شماره 39 فصلنامه «زن در فرهنگ و هنر» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، سی و نهمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «زن در فرهنگ و هنر» با مدیر مسؤولی ملیحه شیانی و سردبیری عزت ملاابراهیمی منتشر شد.
این فصلنامه در 7 مقاله و در 148 صفحه منتشر شده است و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
ارزیابی نمود نقش اجتماعی زن در سینمای ایران (سال های 1390ـ1396)
سپیده امیری و فتح الله زارع خلیلی
چکیده: سینما بهمنزلة رسانهای که به کسب پایگاهی مستحکم در میان مردم موفق شده، علاوه بر جنبه های هنری از مناظر دیگری نظیر جامعه شناسی نیز قابل تحلیل و بررسی است. نظریۀ بازتاب یکی از نظریاتی است که زیرمجموعة جامعه شناسی سینما قرار می گیرد و از دیدگاهی به مقولة سینما می نگرد که وجود ارتباط تنگاتنگ و گسستناپذیر بین فیلم های تولیدشده در یک بافتار اجتماعی با خود آن بافتار، بهطور عام، و نهادهای سازندۀ آن، بهطور خاص، را اجتنابناپذیر میداند. در این پژوهش، سعی بر این است تا با تکیه بر این موضع فکری نقش اجتماعی کاراکترهای زن موجود در فیلم های ساختهشده بین سال های 1390ـ1396 به روش تحلیل محتوای کیفی واکاوی شود. انتخاب این بازة زمانی به دلیل نزدیکی به زمان نگارش مقاله (1397) و به تبع آن نزدیکی به بافت جامعۀ امروز مخاطبان است. جامعۀ آماری مورد نظر به طور هدفمند از بین فیلم های برندهشده در بخش های بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم از دید تماشاگران جشنوارة فجر این دوره انتخاب شده است. در بخش اصلی نیز، تحلیل نقش اجتماعی شخصیتها بر اساس پنج شاخصه، که به باور نگارندگان جوانب مختلف نقش اجتماعی زن در سینما را مورد پوشش قرار می دهد، صورت می پذیرد: 1. ژانر فیلم ها، 2. طبقة اجتماعی شخصیت ها، 3. نوع شغل شخصیت ها، 4. خودکارآمدی اجتماعی شخصیت ها و 5. کنشگری شخصیتها؛ تا از این طریق جایگاه اجتماعی زنان، بهعنوان تشکیل دهندگان نیمی از جمعیت ایران ـ بهواسطۀ تشریح تصویر ارائهشده در سینمای این شش سالـ مشخص شود.
چگونگی بازنمایی جایگاه زنان در موسیقی سنتی ایران در دهه 1360
اسفندیار غفاری نسب و فاطمه رفاهت
چکیده: آثار هنری در هر جامعه مجموعه اطلاعاتی از وضعیت اجتماعی بهدست میدهد که میتوان با رمزگشایی و درک آن به ویژگیهای جامعة معاصر دست یافت. آثار موسیقی نیز بهمنزلة نوعی هنر و رکن مهمی از نظام فرهنگی، از طریق ارائه و نمایش مفهوم زن، نقش درخور توجهی در بازتاب مناسبات جنسیتی جوامع دارد. موسیقی سنتی ایران بهمنزلة هنری که در فضای فرهنگیـ اجتماعی ایران تولید شده است میتواند در شناخت شاخصههای فرهنگی جامعة ایران مؤثر باشد. پژوهش حاضر با موضوع بازنمایی زن در موسیقی سنتی دهة 1360 در ایران، به دنبال کشف چگونگی بازنمایی و تصویر زن در اشعار خواندهشده در این آثار است. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است و با استفاده از نظام مقولهبندی استقرایی به تحلیل محتوای 53 شعر از 43 آلبوم منتشرشده در دهة 1360 پرداخته است. حاصل این تحلیل با دوازده مفهوم، ذیل سه عنوان زن بهمثابة ابژة عشق سالم، زن بهمثابة ابژهای اجتماعی و زن بهمثابة ابژة عشق رمانتیک و اروتیک و مقولة مرکزی زن بهمثابة ابژة عشق کامل مقولهبندی شده است. تحلیل محتوای اشعار حاکی از حضور حداقلی زنان در عرصة عمومی و اجتماعی است و دیدی منفی در قالب کدهای فرهنگی به آنان وجود دارد. بااینحال، زن در عرصة خصوصی در قالب رابطهای عاشقانه و بهعنوان ابژة عشق مرد جایگاه برجستهای دارد و عشق سالم با ویژگی تقارن و پیششرط برابری به وی ابراز شده است.
تحلیل کهنالگویی فیلم روبان قرمز (1377) از دیدگاه جین شینودا بولن با محور قرار دادن شخصیت زن فیلم
فاطمه شاهرودی
چکیده: مقالة حاضر با هدف تحلیل کهنالگویی فیلم روبان قرمز به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا با تکیه بر شخصیت زن فیلم نگاشته شده است. داستان فیلم به زنی به نام محبوبه میپردازد که پس از پایان جنگ به خانة خود در جنوب بازمیگردد. او با دو مرد، به نامهای داوود و جمعه، که اولی مأمور پاکسازی مینها و دیگری مهاجری از کشور افغانستان است، مواجه میشود و حوادث فیلم در پی این آشنایی شکل میگیرد. چارچوب نظری مقاله بر مبنای دیدگاه جین شینودا بولن است که با ترکیب دستاوردهای روانشناسی یونگ و اساطیر به توضیح و تحلیل کهنالگوهای زنانه و مردانه همچون زئوس، هرمس، آتنا و آفرودیت میپردازد که به رفتار و افکار افراد شکل میدهند. اساس این کهنالگوها ملهم از ویژگیهای غالب خدایان و خدابانوان اساطیر یونان همچون قدرتطلبی، جنگجویی، سخنوری و حس مادری است. نتایج این پژوهش، که با روش توصیفی ـ تحلیلی و همچنین شیوة کتابخانهای و میدانی انجام شده، نشان میدهد که در محبوبه، داوود و جمعه به ترتیب کهنالگوهای آفرودیت، هفایستوس و هرمس غالب است. اما تأثیر انرژی آفرودیتی محبوبه بر دو مرد دیگر به تحول جدیدی در آنها میانجامد.
تحلیل سفرههای نذری زنانه براساس نظریه آیینهای گذار
سمانه سالک، فریده طالب پور و بهار مختاریان
چکیده: آیینها مجموعهای از کنش ها و سخنانی هستند که در یک کیش و جامعة باورمند به حضور مؤثر موجودات فوق طبیعت برای تأثیرگذاردن بر آنها و به شیوههای خاص انجام میشوند. دستهای از آنها آیین های جمعیاند که برخی در سطح اجتماع و برخی در فضای شخصی زندگی ادا میشوند. سفرههای نذری از دستة دوماند که بخش درخور توجهی از آنها فقط از سوی زنان و در حضور زنان انجام میشوند. در این مقاله، کوشیده شده به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه میتوان سفرههای نذری در ایران را نوعی آیین گذار دانست و بر این اساس تحلیل کرد؟ آنگونه که نتایج بررسی نشان میدهد، این جمعهای کوچک جماعتوارهگون هرچند با تعریف آرنولد ونجنپ گویای مراحل گذار نیستند، با دیدگاه تکاملیافتهتر ترنر در این مفهوم قرار میگیرند و اجزای این مناسک منطبق بر مراحل مورد نظر است. پژوهش حاضر براساس شناخت بخشی از آیینهای زنانة ایران شکل گرفته است که تاکنون کمتر از منظر علمی بررسی شدهاند و معمولاًً فقط با عنوان رسوم عامیانه معرفی شدهاند. لذا تعدادی از سفرههای نذر در پنج منطقة ایران با روش مردم نگاری مطالعه شده اند. گردآوری اطلاعات نیز به شیوة مشاهدة مشارکتی و مصاحبه انجام شده است. همانگونه که انتظار می رفت، این سفره ها پس از تجزیه به اجزای آیینی شان با بهره گیری از نظریة آیین گذار ونجنپ (به روایت ترنر) در مراحل گذار جای گرفتند. پیش از آن، مصداق های جنبه های جماعت وارگی و آستانگی و نیز شکل های انتقال امر مقدس هم در این آیین ها یافت شدند.
جایگاه اجتماعی زنان در تمدن باستانی شهر سوخته
صدرالدین طاهری
چکیده: بر پایة اسناد باستان شناختی و انسان شناختی برخی از جوامع باستانی با ساختار مادرمحور اداره می شده اند. در میان تمدن های باستانی ایران، شهر سوخته به سبب انتشار مداوم نتایج کاوش های درازمدت و علمی مورد مطالعاتی مناسبی برای بررسی جایگاه اجتماعی زنان به شمار می رود. این نوشتار، پژوهشی تاریخی است که از دیدگاه ماهیت توصیفی ـ تحلیلی و از دیدگاه هدف بنیادی نظری به شمار می رود و داده های کیفی و کمی آن به شیوة اسنادی با نمونه گیری هدفمند داده اندوزی شده اند. مهرها که نشانة جایگاه برجستة اجتماعی، منصب حکومتی یا مشارکت در تجارت هستند، در شهر سوخته تقریباً بهطور کامل به زنان تعلق دارند. اجساد خفته در بسیاری از گورهای زنانة شهر سوخته را براساس شمار بالای گورآوندها میتوان صاحب سرمایه دانست. فراوانی این اشیا به ویژه در دورة دوم، که جمعیت و توان بازرگانی شهر سوخته به اوج میرسد، آشکار می کند که زنان شهر سوخته (دستکم در دوره های دوم و چهارم) به طور میانگین از مردان ثروتمندتر بوده اند. در شهر سوخته، اسلحه به ندرت یافت می شود و به جای آن در کنار زنان درگذشته اغلب اشیای زینتی و لوازم گوناگون آرایش نهاده شده. با توجه به مالکیت مهرها، می توان پیشنهاد کرد که کالاهای تولیدشده در روستاهای اقماری را زنان در شهر به فروش میرسانده یا به مناطق دیگر صادر میکرده اند. برپایة شواهد تحلیل شده در این مقاله نگارنده بر این باور است که جامعة شهرسوخته دستکم در بخش مهمی از تاریخ 1300سالة خود به شیوة مادرمحوری اداره شده است و زنان آن سهم چشمگیری در شکل گیری اجتماعی و اقتصادی این تمدن داشته اند.
واکاوی نقش و جایگاه زنان کرد در جامعه ایلی کرمانشاهان در دوره قاجار با تکیه بر مدارک و شواهدتاریخی
حسن کریمیان، فرید احمدزاده و حامید نورسی
چکیده: هدف این پژوهش مطالعه و شناخت جایگاه زنان کرد در جامعة ایلی کرمانشاهان دورة قاجار و میزان تأثیرگذاری آنان در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی براساس گزارش های سیاحان، اسناد و نقش سنگ قبرهای، منطقه است. سیاحان اطلاعات نادری دربارة زندگی ایلی و عشایری و جنبه های دیگر زندگی اجتماعی زنان ارائه میدهند. آنان زنان را بنمایه و ستون فقرات ایل و محور هرگونه تلاش و کوشش دانسته اند و معتقدند زن نقش شاخص و مهمی در پایداری و استحکام نظام خانوادگی و ایلی داشته است. نکتة جالب توجه آنکه سنگ قبرهایی از زنان در این منطقه به یادگار مانده که متعلق به دورة قاجار است. نقش سنگ مزارهای جامعة ایلی کرمانشاهان بازتاب جایگاه اجتماعی و فردیِ متوفی در زمان خود بوده است. لذا، این پژوهش با چنین رویکردی به روش توصیفی ـ تحلیلی و بر پایة منابع کتابخانه ای و میدانی به بررسی موضوع میپردازد. یافته های تحقیق نشان میدهد زنان کرد در جامعة ایلی کرمانشاهان دورة قاجار نقشی انکارناپذیر در ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایفا کردهاند. بنابراین، شاهد حضور زنان کرد عشایر کرمانشاهان در نقش و جایگاه ارباب و رئیس جامعة ایل، مالکیت زنان بر زمین، تولید صنایع دستی و نقش مهم آنها در عمل «وقف» هستیم.
گونهشناسی مفهوم ادراک عدالت جنسیتی با تأکید بر عامل قومیت
صمد عابدینی، صمد رسول زاده اقدم و پرویز صبوری کزج