شماره 46 فصلنامه «پژوهش در نظام آموزشی» منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، چهل و ششمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «پژوهش در نظام آموزشی» به صاحب امتیازی انجمن پژوهش های آموزشی ایران با مدیر مسؤولی و سردبیری فریبرز درتاج ویژه پاییز 98 منتشر شد.
در این فصلنامه در 10 مقاله منتشر شده است و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
تأثیر برنامه آموزشی فلسفه برای کودکان بر میزان مهارت استدلال دانشآموزان پسر پنجم دوره ابتدایی
کاوه رستمی، ایزاندخت فیاض، سعید بهشتی، حسن ملکی و فرخنده مفیدی
چکیده: هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر برنامه فلسفه برای کودکان بر میزان مهارت استدلال دانشآموزان پسر پایه پنجم ابتدایی بود. روش پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه دانشآموزان پسر پایه پنجم ابتدایی در شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند. به روش نمونهگیری در دسترس، چهار مدرسه در منطقهی 5 تهران برای انجام پژوهش انتخاب شد. مدرسه دارای چهار کلاس در پایهی پنجم ابتدایی بود که به طور تصادفی دو کلاس انتخاب و از بین این دو کلاس، به طور تصادفی، یک کلاس به عنوان گروه آزمایش و یک کلاس به عنوان گروه کنترل انتخاب گردید. پیشآزمون استدلال نیوجرسی (2000) در هر دو گروه آزمایش و کنترل توسط پژوهشگر اجرا شد. کار اصلی تدریس در گروه کنترل، به عهده معلم کلاس بود. اما برای تدریس در گروه آزمایش، از برنامه فلسفه برای کودکان توسط پژوهشگر استفاده شد. در گروه آزمایش بر اساس برنامه هفتگی که در مدارس ابتدایی 24 ساعت می باشد میزان 4 ساعت آموزشی از برنامه هر هفته (به مدت 45 دقیقه) به آموزش فلسفه به کودکان اختصاص داده شد. کار اصلی تدریس در گروه کنترل، به عهده معلم کلاس بود. اما برای تدریس در گروه آزمایش، از برنامهی فلسفه برای کودکان توسط پژوهشگر استفاده شد. ابزار برای گردآوری دادهها، آزمون مهارتهای استدلال نیوجرسی (2000) بود. نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که گروه آزمایش در مقیاس های آزمون نیوجرسی (2000) نمره بالاتری را کسب کردند.
مقایسه درگیری تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت در دانش آموزان تیزهوش دختر و پسر
محمدرضا عسکری، بهنام مکوندی و عبدالکاظم نیسی
چکیده: هدف پژوهش حاضر، مقایسه درگیری تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و اهداف پیشرفت در دانش آموزان تیزهوش دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر اهواز بود. این پژوهش از نوع کمی مقایسه ای می باشد. نمونه آماری شامل 300 نفر (140 پسر و 160 دختر) که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها ازسه پرسشنامه درگیری تحصیلی زرنگ (1391)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی موریس (2001) و پرسشنامه اهداف پیشرفت میدگلی و همکاران (1998) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری از جمله تحلیل واریانس چند متغیری و تک متغیری استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد دانش آموزان تیزهوش پسر در سه مولفه درگیری شناختی، رفتاری و انگیزشی میانگین پایین تری از دختران تیزهوش داشتند، همچنین خودکارآمدی تحصیلی پسران تیزهوش نسبت به دختران تیزهوش میانگین پایین تری را نشان داد. اهداف پیشرفت نیز درمولفه های اهداف تبحری و رویکردی دانش آموزان تیزهوش پسر از دانش آموزان تیزهوش دختر میانگین پایینی دارند و در اهداف اجتنابی پسران تیزهوش میانگین بالایی نسبت به دختران تیزهوش را نشان دادند. در تمام متغیر های پژوهش تفاوت معنی داری بین دانش آموزان تیزهوش دختر نسبت به پسران تیزهوش یافته شد. این تفاوت در سطح 001/0 معنی داربود. در نتیجه دانش آموزان پسر تیزهوش نیازمندتوجه آموزشی و تلاش فردی بیشتری می باشند.
نقش واسطهای انگیزش تحصیلی در رابطه بین سرمایههای روانشناختی و فرسودگی تحصیلی دانشجویان
نوریه یوسفی، حسن پاشا شریفی و نسترن شریفی
چکیده: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجیگری ابعاد انگیزش تحصیلی در رابطه بین سرمایه روانشناختی با فرسودگی تحصیلی در دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران مرکز، تهران شرق و دانشگاه علوم پزشکی آزاد اسلامی واحد تهران در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بود که از میان آنها به روش نمونهبرداری تصادفی چندمرحلهای ۴۱۰ نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه فرسودگی تحصیلی (برسو، ۱۹۹۷)، مقیاس انگیزش تحصیلی (والرند و همکاران، ۱۹۹۲)، پرسشنامه خوشبینی (شیر و کارور، 1985)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و مقیاس امید بزرگسالان (اِسنایدر و همکاران، 1991) بود. دادهها با استفاده از روش الگویابی معادلههای ساختاری تحلیل شدند. انگیزه تحصیلی درونی و بیانگیزگی تحصیلی بهصورت منفی و معنادار اثر سرمایه روانشناختی بر فرسودگی تحصیلی را میانجیگری میکنند. پیشنهاد میشود برای همه دانشجویان سرمایههای روان شناختی و زمینه برای رشد و شکوفایی استعدادها فراهم شود تا افراد انگیزه کافی برای تلاش و تکاپو در راستای رسیدن به هدف داشته باشند.
اثر بخشی آموزش تفکر مثبت نگر بر تنظیم شناختی هیجان و اهمال کاری در دانش اموزان دختر دوره دوره دوم متوسطه
ایران شفیعی، هادی بهرامی و حمیدرضا حاتمی
چکیده: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تفکر مثبت نگر بر تنظیم هیجان شناختی و اهمال کاری تحصیلی در دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه بود. روش پژوهش در این مطالعه؛ نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری شامل کلیهی دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه مناطق 24 گانه شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند. گروه نمونه، 40 نفر از دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه بودند، به شیوه تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه (کنترل و مداخله) جایگزین شدند. ابتدا پرسشنامه-های تنظیم هیجان شناختی (گارنفسکی و همکاران، 2001) و اهمال کاری (تاکمن، 1991) برای هر دو گروه اجرا شد (پیشآزمون). سپس شرکت کنندگان گروه مداخله، برنامه آموزش مثبت اندیشی را در قالب 8 جلسه 90 دقیقهای و هفتهای یک بار دریافت کردند؛ در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله آموزشی دریافت نکردند. پس از این مرحله دوباره هر دو گروه با پرسشنامه مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند (پسآزمون). دادههای جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرمافزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد. نتایج نشان داد که اجرای آموزش مثبت اندیشی بر تنظیم هیجان شناختی، تأثیر معناداری دارد ( p < 0/01). همچنین نتایج نشان داد که اجرای آموزش مثبت اندیشی بر کاهش اهمالکاری تحصیلی، تأثیر معناداری دارد ( p < 0/01).
طراحی نظام آموزشی سطوح مدیریتی شعب بانک پارسیان (روسا، معاونین و کاربران ارشد) مبتنی بر شایستگی (CBT)
مهرناز افشار، اصغر شریفی و مالک میرهاشمی
چکیده: هدف این پژوهش طراحی نظام آموزشی سطوح مدیریتی شعب بانک پارسیان مبتنی بر شایستگی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع کاربردی بود و در آن از رهیافت ترکیبی ( کمی – کیفی) استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه در مرحله کیفی شامل کلیه مطلعین کلیدی و خبرگان حوزه آموزشی بانک و دانشگاه و در بخش کمی تمامی رؤسا، معاونین و کاربران ارشد شعب بانک پارسیان سراسر کشور در سال 1397 بود. برای نمونه در بخش کیفی 8 نفر مدرس 8 نفر خبره در زمینه طراحی نظام آموزشی و 4 نفر از مدیران و رؤسای بانک پارسیان با روش نمونهگیری هدفمند تا مرحله اشباع نظری انتخاب شدند. برای محاسبه حجم نمونه در بخش کمی طبق جدول مورگان 294 نفر بدست آمد. در گردآوری دادهها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختمند استفاده شد و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته برای اندازهگیری سطوح شایستگی مدیران استفاده شد. برای تحلیل دادهها در بخش کمی از روش آماری تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. جهت ارائه مدل نهایی تحقیق از روش حداقل مربعات جزئی و نرمافزار اسمارت پی ال اس نسخه 3 استفاده شد. نتایج نشان داد مولفههای فردی، بین فردی، سازمانی و محیطی در سطح اطمینان 99 درصد به عنوان مولفههای نظام آموزشی سطوح مدیریتی شعب بانک پارسیان مبتنی بر شایستگی هستند.
بررسی عوامل انگیزشی و بازدارنده مؤثر بر آموزش تربیتبدنی در مدارس
جلیل مرادی و ژیلا آذرکردار
چکیده: هدف از پژوهش حاضر، بررسی عوامل انگیزشی و بازدارنده مؤثر بر آموزش تربیتبدنی در مدارس از دیدگاه معلمان بود. 153 نفر از معلمان ورزش شهرستان سنندج به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته ای استفاده شد که عوامل انگیزشی را در دو بعد انگیزش درونی و بیرونی و عوامل بیرونی را در سه بعد دانش آموز محور، معلم محور و سازمانی بررسی کرد. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه توسط اساتید مجرب روان شناسی و تربیت بدنی و روایی سازة آن از طریق تحلیل عاملی تأییدی (001/0=P، 437= df، 92/0=AGFI) به دست آمد و ضریب پایایی آن در یک مطالعة مقدماتی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (93/0α= ) به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای تی تک نمونهای، تی برای گروههای مستقل، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی استفاده شد. نتایج نشان داد بین عوامل انگیزشی (درونی و بیرونی) و همچنین بین عوامل بازدارنده (دانش آموز محور، معلم محور و سازمانی) در آموزش تربیتبدنی از دیدگاه معلمان تفاوت وجود دارد. همچنین عامل انگیزش درونی و عامل بازدارنده سازمانی بیشترین تأثیر را بر آموزش تربیت بدنی دارد. بنابراین توجه به مؤلفههای انگیزشی بر اساس نظریه خودمختاری مانند ایجاد حس شایستگی، استقلال و ارتباط در کلاسهای تربیت بدنی، تشویق والدین به درس تربیتبدنی و وجود فضای ورزشی مناسب در مدرسه و مؤلفههای بازدارنده از جمله کاهش تعداد دانشآموزان و افزایش اعتبارات و بودجه دارای اهمیت است.
تأثیر مربیگری شناختی رفتاری بر کمالگرایی منفی و خودناتوانسازی تحصیلی دانشآموزان
علی تقوائی نیا، اسحق رحیمیان بوگر و مهدی کرانی
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مربیگری شناختی رفتاری بر کمال گرایی منفی و خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی انجام شد. طرح پژوهش، نیمه تجربی و از نوع پیشآزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان متوسطه شهرسمنان تشکیل می دادند که از میان آنها تعداد 56 نفراز این جامعه با روش نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه آموزش روانی با برنامه مربیگری شناختی رفتاری قرار گرفت. فرایند جمع آوری دادهها در مرحله پیش آزمون و پس آزمون با خردهمقیاس گمال گرایی منفی تری شورت و همکاران (1995) و مقیاس خودناتوان سازی جونز و رودوالت (1982) برای همه شرکت کنندگان در دو گروه انجام گرفت. داده های جمع آوری شده از طریق تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین کمالگرایی منفی و خودناتوانسازی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>P) و مربیگری شناختی-رفتاری به طور قابل توجهی، کمال گرایی منفی و خودناتوانسازی دانش آموزان را کاهش میدهد.
پیش بینی اضطراب امتحان بر اساس ابعاد دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر تهران
امین رفیعی پور، سعید شفقتی، علی عابدینی و طیبه جعفری
چکیده: اضطراب امتحان اختلالی است که عملکرد دانش آموزان را کاهش میدهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی اضطراب امتحان بر اساس ابعاد دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر تهران انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق حاضر دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر تهران در سال 1397 بود که تعداد 226 از آنها (132 دختر و 94 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله انتخاب شدند و در این پژوهش شرکت کردند. ابزار گردآوری دادهها شامل مقیاس اضطراب امتحان اسپیلبرگر (1980) و مقیاس دشواری تنظیم هیجان (2004) بود. از تحلیل همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که ابعاد دشواری در تنظیم هیجان با اضطراب امتحان همبستگی مثبت دارند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز حاکی از این بود که ابعاد دشواری تنظیم هیجان نقش معناداری در تبیین واریانس اضطراب امتحان دانش آموزان دارد. از این رو لازم است در رابطه با کاهش اضطراب امتحان در دانش آموزان، مداخلات روانشناختی را به سمت بهبود تنظیم هیجانی سوق دهیم.
رابطه برداشتها از یادگیری و رویکردهای مطالعه و یادگیری در دانشجویان: یک تحلیل مدلسازی معادله ساختاری
مهلا شیخ شعاعی، اصغر سلطانی و حسین مطهری نژاد
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان مولفههای تشکیل دهنده برداشت ها از یادگیری و رویکردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانشجویان کارشناسی و کارشناسیارشد مشغول به تحصیل در دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 96-95 بودند که از این میان 352 نفر به عنوان نمونه پژوهش با روش تصادفی طبقهای نسبتی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه برداشت های یادگیری (اقتباس از پوردی و هاتی، 2002) و پرسشنامه رویکردهای یادگیری و مهارت های مطالعه دانشجویان (اقتباس از تیت و همکاران، 1998) بود. بهمنظور تحلیل دادهها، از مدلسازی معادله ساختاری در نرم افزار Lisrel v8.8 استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل مفروض پژوهش به خوبی با دادهها تطبیق دارد. بر اساس نتایج حاصل، اثر مستقیم متغیر درک و فهم و استفاده از اطلاعات بر دو متغیر رویکرد سطحی و رویکرد عمیق در یادگیری، و همچنین اثر مستقیم یادگیری بهعنوان شایستگی اجتماعی بر اتخاذ رویکرد عمیق در یادگیری، مثبت و معنادار است. همچنین، اثر غیرمستقیم درک، فهم و استفاده از اطلاعات بر رویکرد راهبردی با میانجی رویکرد عمیق، مثبت و معنادار است. علاوه بر این، رویکرد عمیق نقش واسطه ای معناداری در رابطه بین یادگیری بهعنوان تغییر شخصی و رویکرد راهبردی و بین یادگیری بهعنوان توسعه شایستگی اجتماعی و رویکرد راهبردی دارد.
طراحی الگوی اجرای برنامه درسی تربیت معلم مبتنی بر اسناد تحولی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران
نگار الهامیان، غلامرضا حاجی حسین نژاد، نعمت الله موسی پور و مرجان کیان
چکیده: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی اجرای برنامه درسی تربیت معلم مبتنی بر اسناد تحولی آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران انجام یافته است. پژوهش از حیث هدف در گروه پژوهش های کاربردی از نوع کیفی بود. شیوه این پژوهش اسنادی - تحلیلی و تحلیل محتوای کیفی بوده است. جامعه مورد نظر کلیه اسناد بالادستی در نظام جمهوری اسلامی ایران بود. برای این منظور، تحلیل محتوای اسناد و متون جامع و تخصصی، مبانی نظری سند تحول بنیادین، برنامه درسی ملی و نقشه جامع علمی کشور در افق 1404 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی یافتهها برای ویژگی های مجری و مخاطب، سه ویژگی، فردی(فطری)، اخلاقی،حرفه ای بدست آمد. برای برنامه درسی دو ویژگی هویتی و حرفهای، عامل زمینه دو ویژگی ذهنی(فضای زمینه) و عینی(واقعیت زمینه) و در نهایت تعامل عناصر اجرا دو ویژگی ذهنی(پنهان) و عینی(آشکار) شناسایی شد. در این الگو تاکید بر ویژگی های حرفهای است که در هر سه عامل مجری، مخاطب و برنامه درسی شناسایی شد. به عبارت دیگر الگوی طراحی اجرای برنامه درسی تربیت معلم بر اساس اسناد بالادستی بر ویژگی های حرفه ای و هویتی تاکید دارند و چنین پیش بینی شده است که فرد مورد تعلیم بر اساس این اسناد فردی حائز صلاحیت های حرفهای و متخصص در موقعیت تربیتی است که مجموعهای از ویژگی های مطلوب انسانی را دارا خواهد بود.