به گزارش خبرگزاری رسا، واپسین روزهای تابستان 98 درحالی سپری میشود که ثمرات استراتژی مقاومت فعال در این 6 ماه خیلی از معادلات را در هم ریخته و خیلی از واقعیتها را به اثبات رسانده. درحالی که ایالات متحده در چارچوب استراتژی فشار حداکثری، تلاشها را برای به صفر رساندن فروش نفت ایران به سقف رسانده و مقامات این کشور در ماههای گذشته بارها از قرار گرفتن در آستانه جنگ با ایران سخن گفتهاند، ایران با اتخاذ رویکرد مقاومت فعال به دام انفعال نیفتاده و در هر مقطع چالشهای پیشرو را از مقابل برداشته است.
تحریم سپاه، لغو معافیتهای نفتی، تحریم وزیر خارجه، سنگاندازی در مسیر مذاکرات تهران با اروپا در جهت نجات برجام و هزار و یک اقدام دیگر در مسیر به زانو درآوردن تهران بینتیجه مانده و حالا در شرایطی که نیمی از سال جاری سپری شده، خط و نشانها برای کشاندن ایران پای میز مذاکره به پیشنهاد چندین و چندباره برای مذاکره بدون پیششرط و البته آرزو به دل ماندن ترامپ رسیده، خطر جنگ از همیشه دورتر شده است، نفت ایران همچنان به فروش میرسد، خللی در برنامه موشکی ایران ایجاد نشده است، فعالیتهای منطقهای تهران به قوت خود ادامه دارد، انهدام پهپاد جاسوسی با پیام تشکر رسمی رئیسجمهور ایالات متحده بابت سرنگون نکردن هواپیمای با سرنشین آمریکایی همراه شده، مناقشه نفتکشها درنهایت اقتدار به سود ایران رقم خورده و... همه اینها البته تنها بخشهایی از دستاوردهایی است که در این 6 ماه از مسیر مقاومت فعال عاید جمهوری اسلامی ایران شده. مسیری که بعد از تجربه چندسال مذاکره و تعامل و روشن شدن دستاورد تقریبا هیچ آن، چند صباحی هست در دستور کار دستگاه سیاست خارجی ایران قرار گرفته است.
گزارش پیشرو مروری است اجمالی بر مهمترین تحولات شکلگرفته در محیط سیاست خارجی ایران طی نیمه ابتدایی سال. تحولاتی که برآیند آنها نشان داد راه عقبنشینی غرب در مواجهه با ایران صرفا از مسیر مقاومت فعال و نه مذاکره صرف و امتیازدهی به آن میگذرد.
سپاه تحریم شد، ظریف به دمشق رفت
فروردین
سال 98 با تداوم فشار حداکثری آمریکا برای به زانو درآمدن ایران آغاز شد. در همان تعطیلات نوروز بود که اقدامات اطلاعاتی- امنیتی برای به زمین زدن اقتصاد ایران در امارات اوج گرفت و تمام مبادلات مالی با طرفهای ایرانی ممنوع شد. آمریکاییها امید داشتند با این اقدام چند هزار تومانی نرخ درهم و دلار را در تهران افزایش دهند اما برعکس دوره مشابه یعنی سال 97، با هوشیاری بانک مرکزی این اقدامات خنثی شد و نرخ دلار تنها 700 تومان افزایش یافت.
در پی این اقدام آمریکاییها متوسل به یک اقدام سیاسی شدند و با پایان تعطیلات و در روز 19 فروردین نام سپاه پاسداران را در لیست گروههای تروریستی قرار دادند که البته این اقدام هم بلافاصله واکنش ایران را در پی داشت و فرماندهی مرکزی و نیروهای نظامی آمریکا در منطقه(سنتکام) از سوی مجلس ایران تروریست شناخته شد. اقدام آمریکا البته از آن جهت سیاسی و نمادین بود که پیشتر همه تحریمهایی که امکان داشت علیه سپاه و نیروهای آن اعمال شده بود و اساسا امکان افزایش آن وجود نداشت و نمیشد از این مسیر فشار به ایران را تشدید کرد و در سال 2017 منتهیالیه تحریم سپاه از سوی ایالات متحده اعمال شده بود. در این سال شدیدترین تحریمها باعنوان قانون کاتسا و براساس دستور اجرایی 13224 شامل حال تمامی ارکان، اعضا و همکاران سپاه پاسداران شد.
ناگفته نماند که در همان برهه ۱۹ فروردین چندین مقام امنیتی آمریکا ازجمله فرماندهی نیروهای دریایی و همچنین کار گزار رسمی پنتاگون تاکید کردند هیچ فرمانی برای درگیر شدن با نیروهای سپاه پاسداران در منطقه گرفته نشده است و اساسا بنایی برای این الگوی رفتاری در آمریکا وجود ندارد. همین اخبار هم بود که حداقل تاثیر را از اقدامات آمریکا گرفت و آن را بیاثر کرد. در داخل اما این اقدام آمریکا باعث اتفاقات بسیار مثبتی شد. گروههای مختلف از حامیان سپاه تا منتقدان آن در مسیر افزایش انسجام ملی حرکت کردند و به نوعی شکافهای گذشته درون حاکمیت ایران پر شد. پیامد دیگر این اقدام کنار رفتن پروندههای مربوط به لوایح ذیل FATF از دستور کار کشور و بهطور مشخص مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.
در همین گیرودار اما دو اتفاق مهم در منطقه رخ داد که ادامهای از تثبیت مواضع ایران در منطقه بود. 17 فروردین ماه نخستوزیر عراق در پاسخ به سفر حسن روحانی به تهران آمد تا قراردادهای مالی جدید میان دو کشور امضا و پیشرفت توافقات قبلی بررسی شود. در این سفر توافقات مهمی درخصوص احداث شهرکهای صنعتی مشترک، مساله صدور برق و همکاریهای بانکی میان دو کشور صورت گرفت.
27 فروردینماه محمدجواد ظریف عازم دمشق شد تا با رئیسجمهور سوریه و دیگر مقامات این کشور دیدار و رایزنی کند. خبر این سفر به سرعت در رسانهها منتشر و مورد توجه قرار گرفت و مهر باطلی بر شایعات گذشته درباره نسبت ظریف و نظرات او با سیاستهای کلی ایران در منطقه زد. این سفر بلافاصله با دیدارهای حسن روحانی از بغداد و آنکارا جمع شد و از نگاه جدید دولت از منطقه رونمایی کرد.
مرزبندی رئیس جمهور با کاسبان ترس
اردیبهشت
روزهای ابتدایی دومین ماه از سال جاری در حالی سپری شد که پایان معافیتهای خرید نفت ایران بر آن سایه انداخته بود. معافیتهایی که کاخ سفید در بیانیهای اعلام کرد به واسطه تصمیم ترامپ برای به صفر رساندن صادرات نفت و گرفتن اصلیترین درآمد ایران لغو شد.
این البته در حالی است که در همه این مدت و البته در تجربیات مشابه قبلی -دوره قبلی تحریمها علاوهبر آمریکا، اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل نیز ایران را تحریم کرده بودند- ایران نشان داده بود توانایی بالایی در بهرهگیری از بازارهای غیررسمی دارد و میتواند با اقداماتی مانند سوآپ یا استفاده از نفتکشهای کشورهای دیگر نفت خود را به پالایشگاههای هدف برساند.
در این فضا طرح پیشنهاد تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا از سوی وزیر خارجه نیز خبرساز شد. پیشنهادی که فارغ از جزئیات، فرامتن آن ارسال پالس مذاکره بود. پالسی که درست یک هفته بعد از آنی صادر شد که رئیسجمهور گفت: «هروقت آمریکاییها به این جمعبندی رسیدند که محاسبهشان غلط بوده و اشتباه کردهاند، آن وقت ما مرد مذاکره هستیم، به شرط آنکه همه فشارها برداشته شده، از اقدامات غیرقانونی خود عذرخواهی کنند و احترام متقابل وجود داشته باشد.» این اتفاق البته در یک سالی که از خروج آمریکا از برجام میگذشت تا آن روز کم سابقه بود. مهمتر از آن اما یادداشتی بود که یک روز بعد به قلم حسین موسویان در روزنامه رسمی دولت منتشر شد.
عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای در این یادداشت اقدامات آتی دولت آمریکا علیه ایران در دو سال آینده را بهگونهای ترسناک توصیف کرد و پیشنهاد داد که ایران هرچه زودتر وارد مذاکره با دونالد ترامپ شود تا از خسارات بیشتر جلوگیری کند. پیشنهاد موسویان فتح بابی دوباره برای جریان کاسبان ترس بود، جریانی که هر بار تنشها میان دو کشور بالا میگیرد، با آب و تاب فراوان، گزارههایی چون «اکنون دیگر وقت مذاکره است» را مطرح میکنند. بر این اساس گروهی گفتند کار امروز را نباید به فردا انداخت و از آنجا که نتیجه انتخابات 2020 مشخص نیست و ایضا حساب ترامپ از گروه «ب» سواست، تا دیر نشده باید با همین ترامپ مذاکره کرد. گروهی دیگر نسخه پیشه کردن صبر تا 2020 و چشم به راه نشستن برای دموکراتها را تجویز کردند. گروه دیگری هم بودند که از قطعی بودن جنگ تا پایان ماه رمضان سخن میگفتند.
با همه این حرفها حالا سردسته گروه «ب» از کاخ سفید اخراج شده و با گذشت چهار ماه از رمضان نهتنها خبری از حمله نظامی نیست که ترامپ برای آنکه کار از محکمکاری عیب نکند هر چند روز یکبار از منتفی بودن گزینه نظامی سخن میگوید.
دست روی دست گذاشتن اروپاییها در تامین منافع ایران و طفره رفتن از عادیسازی مناسبات نفتی و مالی با تهران درنهایت باعث شد ایران در سالگرد خروج آمریکا از برجام، تهدید خود به خروج گامبهگام از توافق هستهای را عملی کند.
بر این اساس رئیسجمهور اعلام کرد تهران دیگر حاضر نیست همه تعهدات خود ذیل برجام را اجرا کند و صرفا نظارهگر زیرمیز زدنهای آمریکا و اروپا باشد. بر این اساس در اولین گام محدودیت انباشت اورانیوم غنی شده و آبسنگین کنار گذاشته شده و 60 روز به اروپا مهلت داده شد تا در جهت تامین منافع تهران از برجام اقدامی عملی انجام دهد.
از دستهای خالی آبه تا تهدیدهایی که به عقبنشینی غرب ختم شد
خرداد
شکست استراتژی فشار حداکثری و غلط از آب در آمدن پیشبینیها درباره فروپاشی ایران زیر این فشارها، درنهایت ادبیات مقامات آمریکایی را تغییر داد تا جایی که پمپئو اعلام کرد آمادهایم بدون پیششرط با ایران مذاکره کنیم. حرفهای عجیب و غریب رئیسجمهور آمریکا در توکیو را هم باید از این منظر تحلیل کرد. ترامپ در جریان نشست خبری با نخستوزیر ژاپن، با استقبال از میانجیگری نخستوزیر ژاپن و تاکید مجدد بر اینکه بنایی برای تغییر رژیم در ایران ندارد و راه مذاکره همچنان باز است، سعی کرد زمین بازی جنگ- مذاکره را به مذاکره آری یا خیر تبدیل کند. بازیای که همانطور که انتظارش میرفت، کمترین آوردهاش شل شدن دستوپای خیلیها در داخل و قوت گرفتن زمزمههای مذاکره مستقیم بود.
این اظهارات را خیلیها بهمثابه فاصله گرفتن ترامپ از تیم مشاورانش در کاخ سفید تفسیر کرده و گفتند او از نظرات قبلی خود کوتاه آمده و بنا دارد با ایران وارد یک مذاکره برابر و به اصطلاح برد-برد شود. علاوهبر این، برخی رسانهها این اظهارات ترامپ را در کنار خبر حضور آبه شینزو در تهران و دیدار با مقامات بلندپایه ایران منتشر کردند و با ذوقزدگی خاصی نخستوزیر ژاپن را میانجی گفتوگوی ایران-آمریکا توصیف کردند.
رسانههای بینالمللی هم همانموقع اینطور نوشتند که آبه شینزو با پیغامی از سوی ترامپ در راه تهران است. درنهایت آبه در شرایطی به تهران آمد که وقایع میدانی اقتصاد و تجارت آمریکاییها را مجبور کرد برای فشار حداکثری خود، استثنا قائل شوند و هم عراق را بهصورت رسمی از تحریمها معاف کنند، هم درمقابل هند و افغانستان عقب بنشینند و معافیتهای بهرهبرداری از بندر چابهار را نیز تداوم بخشند.
میانجی چشمبادامی، اما بهرغم همه فضاسازیها، از سفرش به تهران دست خالی برگشت و پاسخ قاطع رهبری انقلاب ضمن بیان اینکه ترامپ را شایسته مبادله پیام نمیدانم و با آمریکا مذاکره نخواهیم کرد، حساب کار را دست آبه داد و نقشههای او و همتای آمریکاییاش را نقش بر آب کرد.
شکست سفر آبه البته تاحدی ریشه در شکست طرح ابتکاری توکیو هم داشت. طرحی که گفته میشد براساس آن، خرید سالانه سه میلیارد دلار نفت ایران توسط ژاپن در ازای ایجاد نوعی گشایش و کاهش از سطح تنشها در خلیجفارس به تهران پیشنهاد شده بود. اعلام مخالفت ترامپ با این طرح 24 ساعت قبل از سفر آبه به تهران و اعمال تحریمهای پتروشیمی 48 ساعت قبل از این سفر، اساسا جایی برای میانجیگری و توافق باقی نگذاشت و نتیجه هم همان چیزی شد که انتظارش میرفت.
تحولات خردادماه با انهدام پهپاد فوقپیشرفته آمریکایی در آسمان تنگه هرمز به پایان رسید. یکهفته بعد از سفر ناکام آبه شینزو به تهران، رسانهها خبر دادند پهپاد جاسوسی نیروی دریایی ارتش آمریکا توسط پدافند هوایی ایران سرنگون شد. در این میان، اگرچه ترامپ در ابتدا تلویحا از واکنش سخت ایالات متحده به این اقدام خبر داد و «نیویورکتایمز» هم نوشت که رئیسجمهور آمریکا دستور انجام حمله محدود به برخی اهداف در ایران نظیر سایتهای موشکی و راداری را صادر کرده، اما واکنش تند ایران از طریق سفارت سوئیس مبنیبر اینکه هرگونه اقدام نظامی فورا و در سطحی گسترده پاسخ خواهد گرفت، باعث شد ترامپ در همان روزهای ابتدایی دستکم سهبار تصریح کند که بنایی بر حمله در هیچ سطحی به ایران ندارد. رئیسجمهور آمریکا البته به این میزان بسنده نکرد و لازم دانست از مقامات ایرانی بابت منهدم نکردن هواپیمای P8 که همزمان با سرنگونی گلوبالهاوک با 38 سرنشین در آسمان ایران حضور داشت، تشکر کند.
تنگه در برابر تنگه، نفتکش در برابر نفتکش
تیر
30 خرداد که ایران پهپاد فوق مدرن و جاسوسی ایالات متحده را هدف قرار داد، تا چند روز بیم آن میرفت که درگیری بزرگی میان دو کشور ایجاد شود، جمعبندیهای واقعی اما حکایت دیگری داشت، تداوم مقاومت ایران در این ماجرا که با ارسال نامه گلایهآمیز و توام با اقتدار از طریق سفارت سوئیس به واشنگتن همراه بود، باعث شد که ترامپ رسما اعلام کند بنایی برای واکنش ندارد. او که ابتدا این اقدام را نه استراتژی ایران که اقدام یک فرد خودسر و ناهماهنگ در میان نظامیان ایران توصیف کرده بود، اینبار از سپاه تشکر کرد که به هدف قراردادن گلوبال هاوک اکتفا کرده و هواپیمای دارای سرنشین این کشور را هدف قرار نداده است.
او چند روز بعد مدعی شد که صرفا بهخاطر تلفات احتمالی حمله به ایران از اقدام نظامی صرفنظر کرده که البته خیلی فرقی نمیکرد به چه علت از پاسخ به ایران منصرف شده چراکه بهطور ملموسی کشورهای منطقه از نوع واکنش ترامپ جا خوردند و فهمیدند که او اهل درگیری و هزینهدادن نیست. همین هم البته باعث شد که 27 تیرماه به ناگاه سفیر عربستان در سازمان ملل از آمادگی ریاض برای گفتوگو با تهران پس از یک دوره تنش سنگین سخن بگوید.
میانه تیرماه اما اتفاق مهمی در رابطه با ایران رخ داد. نیروی دریایی انگلیس در تنگه جبلالطارق کشتی «گریس-1» متعلق به یک شرکت روسی را توقیف کرد تا لندن همگام با آمریکا فشار حداکثری به ایران را تشدید کند. این نفتکش حامل دو میلیون بشکه نفت ایران بود و ضربه سنگینی به ایران توصیف میشد. بلافاصله پس از این اقدام، رایزنیهای گسترده دیپلماتیک برای آزادی این نفتکش صورت گرفت، ولی حاصلی نداشت تا اینکه رهبر انقلاب در 25 تیر گفتند که «دزدی دریایی انگلیس خبیث را بیجواب نمیگذاریم» پس از این دستور، نیروی دریایی سپاه، یک نفتکش متخلف انگلیسی را در آبهای خلیجفارس توقیف کرد. 28 تیرماه «استنا ایمپرو» که دستگاههای ردیابی خود را خاموش کرده بود و برخلاف مسیر حرکت کشتیها بهصورت غیرقانونی وارد آبهای ایران شده بود، توقیف شد تا رسانههای جهانی از مقابلهبهمثل ایران خبر بزنند و آن را پاسخی به توقیف غیرقانونی «گریس-1» توصیف کنند. این اتفاق بهسرعت موازنه قوا را دوباره بهنفع ایران تغییر داد.
انگلیس یکی، دو روز بعد از لزوم تشکیل ائتلاف دریایی در دریای عمان و خلیجفارس برای حراست از کشتیهای عبوری خبرداد، اما خب تاثیری در اصل ماجرا نداشت و شرایط متفاوت از قبل شده بود.
در همین وانفسای امنیتی و در آستانه گام دوم ایران، امانوئل مکرون با حسن روحانی بهصورت تلفنی گفتوگو کرد تا ایران را از برداشتن گام دوم منصرف سازد، بسته پیشنهادی او اما فاقد هرگونه جذابیت لازم برای ایران بود و باعث شد ایران در 16 تیرماه مرز غنیسازی ۳/۶۷ را بشکند و برجام را در این موضوع دیگر بهرسمیت نشناسد.
در 29 تیرماه کشتی ایرانیHappiness-1 متوقف شده در جده بهطور ناگهانی توانست امکانات و سوخت لازم را از عربستان دریافت کند و از این بندر خارج شود.
در آخرین روز تیرماه هیاتی از سران حماس راهی تهران شد. نایبرئیس دفتر سیاسی در جریان دیدار با رهبر انقلاب با اعلام موضع رسمی حماس گفت این گروه فلسطینی هرگونه اقدام خارجی علیه ایران را اقدام علیه فلسطین میداند و به آن پاسخ خواهد داد.
هفتم تیرماه اعلام شد که اینستکس بالاخره عملیاتی شده و درحال انجام یکی دو معامله ابتدایی خود شده است. خبرها اما همگی از حداقلی بودن و بهعبارتی سرکاری بودن اینستکس حکایت میکردند، چراکه اروپاییها بنا داشتند مبادلات دارو و غذا را بدون خرید نفت از ایران به قیمت گزاف بازگشت ایران به برجام به تهران بفروشند.
سوم تیرماه چهار نفر از اصلاحطلبان رادیکال یعنی عبدالله رمضانزاده، مصطفی تاجزاده، محسن امینزاده و محمدرضا خاتمی در یادداشتی در نیویورکتایمز به سران ایالات متحده یادآوری کردند اگر سیاست خارجی آمریکا با آنها همکاری نکند، در انتخابات آتی شکست خواهند خورد.
نقطه عطف تابستان 98، گریس-1 آزاد شد
مرداد
مردادماه با تکرار کاسبی ترس برخی فعالان سیاسی ایران در غرب آغاز شد. رئیس دولت اصلاحات با انتشار یادداشتی در روزنامه انگلیسی گاردین، برخلاف پاسخ محکم ایران به غرب پیام انفعال و ترس ارسال کرد و نشان داد ایران از درون مخالفانی دارد که آمادگی ایستادگی ندارند.
درحالیکه محمدجواد ظریف، روزهای ابتدایی مردادماه را در نیویورک بهسر میبرد، پیشنهاد او در رسانههای جهان خبرساز شد. بیشتر در برابر بیشتر از آمریکا میخواست که همه تحریمهای ایران را لغو کند تا ایران نیز به جای سال 2023 همین امسال اجرای دائمی پروتکل الحاقی را به تصویب پارلمانش برساند. این ایده در داخل با عنوان عقبگرد ایران از مواضع توصیف شد و در آمریکا نیز نتوانست جذابیتی داشته باشد و ترامپ را برای توافق راضی کند.
پنجم مرداد یوسف بن علوی میانجی همیشگی میان ایران و غرب به تهران آمد، اما آنچنان خبری از میانجیگری وی نبود، گفته شد او بیشتر به رایزنیهای منطقهای و اقتصادی پرداخته است.
هشتم مرداد هیاتی بلندپایه از مقامات امنیتی و اطلاعاتی امارات با سفر به تهران توافقات قبلی را احیا کردند و همکاریهای دو کشور از سر گرفته شد. در همین روز مکرون دوباره تلفن پاستور را گرفت و با روحانی بیش از 100 دقیقه گفتوگو کرد. او اینبار پیشنهاد ارتقا یافته 15 میلیارد دلاری را روی میز ایران گذاشت، اما در مقابل تعهدات سنگینی هم از ایران میخواست، یکی از آنها درخواست مذاکره روحانی با ترامپ درباره همه مسائل از هستهای تا موشکی و منطقهای بود. ایران اما این پیشنهاد را نپذیرفت و بنا شد گفتوگوها ادامه یابد.
9 مرداد باب مذاکره ایران و آمریکا تا حدود زیادی بسته شد، کاخسفید، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران را که خود ابزار مذاکره است، تحریم کرد. مقامات آمریکایی تنها راه عدم تحریم ظریف را حضور وی در کاخسفید و دیدار با ترامپ عنوان کرده بودند که وی رد کرده بود. بعد از این تحریم در 15 و 16 مرداد، مقامات کشور از جمله سرلشکر قاسم سلیمانی با حضور در وزارت خارجه از اقدام ظریف تقدیر و انسجام ملی مسئولان را به رخ دشمن کشیدند.
23 مرداد گام بزرگ مقاومت در منطقه برداشته شد. هیات دیپلماتیک و عالیرتبه انصارالله یمن به تهران آمد و در دیدار با آیتالله خامنهای تمامقد بیعت خود را با ایران اعلام کردند.
24 مرداد اما نقطه عطف تابستان 98 بود، دولت جبلالطارق با ایستادگی ایران، بدون هیچ قید و شرطی گریس-1 را آزاد کرد تا با وجود تهدیدها و تحریمهای چندباره آمریکاییها، این کشتی راه خود را در پیش بگیرد و اساسا روند توقیف نفتکشهای ایرانی را که میرفت جدی شود، ببندد.
واپسین روزهای مرداد، دستاورد بزرگ ایران در عرصه دفاعی عملیاتی و فصل تازه صنعت موشکی ایران آغاز شد. سامانه بومی باور 373 که نمونه پیشرفته و بومی اس ۳۰۰ روسی بود به سیستم دفاعی چندلایه ایران اضافه شد تا بیش از گذشته کشور ضریب امنیت خود را بالا ببرد. محمد جواد ظریف هفته پایانی مرداد ماه را در اروپا سپری کرد ابتدا راهی سه کشور اسکاندیناوی شد و نهایتا با دعوت ناگهانی مکرون به پاریس رفت تا آخرین مذاکرات قبل از آغاز اجلاس جی ۷ را با وی داشته باشد، در این مذاکرات پیشنهادهای قبلی دوباره بررسی شد اما دستاورد خاصی نداشت.
نمایش وخامت اوضاع برای متوقف کردن ایران
شهریور
شهریور، ماه عجیب و غریب تابستان 98 بود، انگار که قطار مقاومت سرعت گرفته و غرب هرچه در چنته دارد برای توقف آن رو میکند.
اول و دوم شهریور، سران گروه 7 در پاریس جمع شدند تا در مورد موضوعات مختلف که یکی از آنها توافق با ایران بود رایزنی کنند. در جریان این مذاکرات مکرون دوباره از ظریف دعوت کرد تا به بیارتز برود و در حاشیه نشست G7 با مقامات فرانسوی دوباره گفتوگو کند. در این سفر با وجود اینکه رسانههای دولتی از پیشرفت مذاکرات و کنار گذاشتن گفتوگو درباره مسائل موشکی سخن گفتند اما اتفاق خاصی رخ نداد و اقدامات اروپا متوقف به موافقت ترامپ شد.
4 شهریور در حالی که هنوز خبر مهمی از مذاکرات منتشر نشده بود روحانی به ناگاه در خطایی راهبردی برای غرب پالس مذاکره فرستاد و گفت: «اگر بدانم ملاقاتی با یکشخصی، منافع ملی کشور ما را تامین و به آبادی ایران کمک میکند، دریغ نمیکنم.»
همان شب در جریان نشست خبری ترامپ و مکرون پالس خطای روحانی باعث شد تا ترامپ بگوید ایرانیها به دنبال دیدار با من هستند اما هنوز برای برگزاری این دیدار زود است و سپس به تهدید ایران پرداخت.
5 شهریور حسن روحانی مجبور شد در پاسخ به تندی شب گذشته ترامپ بگوید: «اگر کسی بخواهد با حسن روحانی عکس بگیرد، امکانپذیر نیست البته فتوشاپ آن شدنی است مگر آنکه همه تحریمهای ظالمانه را بردارند و به حقوق ملت ایران احترام بگذارند.»
16 شهریور ایران گام سوم خود را در مسیر کاهش تعهدات برجامی برداشت. این گام در واکنش به عدم همراهی اروپا و نرسیدن به توافق لازم صورت گرفت و در این اقدام «ایران گازدهی ماشین IR6 که قرار بود در سال 11 گازگیری شود، را شروع کرد. همچنین ماشین IR4 در زنجیره 20 تایی آغاز بهکار کرد و ماشین IR6 بهصورت زنجیره 20 ماشین نیز گازدهی شد.»
اتفاق بزرگ شهریورماه اما شنبه گذشته 23 شهریور رخ داد. انصارالله یمن معادلات منطقه را بههم ریخت و با حملهای سنگین از داخل خاک عربستان تاسیسات نفتی آرامکو را هدف قرار داد. در جریان این عملیات موشکی-پهپادی تولید نفت عربستان نصف شد و بنا به برخی تخمینها قریب به 500میلیارد دلار خسارت به عربستان وارد شد. این اقدام قیمت نفت را نیز حدود 28 درصد افزایش داد. در جریان این اقدام با وجود اینکه سخنگوی یمنیها جزئیات اقدام خود را اعلام کرده بودند، مقامات آمریکایی و سعودی مدعی شدند که عملیات از خاک ایران صورت گرفته است.
ظریف در واکنش به این ادعا گفت که « مایک پمپئو که در «فشار حداکثری» شکست خورده است، به «دروغ حداکثری» روی آورده است.»
ترامپ اما با وجود ادعاهای قبلی گفت که مسئولیت حمله به تاسیسات نفتی آرامکو برعهده خود عربستانیهاست و آمریکا تنها میتواند برای کمک به آنها، به ریاض سلاح بفروشد.
27 شهریورماه اعلام شد که ایران پیامی را از طریق سفارت سوئیس به واشنگتن رسانده است مبنیبر اینکه «ایران در حملات آرامکو دخالتی ندارد و همچنین اگر با تهاجمی مواجه شود، با شدت بیشتر و گستردهتر پاسخ خواهد داد.»
27 شهریورماه با توجه به صادر نشدن ویزای مقامات ایرانی، حضور روحانی و ظریف در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک در هالهای از ابهام قرار گرفت./1360/د101/ب1