نگاهی به کتاب «اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه!»
به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، کتاب «اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه!» به روایت عاطف حزین و ترجمه وحید خضاب به همت انتشارات شهید کاظمی به چاپ دوم رسید.
رژیم صهیونیستی بدون تردید بزرگترین دشمن حالا حاضر ما در صحنه منطقهای (و به یک معنا، در صحنه جهانی) به شمار میرود؛ دشمنیای که تمامی ابعاد و عرصهها را در برگرفته است. این دشمنی نه تنها یک دشمنی دینی و سیاسی، بلکه حتی یک دشمنی ملی است و این باید قاعدتا برای کسانی که به بعد ملیگرایانه توجه دارند نیز حائز اهمیت باشد.
راههای مختلفی برای شناخت این دشمن وجود دارد اما شاید یکی از بهترین راهها، بررسی چیزهایی باشد که خود صهیونیستها درباره خود گفته و نوشتهاند یا کسانی با حضور در بین آنها یا مناطق تحت سیطرهشان، قلمی کردهاند. طبعا مورد دوم، بیشتر شکل سفرنامه یا خاطرات خواهد داشت. و بدیهی است، علاوه بر تامین هدف پیشگفته، خالی از جذابیت هم نخواهد بود.
کتاب «اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه!» حاصل مشاهدات عاطف حزین (خبرنگار مصری) است که در سال 1996 به فلسطین اشغالی سفر کرده و هم در شهرهای صهیونیستنشین (از قبیل تلآویو) حضور یافته و هم در شهرهای فلسطینینشین (مانند غزه). او که به تعبیر خودش برای «شناخت آینده روند صلح» راهی سرزمینهای اشغالی شده، در طول سفر، هم با شخصیتهای سیاسی فلسطینی و غیرفلسطینی و هم با مردم عادی دیدار و گفت وگو داشته و مشروح این گفت وگوها را در کتاب خود درج کرده است. به این ترتیب، با خواندن کتاب او، شناختی دقیقتر از آنچه در سرزمینهای اشغالی میگذشته به دست خواهیم آورد.
راوی به وضوح، به خط سازش (یا به تعبیر طرفداران این خط، روند صلح) علاقه مند است. روشن است اگر کسی که چنین رویکردی نداشته باشد، اجازه ورود به خاک فلسطین را به او نخواهد داد تا سفرنامه این سرزمین را به ارمغان بیاورد؛ بنابراین این کتاب، بلکه هر کتاب دیگری هم در این عرصه به دست آوریم، توسط کسانی نوشته شده که در سویدای ذهن، با موجودیت رژیم صهیونیستی مشکلی ندارند و حاضرند در قبال چند امتیاز معدود(که باید حقیقتا از آن با عبارت چندرغاز یاد کرد!) بقای این رژیم در بخش عمده فلسطین را به رسمیت بشناسند.
زمان سفر راوی به پیش 20 سال پیش باز می گردد، اما این مطلب نیز خللی به اهمیت کتب وارد نمی کند. از طرفی کتاب مبتنی تاریخی محسوس می شود و طبعا در متون تاریخی، شناخت گذشته مد نظر است و از این حیث قدمت متن از قیمت آن نمی کاهد. از طرف دیگر، در کتاب، سخنان کسانی را می خوانیم که در همان سالها دل به صلح داده بودند و رویای صلح به ملت خود می خوراندند و حالا با گذشت 20 سال به خوبی می توان دید آیا آن حرف ها و وعده ها حقیقت داشت و تحقق یافت یا آنکه عشری از اعشار محقق نشد و اهمیت این مسأله از آن روست که هنوز و همچنان برخی ها عینا همان وعده ها را به فلسطینی های دیگر مسلمین می دهند.
خواندن این کتاب آیینه ای است که نشان می دهد آن وعده ها تا چه حد امکان تحقق دارند و تا چه پایه باید به آنها دل بست.
ساختار کتاب
کتاب «اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه!» جدید ترین اثر وحید خضاب مترجم کتاب های «فرمانده ر سایه»، «از افغانستان تا لندنستان» و «تاریخ درخشان آل سعود» است.
نگارنده این کتاب را دوازده فصل با عنوان های فریادی از پورت سعدی، روز قیامت، ملاقات با موساد!، شبی تل آویو، اشکیلون نه، عسقلان!، راه به سوی اریز، هتل امید، در برابر هرم فلسطین، اعدام یک میلیون غنچه، آوازهایی در مسیر، روستای خیانتکاران، و قدس برای همه است تنظیم کرده است.
برشی از کتاب:
آوازهایی در مسیر
از نظر من، این اسرائیل است که تعیین می کند چه می خواهد، نه حماس. چرا این را می گویم؟ به این دلیل: اسرائیل دنبال صلح است یا خشونت؟ حماس، صلح و معاهده را پذیرفت؛ ولی این اسرائیل است که نمی خواهد قدس شرقی را تحویل ما بدهد و شهرک هایش را برچیند و زندانی ها (یعنی اسرای فلسطینی) را آزاد کند تا بعدش دولت مستقل فلسطینی با همه پرسی مردمی برپا شود. این طرحی است که حماس 1993 ارائه کرد. این یعنی حماس می تواند به خواسته های امنیتی اسرائیل جواب دهد، اما حماس آنچه رخ داد را آتش بس می خواند و عرفات به آن صلح می گوید.
ولی واقعیت ها این را به مان نشان می دهد که این به هیچ عنوان یک معاهده صلح نبود. هدف اول و اخر اسرائیل امنیت است و اسرائیل فرصتی تاریخی برای دستیابی به صلح داشت و چون اولین بار در تاریخ قضیه فلسطین بود که سامان آزادی بخش فلسطین و اغلب گروه های مقاومت و مخصوصا جنبش های اسلامی حماس باهم توافق داشتند ؛ همه آماده بودند اسرائیلی را به عنوان امر موجود واقع به رسمیت بشناسند به شرطی که اسرائیل به حق ما در قدس اعتراف کند و در طول تاریخ هیچ وقت چنین موضعی وجود نداشت و می گویم اگر اسرائیل از این موقعیت استفاده نکند، چنین فرصتی دیگر تکرار نخواهد شد خصوص حماس قبول کرده بود اگر حکومت خودگردان بتواند شروط حماس را عملی کند حماس هم از طریق حکومت خودگردان با اسرائیل مذاکره غیر مستقیم کند ما نمی توانیم قبول کنیم که اسرائیل، هم امنیت را برای خودش بردارد، هم ثبات را هم زمین را. محال است اجازه دهیم چنین چیزی رخ دهد.