چاپ نخست کتاب "کارنامه تمدنی جمهوری اسلامی"
مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی چاپ نخست کتاب "کارنامه تمدنی جمهوری اسلامی-چکیده کتاب عیار تمدنی جمهوری اسلامی" را منتشرکرد.
به گزارش خبرگزاری رسا، مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی چاپ نخست کتاب "کارنامه تمدنی جمهوری اسلامی-چکیده کتاب عیار تمدنی حمهوری اسلامی" را با تلخیص عباس حیدریپور منتشر کرد.
در دورهبندیهای تمدنی تاریخ اسلام، برخی همچون دینوری (م. ۲۸۲ ق) در الاخبار الطوال، یعقوبی (م. ۲۸۴ ق) در تاریخ یعقوبی، مسکویه (م. ۴۲۱ ق) در تجارب الامم وتعاقب الهمم، همین طور ژوزف بورلو (Joseph. Burlot) در کتاب تمدن اسلامی تاریخ تمدن اسلامی را بر مبنای عنصر قدرت و عامل دولت تقسیم کردهاند.
⏹در این بین، برخی دیگر از محققان مانند آندره مایکل (Andre Miquel) به جای معیار سیاسی، بر معیار قومی و اجتماعی تأکید کرده و تاریخ اسلام را به دورههای عربی، ایرانی و ترکی - مغولی تقسیم کردهاند. لیکن برخی از محققان معاصر به جای معیار سیاسی یا قومی، به معیار فرهنگی و تمدنی پرداخته اند (۱) و در این بین، انقلاب اسلامی ایران را دورهای مجزا و متمایز درمیان دورههای تمدنی در تاریخ اسلام ذکر کردهاند. برخی از این پژوهشگران، انقلاب اسلامی را مرحلۀ هفتم در تاریخ تمدن اسلامی و به مثابه عصر بازگشت در نظر گرفتهاند و برخی نیز آن را دورۀ «تجدید و بازآفرینی تمدن اسلامی» تلقی کردهاند که پس از دورۀ «زوال تمدن اسلامی و سلطۀ فرهنگ و تمدن غربی» ظهور یافت.
در این نگاه، دورۀ ششم تمدن اسلامی (دورۀ سلطۀ تمدن غرب و زوال تمدن اسلامی) که از میانۀ سدۀ چهاردهم تا اواخر این سده به درازا کشید، میرفت که به جذب کامل تمدن اسلامی در تمدن غرب بینجامد و فرهنگ اسلامی، باورها، ارزشها و قوانین، همین طور علوم اسلامی و سرمایههای معنوی اسلام در برابر فرهنگ سکولار غربی بهکل رنگ ببازد. به موازات واکنشهای انفعالی در برابر فرهنگ غرب، جریانهای نواندیش دینیِ روحانیت با موضعی فعال و انقلابی پدید آمد که نقطۀ آغاز آن با سیدجمالالدین اسدآبادی و نقطۀ کمال آن با امام خمینی و نظریۀ ولایت فقیه پدیدار شد. در این مرحله، انقلاب اسلامی در ایران نهتنها به مثابه نقطۀ عطف تمدنی در تحولات منطقهای و در جهان اسلام ظاهر شد، بلکه سرآغاز مرحلۀ جدید تمدنی برای امت اسلام در دنیای امروز شد.
کتاب حاضر ناظر به همین فرض و ارزیابی تمدنیِ انقلاب اسلامی و فرایند تکاملی آن در تجربۀ جمهوری اسلامی است تا بلکه معلوم شود که آیا آنچه از انقلاب اسلامی به مثابه مرحلۀ هفتم در تاریخ تمدن اسلامی ذکر میشود، درست است یا نه؛ و آیا ما در ایرانِ پس از انقلاب در مسیر تمدنشدن قرار گرفتهایم یا نه؛ و آنگاه کاستیها و آسیبهای تمدنی ما در این تجربه، همین طور ظرفیتها و فرصتهای بهدستآمده و شاید ازدسترفته برای حرکت تمدنیِ ایران در این چهل سال گذشته چه بوده و آنگاه برای گام دوم تمدنی چه اندیشهای باید کرد؟ بیگمان بررسی تحلیلی و گاه انتقادیِ گام اول تمدنی جمهوری اسلامی نهتنها گذشتۀ ما را روشن خواهد کرد، بلکه نگاه ما را به آینده و راه و رسم حرکت تمدنیمان را نسبت به زمانههای دور معلوم خواهد کرد.
طرح و نقشۀ این کتاب در سال ۱۳۹۴ شمسی در گروه مطالعات تمدنی و با ایدۀ اولیۀ دکتر محمدرضا بهمنی شکل گرفت و طراحی چارچوب اولیۀ آن در این شورا با همراهی استادانی همچون حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی سبحانی تقریباً یک سال به طول انجامید. سرانجام پس از مباحثاتی طولانی، نقطههای اشتراک در گونههای انجام این پروژه به دست آمد. نکتۀ مهمی که در انجام این پروژه مورد تأکید قرار گرفت و به مثابه یک روش در همۀ مقالههای کتاب ملحوظ شد، سه ضلع «نظر، سند و عمل» در بررسی هر یک از عناصر تمدنی در جمهوری اسلامی بود. در تبیین کارنامۀ تمدنی جمهوری اسلامی، هر یک از این مقالهها، که هر کدام میبایست بر یک موضوع تمرکز میکرد، نظریات پشتیبان در جمهوری اسلامی، اسناد بالادستی در جمهوری اسلامی، و سپس تجربۀ عینی و عملی جمهوری اسلامی در گذشتۀ چهلسالۀ آن همزمان باید منظور میشد تا در مورد وزن تمدنی جمهوری اسلامی داوری میکردیم. این نگرش سهضلعی معلوم میکند که آیا نظریات شکلگرفته برای جمهوری اسلامی، اسناد نوشتهشده در جمهوری اسلامی و سپس تجربۀ پدیدآمده در جمهوری اسلامی، برخوردار از ظرفیت تمدنی در مقیاس امت اسلام هستند یا نه و آنگاه نقطههای قوّت و ضعف این تجربۀ دینی و تمدنی در این مدت چه بوده و آیندۀ تمدنی آن در هر یک از این اضلاع تمدنی چسان خواهد بود؟
در دورهبندیهای تمدنی تاریخ اسلام، برخی همچون دینوری (م. ۲۸۲ ق) در الاخبار الطوال، یعقوبی (م. ۲۸۴ ق) در تاریخ یعقوبی، مسکویه (م. ۴۲۱ ق) در تجارب الامم وتعاقب الهمم، همین طور ژوزف بورلو (Joseph. Burlot) در کتاب تمدن اسلامی تاریخ تمدن اسلامی را بر مبنای عنصر قدرت و عامل دولت تقسیم کردهاند.
⏹در این بین، برخی دیگر از محققان مانند آندره مایکل (Andre Miquel) به جای معیار سیاسی، بر معیار قومی و اجتماعی تأکید کرده و تاریخ اسلام را به دورههای عربی، ایرانی و ترکی - مغولی تقسیم کردهاند. لیکن برخی از محققان معاصر به جای معیار سیاسی یا قومی، به معیار فرهنگی و تمدنی پرداخته اند (۱) و در این بین، انقلاب اسلامی ایران را دورهای مجزا و متمایز درمیان دورههای تمدنی در تاریخ اسلام ذکر کردهاند. برخی از این پژوهشگران، انقلاب اسلامی را مرحلۀ هفتم در تاریخ تمدن اسلامی و به مثابه عصر بازگشت در نظر گرفتهاند و برخی نیز آن را دورۀ «تجدید و بازآفرینی تمدن اسلامی» تلقی کردهاند که پس از دورۀ «زوال تمدن اسلامی و سلطۀ فرهنگ و تمدن غربی» ظهور یافت.
در این نگاه، دورۀ ششم تمدن اسلامی (دورۀ سلطۀ تمدن غرب و زوال تمدن اسلامی) که از میانۀ سدۀ چهاردهم تا اواخر این سده به درازا کشید، میرفت که به جذب کامل تمدن اسلامی در تمدن غرب بینجامد و فرهنگ اسلامی، باورها، ارزشها و قوانین، همین طور علوم اسلامی و سرمایههای معنوی اسلام در برابر فرهنگ سکولار غربی بهکل رنگ ببازد. به موازات واکنشهای انفعالی در برابر فرهنگ غرب، جریانهای نواندیش دینیِ روحانیت با موضعی فعال و انقلابی پدید آمد که نقطۀ آغاز آن با سیدجمالالدین اسدآبادی و نقطۀ کمال آن با امام خمینی و نظریۀ ولایت فقیه پدیدار شد. در این مرحله، انقلاب اسلامی در ایران نهتنها به مثابه نقطۀ عطف تمدنی در تحولات منطقهای و در جهان اسلام ظاهر شد، بلکه سرآغاز مرحلۀ جدید تمدنی برای امت اسلام در دنیای امروز شد.
کتاب حاضر ناظر به همین فرض و ارزیابی تمدنیِ انقلاب اسلامی و فرایند تکاملی آن در تجربۀ جمهوری اسلامی است تا بلکه معلوم شود که آیا آنچه از انقلاب اسلامی به مثابه مرحلۀ هفتم در تاریخ تمدن اسلامی ذکر میشود، درست است یا نه؛ و آیا ما در ایرانِ پس از انقلاب در مسیر تمدنشدن قرار گرفتهایم یا نه؛ و آنگاه کاستیها و آسیبهای تمدنی ما در این تجربه، همین طور ظرفیتها و فرصتهای بهدستآمده و شاید ازدسترفته برای حرکت تمدنیِ ایران در این چهل سال گذشته چه بوده و آنگاه برای گام دوم تمدنی چه اندیشهای باید کرد؟ بیگمان بررسی تحلیلی و گاه انتقادیِ گام اول تمدنی جمهوری اسلامی نهتنها گذشتۀ ما را روشن خواهد کرد، بلکه نگاه ما را به آینده و راه و رسم حرکت تمدنیمان را نسبت به زمانههای دور معلوم خواهد کرد.
طرح و نقشۀ این کتاب در سال ۱۳۹۴ شمسی در گروه مطالعات تمدنی و با ایدۀ اولیۀ دکتر محمدرضا بهمنی شکل گرفت و طراحی چارچوب اولیۀ آن در این شورا با همراهی استادانی همچون حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی سبحانی تقریباً یک سال به طول انجامید. سرانجام پس از مباحثاتی طولانی، نقطههای اشتراک در گونههای انجام این پروژه به دست آمد. نکتۀ مهمی که در انجام این پروژه مورد تأکید قرار گرفت و به مثابه یک روش در همۀ مقالههای کتاب ملحوظ شد، سه ضلع «نظر، سند و عمل» در بررسی هر یک از عناصر تمدنی در جمهوری اسلامی بود. در تبیین کارنامۀ تمدنی جمهوری اسلامی، هر یک از این مقالهها، که هر کدام میبایست بر یک موضوع تمرکز میکرد، نظریات پشتیبان در جمهوری اسلامی، اسناد بالادستی در جمهوری اسلامی، و سپس تجربۀ عینی و عملی جمهوری اسلامی در گذشتۀ چهلسالۀ آن همزمان باید منظور میشد تا در مورد وزن تمدنی جمهوری اسلامی داوری میکردیم. این نگرش سهضلعی معلوم میکند که آیا نظریات شکلگرفته برای جمهوری اسلامی، اسناد نوشتهشده در جمهوری اسلامی و سپس تجربۀ پدیدآمده در جمهوری اسلامی، برخوردار از ظرفیت تمدنی در مقیاس امت اسلام هستند یا نه و آنگاه نقطههای قوّت و ضعف این تجربۀ دینی و تمدنی در این مدت چه بوده و آیندۀ تمدنی آن در هر یک از این اضلاع تمدنی چسان خواهد بود؟
مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی چاپ نخست کتاب "کارنامه تمدنی جمهوری اسلامی-چکیده کتاب عیار تمدنی حمهوری اسلامی" را در ۲۶۴ صفحه و قطع رقعی به قیمت ۳۲۰۰۰۰ ریال منتشر کرده است. / ۱۰۱/ش
ارسال نظرات