بررسی تطبیقی تأثیر جریانات دینی خارجی در کشورهای آسیای مرکزی
به گزارش بین الملل خبرگزاری رسا، اوضاع دینی در آسیای مرکزی سخت و پیچیده است و عوامل بسیار در سطوح مختلف جهانی، منطقهای و ملی دارد. بهرغم اینکه همه ارگانهای دولتی در کشورهای شوروی سابق آسیای مرکزی اعلام میکنند که در حال حاضر اوضاع دینی باثبات است، ولی به نظر نگارنده این مقاله این تصور از واقعیت به دور است.
به اعتقاد کارشناسان مستقل؛ از جمله تهدیدهای جدی برای امنیت دینی کشور عوامل زیر هستند:
- رشد افراطگرایی اسلامی در منطقه؛
- رشد جمعیت و فعالیت گروههای تروریستی مختلف؛
برای نمونه در سالهای 1999 تا 2010 میلادی؛ تعداد 1059 مورد اقدامات (عملیات) ناشی از افراطگرایی در کشور قرقیزستان ثبتشده است. در قزاقستان طی 5 سال اخیر 14 عملیات تروریستی صورت گرفته است که در آن 90 نفر کشته شدهاند. در جمهوری ازبکستان 70 درصد مردم کشور تروریسم و افراطگرایی دینی را مهمترین تهدید برای امنیت کشور میدانند. این آمار نشان میدهد که تأثیر اسلام در جریانات سیاسی منطقه هر سال قویتر میشود. اسلام و مخالفین اسلامگرا اکنون وجه جداییناپذیر زندگی سیاسی کشورهای پساشوروی آسیای مرکزی شده است. در این راستا مطالعه و بررسی اسلامگرایی در این منطقه بخصوص با توجه به تأثیر عوامل خارجی اهمیت بسیاری دارد. اکنون نیروهای سیاسی مختلف از دین به نفع خود استفاده میکنند. تأثیر خارجی که پس از به استقلال رسیدن کشورهای آسیای مرکزی بیشتر شده است بعضاً منفی است. کشورهای اسلامی مانند پاکستان، عربستان سعودی، ترکیه، ایران به دنبال این هستند که مدلهای توسعه خود را در قلمرو ترکستان پیاده کنند. این تأثیر دو وجه دارد: فرایند احیای دینی و پیشبرد منافع سیاسی خود با کمک اسلام.
بدین ترتیب اسلام سیاسی یکی از روشهای اصلی تأثیر خارجی است. این وضعیت تقریباً در همه کشورهای آسیای مرکزی با ویژگیهای مخصوص و اندازه تأثیر متفاوت مشاهده میشود. بررسی این موارد هدف این تحقیق میباشد.
قرقیزستان:
بسیاری از کارشناسان معتقدند افراطگرایی دینی در قرقیزستان به دلیل تأثیر خارجی از سوی مراکز افراطی دینی و مراکز آموزشی دینی خارجی رو به افزایش است زیرا هیچ قانونی مبنی بر ممنوعیت کسب تحصیلات دینی در خارج از کشور در قرقیزستان وضع نشده است.
اسلامگرایی در قرقیزستان دارای ویژگیهای زیر است:
- سرعت گسترش؛
- حفظ اسلام مردمی (سنتی) مذهب حنفی که نسبت به سایر مذاهب ملایمتر و بردباری بیشتری دارد.
- افراطگرایی جریانات غیر سنتی با عقاید جهادی؛
- سیاسی شدن دین
کارشناسان اوضاع قرقیزستان را پرتنش توصیف میکنند. به گزارش کمیسیون دولتی امور ادیان؛ در سالهای 2017-2003 تعداد 20 گروه افراطی و تروریستی در قرقیزستان کشف و شناسایی شده است که از سوی کشورهای خارجی تأمین مالی و مدیریت میشوند. گروه حزب التحریر الاسلامی و جماعت التبلیغ تعداد طرفداران بیشتری را در قرقیزستان دارند. تعداد اعضای این گروهها به ترتیب 15 و 20 هزار نفر میباشد. این گروهها راه حلهای آلترناتیو برای تغییر وضعیت دشوار اجتماعی-اقتصادی در این کشور دارند. تعداد پیروان جماعت التبلیغ هر سال افزایش مییابد و اکنون این گروه بزرگترین گروه دینی از نظر گستره فعالیت خود به شمار میرود.
در میان کارشناسان در خصوص چگونگی و نوع فعالیت این گروه اتفاقنظر وجود ندارد. عده از کارشناسان از جمله اعضای کمیسیون دولتی امور ادیان قرقیزستان اعتقاد دارند که جماعت التبلیغ یک گروه غیرسیاسی است که هیچ خطری برای امنیت کشور قرقیزستان ندارد.
برخی دیگر از کارشناسان از جمله «ی.یگوروف» سیاست شناس روس، میگوید که در آینده بلندمدت پیروان جماعت التبلیغ داعیه رسیدن به قدرت و حکومت خواهند داشت.
برخی دیگر از کارشناسان همچون قادر مالک اف اسلامشناس برجسته ممنوعیت فعالیت این گروه در قرقیزستان را برابر با خودکشی می دانند زیرا مقابله با عقاید و ایدئولوژی سلفی و جهادی در این کشور صرفاً با کمک جماعت التبلیغ امکانپذیر است.
وی جماعت التبلیغ را مانع و سپر اصلی در مقابل شیوع و ترویج افکار جهادی میداند. مالک اف میگوید که در صورت ممنوع کردن این گروه، اعضای آن به اسلام رادیکال خواهند پیوست.
درهرصورت دولت قرقیزستان باید رابطه خود را با این نیروی دینی جدید برقرار کند و این مورد را در نظر بگیرد که این گروه در خارج از کشور تأسیسشده است و ظاهراً برنامه ها و نقشههایی بر روی قرقیزستان کشیده است.
بدین ترتیب بررسی و تحلیل نشان میدهد که در قرقیزستان هیچ گروه یا سامان سیاسی اسلامگرا (از نوع داخلی) وجود ندارد. البته سال ها پیش دو گروه بومی به نام "جیش المهدی" (که چند عملیات تروریستی در بیشکک و حومه آن ترتیب داده است) و نیز "یاقین انکار" شاخه رادیکال از گروه جماعت التبلیغ (سال تأسیس: 2014) در این کشور اعلام وجود کردند.
اعضای این گروه تمامی دستاوردهای تمدن را انکار میکنند و رفتارهای متعصابانه دارند. کارشناسان معتقدند که این گروه جنبه غیر افراطی و غیر تروریستی اما درعینحال مخرب و مخالف پیشرفت و توسعه اجتماعی است. بقیه گروهها در خارج تأسیسشدهاند و به لطف قوانین لیبرال قرقیزستان به فعالیتهای گسترده و آزاد در این کشور میپردازند. درنتیجه؛ قرقیزستان در منطقه آسیای مرکزی تبدیل به کشوری شده است که رشد اسلامگرایی بیشترین سرعت را دارد.
تاجیکستان:
با توجه به اوضاع اجتماعی-اقتصادی دشوار کشور تاجیکستان پس از کسب استقلال، کشورهای مسلمان برای پر کردن خلأ ایدئولوژیک در این کشور شتافتند که منجر به اسلامی شدن جامعه آن شده است. ساخت مساجد، گشایش مؤسسات آموزشی دینی، اعزام به کشورهای خارجی برای کسب تحصیلات دینی و فعالیتهای گسترده مبلغان دینی خارجی باعث رادیکال شدن جریانات اسلامی شده بود و احیای اسلام در این کشور بلافاصله جنبه رادیکال به خود گرفت.
فعالیت سید عبدالله نوری موجب ایجاد شرایط مناسب برای سیاسی شدن اسلام و مبارزه برای کسب قدرت شده که درنتیجه جنگ داخلی سالهای 1997-1992 رخداده بود. اما حتی با پایان یافتن این جنگ تمام اختلافات برطرف نشده است. امامعلی رحمان رئیسجمهور تاجیکستان میگوید که مداخله خارجی در میان مردم کمسواد و بافرهنگ ضعیف، تحصیلات سکولاریستی و دینی بیکیفیت یکی از دلایل تقویت افراطگرایی بخصوص در میان جوانان شده است. اوضاع تاجیکستان از این لحاظ خطر بیشتری دارد که اسلامگرایان ماهرانه سمت و سو های خود را تغییر میدهند و دموکراتها، کمونیستها و کارمندان دولتی برای نیل به اهداف مغرضانه خود سوءاستفاده میکنند. در تاجیکستان تعداد کثیری از افراد فقیر هستند که بر این باورند که اسلام دین پدران و اجداد آنهاست. آنان قشر مناسب برای ترویج جریانات دینی مختلف مانند حزب التحریر، سلفیه، القاعده، داعش و ... هستند. از ویژگیهای اسلام سیاسی تاجیکی این است که تاجیکستان تنها کشوری است که حزب اسلامی مخالف از سال 1990 تا 2015 در آن تأسیس و فعالیت داشته است. طی این مدت این حزب تغییراتی داشته و از روشهای قهری صرفنظر کرده و به فعالیت پارلمانی رو آورده بود. بااینحال در سال 2015 این گروه افراطی اعلام و فعالیت آن ممنوع شده است. در تاجیکستان در مقایسه با سایر کشورهای منطقه آسیای مرکزی شاهد ترکیبی از گروههای اسلامی رادیکال داخلی و خارجی هستیم.
ازبکستان:
بسیاری از نمایندگان جامعه کارشناسان؛ روند اسلامگرایی در ازبکستان را به فعالیت سازمانهای مختلف اسلامی خارجی ربط میدهند. از جمله این سازمانها و گروهها؛ نیروهای اطلاعات کشورهای عربستان سعودی، پاکستان، افغانستان، آمریکا و سایر کشورهای غربی و عربی است. به نظر کارشناسان؛ نیروهای خارجی نهتنها ایدئولوژی جهادی را وارد ازبکستان کرده اند، بلکه شیوع و گسترش اجتنابناپذیر آن را موجب شدند، زیرا مردم این کشور سنتاً مذهبی بودهاند. از اوایل سالهای 1980 میلادی در دره فرغانه مکتب خانههای خصوصی غیرقانونی فعال بودند که ارتباطات این مراکز با سازمانهای اسلامی دینی موجب تغییر نوع و چگونگی فعالیت و ایدئولوژی آنها شده است. تأثیر مذهب حنبلی که در مقایسه با مذهب حنفی تندروتر و بردباری کمتری دارد. فعالیت آنها در جنبشی به نام "عدالت" خود را بهوضوح نشان داده است که در تظاهرات ماه دسامبر سال 1991 در نمنگان درخواست کرد اسلام به دین و ایدئولوژی دولتی ازبکستان تبدیل و نشریات جناح مخالفین قانونی شوند.
مهمترین گروههای دینی فعال در ازبکستان؛ حزب حرکت اسلامی ازبکستان، اکرمیه و حزب التحریر است. حزب حرکت اسلامی ازبکستان از همه گروهها تندروتر است. اکنون این گروه تقریباً هیچ حضوری در ازبکستان ندارد. فعالیت اکرمیه پس از فشارهای سال 2005 از سوی دولت ازبکستان کمرنگ شده است. لذا مهمترین مبلغ و انتقال دهنده افکار بنیادگرا گروه حزب التحریر میباشد. بنابراین میتوان گفت که اسلام در کشور ازبکستان چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی در حال گسترش بوده و هست.
قزاقستان:
در سالهای اول پس از کسب استقلال؛ قزاقستان بهدوراز هرگونه افراطگرایی دینی بوده است. اما در دهه 2000 افکار اسلامی تندرو وارد این کشور بخصوص مناطق غربی و جنوبی قزاقستان شده بود. این امر دلایل زیر داشته است:
- اوضاع اجتماعی-اقتصادی بد، ایجاد گروههای میانجیگر و افت سطح تحصیلات در تمام سطوح؛
- افزایش جماعتها و گروههای اسلامی غیررسمی که وابستگی به اداره مفتیات قزاقستان نداشته و از سوی کشورهای خارجی تأمین مالی میشدند.
- تقسیم امت اسلامی قزاقستان بر اساس ملیت (علت آن اعتبار و نفوذ پایین امامان قزاق و حضور غالب نمایندگان قزاقی الاصل در اداره مفتیات این کشور)
- فعال شدن گروههای رادیکال که سعی داشتند در مراکز دولتی نفوذ کنند و برای اهداف سیاسی از دین استفاده کنند.
- استفاده از اینترنت برای جذب جوانان ناامید از اوضاع کشور
در سالهای 2010-2000 فعالیت تبلیغی گروههای تندرو بسیار گسترده و پررنگ بوده است. علت رشد دینداری نه تنها افزایش حضور مبلغان دینی بلکه ضعیف شدن وضعیت اجتماعی-اقتصادی در این کشور بوده است. در سالهای 2017-2011 نیروهای رادیکال چندین عملیات انتحاری علیه مقامات، نیروهای قوه قهریه و تجار انجام دادهاند.
در سالهای 2016-2012 نیروهای انتظامی قزاقستان توانستند پرخطرترین گروههای تروریستی را خنثی کنند. بطور همزمان بنیه قانونی مقابله با افراطگرایی و تروریسم تقویتشده و تصویر و تصور منفی از آن در جامعه ایجادشده است.
ولیکن دولت قزاقستان نتوانست گروههای رادیکال را تحت کنترل کامل قرار دهد. در سالهای 2017-2016 عملیات تروریستی جدید در شهرهای آتیرائو و آلماتی اتفاق افتاد. بهرغم ادعای دولت مبنی براینکه اوضاع دینی در آن کشور باثبات است و جای نگرانی ندارد، ولی سلفی گری رو به افزایش است. به گفته «م. کازناچیف» سیاست شناس روس امروزه ورود نیروهای رادیکال در ساختارهای دستگاه دولتی ریسک جدی دارد. برخی از گروههای دینی روی جوانان موفق متمرکزشدهاند که میتوانند یک مسأله سیاسی یا اقتصادی را بهعنوان یک مسأله بزرگ و مهم مطرح کنند. نیروهای تندرو به این دسته از جوانان کمک میکنند تا بهعنوان کارمند دولتی و یا نیروی قوه قهریه استخدام شوند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان؛ اسلام رادیکال میتواند به جد سایهای بر آینده سیاسی قزاقستان بیندازد. اکنون اسلام رادیکال در قزاقستان بر اساس اصل ملی و طایفهگرایی شکل میگیرد.
ترکمنستان:
وضعیت دینی در ترکمنستان ویژگیهای خاص خود را دارد. قبلاً این اعتقاد در خصوص ترکمنستان رایج بود که این کشور کمتر از بقیه کشورهای منطقه تحت تأثیر اسلام رادیکال قرارگرفته است که علت آن سنتهای معنوی قوی ملت ترکمن و کنترل شدید دولت بر حوزه دینی است. اسلام در ترکمنستآنهمواره بهدوراز سیاست بوده و در سطح روابط قبیلهای توسعه مییافته است.
بااینوجود سیاستهای دینی دولت دوگانه بوده است. از یکسو دولت از گسترش اسلام استقبال میکرد زیرا آن را وسیلهای برای تقویت قدرت خود میدانست. از طرف دیگر اسلامگرایی همواره زیر کنترل دولت بوده است. این کنترل شدید تا زمانی مؤثر بوده است اما فقط در دوره آرامش و آسایش. از سال 2014 بحران مواد غذایی در این کشور به وجود آمد. بسیاری از افراد اخراج شده بودند. از اوایل ژانویه 2019 گاز، برق، آب آشامیدنی و نمک که همه رایگان بوده اند پولی شده اند. درآمدهای بودجه دولت کاهش پیداکرده است. علت اصلی آن کمبود شدید ارز خارجی در اثر افت قیمتهای جهانی گاز است که برای ترکمنستان تنها محصول صادراتی میباشد. خریدار اصلی آن چین بوده است که وامهایی به مبلغ 8 الی 12 میلیارد دلار برای حمایت از بخش سوخت و انرژی به دولت ترکمنستان اختصاص داده است. اکنون زمان برای بازپرداخت این وامها رسیده است. بطور همزمان روابط این کشور با مهمترین شرکای تجاری ازجمله روسیه، ایران و ترکیه تیره گشته است.
به دلیل بدتر شدن وضعیت اجتماعی-اقتصادی در این کشور اوضاع دینی نیز پیچیده شده است. هرگونه مخالفت در این کشور میتوانست فقط در اسلام موفق شود زیرا هیچ گروه مخالف غیردینی در این کشور وجود ندارد. گروه مخالف ترکمنستان در زمان نیازاف بهکلی حذفشده است. اختلافات و کشمکشهای قبیلهای در این کشور بیشتر شده است. این امر موجب شده عوامل بیثباتی داخلی و خارجی در این کشور بوجود آید:
از جمله عوامل داخلی؛ گسترش اسلام رادیکال در این کشور بوده که افکار آنهمراه با مهاجران کاری و دانشجویان تحصیلکرده در کشورهای اسلامی وارد این کشور میشود.
عوامل خارجی به فعالیت داعش در افغانستان ارتباط دارد که در آن کشور حدود 1 میلیون نفر از ترکمن ها ساکن هستند که از سال 1994 تحت تأثیر طالبان به سر میبرند.
اکنون فعالیت گروههای رادیکال در این کشور افزایش مییابد. در ولایت لباب، عشقآباد و ترکمنآباد بیش از 100 نفر از پیروان جنبش افراطی "جهادگرایی" کشفشدهاند که عملیات تروریستی در واحد صنعتی "ماری آزت" انجام داده است.
همچنین شاخههایی از حزب التحریر و سایر گروههای رادیکال مانند سلفیه، داعش و ... در این کشور فعال هستند. گروه "نورجولار" از گروههای تروریستی حمایت مالی میکند. ادغام نیروهای افراطگرا با قاچاقچیان مواد مخدر خطر جدی برای این کشور دارد. اختلافات قبیلهای نیز رو به افزایش است. اهالی ولایت آخال در این کشور جایگاه برتری دارند و بقیه مردم احساس نارضایتی و نقض عدالت اجتماعی میکنند. آنان دین را ابزار و وسیلهای برای برقراری عدالت در جامعه میدانند.. در نتیجه مقامات ترکمنستان توانستند طی مدتی خطر شیوع وگسترش افراطگرایی را به حداقل برسانند اما نتوانستند بهکلی آن را برطرف کنند. بدترین سناریو پیشبینیشده برای کشور ترکمنستان رشد نارضایتی مردم به دلیل کمبود مایحتاج و مواد غذایی و کاهش اشتغال است. در شرایط ضعیف شدن ارتباطات قبیلهای و نبود گروه مخالف غیردینی، نیروهای تندرو ممکن است هرگونه تظاهرات مردمی را مدیریت کنند و اگر نیروهای خارجی از سوی افغانستان مداخله نمایند این وضعیت میتواند نهتنها برای ترکمنستان بلکه برای تمام آسیای مرکزی غیرقابلپیشبینی شود.
نتیجهگیری:
مهمترین خطر برای همه کشورهای آسیای مرکزی اسلام رادیکال است. در شرایط وضعیت بد اجتماعی-اقتصادی، فقر و اختلاف شدید بین درآمدهای مقامات حاکم و مردم عادی، رشد فساد مالی و استبداد حکومت؛ تنها راه و چاره برای مردم رو آوردن به اسلام رادیکال است که راههای حل آلترناتیو برای رفع مشکلات جاری پیشنهاد می کند. به اعتقاد کارشناسان وضعیت بدتر و در صورت مداخله نیروهای خارجی منجر به پیامدهای غیرقابلبازگشت خواهد شد.
نویسنده: رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در قرقیزستان