۱۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۶
کد خبر: ۶۵۹۵۹۱
غدیر شناسی (2)

چرا امام را خداوند انتخاب می کند و بیعت مردم چه نقشی دارد؟

چرا امام را خداوند انتخاب می کند و بیعت مردم چه نقشی دارد؟
واقعه غدیر از مسائل مهم تاریخ اسلام است که به این موضوع در منابع مستدل و مستند و قابل اتکای شیعه و سنی اشاره و روایات زیادی درباره آن نقل شده است.

به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، به نظر می‌رسد یکی از مسائل مهم امروز پایین بودن سرانه مطالعه در کشور است. متأسفانه مردم به طور عمومی اهل مطالعه نیستند. این مسئله از جمله موضوعات تأسف‌برانگیز اجتماعی در جامعه امروز ایران است. باید دقت داشت که امروزه مطالعه ها بر اساس روش کوتاه خوانی و مختصرگویی طرفدار فراوانی دارد.

واقعه غدیر از مسائل مهم تاریخ اسلام است که این موضوع در منابع مستدل و مستند و قابل اتکای شیعه و سنی به آن اشاره شده و روایات زیادی درباره آن نقل شده است. در این نوشتار سعی داریم در چند شماره به بررسی واقعه غدیر بپردازیم. هدف از تهیه این مطلب بیشتر دعوت به مطالعه مستند و رجوع و استفاده از منابع تاریخی درباره وقایعی مهمی چون عید غدیرخم است. قسمت دوم این مجموعه خدمت دوست داران کتاب تقدیم می‌شود.

پرسش و پاسخ هایی درباره مسئله غدیر خم؛ قسمت دوم

 

7. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در اجتماع بزرگ غدیر، از مردم چه درخواستی کرد؟

پیامبر گرامی ازآنها خواست که به امامت دوازده امام شهادت دهند و با امام علی(ع) بیعت کنند و از فرمان آن حضرت سرپیچی نکنند. ایشان فرمود:

ای مردم! امامت علی و فرزندان او را تا روز قیامت در میان شما باقی می گذارم و من آنچه را در ابلاغ ولایت به آن مأمور بودم، به شما رساندم. پس، بر هر انسان حاضر و غایبی و بر هر شاهد و غیرشاهدی و بر هرکس که تاکنون متولد شده یا نشده، حجت تمام شده است. بنابراین، باید حاضران برای غایبان و پدران برای فرزندن مسئله امامت علی و فرزندانش را تا روز قیامت بازگو کنند؛ زیرا به زودی خلافت الهی را به پادشاهی تبدیل و آن را غصب خواهند کرد. آگاه باشید که خدا غصب کنندگان ولایت و طرفدارانشان را لعنت کرده است و به زودی به حساب جن و انس رسیدگی می کند و شعله های آتش را بر گناهکارانشان فرود می آورد که در آن حال یاوری نخواهید داشت.

ای مردم! همانا خدای عزیز و بزرگ، شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا در آزمایشی، آزموده شوید، پس بدکاران شما را از خوبان بازشناساند و شما را بر اسرار غیب آگاه نخواهد فرمود.

درحقیقت، حضرت به طور خلاصه از مردم خواست که بر این بیعت وفادار بمانند، با دوستان امام علی(ع) دوست و با دشمنانش دشمن باشند و حادثه روز غدیر را زبان به زبان به نسل های آینده منتقل کنند.

8. چرا امام را خداوند انتخاب می کند و بیعت مردم چه نقشی در آن دارد؟

امام درحقیقت، انسان کامل است و شناخت او تنها از طرف خداوند ممکن است. در آیه ای از قرآن آمده است: «اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»؛ خدا آگاه تر است که رسالت خود را در کجا قرار دهد. (انعام: 124)

خداوند راهنمایی می کند و خوبی ها و بدی ها را معرفی می کند و راه سعادت و شقاوت را می نمایاند، ولی انسان ها در اطاعت از رهبر آزادند؛ می توانند از امام حق پیروی کنند و به سعادت برسند یا مخالفت کنند و گمراه شوند، چنان که پس از حادثه غدیر نیز گروهی، امام علی(ع) را انکار و حق امامت ایشان را غصب کردند و گروهی بر ولایت و رهبری آن حضرت وفادار ماندند. از آنجا که امام باید در میان مردم زندگی و امر و نهی کند، مردم باید او را قبول داشته باشند و با او بیعت کنند تا امر و نهی امام پشتوانه اجرایی داشته باشد.

9. آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تنها در روز غدیر، امام علی علیه السلام را با عنوان امیرالمؤمنین خطاب کرد یا پیش از آن نیز چنین کرده بود؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش از غدیر نیز بارها و بارها ولایت امام علی(ع) را مطرح کرده بود. بریده بن خضیب اسلمی می گوید: «ما هفت نفر بودیم، از جمله ابوبکر، عمر، طلحه، زبیر و... . روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به ما امر فرمود که: «سَلِّموا عَلی عَلِیٍّ بِاَمْرَهِ الْمُؤْمِنینَ؛ به علی(ع) با کلمه امیرالمؤمنین، سلام کنید.» ما او رابا عنوان امیرالمؤمنین خطاب و به او سلام کردیم، با آنکه رسول الله صلی الله علیه و آله زنده و در کنار ما بود».

عیاشی هم در تفسیرش می نویسد: مردی به محضر امام صادق(ع) داخل شد و گفت: السلام علیک یا امیرالمؤمنین. امام صادق(ع) برخاست و فرمود: این اسم جز برای امیرالمؤمنین، علی(ع) صلاحیت ندارد و خدا تنها او را به این اسم نامیده است. مرد پرسید: امام قائم شما با کدام نام خوانده می شود؟ فرمود: به او گویند: «السلام علیک یا بَقیّه الله، السلام عَلَیْکَ یابْنَ رسولِ الله».

همچنین امام باقر(ع) به فضیل بن یسار فرمود:

یا فُضَیْلُ لم یَتَسَمَّ بِهذَا الاْسمِ غیرَ علیٍّ اِلاّ مُفتَرٍ کَذّابٌ اِلَی یَوْمِ النّاسِ هذا.

ای فضیل! به خدا سوگند جز علی بن ابی طالب تا روز قیامت کسی به این اسم خوانده نشده، مگر افتراگر و دروغ گو.

رسول خدا صلی الله علیه و آله بارها از امامت علی(ع) و یازده فرزند از ذریه او که امامان معصوم(ع) هستند، سخن گفت. در روز غدیر نیز برای علی(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) بیعت گرفت و فرمود:

فَاُمِرْتُ اَنْ اخُذَ البیعَهَ مِنْکُمْ والصَّفْقَهَ لَکُمْ بِقَبُولِ ما جِئَْتُ بِهِ عَنِ الله عزَّوَجَلَّ فی عَلیٍّ أمیرالمؤمنینَ وَالْأَوْصیاءِ مِنْ بَعْدِهِ الّذینَ هُمْ مِنّی وَ مِنْهُ إمامَهً فیهِمْ المَهْدِیُّ إلی یَوْمِ یَلْقی الله الّذی یُقَدِّرُ وَ یَقْضی.

پس، از طرف خدای عزیز و بزرگ فرمان داده شدم که برای علی، امیرالمؤمنین(ع) و برای امامان پس از او که همه آنها از من و از علی هستند و قائم آنان مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف است، تا روز قیامت که به حق قضاوت خواهد شد، از شما بیعت بگیرم.

10. چرا پس از واقعه غدیر، عذری برای کسی باقی نمی ماند؟

زیرا هم ابلاغ فرشته وحی بود و هم اعلام رسول خدا صلی الله علیه و آله و هم بیعت آشکار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، و بیعت عمومی مسلمانان با امامان معصوم(ع) نیز انجام گرفت. حضرت زهرا بارها این حقیقت را یادآور شد و فرمود: «فَما جَعَل اللهُ لِأحَدٍ بَعْدَ غدیرِ خُمٍّ مِنْ حُجَّهٍ وَلا عُذْرٍ»؛ خداوند بزرگ پس از حادثه غدیرخم (که ولایت علی(ع) اعلام گردید) برای هیچ کس عذر و بهانه ای باقی نگذاشته است.

11. نخستین مخالف غدیر که بود و چگونه عذاب شد؟

حارث بن نعمان فهری بود که خود تقاضای عذاب کرد. او آن قدر مغرور بود که می پنداشت قدرتی وجود ندارد تا او را کیفر دهد. رسول خدا صلی الله علیه و آله به وی فرمود: اعلام ولایت امیرالمؤمنین، علی(ع) و فرمان بیعت عمومی با او، به دستور خدا صورت گرفت و من وظیفه ای جز ابلاغ و اجرای آن نداشتم. حارث بن نعمان پس از شنیدن این سخن خشمناک شد و سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! اگر آنچه محمد درباره علی می گوید، از طرف تو و به امر توست، سنگی از آسمان بر من فرود آید و مرا عذاب کند. هنوز سخنان وی به پایان نرسیده بود که از آسمان سنگی بر او فرود آمد و او را به هلاکت رساند.

آیات اول و دوم سوره معارج بیانگر این واقعه است: «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِّلْکَافِرینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ»؛ سؤال کننده ای از عذاب فرود آمدنی پرسید که بر کافران فرود می آید و چیزی مانع آن نخواهد شد.

نکته قابل توجه این است که حضرت زهرا(س) پس از مخالفت این مرد، نگاه معناداری به امام علی(ع) انداخت و فرمود:

أَتَظُنُّ یا اَباالحسنِ أَنَّ هذا الرَّجُلَ وَحْدَه؟ واللهُ ما هُوَ اِلّا طَلِیعَهَ قَوْمٍ لایَلْبِثُونَ أَنْ یُکْشِفوا عَنْ وُجُوهِهِمْ أَقْنِعَتُها عِنْدَما تَلُوحُ لَهُمْ الْفُرصَهَ.

ای ابوالحسن! آیا گمان می کنی (در مخالفت با غدیر) این مرد تنهاست؟ سوگند به خدا او پیش گام قومی است که هنوز نقاب از چهره شان فرو نیفتاده است و آنگاه که فرصت به دست آورند، مخالفت خود را آشکار خواهند ساخت.

12. طوماری که پس از غدیر نگاشته شد، چه بود و به چه منظوری نوشته شد؟

مخالفان غدیر، برای اعلام مخالفت خود با ولایت علی(ع)، پس از گفت وگوی فراوان، عهدنامه ای به خط سعید بن عاص نوشتند تا بگویند که پیامبر، شخصی را برای امامت و رهبری تعیین نکرد و مردم باید با تشکیل شورا هرکس را می خواهند، برگزینند و هدف اصلی آنان از این کار، انکار ولایت حضرت علی(ع) بود. در بخش هایی از این عهدنامه آمده بود:

این عهدنامه ای است که گروهی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله _ اعم از مهاجر و انصار _ بر مضمون آن اتفاق کرده اند. آنان کسانی هستند که خداوند متعال، در کتاب آسمانی، به وسیله رسول و به زبان او، آنان را ستوده است. این گروه بعد از کوشش در رأی و مشورت در امر، از سر دل سوزی برای اسلام و مسلمانان در طول تاریخ، آنچه را به مصلحت دین و مردم می دانستند، در این عهدنامه منعکس کردند تا نسل های آینده با به کار بستن مضامین آن و پیروی از این روش، سعادت دنیا و آخرت خود را به دست آورند.

اما بعد؛ به درستی که خداوند متعال به منّ و کَرَم خویش، محمد را به سوی مردم فرستاد تا دین مورد رضایت او (خدا) را به مردم ابلاغ کند و رسول خدا صلی الله علیه و آله در وظیفه تبلیغی خود کوتاهی نفرمود و آنچه را مأمور به تبلیغ آن بود، به مردم اعلام و مسلمانان را به حفظ آن مأمور ساخت، تا آنکه دین به کمال خود رسید و واجبات و سنن الهی در جامعه اجرا شد.

پس از آن، خداوند، رسول خویش را به سوی خود، خواند و آن حضرت در کمال عزت و احترام، دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت، بدون آنکه شخص خاصی را به جانشینی خود برگزیند، بلکه اختیار تعیین خلیفه را به مردم واگذار کرد تا هرکس را که مورد اطمینان آنان باشد، به جانشینی رسول و ولایت امر مسلمانان برگزینند و به درستی که برای مردم مسلمان، پیروی از رسول خدا صلی الله علیه و آله شایسته است، چنان که خداوند در قرآن می فرماید: «برای کسانی که مشتاق دیدار پروردگار در روز قیامت هستند، پیروی از رسول، نیکو است.» به راستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله کسی را جانشین خود قرار نداد، تا خلافت در یک خاندان جای نگیرد و دیگران هم از آن بهره ای ببرند و همچون ارث از شخصی به شخص دیگر منتقل نگردد و در میان ثروتمندان دست به دست نچرخد و هیچ خلیفه ای نتواند ادعای خلافت در اولاد خود را تا روز قیامت بکند.

بر مسلمانان هر عهد و زمانی لازم است که بعد از مرگ هر خلیفه، اصحاب حل و عقد آنان، پس از تبادل افکار و مشورت، زمام امور مسلمانان را به کسی بسپارند که او را صالح و شایسته تشخیص دهند و او را ولیّ امر مسلمانان و صاحب اختیار اموال و جان آنان قرار دهند؛ زیرا صلاحیت و لیاقت برای این امر (تشخیص ولیّ امر) بر اصحاب حل و عقد است و آنان از تشخیص ولیّ امر ناتوان نخواهند بود. پس اگر کسی ادعا کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله شخص خاصی را به جانشینی خود برگزیده و او را به اسم و نسب معرفی کرده است، سخنی بیهوده گفته و برخلاف نظر اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله رأی داده و با جماعت مسلمانان به مخالفت برخاسته است.

اگر کسی مدعی شود که خلافت و جانشینی رسول، ارث است و بعد از او به دیگری منتقل می گردد، سخنی به گزاف گفته است؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: ما گروه انبیا ارث به کسی نمی دهیم و آنچه از ما باقی بماند، صدقه است. و اگر کسی مدعی گردد که خلافت رسول شایسته هرکس نیست، بلکه شخص معیّن و خاصی از میان مسلمانان سزاوار این مقام است و خلافت حق اوست و برای دیگری سزاوار نیست؛ زیرا خلافت در ادامه نبوت است و همان حکم را دارد، پس این سخن شنیدنی نیست و گوینده آن دروغ گو است؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: اصحاب من مانند ستارگان آسمانند، به هرکدام اقتدا کنید، هدایت می شوید. 

اگر کسی ادعا کند که او سزاوار خلافت است و نه غیر او، آن هم به واسطه نزدیکی با رسول از حیث نسب و سبب، و همین معیار در هر عصر و زمانی ملاک خلافت است تا دنیا باقی است، پس کلام او بی مورد است؛ زیرا ملاک و معیار، تقواست و نه نزدیکی با رسول خدا صلی الله علیه و آله ، چنان که خداوند می فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» و همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: تمام مسلمانان یکی هستند و علیه مخالف، در یک صف قرار دارند. پس کسی که به کتاب خدا ایمان بیاورد و سنت رسول را پذیرا باشد، بر طریق حق است و اشکالی در کار او نیست و کسی که برخلاف آن حرکت کند و از جمع مسلمانان جدا گردد، او را بکشید؛ زیرا در کشتن او صلاح امت نهفته است.

همچنین پیامبر فرمود: کسی که جمعیت امت مرا متفرق سازد و شقّ عصای امت کند و در صفوف امت شکاف اندازد، پس او را به قتل برسانید، حال هرکس می خواهد باشد؛ زیرا اجتماع امت، رحمت است و جدایی امت، عذاب و امت من هیچ گاه بر گمراهی جمع نمی شوند و همه در برابر دشمن به سان یک دست هستند. از جماعت مسلمانان جدا نمی شوند مگر دشمنان، که در این صورت ریختن خون آنها مباح است.

افرادی مانند ابوسفیان، عکرمه بن ابی جهل، صفوان بن امیه، سعید بن عاص، خالد بن ولید، عباس بن ابی ربیعه، بشر بن سعد، سهیل بن عمرو، حکیم بن خرام، صهیب بن سنان، ابواعور اسلمی، مطیع بن اسود و... این عهدنامه را امضا کردند.

پس از امضای این عهدنامه، آن را به ابوعبیده جراح سپردند. ابوعبیده نیز آن را به سفارش آنان در محلی از کعبه دفن کرد و تا زمان خلافت خلیفه دوم همچنان دفن بود.

13. چرا در روز غدیر، دین کامل شد؟

کمال دین، به نبوت و امامت بستگی دارد؛ زیرا پیامبران، دین الهی را به مردم ابلاغ می کنند و ملت و دولت توحیدی تشکیل می دهند و عامل محدثه و آورنده دین هستند و جانشینان آن حضرت، دین را به نسل های بعدی منتقل می کنند. در غدیرخم، بیعت با ولایت تحقق یافت و اصل امامت در پرتو اصل نبوت جوانه زد و دین تکمیل شد، چنان که در قرآن آمده است: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا؛ امروز (روز غدیر) دین را برای شما کامل کردم و نعمت من بر شما تمام شد و رضایت دادم که اسلام دین شما باشد». (مائده: 3)

منبع: کتاب غدیر، اکمال دین، نوشته سید حسین اسحاقی، ص27 - 34 .

انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران کتاب «غدیر، اکمال دین» را در قطع رقعی و 190 صفحه به چاپ رسانده است.

علاقه‌مندان می‌توانند برای خرید این کتاب به انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به آدرس: تهران، خیابان ولیعصر، ابتدای بزرگراه نیایش، جنب مجموعه ورزشی انقلاب، دانشگاه صدا و سیما، تلفن: : 22040986 مراجعه کنند./826/ن602/ق

ارسال نظرات