رمان مهدوی «پشت صحنه یک رویا» چاپ شد
به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، رمان «پشت صحنه یک رویا» نوشته مریم بصیری بهتازگی توسط انتشارات سروش منتشر و راهی بازار نشر شده است.
اینرمان درباره مهدویت نوشته شده و درباره دختر جوانی بهنام رویا است که برحسب اتفاقاتی که برایش رخ میدهد، زندگی خود را در معرض تغییر میبیند. رویا بناست در یکنمایش تئاتر بازی کند و همه اتفاقات هم بهنظرش عادی میآیند. ایده ابتدایی نوشتن اینکتاب در سال ۷۳ در قالب یک نمایشنامه به ذهن نویسنده میرسد.
بصیری دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی است و رمانهای مختلفی با موضوع تاریخ اسلام نوشته که در زمره رمان دینی جا دارند. رمان «پشت صحنه یک رویا» نیز با محوریت زندگی یک بازیگر تئاتر، به زندگی ملیکا مادر امام زمان (عج) و مفهوم انتظار منجی مرتبط است.
اینکتاب ۱۲ فصل دارد که عناوینشان بهترتیب عبارتاند از: رویای صحنه، پیش از صحنه، در خیال صحنه، صحنه در صحنه، در آرزوی صحنه، صحنه بیصحنه، در انتظار صحنه، تعبیر صحنه، در کنار صحنه، جلوی صحنه، پشت صحنه، روی صحنه.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
تمام شب خواب لوکیشنهای فیلم را میدید. در تمام سکانسها آوینا هم بود. رها هر کاری میکرد، آوینا فقط با پورخند به سیگارش پک میزد. بیدار هم که شد، هنوز گیج میزد و فکر میکرد دارد در خواب راه میرود.
رامین کلی کاغذ ریخته بود روی میز بزرگ سرسرا و داشت دکمههای ماشینحساب را تندوتند میزد و گوهرتاج به چند ورق نگاه میکرد.
- خب جمعش شد سیصد و پنج میلیون و صد.
گوهرتاج دستهچِکش را برداشت و عدد را نوشت و امضا کرد.
- به مهندس بگو کارها درست پیش نمیره. فقط هر روز، هر روز، واسه من صورتحساب میفرسته و پول عمله و بنا و سنگ و آجر میگیره. بگو دیگه تمومش کنه... خسته شدم از این خونه.
رامین ماشینحساب را انداخت روی میز و گفت: «اگه همون پنتهاوسی رو که من گفتم، خریده بودین، این همه دردسر نداشتین. الان تو آسمونا بودیم وسط استخری که تمام شیرآلاتش آبطلاست.»
- گفتم از این خونه و محله بدم میاد، اما اصلا دلم نمیخواد تو طبقه چهلم یه برج زندگی کنم و پام رو زمین بند نباشه.
اینکتاب با ۲۲۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۷ هزار تومان منتشر شده است./826/د102/ف