلی رمان، کمک شایانی میکند. مخاطب با محوریت سلیم، قهرمان رمان، هم به شام وارد میشود و از اوضاع اجتماعی، سیاسی آن دوران از خلافت عثمان مطلع میشود و هم در زمره یاران علی علیهالسلام در میآید.
در فصل آخر اینرمان به اول باز میگردیم و روز عاشورا و هنگامه شهادت یاران حسین (ع) و سلیمِ همراه با آن امام را نظارهگر هستیم. نویسنده اینکتاب، طی ۷۵۱ صفحه به نگارش رمانی دینی و تا اندازهای تاریخی با رویکردی عدالتخواهانه و عدالتمحور میپردازد. نویسنده بسیار تلاش کرده است تا با ارائه تصویری از شام و کوفه و کربلا ما را در آیینهای مقابل خودمان قرار دهد تا به نظاره خود بنشینیم.
سلمان کدیور، پیرنگ اثر خود را بر مبنای رشد جسمی، عاطفی و اخلاقی پسر نوجوانی گذاشته که در اثر قضاوت شگفتانگیز امام علی (ع) هنگام حضور آن حضرت در مأموریتی از طرف رسولالله (ص) به یمن، از دامان مادرش جدا نمیشود. شخصیتی فرضی که زاییده تخیل کدیور است، زمینهای میشود تا نویسنده نقبی به دل تاریخ بزند و از دو سو، طرفین حق و باطل را با زبانی دراماتیک و جذاب بیان کند: یکی از جهت حاکم منحرف از اسلام، یعنی معاویه که اطرافیان فرصتطلب و سالوسبازی چون مروان بن حکم و عمرو عاص او را احاطه کردهاند که در عین اینکه میدانند حاکمشان بر حق نیست، ولی برای کسب منافع دنیوی و پر کردن جیبهای گشادشان از خزانه شام، مجیز معاویه را میگویند؛ طرف دیگر، علی (ع) است که ذرهای از حق و انصاف پا فراتر نمیگذارد و فدائیانی دارد که تمامقد و با استفاده از همه امکانات، گرد شمع وجود او میچرخند.
نویسنده اینکتاب، با انتخاب زاویه دانای کل که بهتناسب داستان به اولشخص مفرد هم تبدیل میشود، روند نضج و رشد شخصیت جوانی را که در میان دشمنان علی (ع) است و تبدیل او به فردی مخلص و فداکار، به تصویر میکشد. سلیم که فرزند یکی از یاران علی (ع) در یمن است و به طمع مال و ثروت معاویه به او پیوسته است و خود نیز از سران سپاه معاویه در جنگ با رومیان میشود، به واسطه مهر مادری و نقش ویژه مادر و مواجهه با ابوذر هنگام تبعید به شام و مواجهه با مالک اشتر، از معاویه و پدر و در برههای حتی از همسر عقدیاش میگذرد تا در صف یاران امیرالمؤمنین (ع) خدمت کند. سلیم پس از شهادت امام، پس از بیست سال در زمره یاران امام حسین (ع) به شهادت میرسد و حتی میتواند پسر برادرش، زید را نیز به سمت کاروان کوچک امام حسین (ع) بکشاند و جزء فداییان حسین (ع) در نبرد نابرابر حق و باطل در کربلا قرار دهد. همسرش نیز سرانجام همراه با بانو زینب (س) به اسارت میرود و در قالب اسیر، به موطن خود شام برمیگردد.
سلیم بن هشام که حیات خود را (به واسطه نقل مادرش) مدیون امیرالمؤمنین علی (ع) میداند، به سبب همراهی پدرِ از امام جداشدهاش که به معاویه پیوسته و از یاران اوست، در عنفوان جوانی از یاران و فرماندهان جنگی معاویه بهحساب میآید و در جنگ با رومیان از فرماندهان پیروز و سرفراز اوست. او با دختر ذوالکلاع، روحانی مفتی دربار معاویه ازدواج میکند. سلیم بهرغم همراهی با معاویه به سبب محبت و علاقهای که از طرف مادرش نسبت به امیرالمؤمنین علی (ع) در جانش مینشیند و به سبب مواجههاش با ابوذر در هنگام تبعیدش در شام و دسیسهچینیهای امثال مروان بن حکم و عمروعاص، به تدریج از معاویه گسسته میشود تا اینکه از شام میگریزد و به کوفه پناه میبرد. حال پس از بیست سال، او به همراه همسرش در رکاب امام حسین (ع) در کربلاست.
اینکتاب و دیگر آثار مطرحشده در طرح «سفیر حسین» را میتوان از کتابفروشیهای جبهه فرهنگی انقلاب و نرمافزار کتابیکا تهیه کرد./826/د102/ق