منظومه فکری امام امت نقشه راه انقلاب اسلامی
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، کسانی که اراده میکنند جهان را تغییر دهند، نخست جهان را تفسیر میکنند؛ آن هم به نحوی که هر گونه بخواهند قابل تفسیر باشد؛ رسانهها و فرهنگ غرب، جهان را به گونهای تفسیر میکنند که غربی شدن و در خدمت غرب درآمدن، سرنوشت محتوم همه بشریت از جمله مسلمانان باشد.
امام خمینی(ره) به عنوان رهبر ملت ایران در شرایط جولان ایدئولوژیهای مختلف، نهضتی حساب شده و با برنامه را به تأسی از ائمه اطهار(ع) برای مبارزه با ظلم، فساد، بیعدالتی و اشرافیگری آغاز کرد و با پیشبینی همه احتمالات و صورتهای واقعه در این قیام با آگاهی دادن به تودههای مسلمان، نژادپرستی و ادبیات استکباری و سلطه آمیز غرب را در دوران اقتدار و به اصطلاح جهان تک قطبی به چالش کشید و با یادآوری سنتهای الهی در نابودی مستکبران و افول تمدن غرب به ویژه امریکا و امیدواری به مستضعفان جهان، زمین بازی را تغییر داد.
امام امت، ارزشهای انسانی و قرآنی بر زمین مانده با شاخصه و مؤلفههایی همچون عدالتخواهی، فسادستیزی، ساده زیستی، دوری از کاخ نشینی و تجمل گرایی، همدردی با اقشار کم درآمد، عدم سازش با طواغیت و مدیریت جهادی در راستای رضایت الهی را به عنوان یک مکتب و منظومه فکری جامع مطرح کرد و آن را به مطالبه عمومی مردم ایران تبدیل کرد؛ ایشان به جای ولایت بشر چه ولایت فردی؛ توتالیتاریسم و استبداد و چه ولایت جمعی و حزبی بعد از چند قرن از ولایت خداوند سخن گفت و ماهیت و بن مایه فکری سکولاریسم غربی و عقلانیت لیبرال با شعار «خدا مرده است» را زیر سؤال برد.
امام خمینی(ره) پیامبر تازه ای نبود؛ اما او از یادآوران بود؛ از مخاطبان(أَنْتَ مُذَكِّر) که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یاد آوری کرد و پس چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمع کلی می گذشت، چون اسلاف خویش ابراهیم و اسماعیل و محمد(ص) عصر دیگری از دینداری را آغاز کرد؛ این عصر تازه را باید عصر امام خمینی(ره) نام نهاد. (مجموعه مقالات شهید آوینی)
امام راحل، مفهوم وحدت جهان اسلام و تجدید هویت آن را در مقابل تقسیم قدرت بینالملل بر اساس منافع قدرتها مطرح کرد؛ جهانی سازی توحیدی را در برابر جهانی سازی از نوع آنگلو امریکن مطرح کرد؛ به جای مفهوم سکولاریزم که از دگمهای چند قرن اخیر در شرق و غرب است، حکومت دینی را مطرح کرد، به جای کلمه شهریار و شهروند، حاکم مدنی و محکوم مدنی، دوباره تعبیر امام و امت را زنده کرد؛ به جای مفهوم دولت ـ ملت، مفهوم امت واحده اسلامی را مطرح کرد و آحاد مردم که در غرب شهروند هستند را با ایدئولوژی اسلامی برادر و خواهر خواند، تا دوباره جهان اسلام، عزت از دست رفتهاش را به دست آورد.
ایشان در برابر مفهوم توسعه اقتصاد سرمایهداری چه سرمایهداری فردی و چه سرمایهداری دولتی و شناختن فاصلههای طبقاتی و اقتصادی از کلمات مستضعف و مستکبر استفاده کرد، در برابر کسانی که به سازش طلبی و تسلیم طلبی در برابر استکبار برچسب رئالیسم و واقع بینی میزدند و میخواستند هر نوع تلاش و مقاومت برای ساختن جهان اسلام را ایدهآلیسم و آرزوی محال بدانند، دوباره مفهوم جهاد یا نبرد مقدس و شهادت یا مرگ مقدس را زنده کرد؛ به جای مطرح کردن نظریه اصالت سود و اصالت لذت چه از نوع فردی و لیبرال و چه از نوع جمعی و سوسیالیستی، مفاهیم زهد، تقوا، ایثار و عدالت را مطرح کرد، در برابر القای آزادی توهین به ادیان بهویژه به اسلام در پوشش آزادی بیان، فتوای مرگ سلمان رشدی را داد.
در مقابل ایده پلورالیسم، شکاکیت و نسبیت گرایی او ایده نبرد حق و باطل را مطرح کرد و با پذیرش مردم سالاری به مفهوم حقوق شهروندی برابر میان عالم و جاهل را تأیید کرد، اما دموکراسی غربی به معنای برابری حق مهندسی جامعه میان عالم و جاهل را رد کرد، چون که اهانت به علم، اخلاق، شریعت و عدالت است و دموکراسی روشی را در خدمت ارزشها و احکام اسلام قرار داد.
امام خمینی(ره) استبداد و دموکراسی لائیک را رد کرد؛ اما رعایت حقوق مردم را زیر سایه شریعت تأیید کرد و این رد دموکراسی غربی و توتالیتریسم غربی بود که از حیث نظر هر دو لائیک و سکولار بودند و عملاً با لیبرالسیم و سرمایهداری یا سوسیالیسم گره خورده بودند.(رحیم پور ازغدی)
با این حال موفقیت الگوی مردمسالاری دینی در جمهوری اسلامی که مبنای مشروعیت را قوانین اسلامی در نظر گرفته است، چالشی جدی برای جهانبینی و معرفتشناسی غربی به حساب آمد؛ از این جهت غربگرایان در حوزه و دانشگاه در تقابل با گفتمان اسلام سیاسی و انقلابی در عین تمجید و ستایش شخصیت امام خمینی(ره) نگاههای فردی، پازلی و گزینشی را ترویج و از سوی دیگر مکتب جامع و رویکرد منظومهای به اندیشه امام را سانسور کردند.
جریان غربگرا با ارائه قرائتهای تعامل گرایانه، جمهوریخواهانه و اسلامهای مختلف رحمانی، محافظه کار و اشرافی به تحریف تدریجی اندیشه امام راحل روی آورد و مبانی و پشتوانه فقهی و روایی ولایت فقیه و مشروعیت حکومت اسلامی را زیر سؤال برد و با مطرح کردن بدیلهای نظریه ولایت فقیه سعی داشت، امام راحل را به نوعی متهم به تحریف تشیع کند.
از آنجا که حربه تحریف، سیاهنمایی و شایعه در طول تاریخ کارآمد بوده و حتی انقلاب پیامبران نیز به این خدعهها و اغوای دشمنان دچار شده است؛ از این جهت امام خمینی(ره) نیز پیشاپیش، خطر تحریف را گوشزد کرده و با انتقاد از مواجهه جریانهای مخالف و غربگرا با اسلام انقلابی فرمودند «از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملّاهای کثیف درباری، اسلام مقدس نماهای بیشعور حوزههای علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنهها، و در یک کلمه «اسلام امریکایی» را ترویج میکنند؛ و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور خویش، امریکای جهانخوار، میگذارند»(صحیفه امام، جلد 21، ص80)
تجدیدنظر طلبان و اپوزیسیون داخلی نیز با تبعیت از خط رسانهای غرب و با استفاده ابزاری از عدالت و آزادی، همواره به عملیاتهای روانی جامعه روی آورده و فرهنگ، باورهای دینی و ارزشهای انقلابی را مورد هجمه قرار دادهاند و سعی میکنند ناکارآمدی مدیریت غربگرا و لیبرال را به اندیشه امام و رهبری نسبت دهند، تا از تأثیرگذاری و جذابیت مدیریت جهادی که نمونههای موفق آن را در عرصههای مختلف پیشرفت کشور میتوان مشاهده کرد، جلوگیری کنند.
در همین زمینه دانیل پایپس، رئیس سابق انستیتو پژوهشهای سیاست خارجی آمریکا و عضو ارشد شورای امنیت ملی آمریکا معتقد است «امروزه مسلمانان به ایران نگاه میکنند و از آن الگوبرداری میکنند، اگر این تجربه موفق شود، جسارت مسلمانان کشورهای دیگر بیشتر خواهد شد و این برای ما قابل تحمل نیست». (پژوهشی نو پیرامون انقلاب اسلامی، حمید دهقان، ص ۱۸۱)
به این ترتیب مواجهه غرب با نفوذ جریانی انقلاب اسلامی در بعد خارجی و منطقهای نیز شکل گرفت و برای جلوگیری از بیداری انسانی و اسلامی و صدور انقلاب به تحجر، تروریسم، خشونت و حماقت روی آورد و آن را در چهره گروهایی همچون طالبان، داعش، سلفیان و وهابیان تعریف کرد، تا اقبال و گرایش جهانی به اسلام اصیل و رهبری امام خمینی(ره) را کم کند و از سوی دیگر با ارائه اسلام لائیک، مدرن و سکولاریستی که با سرمایه داری، اشغالگری، دیکتاتوری و دموکراسی لائیک سازگار است، ادعا کرد با اسلام مخالفتی ندارد.
به هر حال امروز امت اسلامی شاهد پدیدههایی در جهان است که نشاندهنده به ثمرنشستن اهداف انقلاب اسلامی و وعدههای صادق امام راحل و افول آمریکا و رژیم صهیونیستی است؛ چنان که در حال حاضر ماهیت استکباری و خوی نژادپرستی غرب به ویژه آمریکا که همواره خود را سپاه دموکراسی و حقوق بشر معرفی میکرد، برای همگان روشن شده است.
در حال حاضر روش و ماهیت نظام لیبرال سرمایه داری غرب با نظام های فاشیستی و سوسیالیستی در طول تاریخ یکسان است، کمونیستها با وعده و شعار جامعه بیدولت، دولتدارترین جامعه تاریخ را ساختند؛ همانگونه که آمریکا و غرب با شعار صلح، آزادی و حقوق بشر، دیکتاتورترین حکومتها و خونینترین جنگهای تاریخ در نیم قرن اخیر به ویژه در کشورهای اسلامی را سازمان داده و از فاشیستترین حکومتها همچون اسرائیل به عنوان پرچم صلح، حقوق بشر و آزادی حمایت کردهاند./908/ی703/ف
مجتبی عباسی، دبیر سیاسی خبرگزاری رسا