نگاهی به کتاب "روزنههایی از عالم غیب"
انتشارات مسجد مقدس جمکران کتاب "روزنههایی از عالم غیب" تألیف حضرت آیت الله محسن خرازی را منتشر کرده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، انتشارات مسجد مقدس جمکران کتاب "روزنههایی از عالم غیب" تألیف حضرت آیت الله محسن خرازی را منتشر کرده است.
حسین احمدی، مسؤول انتشارات مسجد مقدّس جمکران در مقدمه ناشر چنین گفته است:
حسین احمدی، مسؤول انتشارات مسجد مقدّس جمکران در مقدمه ناشر چنین گفته است:
بیان داستانهای واقعی و کرامات ائمه اطهارعلیهم السلام و عالمان عامل و زاهدان پیرو اهل بیت علیهم السلام در محکم نمودن ارکان اعتقادی و نیز امیدوار شدن عموم مردم به توسّل، اثری عمیق و هدایت گر دارد.
آیت اللَّه حاج سید محسن خرّازی نیز در مقدمه درباره علت نگارش کتاب چنین آورده است:
آیت اللَّه حاج سید محسن خرّازی نیز در مقدمه درباره علت نگارش کتاب چنین آورده است:
احساس این جانب آن است که خواندن این گونه داستانها برای عموم طبقات و اقشار مردم بسیار سودمند است، به گونهای که تأثیر زیادی در زمینههای مختلف عقیدتی، اخلاقی، عبادی، اجتماعی و ... خواهد داشت و دلها را نسبت به اعتقادات استوار و تثبیت مینماید.
در این جا ذکر چند نکته را لازم میدانم:
۱ - آنچه در این کتاب آمده است همه از کسانی نقل شده است که در گفتار صادق و قابل اعتماد بوده اند و در میان آنان کسانی هستند که در آسمان فضیلت و بزرگواری مانند ستارگان میدرخشند و عظمت آنان بر کسی پوشیده نیست.
اقامه عزای حسینی، درباره تربت امام حسینعلیه السلام، برخی از استخارهها، درباره قرآن مجید، تدبیرهای خاص الهی، رؤیاهای صادقه، تازه ماندن اجساد و بدنهای پاکان، آثار نیک و بد اعمال و داستانهای دیگر، آگاهی از وقت مرگ، درباره امور غیر طبیعی و غیر عادی، درباره روح و تجرید و تسخیر و غیره، حیات برزخی و آگاهی اموات، فرشتگان، شیاطین و اجنّه، در محضر علمای ربّانی، در محضر آیت اللَّه العظمی آقای بهجت، در محضر آیت اللَّه العظمی حاج آقا موسی شبیری زنجانی - مدّ ظلّه.
برشهایی از مطالب گوناگون کتاب:
امام زمان علیه السلام در مدینه
آیت اللَّه العظمی آقای بهجت فرمود: در زمان ما هم افراد زیادی خدمت آن حضرت مشرّف میشوند، یکی از سادات اصفهان به مدینه منوّره رفت و ضمن نامهای از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله خواست که توفیق تشرّف خدمت امام عصر - ارواحنا فداه - نصیبش گردد. آن سید محترم میفرمود که تشرّف حاصل نشد تا روزی که میخواستیم از مدینه برویم، در آخرین ساعات که زیارت کردم و میخواستم از درب خروجی خارج شوم، دیدم ازدحام زیاد است و به سختی میشود خارج شد، ناگهان دیدم آقای نورانی وارد حرم میشود و هیچ گونه ازدحام مانع ورود او نیست، به راحتی داخل شد، به من که رسید سلام کرد و فرمود: أنا ابنه یعنی من پسر پیامبرم، بعد در فکر فرو رفتم او که بود که ازدحام جمعیت مانع او نبود و سلامش و گفتارش چه بود، فهمیدم آن بزرگوار بوده است؛ و نیز آیت اللَّه العظمی آقای بهجت فرمودند: به حج که میروید، اهمّ حاجات را از خدا بخواهید و آن فرج حضرت، ولی عصر - ارواحنا فداه - است که فرج بشریت است، و بعد از آن ازاله حکومتهای فاسد و جائر را بخواهید.
ذکر صلوات و حلّ مشکلات
مرحوم آیت اللَّه العظمی آقای اراکی فرمودند: من هرگاه مشکلی پیدا میکنم، یک دور تسبیح صلوات میفرستم و ثواب آن را نثار چهارده معصوم علیهم السلام میکنم، آن گاه مشکل من به آسانی حل میشود. البته این کار را بیشتر در مورد مشکلات علمی انجام داده ام.
عظمت حضرت معصومه علیها السلام
آیت اللَّه حاج شیخ حسین شب زنده دار از مرحوم آیت اللَّه احمدی میانجی نقل کردند که: شخصی به زیارت زکریا بن آدم در شیخان قم رفته و آن جا به این مطلب فکر میکرده که چقدر ایشان عظمت داشته اند که مورد توجّه حضرت رضاعلیه السلام واقع بوده اند، و بعد به ذهن او خطور میکند که آیا این شخص از حضرت معصومه علیها السلام بالاتر است یا نه؟ در همان حال میبیند شخصی با کلاه نمدی از دریچهای که آن جاست، به او گفت: بالای سر را نگاه کن ببین چه نوشته است. وی توجّه نمیکند، بعد از آن که آن شخص میرود، ملاحظه میکند در همان بالا که آن شخص به آن جا اشاره کرده نوشته است: «اللّهمّ صلّ علی آل محمّد فی الأرواح». آن وقت متوجّه میشود که آن شخص از رجال الهی بوده و آن نوشته هم غیرعادی در آن جا نقش شده تا به او بفهمانند که آل محمّدعلیهم السلام با دیگران مقایسه نمیشوند.
تأثیر گرسنگی برادران ایمانی بر دیگران
آیت اللَّه خزعلی فرمودند: پدر همسر من، مرد بسیار لطیفی بود، از او شنیدم که میگفت: روزی خواستم غذا بخورم، متوجّه شدم غذا از گلوی من پایین نمیرود. فهمیدم باید یکی از دوستانم گرسنه باشد. با استخاره سراغ یکی از دوستان در مدرسه علمیه رفتم، دیدم خوابیده است. او را از خواب بیدار کرده و پرسیدم: غذا خوردهای یا خیر؟ بالاخره فهمیدم که چند وعده است که او غذا نخورده است، لذا با غذایی که با خود برده بودم، با او هم غذا شدم.
خبردادن از وقت مرگ
مرحوم آیت اللَّه احمدی میانجی به نقل از پدرشان چنین میگویند: یک نفر از دوستانم به من گفت: امشب به منزل ما بیا که موقع مرگ من فرا رسیده است. من شب هنگام به نزد او رفتم، نیمههای شب رو به من کرده و گفت: مرا رو به قبله بخوابان و سپس به رسول خدا و ائمه اطهارعلیهم السلام سلام داد و بعد گفت: خدایا تو گفتهای پیرمردان را احترام کنید، اکنون من پیر شده ام و بعد از آن جان سپرد.
آیت اللَّه بروجردی
و نیز فرمودند آقای حاج شیخ مجتبی اراکی فرمودند: هنگام دفن آیت اللَّه العظمی بروجردی، دفن ایشان به من واگذار شد. مقدّمات دفن فراهم شد و من با صدای ایشان آشنا بودم، چون گاهی که به منزل ایشان میرفتم صدای قرائت قرآن ایشان را از کتابخانه میشنیدم. هنگام دفن همین که خم میشدم و سرم را در قبر میبردم صدای قرآن ایشان را میشنیدم و وقتی سرم را بالا میگرفتم و از سطح قبر بیرون میآمدم، صدا را نمیشنیدم.
شعله کشیدن آتش از قبر
آیت اللَّه مصلحی از پدرشان مرحوم آیت اللَّه العظمی حاج شیخ محمّدعلی اراکی نقل کردند که ایشان میفرمودند: در جوانی من به قبرستان رفتم و با چشم خود دیدم که از قبری آتش شعله میکشید.
آزاد شدن منع چادر به وسیله آیت اللَّه العظمی حاج آقا حسین قمی
آیت اللَّه سید مصطفی خوانساری فرمودند که: مرحوم آیت اللَّه حاج آقا حسین قمی به تهران آمدند و از طاغوت عصر محمّدرضا پهلوی خواستههایی داشتند که از جمله آن آزادی منع چادر و حجاب برای خانمها بود، اما محمّدرضای معدوم به ایشان توجّهی نمیکرد، لذا عدّهای از علما به تهران آمدند تا از آیت اللَّه قمی حمایت کنند، ولی باز هم محمّدرضای ملعون توجّهی نکرد. تا این که حاج آقا حسین قمی کسانی را خدمت مرحوم آیت اللَّه حاج آقا حسین بروجردی به بروجرد فرستادند و از ایشان نیز برای آمدن به تهران دعوت کردند تا شاید با آمدن ایشان کار تمام شود.
آیت اللَّه بروجردی به من فرمودند: وقتی پیام آیت اللَّه قمی به من رسید، دیدم اگر خودم حرکت کنم و به تهران بروم، معلوم نیست اثری داشته باشد، لذا در جواب آیت اللَّه قمی (به کسانی که پیام او را آورده بودند) گفتم: شما بروید، من اقدام خواهم کرد؛ و بعد از آن نامهای به محمّدرضا نوشتم؛ و تصریح کردم خواستههای آیت اللَّه قمی باید انجام بگیرد وگرنه غرب کشور قیام خواهد کرد.
محمّدرضا پس از این اخطار ناچار شد تا به خواستههای آیت اللَّه قمی توجّه کند و بدین ترتیب چادر بعد از آن ممنوعیت شدید در زمان رضاشاه ملعون و مطرود، آزاد شد.
استشفا به تربت سیدالشهداءعلیه السلام
در تاریخ دوازدهم ذی حجه ۱۴۰۸ به قصد شرکت در امر تبلیغ جبهههای جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران به اهواز عزیمت کردم، در این سفر روز سیزدهم ذی حجه با حجّه الاسلام والمسلمین جناب آقای شیخ محی الدین حائری شیرازی - دامت برکاته - برخورد کردم، ایشان از کسالت من خبر داشتند و به من فرمودند: تربتی پیش من است، به آن استشفا کنید.
من به اتاق خود در ستاد اعزام مبلّغین رفتم، ایشان نیز تربت را آورده و فرمودند: این تربت از آقای نسّابه که بقیه الماضین و ساکن داراب فارس هستند، میباشد. وقتی مرحوم آقای حق شناس یکی از علمای لار بیمار شدند و میخواستند برای معالجه از لار به شیراز بیایند، آقای نسّابه مقداری از این تربت را برای ایشان فرستادند تا به آن استشفا کنند، آقای حق شناس هم به آن تربت استشفا کرده و خوب شدند و نیازی به معالجه در شیراز پیدا نکردند، من نیز به آن ترتب استشفا کردم.
انتشارات مسجد مقدس جمکران چاپ سیزدهم کتاب روزنههایی از عالم غیب را در سال ۱۳۹۷ در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۳۰۰۰۰ تومان منتشر کرده است.
در این جا ذکر چند نکته را لازم میدانم:
۱ - آنچه در این کتاب آمده است همه از کسانی نقل شده است که در گفتار صادق و قابل اعتماد بوده اند و در میان آنان کسانی هستند که در آسمان فضیلت و بزرگواری مانند ستارگان میدرخشند و عظمت آنان بر کسی پوشیده نیست.
۲- در نقل داستانها سعی شده تا مطالب، به طوری که واسطههای موثّق نقل کرده اند، ذکر شود و از کم و زیادکردن آنها خودداری شده است.
عناوین مطالب کتاب چنین است: کسانی که خدمت امام زمان - ارواحنا فداه - رسیدهاند، توسّل به اهل بیتعلیهم السلام، کرامات ائمه اطهار و امامزادههاعلیهم السلام، برکات زیارت امام حسینعلیه السلام، اقامه عزای حسینی، درباره تربت امام حسینعلیه السلام، برخی از استخارهها، درباره قرآن مجید، تدبیرهای خاص الهی، رؤیاهای صادقه، تازه ماندن اجساد و بدنهای پاکان، آثار نیک و بد اعمال و داستانهای دیگر، آگاهی از وقت مرگ، درباره امور غیر طبیعی و غیر عادی، درباره روح و تجرید و تسخیر و غیره، حیات برزخی و آگاهی اموات، فرشتگان، شیاطین و اجنّه، در محضر علمای ربّانی، در محضر آیت اللَّه العظمی آقای بهجت، در محضر آیت اللَّه العظمی حاج آقا موسی شبیری زنجانی - مدّ ظلّه.
برشهایی از مطالب گوناگون کتاب:
امام زمان علیه السلام در مدینه
آیت اللَّه العظمی آقای بهجت فرمود: در زمان ما هم افراد زیادی خدمت آن حضرت مشرّف میشوند، یکی از سادات اصفهان به مدینه منوّره رفت و ضمن نامهای از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله خواست که توفیق تشرّف خدمت امام عصر - ارواحنا فداه - نصیبش گردد. آن سید محترم میفرمود که تشرّف حاصل نشد تا روزی که میخواستیم از مدینه برویم، در آخرین ساعات که زیارت کردم و میخواستم از درب خروجی خارج شوم، دیدم ازدحام زیاد است و به سختی میشود خارج شد، ناگهان دیدم آقای نورانی وارد حرم میشود و هیچ گونه ازدحام مانع ورود او نیست، به راحتی داخل شد، به من که رسید سلام کرد و فرمود: أنا ابنه یعنی من پسر پیامبرم، بعد در فکر فرو رفتم او که بود که ازدحام جمعیت مانع او نبود و سلامش و گفتارش چه بود، فهمیدم آن بزرگوار بوده است؛ و نیز آیت اللَّه العظمی آقای بهجت فرمودند: به حج که میروید، اهمّ حاجات را از خدا بخواهید و آن فرج حضرت، ولی عصر - ارواحنا فداه - است که فرج بشریت است، و بعد از آن ازاله حکومتهای فاسد و جائر را بخواهید.
ذکر صلوات و حلّ مشکلات
مرحوم آیت اللَّه العظمی آقای اراکی فرمودند: من هرگاه مشکلی پیدا میکنم، یک دور تسبیح صلوات میفرستم و ثواب آن را نثار چهارده معصوم علیهم السلام میکنم، آن گاه مشکل من به آسانی حل میشود. البته این کار را بیشتر در مورد مشکلات علمی انجام داده ام.
عظمت حضرت معصومه علیها السلام
آیت اللَّه حاج شیخ حسین شب زنده دار از مرحوم آیت اللَّه احمدی میانجی نقل کردند که: شخصی به زیارت زکریا بن آدم در شیخان قم رفته و آن جا به این مطلب فکر میکرده که چقدر ایشان عظمت داشته اند که مورد توجّه حضرت رضاعلیه السلام واقع بوده اند، و بعد به ذهن او خطور میکند که آیا این شخص از حضرت معصومه علیها السلام بالاتر است یا نه؟ در همان حال میبیند شخصی با کلاه نمدی از دریچهای که آن جاست، به او گفت: بالای سر را نگاه کن ببین چه نوشته است. وی توجّه نمیکند، بعد از آن که آن شخص میرود، ملاحظه میکند در همان بالا که آن شخص به آن جا اشاره کرده نوشته است: «اللّهمّ صلّ علی آل محمّد فی الأرواح». آن وقت متوجّه میشود که آن شخص از رجال الهی بوده و آن نوشته هم غیرعادی در آن جا نقش شده تا به او بفهمانند که آل محمّدعلیهم السلام با دیگران مقایسه نمیشوند.
تأثیر گرسنگی برادران ایمانی بر دیگران
آیت اللَّه خزعلی فرمودند: پدر همسر من، مرد بسیار لطیفی بود، از او شنیدم که میگفت: روزی خواستم غذا بخورم، متوجّه شدم غذا از گلوی من پایین نمیرود. فهمیدم باید یکی از دوستانم گرسنه باشد. با استخاره سراغ یکی از دوستان در مدرسه علمیه رفتم، دیدم خوابیده است. او را از خواب بیدار کرده و پرسیدم: غذا خوردهای یا خیر؟ بالاخره فهمیدم که چند وعده است که او غذا نخورده است، لذا با غذایی که با خود برده بودم، با او هم غذا شدم.
خبردادن از وقت مرگ
مرحوم آیت اللَّه احمدی میانجی به نقل از پدرشان چنین میگویند: یک نفر از دوستانم به من گفت: امشب به منزل ما بیا که موقع مرگ من فرا رسیده است. من شب هنگام به نزد او رفتم، نیمههای شب رو به من کرده و گفت: مرا رو به قبله بخوابان و سپس به رسول خدا و ائمه اطهارعلیهم السلام سلام داد و بعد گفت: خدایا تو گفتهای پیرمردان را احترام کنید، اکنون من پیر شده ام و بعد از آن جان سپرد.
آیت اللَّه بروجردی
و نیز فرمودند آقای حاج شیخ مجتبی اراکی فرمودند: هنگام دفن آیت اللَّه العظمی بروجردی، دفن ایشان به من واگذار شد. مقدّمات دفن فراهم شد و من با صدای ایشان آشنا بودم، چون گاهی که به منزل ایشان میرفتم صدای قرائت قرآن ایشان را از کتابخانه میشنیدم. هنگام دفن همین که خم میشدم و سرم را در قبر میبردم صدای قرآن ایشان را میشنیدم و وقتی سرم را بالا میگرفتم و از سطح قبر بیرون میآمدم، صدا را نمیشنیدم.
شعله کشیدن آتش از قبر
آیت اللَّه مصلحی از پدرشان مرحوم آیت اللَّه العظمی حاج شیخ محمّدعلی اراکی نقل کردند که ایشان میفرمودند: در جوانی من به قبرستان رفتم و با چشم خود دیدم که از قبری آتش شعله میکشید.
آزاد شدن منع چادر به وسیله آیت اللَّه العظمی حاج آقا حسین قمی
آیت اللَّه سید مصطفی خوانساری فرمودند که: مرحوم آیت اللَّه حاج آقا حسین قمی به تهران آمدند و از طاغوت عصر محمّدرضا پهلوی خواستههایی داشتند که از جمله آن آزادی منع چادر و حجاب برای خانمها بود، اما محمّدرضای معدوم به ایشان توجّهی نمیکرد، لذا عدّهای از علما به تهران آمدند تا از آیت اللَّه قمی حمایت کنند، ولی باز هم محمّدرضای ملعون توجّهی نکرد. تا این که حاج آقا حسین قمی کسانی را خدمت مرحوم آیت اللَّه حاج آقا حسین بروجردی به بروجرد فرستادند و از ایشان نیز برای آمدن به تهران دعوت کردند تا شاید با آمدن ایشان کار تمام شود.
آیت اللَّه بروجردی به من فرمودند: وقتی پیام آیت اللَّه قمی به من رسید، دیدم اگر خودم حرکت کنم و به تهران بروم، معلوم نیست اثری داشته باشد، لذا در جواب آیت اللَّه قمی (به کسانی که پیام او را آورده بودند) گفتم: شما بروید، من اقدام خواهم کرد؛ و بعد از آن نامهای به محمّدرضا نوشتم؛ و تصریح کردم خواستههای آیت اللَّه قمی باید انجام بگیرد وگرنه غرب کشور قیام خواهد کرد.
محمّدرضا پس از این اخطار ناچار شد تا به خواستههای آیت اللَّه قمی توجّه کند و بدین ترتیب چادر بعد از آن ممنوعیت شدید در زمان رضاشاه ملعون و مطرود، آزاد شد.
استشفا به تربت سیدالشهداءعلیه السلام
در تاریخ دوازدهم ذی حجه ۱۴۰۸ به قصد شرکت در امر تبلیغ جبهههای جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران به اهواز عزیمت کردم، در این سفر روز سیزدهم ذی حجه با حجّه الاسلام والمسلمین جناب آقای شیخ محی الدین حائری شیرازی - دامت برکاته - برخورد کردم، ایشان از کسالت من خبر داشتند و به من فرمودند: تربتی پیش من است، به آن استشفا کنید.
من به اتاق خود در ستاد اعزام مبلّغین رفتم، ایشان نیز تربت را آورده و فرمودند: این تربت از آقای نسّابه که بقیه الماضین و ساکن داراب فارس هستند، میباشد. وقتی مرحوم آقای حق شناس یکی از علمای لار بیمار شدند و میخواستند برای معالجه از لار به شیراز بیایند، آقای نسّابه مقداری از این تربت را برای ایشان فرستادند تا به آن استشفا کنند، آقای حق شناس هم به آن تربت استشفا کرده و خوب شدند و نیازی به معالجه در شیراز پیدا نکردند، من نیز به آن ترتب استشفا کردم.
انتشارات مسجد مقدس جمکران چاپ سیزدهم کتاب روزنههایی از عالم غیب را در سال ۱۳۹۷ در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۳۰۰۰۰ تومان منتشر کرده است.
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
دین و شریعت مذهبی ابزار و اسباب اند و نه هدف. هدف اصلی انسان شناخت عالم غیب و خداوند می باشد. مطمئن ترین راه برای رسیدن به این هدف شناخت طبیعت و کیهان می باشد و چنین شناختی به عهده علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات محض است و دین و مذهب در طول تاریخ بشریت تاکنون ناتوانی خود را در رسیدن به این هدف در عمل به اثبات رسانده اند و الا ما انسان های امروز دیگر نیازی به شناخت عالم غیب و خداوند نداشتیم. اما ما انسان ها هنوز این نیاز را در وجود خود احساس می کنیم، زیرا اسباب و ابزار دین و مذهب تاکنون نتوانسته اند این نیاز بنیادی را رفع نمایند. تقصیر را به گردن عوام انداختن و مردم عام را نادان پنداشتن تنها کاری است که از عهده اندیشمند دینی بر می آید و بس.
پاسخ