وی در برخی از کتابها، مطالعه «الغدیر» علامه امینی، «الحیات» و «مکتب تفکیک» (تألیف خود استاد)، برخی آثار شهید مطهری، علامه جعفری، استاد محمدتقی شریعتی، «امام علی(ع)، صدای عدالت انسانی» جرج جرداق مسیحی و کتابها و مقالات بسیاری را برای مطالعه اهل علم ـ به ویژه جوانان طلبه و دانشجو ـ پیشنهاد میکند. در ادامه به گزیده و گزینشی از نظرات استاد حکیمی درباره کتابها و موضوعاتی که همگان به ویژه طلاب و روحانیون را به مطالعه آنها فرا میخواند، اشاره شده است.
آشنایی با «قرآن کریم» و احادیث
به دلیل عادی شدن خواندن قرآن کریم و کلمهها و جملهها و آیههای قرآن برای ما، عظمت قرآن را ـ چنان که باید ـ حس نمیکنیم و به هنگام خواندن قرآن (یا گوش دادن به آن)، آن گونه که باید در مدار روحانیت قرآن قرار بگیریم و بارش کلمات و آیات را به صحرای عطشناک دل و روح خود نمیرسانیم و به مرحله نزول آیات قرآنی بر قلب خویش نمیرسیم و قلب خود را با قلب پذیرنده اصلی قرآن؛ یعنی پیامبر اکرم(ص) منطبق نمیکنیم، بلکه نزدیک به این مرتبه والا نیز نمیشویم.
البته لازم است که انسانها به هر اندازه که خود استعداد و صلاحیت دارند و درک میکنند، مطالب قرآن و حدیث را با فهم اجتهادی و عقلی (فهمی از روی عقل و اندیشه ) درک کنند. در خود قرآن کریم و احادیث، بر تأمل و تعقل و تفکر و تدبر (که عمل خود شخص است) تأکید بسیار شده است. پس ما نباید به این اکتفا کنیم که مطالب دینی را طوطیوار حفظ کنیم، بلکه باید آنها را با عقل خداداد خود، فرا گیریم و از روی عقل درک کنیم و پس از تعقل درباره آنها و خوب فهمیدن آنها، هریک را که «اصل» است، عقیده خود قرار دهیم و هر کدام که «دستور عملی» است، به آن عمل کنیم.
آشنایی با «نهجالبلاغه» و «صحیفه سجادیه»
«نهجالبلاغه»، کتاب مظلوم، و کتاب مظلوم دیگر، «صحیفه سجادیه»، به صورتی عجیب در حوزههای ما ناشناختهاند، البته به استثنای افراد یا جریانهای استثنایی، نهجالبلاغه، تبلور اعلای تعالیم اسلام در سطح حاکمیت است و صحیفه سجادیه، تبلور اعلای تعالیم اسلام در سطح تربیت است. این دو کتاب باید در حوزههای ما هیچگاه از دست طالبان علم به زمین گذاشته نشود. باید بحث و درس و شناخت و تحلیل این دو زبور مقدس، و صحیفه مکرم، یکی از ارکان اصلی تعلیم و تعلم در حوزهها باشد و با کمال دردمندی و دریغخوری، اینگونه نیست.
شهید مطهری، پس از پیشامدی که خود شرح داده است، با «نهجالبلاغه» آشنا میشود و این آشنایی در جان او میتوفد و او را گرفتار خویش میکند. شهید مطهری از آن هنگام سر به آستان «نهجالبلاغه» مینهد و به «سیری در نهجالبلاغه» میپردازد و جان جویای خویش را در مطلع انوار آسمانی کلام عظیم، به فیضطلبی و نورگیری میبرد. از آن پس، نه تنها کتاب ویژهای درباره نهجالبلاغه مینویسد، بلکه بر نوشتهها و سخنرانیهای او نیز سخنان علی(ع) پرتو میافکند و نور میپاشد.
شناخت تحلیلی تاریخ اسلام
یکی از رشتههای بسیار ضروری برای حوزهها، تدریس تاریخ تحلیلی اسلام است به ویژه چهار قرن اول و از آن ویژهتر، دو قرن و نیم اول، یعنی دوران امامت (از ۲۱۱ق تا ۲۶۰)؛ زیرا در این دوران، نگاهبانان راستین فرهنگ قرآن کریم، در میان مسلمانان میزیستهاند، از این رو برای حذف تعالیم آنان (که همان فرهنگ جامع علمی و عملی قرآنی است) و ایجاد فاصله میان مردم و آنان، کوششهایی بسیار و گوناگون میشده است.
شناختن تحلیلی تاریخ اسلام، موضوعی بسیار مهم و جهتبخش و بیداریآموز و حرکتآفرین است. این رشته ـ به صورت تحقیق و تحلیل ـ باید یکی از درسهای اساسی حوزهها باشد و متخصصانی و مدرسانی داشته باشد. بسیاری از متفکران و مصلحان اسلامی، مایههای عمده تفکر و اقدام خویش را از شناخت تحلیلی تاریخ اسلام و حرکتهای اسلامی گرفتهاند. مطهری نیز از همین رده متفکران بود. او در سخنرانیها و نوشتههای خویش، شناخت مستند و تحلیلی خویش را از تاریخ و تسلط خود را بر بهرهگیری از منطق حوادث نشان داده است. تدریس تحلیلی تاریخ سه قرن نخستین اسلام، در ابعادی چند (سیاسی، فرهنگی و…) یک ضرورت است و دریغا که در حوزههای اسلامی ـ چه سنی و چه شیعه ـ مطرح نیست…
ارتباط با خارج حوزه و شناخت زمانه
عالمان راستین همواره درصدد آموختنن و اندوختن هستند، «مَنهُومانِ لایَثبَعَان …»؛ دو گرسنه هیچگاه سیر نمیشوند: یکی گرسنه علم و دیگری گرسنه مال. شهید مطهری به صورتی عجیب درصدد بود که با آگاهان دیگر تماس گیرد و از اندیشهها باخبر شود؛ به ویژه علاقه داشت اگر در میان دانشگاهیان و روشنفکران متجدد، و مؤلفان و مترجمان خارج از حوزه، کسانی باشند که معلومات آنان برای او قابل استفاده باشد، با ایشان ارتباط یابد و استفاده کند و در ضمن به آنان چیزهایی بیاموزد… و این چگونگی باید برای اسوهجویان ملاکی مهم به شمار آید.
یکی از نقطههای مهم بیداریآفرینی در طلاب جوان این است که بکوشند که علاوه بر علم حوزهای و عقل کتابی، از علم محیطی و عقل حیاتی نیز برخوردار باشند و این علم و عقل را نیز از طریقهایی که دارد کسب کنند و به معلومات همواره به چشم «کمی» ننگرند و به معلومات «کیفی» نیز بها دهند و تنها کمیت تحصیلات و معلومات استادان، مدرسان و مربیان، آنان را مرعوب یا مجذوب نکند، بلکه به کیفیت معلومات، درسها، دریافتها، عقلها و شناختها نیز به شایستگی توجه کنند و به سختی و سرسختی با بسته ذهنی و محدوداندیشی بستیزند. عقل نعمت بزرگ خداست، و اجل از آن است که انسان آن را در وجود خود زندانی کند، به هر نامی که باشد.
مطالعه سرگذشت عالمان ربانی و اهمیت آن
مطالعه سرگذشت عالمان ربانی، بسیار سودمند است و از جهت تربیتی بسیار لازم، یقین است که مطالعه و تأمل در تاریخ انبیا و ائمه(ع)، بیش از اندازه، آموزنده است، به ویژه تأمل در احوال شخصی آنان. در حالات شخصی این پیشوایان، و در اخلاق خصوصی و فردی، و فردی ـ اجتماعی آنان، نکتههای بسیار هست، نکتههایی که باید سرمشق حال و احوال و راه و رفتار یک روحانی باشد. نوشتهاند که حضرت امام زینالعابدین(ع)، با آشنایان سفر نمیکردند تا مبادا آنان، جانب ایشان را مراعات کنند و ایشان را در کارهای سفر شرکت ندهند. باید اینها سرمشق باشد. نگویید آنان امام بودند. در زندگانی و رفتار عالمان دین نیز از اینگونه خصوصیات میبینیم. اینجاست که میگوییم باید طلاب به مطالعه احوال و اخلاق و شرح زندگی عالمان بزرگ بپردازند و هر کدام، دست کم، یکی دو کتاب، درباره آنان بخوانند و از اخلاق، تواضع، اخلاص، عبادت، ریاضت، تعهد، تعبد، تهجد، و دیگر کمالات آن بزرگان مطلع شوند. همچنین کوششهای طاقتسوز و زحمات آنان را ببینند و چگونگی حرص آنان را در استفاده از لحظات عمر بنگرند و پیش چشم، همواره، مجسم کنند. اطلاع از احوال این بزرگان، به طلبه موضع میدهد، جهت میبخشد، اخلاق و تعهد میآموزد و خلاصه، شخصیت انسان را به قوام میآورد.
مطالعه احوال عالمان گذشته و آگاه شدن از چگونگی حال آنان مانند: زهد، تقوی، پشتکار، انسانیت، عظمت، انساندوستی و دیگر صفات برجسته آنان، در سازندگی روح اثری عظیم دارد. طلاب جوان نباید از این منبع عظیم انرژی و نیروی روحی غافل باشند. فواید بسیار دیگری نیز از مطالعه کتابهای زندگانی عالمان بزرگ به دست میآید، که همه آنها، به گونهای در وسعتدهی به معلومات و قوامبخشی به شخصیت طلاب ـ عالمان جوان و دانشجویان رشتههای مختلف مؤثر است.
کتاب «منیه المرید»
درباره مسائل خودسازی و ایثار… کتابهایی چند نوشته شده است. مطالعه این کتابها لازم است، بلکه میتوان گفت واجب است. از جمله این کتابها، کتاب «منیه المرید» است، تألیف شیخ بزرگوار، عالم ربانی، شیخ زینالدین شهید ثانی. ترجمههای فارسی این کتاب نیز منتشر شده است. خوب است افرادی که تاکنون این کتاب را نخواندهاند، آن را همواره و مکرر بخوانند.
میرزای شیرازی درباره این کتاب، چنین مرقوم کرده است: «بسم الله الرحمن الرحیم. چقدر شایسته است که اهل علم مواظبت نکند به مطالعه این کتاب شریف، و متادب شوند به آداب مزبوره در آن».
کتاب «معراج السعاده»
از کتابهای مهم درباره اخلاق علمی، کتاب «معراج السعاده» است، تألیف عالم عامل، ملا احمد نراقی. این کتاب اهمیت بسیار دارد و باید کتاب بالینی طلبه باشد؛ یعنی کتابی که هر شب مقداری بخواند و خود را با آن منطبق کند. چون بعضی کتابها مطالعهای نیست؛ یعنی اینطور نیست که انسان بخواند و کنار بگذارد، مانند داستان که میخوانند و کنار میگذارند. مثلاً اگر شما کتابی درباره دستورات ورزشی بگیرید و بخوانید و کنار بگذارید، چه سودی دارد؟ اینگونه کتابی، یا ورقه و دستورالعملی، باید در کنار انسان باشد، و پیوسته قسمتی را بخواند و عمل کند و این حرکت و آن حرکت را انجام دهد و تکرار کند و سپس به قسمت دیگر بپردازد، تا کم کم آثار ورزش در وجود او پیدا شود و بدنی قوی و سالم پیدا کند. کتب اخلاق هم همینطور است، باید انسان فصلهایش را، صفحاتش را، یکی یکی، بخواند و عمل کند، و خود را از «نو» بسازد و چون در یک مرحله موفق شد، به مرحله دیگر برود.
«اَلعُروه الوُثقی» سید جمالالدین اسدآبادی؛ کتاب درسی حوزهها
در کتاب «بیدارگران اقالیم قبله»، در بخش مربوط به «سید جمالالدین اسدآبادی»، مطالبی مهم و یادآوریهایی لازم، درباره مجله انقلابی «العروة الوثقی» که با همت و همکاری سید جمالالدین و شیخ محمد عبده انتشار یافت به قلم آوردم و این کتاب را به عنوان مهمترین منبع استخراج افکار و پیشنهادها و آموزشهای «سیاسی ـ دینی» و «سیاسی ـ اجتماعی» سید جمالالدین معرفی کردم و نوشتم: «این کتاب نباید تا این اندازه مغفول و مجهول بماند، کتابی که نوشته شده، جهان خفته اسلام را بیدار کرد؛ کتابی که آن را مشعل آزادیخواهی، خواندهاند و در همانجا گلهگزاری کردم که چرا این عروةالوثقای سیاسی مانند عروةالوثقای فقهی، مورد توجه و شرحنگاری و حاشیهنویسی قرار نگرفته است؟! و پیشنهاد کردم که این کتاب جزء کتب درسی حوزهها قرار گیرد.
در پیوستهایی که برای کتاب «سیری در اندیشه سیاسی عرب» تألیف مرحوم حمید عنایت نگاشتم نیز نوشتم: «… برای رهایی بخشیدن شرق و اسلام از چنگال استعمار باید به هدف والای او (سید جمالالدین) پیوسته بیندیشند، یعنی: اتحاد ممالک و اقوام اسلامی و بازگشت به تربیتهای راستین قرآنی. در این باره باید کتاب «العروةالوثقی» را بارها خواند و بلکه در حوزههای مربوط درسی وارد کرد…».
«از چشمه کویر» استاد محمدتقی شریعتی
یکی از آثار بسیار ارجمند و پرمحتوی و غنی و خواندنی استاد محمدتقی شریعتی، کتاب «از چشمه کویر» است. من به همه افراد خواهان معرفتهای دینی به ویژه جوانان که به اعتقادات خود و حفظ این اعتقادها علاقه دارند و در پی یافتن نکتههایی دانستنی و سازنده درباره شناختهای عقیدتی هستند سفارش میکنم که حتماً این کتاب را بخوانند و از آن هر چه بیشتر استفاده کنند و بدانند که آگاهی و بیداری هیچ منافاتی با پایبندی به اعتقادات دینی و جدا کردن «حق» از «باطل»، و تأکید بر «حق» و نفی «باطل» ندارد.
«تکاپوگر اندیشهها»؛ زندگی و اندیشه علامه جعفری
نگاهی گذرا به کتاب دکتر نصری میافکنیم، چه به بخش نخست و چه بخش دوم. محقق جوان در این بخش در ۱۹ عنوان و عنوانهای فرعی بسیار پرتنوع و پرمطلب، مسائل بسیار ارزنده و افکار بلند و درخشانی را از خلال آثار استاد جعفری در آورده و معلوماتی وافر، به صورتی شایسته و علمی، به خوانندگان خود عرضه کرده است. این کتاب، جعفری را حتی به کسانی که سالها با وی آشنایی داشتهاند، از نو معرفی میکند، پس بهتر این است که از خوانندگان دکتر نصری بخواهم که به ویژه این بخش را با دقت و حوصله و حتی مکرر بخوانند. این عصارهگیری و فصلبندی افکار چهل ساله یک متفکر بزرگ، از خلال آثاری بیشمار کاری آسان نبوده است، اما کار را بر دیگران آسان کرده است.
امید است که کتاب دکتر نصری خوانندگانی فراوان بیابد و به زبانهایی چند نیز ترجمه شود. و بدینسان بجز اجر اخروی و فیض معنوی که نصیب وی خواهد شد، این اثر تربیتی و کوشش گرانسنگ علمی و فرهنگی و اعتقادی و اجتماعی، از سوی جامعه فکر و فرهنگ و تربیت و اعتقاد و تعهد نیز مورد تکریم قرار گیرد.
کتاب «عیار نقد»
کتاب «عیار نقد» را حتماً و با دقت بخوانید، تألیف استاد سید یحیی یثربی. وی در آن کتاب یادآور شده که «کلام»، «فلسفه» و «عرفان»، شانسی و با قرعهکشی، سه رشته نشدهاند، بلکه هر یک اصول و مبانی خاص خود را دارند، که باعث تمایز آنها در طول قرون شده است و در هم ریختن و بهم آمیختن آنها نه تنها کار مهمی نیست، بلکه زیانرسانی به علم و روش و تحلیل و تعقل است.
کتاب «عیار نقد» را که کتاب کوچکی است و خواندن آن وقتی زیاد نمیخواهد، اما فکر و تأمل میخواهد را ملاحظه کنید و مکرر بخوانید. نگذارید در فلسفه، چشم و گوش بسته بار بیایید و تلقینهای مدرسان و استادان را بپذیرید و مرعوب هیچ شخصیتی از بزرگان تاریخ فلسفه نشوید، در عین اینکه به آنان احترام میگذارید. و خلاصه اینکه اگر مدعی عقلگرایی هستید در معارف و عقلیات، دنبالهرو و مقلد نباشید، خودتان باشید و فکر کنید تا بیابید.
متن کامل و مستند این یادداشت در وبلاگ نقد123 بنده آمده است و انتشار کامل و دقیق آن مزید امتنان است.
http://naghd123.blogfa.com/post/60