شماره 39 فصلنامه «زن و جامعه» منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، سی و نهمین فصلنامه علمی ـ پژوهشی «زن و جامعه» به صاحب امتیازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت با مدیر مسؤولی سوسن سهامی و سردبیری حبیب اله احمدی ویژه پاییز 98 منتشر شد.
این فصلنامه در 15 مقاله و در 276 صفحه منتشر شده است و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
بررسی سطح سلامت اجتماعی و عزت نفس در خانوادههای زن سرپرست توانمندشده و توانمندنشده (مطالعه موردی سازمان بهزیستی)
علی افشاری، زهره هاشمی و رسول رضایی
چکیده: پژوهش حاضر، یک مطالعه علّی - مقایسه ای به روش پس رویدادی است که با هدف مقایسه عزت نفس و سلامت اجتماعی خانواده های زن سرپرست توانمندشده و توانمندنشده تحت پوشش سازمان بهزیستی انجام گرفت. بدین منظور 100 زن سرپرست خانوار (50 توانمند شده، و 50 توانمند نشده) به روش نمونه گیری تصادفی ساده، از میان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهرستان بناب در بهار 1395، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (1967) و پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (2004) بود. داده ها با تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. طبق نتایج به دست آمده، دو گروه مورد مقایسه، در سلامت اجتماعی، عزت نفس عمومی و در عزت نفس اجتماعی، تفاوت معناداری داشتند. به گونه ای که سلامت اجتماعی، عزت نفس عمومی و عزت نفس اجتماعی در زنان توانمندشده بیشتر از زنان توانمندنشده تحت پوشش سازمان بهزیستی بود.
بررسی تأثیر آموزش عالی زنان بر رشد اقتصادی ایران
رویا آل عمران و سید علی آل عمران
چکیده: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش عالی زنان بر رشد اقتصادی ایران در فاصله زمانی فصل اول سال 1377 تا فصل چهارم سال 1394 با استفاده از روش همگرایی جوهانسن جوسیلیوس است. نتایج حاصل از پژوهش دلالت بر این دارد که اثرگذاری ضرایب متغیرها بر اساس مبانی نظری مورد انتظار بوده و از نظر آماری نیز معنی دار هستند؛ بهطوریکه آموزش عالی زنان تأثیر مثبت و معنیدار بر رشد اقتصادی ایران دارد. همچنین ضریب جمله تصحیح خطا، حاکی از آن است که در هر دوره (هر فصل) 0/79 از عدم تعادل کوتاه مدت برای رسیدن به تعادل بلند مدت تعدیل میشود.
آزمون مدل علی تمایز یافتگی و رضایت زناشویی
فاطمه بخشی زاده، سیامک سامانی، محمد خیر و نادره سهرابی
چکیده: هدف از پژوهش حاضر، تحلیل رابطه علی تمایزیافتگی و رضایت زناشویی بوده است. جامعه آماری این تحقیق، متآهلین عادی شهر شیراز می باشند. برای تعیین حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی در دسترس و بر اساس تعداد مؤلفه های موجود در مدل، تعداد 310 نفر از زوجین عادی که شامل 155 زن و 155 مرد متأهل که طول مدت ازدواج آنها بین 12 - 5 سال متغیر بوده و سن آنها زیر 50 سال باشد انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس تمایز یافتگی خود اسکورن و مقیاس رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه) بوده که روایی و پایایی ابزار مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده ازنرمافزار Spssو Amos در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. نتایج نشان داد که ضریب تأثیر تمایز یافتگی خود بر رضایت زناشویی معنیدار است؛ بدین معنی که تمایز یافتگی خود بر رضایت زناشویی اثر مستقیم و معنی داری دارد.
تحلیل جامعهشناختی موانع اجتماعی مشارکت فعالیتهای ورزشی زنان و مردان(مورد مطالعه:کارکنان سازمان صنعت، معدن و تجارت)
موسی احمدی، علی پژهان و بهرام قدیمی
چکیده: هدف این مطالعه، تحلیل جامعه شناختی موانع اجتماعی مشارکت در فعالیت های ورزشی زنان و مردان سازمان صنعت، معدن و تجارت بود. روش پژوهش از نوع توصیفی - پیمایشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق، کلیه کارکنان زن و مرد سازمان صنعت و معدن و تجارت به تعداد 607 نفر می باشد که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 152 نفر تعیین شد و به همین تعداد، پرسشنامه محقق ساخته موانع مشارکت اجتماعی که دارای سه بعد اعتماد اجتماعی، احساس بی قدرتی و خود پنداره که در شش خرده مقیاس اعتماد درون گروهی، اعتماد برون گروهی و اعتماد انتزاعی، احساس بی قدرتی، خودپنداره مثبت و منفی می باشد بین آنها توزیع و جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که بین اعتماد اجتماعی (اعتماد برون گروهی، اعتماد درون گروهی و اعتماد انتزاعی) کارکنان زن و مرد اختلاف وجود ندارد. همچنین بین احساس بی قدرتی کارکنان زن و مرد اختلاف وجود نداشت. علاوه بر این، بین خودپنداره (تصور فرد از خود و تصور فرد از تصور دیگران) در کارکنان زن و مرد اختلاف وجود ندارد.
ارتباط علی بین جامعهپذیری و انگیزش با مشارکت ورزشی کارکنان زن دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت
بهجت طهماسبی و احمد ترکفر
چکیده: هدف از اجرای تحقیق حاضر، بررسی ارتباط علی بین جامعه پذیری و انگیزش با مشارکت ورزشی کارکنان زن دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بود. این تحقیق توصیفی و از نوع علی و معلولی و به روش میدانی است. با توجه به محدود بودن جامعه آماری، کل جامعه (173 نفر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسش نامه استاندارد جامعه پذیری تائورمینا (2014) با 20 سؤال با ضریب پایایی 0/90 و پرسشنامه های انگیزش و مشارکت ورزشی مرتضایی و همکاران(2014) با 37 سؤال با ضریب پایایی 0/93 استفاده شده است. در روش آمار توصیفی از فراوانی، درصد، میانگین و در آمار استنباطی از آزمون کلموگروف اسمیرنوف، آزمون تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. کار تجزیه و تحلیل آماری نیز به کمک نرم افزار 22-SPSS و نرم افزار لیزرل نسخه 8.8 در سطح معنی داری 05/0 انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین جامعه پذیری با مشارکت ورزشی کارکنان زن دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت رابطه علّی معناداری وجود دارد( T=6/81 , B=0/50 ). با توجه به شاخص های برازش گزارش شده، مدل مفهومی این پژوهش دارای سطح برازش مطلوبی می باشد. جامعه پذیری و انگیزش ورزشی کارکنان زن، فراگردی است که به واسطه آن زنان، دانش و آگاهی های لازم و انگیزش را به منظور مشارکت مؤثر و فعال در عرص های ورزشی کسب می کنند.
عوامل اجتماعی - فرهنگی مرتبط با فعالیتهای ورزشی زنان در شیراز
حلیمه عنایت، لیلا حسن زاده و صدیقه البرزی
چکیده: این مطالعه با هدف بررسی عوامل فرهنگی – اجتماعی مرتبط با فعالیت های ورزشی زنان انجام شده است. این پژوهش به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه صورت گرفته است و در نمونه مورد مطالعه، 600 نفر از زنان 20 تا 65 سال شهر شیراز مورد سنجش قرار گرفتند. نظریه سرمایه های پیر بوردیو از نظریات جامعه شناسی به عنوان چهارچوب نظری انتخاب گردید. تحلیل داده ها نیز توسط برنامه نرم افزاری Spss انجام شد و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و رگرسیون برای بررسی روابط و یا مقایسه متغیرها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که 3/58 درصد از زنان، هیچ گونه فعالیت ورزشی ندارند که چیزی بیش از نیمی از زنان می باشد. متغیرهای مورد بررسی شامل طبقه اجتماعی، تفکر قالبی، سرمایه بدنی، اعتماد اجتماعی و مشارکت فرهنگی است. آزمون فرضیات نشان داد که میان تمامی متغیرهای ذکر شده(طبقه اجتماعی، تفکر قالبی، سرمایه بدنی، اعتماد اجتماعی و مشارکت فرهنگی) و فعالیت های ورزشی زنان رابطه آماری معناداری وجود دارد.
بررسی مقایسه ای اضطراب بیماری و رضایت جنسی زناشویی در زنان متأهل شاغل و خانه دار
سوفیا خانقاهی، نرگس بامدی و صفورا خوشدل دریاسری
چکیده: امروزه به دلیل تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی، شاهد حضور روزافزون اشتغال زنان می باشیم. بر این اساس این تحقیق با هدف مقایسه اضطراب بیماری و رضایت جنسی زناشویی در زنان متأهل شاغل و خانه دار در سال 1398 انجام شده است. روش پژوهش، علّی - مقایسه ای و تعداد 87 نفر از زنان شاغل در بیمارستان علی ابن ابیطالب و خاتم الانبیاء شهر زاهدان و 89 نفر از زنان خانه دار این شهر به صورت در دسترس انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه اضطراب بیماری سالکوویس و رضایت جنسی زناشویی مصطفوی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و t دو نمونه مستقل استفاده گردید. یافته ها گویای آن بود که زنان شاغل از اضطراب بیماری بالاتری برخوردار هستند (01/0>p). در رضایت جنسی زناشویی نیز این تفاوت در زنان خانه دار بیشتر بود (01/0>p). به نظر می رسد چنانچه شغل دارای تنش های زیاد باشد می تواند تأثیرات منفی بر سلامت روانی و جسمی و کیفیت زناشویی زنان شاغل داشته باشد. لذا فراهم نمودن اقدامات لازم جهت کاهش تنش های وارده به این گروه از زنان شاغل می تواند در کاهش بیماریهای روان تنی و بهبود روابط زناشویی مؤثر باشد.
پیشبینی رضایت جنسی زنان بر اساس احساس شرم و گناه و دشواری در تنظیم هیجان
سعیده کارگر، اعظم داودی و محمد مظفری
چکیده: فعالیت جنسی، به عنوان یکی از اساسی ترین ابعاد زندگی انسان مطرح است و یکی از شاخص های مهم رضایت مندی زوج ها از یکدیگر، رضایت جنسی است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی رضایت جنسی زنان بر اساس احساس شرم و گناه و دشواری تنظیم هیجان بود. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانشجویان زن متأهل دانشگاه آزاد شیراز در سال 97-96 بودند که از میان آنها 160 دانشجوی متأهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه رضایت جنسی هودسون - هریسون (1981)، پرسشنامه عواطف خودآگاه تانگنی و همکاران (1992) و پرسشنامه دشواری درتنظیم هیجانی گراتز و روئمر (2004) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با به کارگیری آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که احساس شرم و گناه و دشواری در تنظیم هیجان قادر به پیشبینی رضایت جنسی زنان است.
نقش واسطهای مسئولیتپذیری در رابطه با عملکرد خانواده و خود کارآمدی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت
رحمان زارع و کمال محمدزاده
چکیده: هدف اصلی از انجام این پژوهش، نقش واسط های مسئولیتپذیری در رابطه با عملکرد خانواده و خود کارآمدی دانشجویان دختر بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی در سال تحصیلی 96- 95 دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بوده است. نمونه ای با حجم 235 نفر بر اساس روش نمونهگیری خوشهای مرحلهای انتخاب از بین هر یک از دانشکده ها شد. ابزارهای این پژوهش، پرسشنامهی خود کارآمدی، پرسشنامه مقیاس سنجش مسئولیت پذیری کالیفرنیا و مقیاس سنجش خانواده که پس از محاسبهی روایی و پایایی، بین افراد نمونه توزیع گردید. نتایج تحلیل مسیر نشان دهنده این موارد بود: 1- خود کارآمدی تحصیلی، پیش بینی کننده مثبت و معنیدار خانواده دانشجویان می باشد؛ 2- خود کارآمدی تحصیلی، پیشبینی کننده مثبت و معنی دار مسئولیت پذیری می باشد؛ 3- مسئولیت پذیری با کنترل خود کارآمدی، پیش بینی کننده مثبت و معنی دار عملکرد خانوادهی دانشجویان می باشد؛ 4- مسئولیت پذیری نقش واسطه ای در ارتباط بین خود کارآمدی و عملکرد خانوادهی دانشجویان دارد.
مطالعه کیفی خشونت خانگی علیه زنانِ خانهدار در شهر خرمآباد
مسعود زمانی مقدم و صبا حسنوندی
چکیده: این مقاله با رویکرد کیفی و استراتژی استفهامی به مطالعه همسر آزاری پرداخته و خشونت خانگی علیه زنان را با توجه به ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی آن مطالعه کرده است. دادههای پژوهش با نمونهگیری هدفمند و نظری و از طریق مصاحبه عمیق با پانزده زنِ خانهدار 22 تا 45 ساله که در پاییز و زمستان 1395 به روانشناسِ مرکز بهداشتِ یکی از محلههای محروم شهر خرمآباد رجوع کرده بودند، گردآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از نظریه زمینه ای استفاده شد. در تجزیه و تحلیل دادهها، 58 مفهوم به دست آمد که پس از تقلیل این مفاهیم به یازده مقوله اصلی، آنها را در قالب مدل پارادایمی قرار داده و تفسیر کردیم. در نهایت، مقوله هسته مشخص شد که عبارت است از «ساختن و سوختن زنانِ بیدفاع در برابر خشونت». یافتههای پژوهش نشان میدهند که مسائل شوهر، موجب خشونتورزی علیه زنان میشوند. با وجود این، وضعیت نامناسب اجتماعی این زنان و همچنین فرهنگ مردسالار حاکم بر این محله، زنان مورد مطالعه را در برابر خشونت شوهران، بیدفاع میکنند. خشونتورزی علیه زنان پیامدهای اجتماعی و روانشناختی مخربی برای این زنان به دنبال دارد. زنان در چنین وضعیتی چارهای جز ساختن و سوختن ندارند.
بررسی نقش واسطهای جو روانشناختی در رابطهی میان هوش فرهنگی و سازگاری شغلی معلمان زن
وجیهه ظهورپرونده و زهرا پاسبان
چکیده: هدف مقاله، تبیین نقش واسطه ای جو روانشناختی در رابطه میان هوش فرهنگی و سازگاری شغلی معلمان زن است.این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی از نوع همبستگی با تأکید بر مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان زن ابتدایی ناحیهی 5 شهر مشهد که بالغ بر150 نفر بودند، می باشد. در این پژوهش، تعداد 102 نفر با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامهی استاندارد جو روانشناختی کویز و دکوتیز، هوش فرهنگی آنگ و همکاران و سازگاری شغلی پورکبیریان بود. روایی پرسشنامهها با استفاده از روایی محتوا تأیید و پایایی آنها با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد. که به ترتیب هوش فرهنگی 92/0، جو روانشناختی، 94/0 و سازگاری شغلی ،85/0 بود. دادهها با آزمون های کولموگروف - اسمیرنف، ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری(SEM) تحلیل شدند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از آن بود که بین هوش فرهنگی با سازگاری شغلی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. بین هوش فرهنگی و جو روانشناختی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. بین جو روان شناختی و سازگاری شغلی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. جو روانشناختی در رابطه بین متغیرهای هوش فرهنگی و سازگاری شغلی نقش واسطه گری معنی دار ایفا می کند.
بررسی جلوههای زنانه در رمان عامه پسند با تکیه بر فمینیسم (با تأکید بر آثار برگزیده فهیمه رحیمی، نسرین ثامنی و فتّانه حاج سیّد جوادی)
نسرین فلاح و آیدا رضوانی
چکیده: در رمان عامه پسند ایرانی، زنان نقش مؤثری به عنوان نویسنده بر عهده دارند و با خلق شخصیّت های زنانه و شرح زندگی آنان، جلوه های زندگی زن ایرانی را منعکس می کنند. نقد زنانه با دو گرایش عمده به تحلیل نقش زن با توجه به جلوه های حضور زنان در اثر و نویسنده خلّاق آن می پردازد. در گرایش نخست با تأکید بر متن، جایگاه و نقش زنان بررسی می شود و خوانش زنانه متن مهم است. در گرایش دوم خلاقیّت نویسنده زن و زبان زنانه ارزیابی می شود. بررسی جلوه های زنانه در آثار نویسندگان زن علاوه بر اینکه دیدگاه خاصّ نویسنده را نشان می دهد، جایگاه زنان را در جامعه معاصر منعکس می کند. این مقاله به شیوه ای تحلیلی - توصیفی با انتخاب آثار برجسته نویسندگان متعدّدی همچون فهیمه رحیمی، نسرین ثامنی و فتّانه حاج سیّد جوادی، آنها را از دیدگاه جلوه های زنانه تحلیل می کند. یافته ها نشان می دهد که جلوه های زنانه، در دو سطح فرم و محتوا نقش زنان را در این آثار مشخّص می کند و این نقش با توجّه به دیدگاه فمینیستی در دو بخش جنسی و جنسیتی طبقه بندی می شود. پس از تعیین نقش زنان در این آثار به مقایسه آن با تفکّرات و اندیشه های فمینیستی می پردازد و تفاوت نقش زنان را در این آثار مشخّص می کند. نقش و جایگاه زنان در آثار پیشگفته، با تفاوتی عمده نوعی خودآگاهی زنانه را نشان می دهد که اغلب بر اطّلاع از جایگاه متعارف زنان و انعکاس آن استوار است و هیچ تمایلی به سمت دیدگاه های افراطی فمینیستی مشاهده نمی شود.
بررسی ارتباط بین مدگرایی و هویت اجتماعی در بین دختران جوان 15 تا 29 سال شهر کرمان
فاطمه کوهستانی بحرآسمان، اصغر محمدی و اسماعیل جهانبخش
چکیده: مدگرایی، گرچه ریشه در نیازهای طبیعی جوانان دارد و برخاسته از روحیه نوگرایی جوانان است و گرایش به مد، بیانگر نوعی تجدید نظرخواهی و در واقع تلاش در جهت نو کردن و تغییر در مسائل مختلف ظاهری زندگی است. با توجه به اهمیت بحث از احساس پیامدهای مدگرایی، پژوهش حاضر با استفاده از روش میدانی، تکنیک پیمایش و ابزار تحقیق پرسشنامه به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی می باشد که آیا بین مدگرایی و ابعاد مختلف هویت اجتماعی ارتباط وجود دارد؟ جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دختران 15 تا 29 سال شهر کرمان می باشد که تعداد 384 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و معادلات ساختاری AMOS Graphic استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین مدگرایی با هویت اجتماعی (33/0P= ) و شاخص های آن یعنی هویت ملی (43/0-P= )، هویت دینی (38/0-P= )، هویت فرهنگی (22/0-P= )، هویت تاریخی (26/0-P= )، و هویت خانوادگی (36/0-P= ) دختران جوان شهر کرمان ارتباط منفی، معکوس و معنادار وجود دارد. بنابراین تمامی فرضیه های پژوهش تأیید می شوند. همچنین نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (AMOS Graphic) نیز نشان می دهد که مدگرایی بر هویت اجتماعی تأثیر متوسط و منفی (43/0-) دارد. مدگرایی، گرچه ریشه در نیازهای طبیعی جوانان دارد و برخاسته از روحیه نوگرایی جوانان است و گرایش به مد، بیانگر نوعی تجدید نظرخواهی و در واقع تلاش در جهت نو کردن و تغییر در مسائل مختلف ظاهری زندگی است. با توجه به اهمیت بحث از احساس پیامدهای مدگرایی، پژوهش حاضر با استفاده از روش میدانی، تکنیک پیمایش و ابزار تحقیق پرسشنامه به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی می باشد که آیا بین مدگرایی و ابعاد مختلف هویت اجتماعی ارتباط وجود دارد؟ جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دختران 15 تا 29 سال شهر کرمان می باشد که تعداد 384 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و معادلات ساختاری AMOS Graphic استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین مدگرایی با هویت اجتماعی (33/0P= ) و شاخص های آن یعنی هویت ملی (43/0-P= )، هویت دینی (38/0-P= )، هویت فرهنگی (22/0-P= )، هویت تاریخی (26/0-P= )، و هویت خانوادگی (36/0-P= ) دختران جوان شهر کرمان ارتباط منفی، معکوس و معنادار وجود دارد. بنابراین تمامی فرضیه های پژوهش تأیید می شوند. همچنین نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (AMOS Graphic) نیز نشان می دهد که مدگرایی بر هویت اجتماعی تأثیر متوسط و منفی (43/0-) دارد.
مقایسهی اثربخشی زوج درمانی با رویکرد ایماگوتراپی و یکپارچه نگرفلدمن برصمیمیت زناشویی زوجین متعارض
لیلا چرایی، محمود گودرزی و مریم اکبری
چکیده: صمیمیت در بین زوجها ازجمله عوامل مهم در ایجاد ازدواجهای پایدار است. ازدواج به عنوان آغازی بر تشکیل خانواده همواره مورد توجه بوده و از این رو، یک رابطه انسانی پیچیده و بسیار ظریف است. پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی با رویکرد ایماگوتراپی و یکپارچه نگرفلدمن بر صمیمیت زناشویی زوجین متعارض شهر تهران بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زوجین متعارض مراجعه کننده به اداره اموربانوان پست بانک منطقه 6 شهرداری تهران و نیز کلینیک روانشناسی رویش منطقه 22 شهرداری تهران در سال 1397 بودند. تعداد 15زوج از آنان در دو گروه آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند. برای این منظور از پرسشنامه های تعارضات زناشویی براتی و ثنایی و نیز پرسشنامه صمیمیت زناشویی باگاروزی به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده با استفاده از تحلیل کوواریانس در دو بخش توصیفی و استنباطی p.
رفتار باروری زنان ایران همگام با فرایند تحولات خانواده در سه دهه گذشته
پبتول صیفوری، غلامرضا حسنی، علی اکبر مجدی و مهدی کرمانی
چکیده: در این مقاله تحولات مربوط به باروری زنان در خانواده از سال 1360 تا 1390 با استفاده از روش تحلیل ثانویه آمار، اسناد و مدارک جمعیتی تحلیل شده است. نرخ رشد سالانه جمعیت کشور ایران در سال 1365 حدود 3.9% بوده که در سال 1390 به 1.3 درصد کاهش یافته؛ در چنین وضعیتی انتظار می رفت میزان رشد تعداد خانوارها متناسب با کاهش رشد جمعیت رو به افول بگذارد؛ در حالی که نرخ رشد سالانه تعداد خانوارها در سال های 1365 تا 75 حدود 2.51 درصد است که در مقایسه با سال 1390 حدود 3.89 درصد افزایش داشته است. همچنین آمار مربوط به بعد خانوار نیز طی این سه دهه به ترتیب از 5.11 به 4.05 و 3.54 کاهش یافته است. بر اساس نظریه گذار جمعیتی دوم نشان از ورود ارزش های مدرنیسم و مظاهر آن (فردگرایی، صنعتی شدن و شهرنشینی) نظیر خانوادهی تک والد، تکفرزند، زوج زیستی و همباشی در کنار رشد پدیده طلاق دارد. در حال حاضر خانوارهای دارای جمعیت 7 نفر به بالا با سهم 2 درصدی از کل جمعیت در حال محو شدن هستند، نرخ رشد خانوارهای 3 تا 4 نفره که نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می دادند نیز رو به کاهش است و در مقابل خانوارهای تکنفره با سهم 7 درصدی در حال افزایش می باشند. می توان نتیجه گرفت که طی سه دهه اخیر کاهش ترجیح باروری، میل به زندگی مجردی و تشکیل خانوارهای مستقل پیش از ازدواج در کنار عامل دیگری به نام طلاق باعث کاهش بُعد خانوار و افزایش تعداد خانوارها شده که نشاندهنده ورود ارزش های مدرنیسم به عرصهی خانوادهی ایرانی است.