شماره 92 فصلنامه «قبسات» منتشر شد
نود و دومین فصلنامه علمی ـ پژوهشی «قبسات» به صاحب امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با مدیر مسؤولی علی اکبر رشاد و سردبیری محمد محمدرضایی ویژه تابستان 98 منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نود و دومین فصلنامه علمی ـ پژوهشی «قبسات» به صاحب امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با مدیر مسؤولی علی اکبر رشاد و سردبیری محمد محمدرضایی ویژه تابستان ۹۸ منتشر شد.
در این فصلنامه در ۸ مقاله و در ۱۷۰ صفحه منتشر شده که از جمله این مقالات «نقش علم الهی در آفرینش جهان» نوشته محمدحسن قدردان قراملکی است؛ مؤلف در چکیده این مقاله میخوانیم: "یکی از صفات موثر در فاعلیت فاعل صفت علم است که در این مقاله نقش آن از حیث امکان و چگونگی آن در فاعلیت خداوند مورد بررسی قرار میگیرد. در تبیین اصل تاثیر و چگونگی آن بین متکلمان و فلاسفه دیدگاههای مختلفی وجود دارد؛ در این مقاله بعد از بحث از اصل امکان نقش علم در فاعلیت، پنج دیدگاه (فاعلیت بالقصد، بالعنایه، بالرضا، بالعنایه و بالتجلی) در باره چگونگی آن مورد تحلیل قرار میگیرد. نویسنده هم چنین تعریف متکلمان از فاعل بالقصد بودن خدا به معنای وجود داعی زاید را مورد تحلیل قرار داده و خاطر نشان خواهد کرد که تعریف فوق با تأمل دقیق در آن قابل توجیه و دفاع است".
دومین مقاله این فصلنامه با عنوان «صناعات خمس ارسطویی و روشهای دعوت قرآنی» به قلم سید محمد حکاک تألیف شده که نویسنده در چکیده این مقاله آورده است: "سه تا از صناعات پنجگانة ارسطویی برهان، خطابه و جدل است. ارسطو و منطقدانان مسلمان بهدقت و تفصیل آنها را از لحاظ ماده و صورت و هدف و نتیجه بیان نمودهاند. روشهای دعوت قرآنی در سورة نحل بهترتیب چنین آمده است: حکمت، موعظة حسنه و جدال احسن. معنای این سه کلمه هم با تحقیق در عرف قرآن آشکار است. برخی منطق دانان و بعضی از مفسران مسلمان سه روش یاد شده را با سه فن ارسطویی منطبق دانسته اند. بعضی این روشها و آن سه فن را کاملاً یکی محسوب کرده اند و بعضی- خصوصاً با نظر به قید حسنه بودن موعظه و احسن بودن جدل– به انطباق جزئی قائل شده اند. در این مقاله دیدگاه منطق دانان و مفسران یاد شده بعد از گزارش مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته اند و حاصل این سنجش و ارزیابی چنین است که حکمت مبتنی بر برهان است؛ یعنی سخن حق مطابق با واقع است، ولی نه اینکه هر سخن حق مطابق با واقعیت حکمت است و جدل احسن با جدل ارسطویی انطباق جزئی دارد و موعظة حسنه را با خطابه هیچ نسبتی نیست".
دیگر مقاله نود و دومین شماره فصلنامه «قبسات» با عنوان «نقش فقه در تکوین هویت تشیع امامی» اثر محمد غفوری نژاد و احمد مهدی زاده آری بوده که در چکیده این اثر آمده است: "هویت مقولهای است که امروزه در علوم اجتماعی اهمیت فراوان دارد و از ابعاد مختلف مورد پژوهش قرار میگیرد. یکی از ابعاد آن، هویت دینی است که فقه، قانون رفتارهای آن است. در باره نقش فقه در هویت شیعه امامیه، با سه دیدگاه روبه رو هستیم: برخی پژوهشگران، با نادیده گرفتن بُعد فقهی تلاش کرده اند بعد عرفانی شیعه امامیه را برجسته نموده و به نوعی هویت شیعه را با تصوف پیوند بزنند. برخی دیگر مانند ابن تیمیه با آن که نقش فقه امامیه در شکل گیری هویت شیعه را میپذیرد، اما مشروعیت آن را انکار کرده. بنیان تشیع را بر کفر و نفاق و ساخته فردی یهودی معرفی میکند. نظریه مختار در این پژوهش، که دیدگاه رسمی امامیه است و برخی از شیعه پژوهان غربی نیز کمابیش به آن اذعان دارند، آن است که: از آغاز شکل گیری شیعه، احکام شرعی و چگونگی استنباط آن و مراجع صلاحیت دار برای آن نقش پررنگی در هویت شیعه داشته است. روایات تقیه، احادیثی که انحرافات و بدعتهای فقهی پدید آمده پس از عصر رسول خدا (ص) را گزارش میکند و نیز برخی گزارشهای تاریخی از شواهد صدق این مدعاست".
«رویکرد انتقادی به حصر اخلاق در تعریف فضیلت گرایانه» دیگر مقاله این فصلنامه است که به قلم مسلم محمدی به رشته تحریر در آمده که مؤلف در چکیده این اثر آورده است: "نگرش غالب اخلاق پژوهان اسلامی در هویت معرفتی اخلاق، همواره فروکاستن آن به صفات و هیئتهای راسخ نفسانی انسان بوده است؛ ایده اصلی این پژوهش آن است که در عین التزام به اهمیت صفات درونی، اما با توجه به مستندات متعدد از جمله رویکردهای جدید در حوزه اخلاق اجتماعی بخصوص جنبههای کاربردی و حرفهای آن، رفتارهای بیرونی جایگاه ویژه تری در مفهوم یابی اخلاق بدست خواهند آورد. البته با رویکرد انصاف نگرانه، علل تمرکز بر تعریف اخلاق به صفات نفسانی به صورت مستقل ارائه گردید. با تحفظ بر این اصل که مراد از فضیلت گرایی در این تحقیق بیشتر تعریف اخلاق به فضیلت است نه الزاما مکتب فضیلت گرایی که در مقابل وظیفه گرایی، غایت گرایی و قراردادگرایی است، هر چند این نگاه صفت محوری در اخلاق، بی تاثیر از اندیشههای مکتب فضیلت گرایی نیست".
پنجمین مقاله این فصلنامه با موضوع «بررسی رویکردهای کلامی مکتب اصفهان در عصر صفوی» نوشته محمدباقر پورامینی است که در چکیده این اثر میخوانیم: "شکل گیری مکتب علمی اصفهان نقطه عطف در تاریخ اندیشه کلامی شیعه عصر صفوی است و در کنار پیدایش حکمت متعالیه، کلام اسلامی جایگاه ممتازی یافت و زمینه رشد و گسترش مباحث کلامی شیعه را در غالب سه رویکرد فراهم آورد. «کلام فلسفی» در مکتب اصفهان، بر رویکردهای دیگر کلامی، تقدم زمانی داشت و اوج آن در آثار و آراء فیاض لاهیجی تبلور یافت و این شاگرد برجسته صدرا، به نوعی تحت تأثیر اندیشه مشاء، آثار کلامی خود را ارائه نمود. ظهور «کلام نقلی و روایی» با محوریت علامه مجلسی بر رونق کلام شیعی افزود، با وجود اعتماد شدید مجلسی بر روایات اهل بیت (ع)، نمیتوان او را عالمی اخباری و ضد عقل انگاشت، زیرا او عقل را به عنوان ابزار کسب معرفت دینی دخالت میداد. افزون بر این دو رویکرد کلامی، میتوان از شکل گیری یک رویکرد ترکیبی توسط قاضی سعید قمی یاد کرد. او که از ذوق عرفانی برخوردار بود و مروج الهیات سلبی تلقی میشد، بر ایجاد تقارب بین ظواهر دینى و فلسفه تاکید داشت و رویکرد «کلام ترکیبی» را بنا نهاد. در این نوشتار ضمن اشاره به جایگاه کلام شیعی در مکتب علمی اصفهان، این سه رویکرد کلامی بررسی شده و تحلیلی از تفوق کلام فلسفی و پرهیز از عقل ستیزی نمایندگان کلام روایی ارائه میشود و اهم ابتکارات و نوآوریها کلامی عالمان عصر صفوی ارائه میگردد".
یکی دیگر از مقالات این فصلنامه با عنوان «مقایسه مبانی فلسفی و روش شناختی خواجه نصیرطوسی و صدرالمتالهین شیرازی در اثبات واجب تعالی» اثر مهدی گنجور و علی مستاجران گورتانی است؛ در چکیده این تألیف میخوانیم: "در مقایسه مبانی و مسایل روشی هر دو اندیشمند؛ خواجه طوسی با تاثیرپذیری از مسایل فلسفی مشاء و ورود این مطالب در حیطه کلامی صبغه دیگری به مسایل الهیات داده است. وی در اثبات واجب تعالی، فقط به امتناع دور وتسلسل اکتفا نکرده است؛ برهانی اقامه نموده که با طرح دو مقدمه تصوری و تصدیقی بدون امتناع دور وتسلسل به اثبات واجب میرسد. ملاصدرا نیزدر پرتو قواعد و اصول تاسیسی حکمت متعالیه از ابتکارات روشی خاصی بهره برده است؛ ایشان با مقدمات فلسفی، طرحی جدید از برهان امکان و وجوب ارائه کرده و در موضعی دیگر با طرح اصالت وجود به وحدانیت وجوب وجود و از این رهگذر به اثبات واجب پرداخته است. از این رو نوشتار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، ضمن اشاره به چگونگی استدلال و روشهای مختلف خواجه و صدرا نسبت به اثبات حق تعالی، به تبیین میزان و نحوه تاثیرپذیری فلسفی هر یک از دو حکیم پرداخته است. در نهایت دستاوردها و مواضع وفاق و خلاف این دو اندیشمند در مبانی و روش، مورد اشارت قرار گرفته است".
«مبانی زیبایی شناسی از منظر علامه جعفری» از دیگر مقالات نود و دومین شماره این فصلنامه به قلم نفیسه مصطفوی است؛ مؤلف در چکیده این مقاله آورده است: "علامه جعفری فیلسوف شهیر معاصراسلامی است که نظراتش درباب زیبایی و هنر نسبت به سایر فلاسفه معاصر اسلامی با زیبایی شناسی معاصر تشابهات بیشتری دارد. نظرات علامه به دو جهت متمایل به زیبایی شناسی در غرب است: اول به جهت توجه به قطب ذهنی سوبژه در زیبایی شناسی و دوم انحصارهنر در هنرهای زیبا. علامه در نحوه و معیار داوری استحسانی از نحوه تعقل کلیات در حکمت متعالیه بهره گرفته، اما به نظر میرسد که این معیار صرفا برای زیباییهای معقول کارآمد باشد و از اینرو در این تحقیق معیار داوری مطمح نظر علامه در زیباییهای صوری، خیالی و فوق عقلی بر اساس مبانی حکمت متعالیه و به خصوص آرای امام خمینی محک زده شده است. از دیگر مباحث این تحقیق، اقسام هنر از دیدگاه علامه است که از مسائل نوین در زیبایی شناسی اسلامی است که چه بسا سابقه آن را میان فیلسوفان و محققان اسلامی ماقبل، نمیتوان یافت".
آخرین مقاله مندرج در این فصلنامه با موضوع «تفسیر عرفانی از دیدگاه امام خمینی» اثر سید محمود یوسف ثانی و حسین روحانی نژاد است که در چکیده این تألیف آمده است: "در این مقاله در مورد تفسیر عرفانی از دیدگاه امام خمینی، در سه ساحت، بحث شده است: ساحت اول، ماهیت، ساحت دوم، مبانی، و ساحت سوم، شیوه. تفسیر عرفانی، شاخهای از تفسیر است که عهده دار بیان باطن آیات قرآن و معانی رمزی و اشاری آنها و مبتنی بر ذوق عرفانی و سیر و سلوک است و از طریق کشف و شهود به دست میآید. در تفسیر عرفانی، با قبول دلالت ظاهر آیات، وجهه همت مفسر، راهیابی به باطن آیات، اشارات و لطایف آنهاست؛ زیرا قرآن دارای چهار لایه است: «عبارت»، که به عوام، اختصاص دارد، «اشارت»، که در حیطه ادراک خواص قرار دارد، «لطایف»، که در حوزه فهم اولیاست، و «حقایق»، که برای انبیا قابل دستیابی است. در ادامه اشارهای به پیشینه تفسیر عرفانی شده است. در بحث از مبانی، محورهای متعددی مطرح شده است، که به اختصار عبارتند از: مبنای هستی شناختی، مبنای معرفت کشفی، مبنای زبان شناختی، مبنای برخورداری قرآن از مراتب نزول، مبنای برخورداری قرآن از مراتب معنایی متعدد، مبنای مراتب فهم قرآن، مبنای طهارت باطن؛ امام، ضمن ارج نهادن به ظاهر آیات، به تفسیر عرفانی پرداخته و رسالت مفسران را کشف مقاصد عرفانی قرآن دانسته است".
دفتر فصلنامه «قبسات» در قم، بلوار پانزده خرداد، خیابان شهید میثمی واقع شده است؛ علاقهمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://qabasat.iict.ac.ir/ مراجعه کنند. /۸۲۲/ن ۶۰۱/ش
در این فصلنامه در ۸ مقاله و در ۱۷۰ صفحه منتشر شده که از جمله این مقالات «نقش علم الهی در آفرینش جهان» نوشته محمدحسن قدردان قراملکی است؛ مؤلف در چکیده این مقاله میخوانیم: "یکی از صفات موثر در فاعلیت فاعل صفت علم است که در این مقاله نقش آن از حیث امکان و چگونگی آن در فاعلیت خداوند مورد بررسی قرار میگیرد. در تبیین اصل تاثیر و چگونگی آن بین متکلمان و فلاسفه دیدگاههای مختلفی وجود دارد؛ در این مقاله بعد از بحث از اصل امکان نقش علم در فاعلیت، پنج دیدگاه (فاعلیت بالقصد، بالعنایه، بالرضا، بالعنایه و بالتجلی) در باره چگونگی آن مورد تحلیل قرار میگیرد. نویسنده هم چنین تعریف متکلمان از فاعل بالقصد بودن خدا به معنای وجود داعی زاید را مورد تحلیل قرار داده و خاطر نشان خواهد کرد که تعریف فوق با تأمل دقیق در آن قابل توجیه و دفاع است".
دومین مقاله این فصلنامه با عنوان «صناعات خمس ارسطویی و روشهای دعوت قرآنی» به قلم سید محمد حکاک تألیف شده که نویسنده در چکیده این مقاله آورده است: "سه تا از صناعات پنجگانة ارسطویی برهان، خطابه و جدل است. ارسطو و منطقدانان مسلمان بهدقت و تفصیل آنها را از لحاظ ماده و صورت و هدف و نتیجه بیان نمودهاند. روشهای دعوت قرآنی در سورة نحل بهترتیب چنین آمده است: حکمت، موعظة حسنه و جدال احسن. معنای این سه کلمه هم با تحقیق در عرف قرآن آشکار است. برخی منطق دانان و بعضی از مفسران مسلمان سه روش یاد شده را با سه فن ارسطویی منطبق دانسته اند. بعضی این روشها و آن سه فن را کاملاً یکی محسوب کرده اند و بعضی- خصوصاً با نظر به قید حسنه بودن موعظه و احسن بودن جدل– به انطباق جزئی قائل شده اند. در این مقاله دیدگاه منطق دانان و مفسران یاد شده بعد از گزارش مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته اند و حاصل این سنجش و ارزیابی چنین است که حکمت مبتنی بر برهان است؛ یعنی سخن حق مطابق با واقع است، ولی نه اینکه هر سخن حق مطابق با واقعیت حکمت است و جدل احسن با جدل ارسطویی انطباق جزئی دارد و موعظة حسنه را با خطابه هیچ نسبتی نیست".
دیگر مقاله نود و دومین شماره فصلنامه «قبسات» با عنوان «نقش فقه در تکوین هویت تشیع امامی» اثر محمد غفوری نژاد و احمد مهدی زاده آری بوده که در چکیده این اثر آمده است: "هویت مقولهای است که امروزه در علوم اجتماعی اهمیت فراوان دارد و از ابعاد مختلف مورد پژوهش قرار میگیرد. یکی از ابعاد آن، هویت دینی است که فقه، قانون رفتارهای آن است. در باره نقش فقه در هویت شیعه امامیه، با سه دیدگاه روبه رو هستیم: برخی پژوهشگران، با نادیده گرفتن بُعد فقهی تلاش کرده اند بعد عرفانی شیعه امامیه را برجسته نموده و به نوعی هویت شیعه را با تصوف پیوند بزنند. برخی دیگر مانند ابن تیمیه با آن که نقش فقه امامیه در شکل گیری هویت شیعه را میپذیرد، اما مشروعیت آن را انکار کرده. بنیان تشیع را بر کفر و نفاق و ساخته فردی یهودی معرفی میکند. نظریه مختار در این پژوهش، که دیدگاه رسمی امامیه است و برخی از شیعه پژوهان غربی نیز کمابیش به آن اذعان دارند، آن است که: از آغاز شکل گیری شیعه، احکام شرعی و چگونگی استنباط آن و مراجع صلاحیت دار برای آن نقش پررنگی در هویت شیعه داشته است. روایات تقیه، احادیثی که انحرافات و بدعتهای فقهی پدید آمده پس از عصر رسول خدا (ص) را گزارش میکند و نیز برخی گزارشهای تاریخی از شواهد صدق این مدعاست".
«رویکرد انتقادی به حصر اخلاق در تعریف فضیلت گرایانه» دیگر مقاله این فصلنامه است که به قلم مسلم محمدی به رشته تحریر در آمده که مؤلف در چکیده این اثر آورده است: "نگرش غالب اخلاق پژوهان اسلامی در هویت معرفتی اخلاق، همواره فروکاستن آن به صفات و هیئتهای راسخ نفسانی انسان بوده است؛ ایده اصلی این پژوهش آن است که در عین التزام به اهمیت صفات درونی، اما با توجه به مستندات متعدد از جمله رویکردهای جدید در حوزه اخلاق اجتماعی بخصوص جنبههای کاربردی و حرفهای آن، رفتارهای بیرونی جایگاه ویژه تری در مفهوم یابی اخلاق بدست خواهند آورد. البته با رویکرد انصاف نگرانه، علل تمرکز بر تعریف اخلاق به صفات نفسانی به صورت مستقل ارائه گردید. با تحفظ بر این اصل که مراد از فضیلت گرایی در این تحقیق بیشتر تعریف اخلاق به فضیلت است نه الزاما مکتب فضیلت گرایی که در مقابل وظیفه گرایی، غایت گرایی و قراردادگرایی است، هر چند این نگاه صفت محوری در اخلاق، بی تاثیر از اندیشههای مکتب فضیلت گرایی نیست".
پنجمین مقاله این فصلنامه با موضوع «بررسی رویکردهای کلامی مکتب اصفهان در عصر صفوی» نوشته محمدباقر پورامینی است که در چکیده این اثر میخوانیم: "شکل گیری مکتب علمی اصفهان نقطه عطف در تاریخ اندیشه کلامی شیعه عصر صفوی است و در کنار پیدایش حکمت متعالیه، کلام اسلامی جایگاه ممتازی یافت و زمینه رشد و گسترش مباحث کلامی شیعه را در غالب سه رویکرد فراهم آورد. «کلام فلسفی» در مکتب اصفهان، بر رویکردهای دیگر کلامی، تقدم زمانی داشت و اوج آن در آثار و آراء فیاض لاهیجی تبلور یافت و این شاگرد برجسته صدرا، به نوعی تحت تأثیر اندیشه مشاء، آثار کلامی خود را ارائه نمود. ظهور «کلام نقلی و روایی» با محوریت علامه مجلسی بر رونق کلام شیعی افزود، با وجود اعتماد شدید مجلسی بر روایات اهل بیت (ع)، نمیتوان او را عالمی اخباری و ضد عقل انگاشت، زیرا او عقل را به عنوان ابزار کسب معرفت دینی دخالت میداد. افزون بر این دو رویکرد کلامی، میتوان از شکل گیری یک رویکرد ترکیبی توسط قاضی سعید قمی یاد کرد. او که از ذوق عرفانی برخوردار بود و مروج الهیات سلبی تلقی میشد، بر ایجاد تقارب بین ظواهر دینى و فلسفه تاکید داشت و رویکرد «کلام ترکیبی» را بنا نهاد. در این نوشتار ضمن اشاره به جایگاه کلام شیعی در مکتب علمی اصفهان، این سه رویکرد کلامی بررسی شده و تحلیلی از تفوق کلام فلسفی و پرهیز از عقل ستیزی نمایندگان کلام روایی ارائه میشود و اهم ابتکارات و نوآوریها کلامی عالمان عصر صفوی ارائه میگردد".
یکی دیگر از مقالات این فصلنامه با عنوان «مقایسه مبانی فلسفی و روش شناختی خواجه نصیرطوسی و صدرالمتالهین شیرازی در اثبات واجب تعالی» اثر مهدی گنجور و علی مستاجران گورتانی است؛ در چکیده این تألیف میخوانیم: "در مقایسه مبانی و مسایل روشی هر دو اندیشمند؛ خواجه طوسی با تاثیرپذیری از مسایل فلسفی مشاء و ورود این مطالب در حیطه کلامی صبغه دیگری به مسایل الهیات داده است. وی در اثبات واجب تعالی، فقط به امتناع دور وتسلسل اکتفا نکرده است؛ برهانی اقامه نموده که با طرح دو مقدمه تصوری و تصدیقی بدون امتناع دور وتسلسل به اثبات واجب میرسد. ملاصدرا نیزدر پرتو قواعد و اصول تاسیسی حکمت متعالیه از ابتکارات روشی خاصی بهره برده است؛ ایشان با مقدمات فلسفی، طرحی جدید از برهان امکان و وجوب ارائه کرده و در موضعی دیگر با طرح اصالت وجود به وحدانیت وجوب وجود و از این رهگذر به اثبات واجب پرداخته است. از این رو نوشتار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، ضمن اشاره به چگونگی استدلال و روشهای مختلف خواجه و صدرا نسبت به اثبات حق تعالی، به تبیین میزان و نحوه تاثیرپذیری فلسفی هر یک از دو حکیم پرداخته است. در نهایت دستاوردها و مواضع وفاق و خلاف این دو اندیشمند در مبانی و روش، مورد اشارت قرار گرفته است".
«مبانی زیبایی شناسی از منظر علامه جعفری» از دیگر مقالات نود و دومین شماره این فصلنامه به قلم نفیسه مصطفوی است؛ مؤلف در چکیده این مقاله آورده است: "علامه جعفری فیلسوف شهیر معاصراسلامی است که نظراتش درباب زیبایی و هنر نسبت به سایر فلاسفه معاصر اسلامی با زیبایی شناسی معاصر تشابهات بیشتری دارد. نظرات علامه به دو جهت متمایل به زیبایی شناسی در غرب است: اول به جهت توجه به قطب ذهنی سوبژه در زیبایی شناسی و دوم انحصارهنر در هنرهای زیبا. علامه در نحوه و معیار داوری استحسانی از نحوه تعقل کلیات در حکمت متعالیه بهره گرفته، اما به نظر میرسد که این معیار صرفا برای زیباییهای معقول کارآمد باشد و از اینرو در این تحقیق معیار داوری مطمح نظر علامه در زیباییهای صوری، خیالی و فوق عقلی بر اساس مبانی حکمت متعالیه و به خصوص آرای امام خمینی محک زده شده است. از دیگر مباحث این تحقیق، اقسام هنر از دیدگاه علامه است که از مسائل نوین در زیبایی شناسی اسلامی است که چه بسا سابقه آن را میان فیلسوفان و محققان اسلامی ماقبل، نمیتوان یافت".
آخرین مقاله مندرج در این فصلنامه با موضوع «تفسیر عرفانی از دیدگاه امام خمینی» اثر سید محمود یوسف ثانی و حسین روحانی نژاد است که در چکیده این تألیف آمده است: "در این مقاله در مورد تفسیر عرفانی از دیدگاه امام خمینی، در سه ساحت، بحث شده است: ساحت اول، ماهیت، ساحت دوم، مبانی، و ساحت سوم، شیوه. تفسیر عرفانی، شاخهای از تفسیر است که عهده دار بیان باطن آیات قرآن و معانی رمزی و اشاری آنها و مبتنی بر ذوق عرفانی و سیر و سلوک است و از طریق کشف و شهود به دست میآید. در تفسیر عرفانی، با قبول دلالت ظاهر آیات، وجهه همت مفسر، راهیابی به باطن آیات، اشارات و لطایف آنهاست؛ زیرا قرآن دارای چهار لایه است: «عبارت»، که به عوام، اختصاص دارد، «اشارت»، که در حیطه ادراک خواص قرار دارد، «لطایف»، که در حوزه فهم اولیاست، و «حقایق»، که برای انبیا قابل دستیابی است. در ادامه اشارهای به پیشینه تفسیر عرفانی شده است. در بحث از مبانی، محورهای متعددی مطرح شده است، که به اختصار عبارتند از: مبنای هستی شناختی، مبنای معرفت کشفی، مبنای زبان شناختی، مبنای برخورداری قرآن از مراتب نزول، مبنای برخورداری قرآن از مراتب معنایی متعدد، مبنای مراتب فهم قرآن، مبنای طهارت باطن؛ امام، ضمن ارج نهادن به ظاهر آیات، به تفسیر عرفانی پرداخته و رسالت مفسران را کشف مقاصد عرفانی قرآن دانسته است".
دفتر فصلنامه «قبسات» در قم، بلوار پانزده خرداد، خیابان شهید میثمی واقع شده است؛ علاقهمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://qabasat.iict.ac.ir/ مراجعه کنند. /۸۲۲/ن ۶۰۱/ش
ارسال نظرات