به همت دانشگاه باقرالعلوم(ع)؛
شماره 40 فصلنامه «آیین حکمت» منتشر شد
چهلمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «آیین حکمت» با 10 مقاله به همت دانشگاه باقرالعلوم(ع) منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، چهلمین فصلنامه علمی ـ پژوهشی «آیین حکمت» به صاحب امتیازی دانشگاه باقرالعلوم (ع) با مدیر مسؤولی شمس الله مریجی و سردبیری یارعلی کرد فیروزجایی ویژه تابستان ۹۸ منتشر شد.
این فصلنامه در ۱۰ مقاله و با ۲۷۲ صفحه منتشر شده است که از جمله این مقالات «نظریۀ فطرت؛ به مثابه مبنای معرفت شناختی علوم انسانی» نوشته قاسم ترخان است که در چکیده این مقاله میگوید: "بر اساس دیدگاه اندیشمندان اسلامی، انسان موجودی فطرتمند است؛ به این معنا که جنبة ثابتی دارد که دین الهی با آن هماهنگ بوده، بر اساس آن نازل شده است. از این رو، فطرت به آفرینش ویژه انسان اشاره دارد که در سه بعد شناختی، گرایشی و توانشی قابل دسته بندی است. پذیرش مسئله فطرت به عنوان یکی از مهمترین پیش فرضهای انسان شناختی در علوم انسانیِ اسلامی، آثار فراوانی از خود به جای میگذارد؛ نوشتار حاضر تلاش کرده است برایند این مبنا را از حیث معرفت شناختی بررسی کند. اینکه فطرت میتواند چونان منبعی برای معرفت و معیاری برای توجیه و سنجش آن، و تنها راه حل چالش نسبیت در علوم توصیفی و هنجاری به شمار آید، از جمله دستاوردهای پژوهش حاضر تلقی میشود".
دومین مقاله این فصلنامه با عنوان «بررسی و نقد مؤلفههای معنویتِ پسا تجدّدی از منظر معنویت اسلامی» به قلم مرتضی حبیبی سی سرا تألیف شده که نویسنده در چکیده این مقاله آورده است "یکی از شاخصههای اصلی دوره پسا تجدد، رشد روزافزون معنویت خواهی و به دنبال آن، شکل گیری جنبشهای نوپدید معنویت گراست، اما ارائه معنویتهای نوپدید با مؤلفههایی که برای آن تعریف شده است ـ به ویژه تأکید بر انسان مداری و عرفی گروی ـ صلاحیّت و نیز توانایی مدّعیان این معنویتها را در پاسخ به نیاز معنویت خواهی انسان، با تردیدهای جدّی مواجه ساخته است. سؤال اصلی این است که: معنویتهای دوره پسا تجدد با کدامین برهانِ عقلی یا نقلی، مدعیِ پاسخ به نیاز معنوی انسان معاصرند؟ نوشتار حاضر درصدد است با واکاوی مؤلفههای معنویتهای دوره پست مدرن و مقایسه آن با مؤلفههای معنویت اسلامی، عیار راستی مدعیات این نوع معنویتها را با سنجه معنویت اسلامی بسنجد. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، کتابخانهای است که در آن با استفاده از دو عنصر توصیف و تحلیل به این نتیجه دسته یافته که معنویت اسلامی قادر به ارائه نسخهای جایگزین برای این نوع معنویت هاست؛ معنویتی که به دلیل سرچشمه گرفتن از وحی و برخورداری از پشتوانه مستحکم عقل، افزون بر جلب اعتماد پیروان خود، ثمربخش بودنِ اجرای دستورالعملهای خود را تضمین میکند".
دیگر مقاله چهلمین شماره فصلنامه «آیین حکمت» با عنوان «مکان و خلأ در فلسفه سینوی» اثر علی حقی و مریم زارعی است؛ در چکیده این اثر آمده است: "یکی از گزارههای بسیار مورد توجه در فلسفه اسلامی، به ویژه در بحث طبیعیات، بحث مکان و به تبع آن بحث خلأ است؛ به طوری که همواره این پرسش، ذهن را مشغول می کند که: آیا خلأ و ملأ وجود دارند؟ و اگر وجود دارند، آنها غیر از مکان هستند یا منطوی در مکان شده اند؟ این مقاله درصدد است به این پرسش ها پاسخ دهد: اولاً، خصوصیات و ویژگی هر یک چگونه است؟ ثانیاً، وجود و عدم وجود آنها، با کدام ادلة عقلی قابل اثبات است؟ همواره دو تلقی از مکان وجود داشته است: یکی اینکه مکان، سطح خارجی جسم است و دیگر اینکه مکان، ابعاد سه گانه طول، عمق و عرض فضایی را داراست که جسم در آن واقع می شود. اما این پرسش مطرح است که: آیا جسم دارای ابعاد سه گانه است؟ اگر هست، مکانی که ابعاد سه گانه دارد، آیا جمیع ابعاد جسم را من جمیع الجهات در بر میگیرد؟ به عبارت دیگر، آیا جسم من جمیع الجهات در مکان قرار دارد یا بعدی از ابعادش در بعدی از ابعاد مکان قرار میگیرد؟ اغلب فیلسوفان اسلامی، خلأ را انکار میکنند، ولی برخی دیگر درصدد اثبات آن هستند. این مقاله از نوع تحقیقات بنیادی بوده، روش پاسخگویی به پرسشهای آن، تحلیلی ـ توصیفی است. همچنین شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و گزارشهای علمی بوده است. نتیجه این پژوهش آن است که ابن سینا مکان را سطح خارجی جسم محوی یا سطح داخلی جسم حاوی به شمار می آورد و در هر حال این مکان چیزی جز متمکن نیست که یا حاوی و یا محوی است. بنابراین، وی نمیتواند خلأ را به عنوان محیطی که از هرگونه ماده خالی باشد، بپذیرد. ابن سینا بطلان خلأ را بر سه اصل استوار ساخته است: ۱. فاقد ابعاد بودن خلأ؛ ۲. فرض بینهایت بودن آن؛ ۳. اثبات بطلان حرکت در محیط لایتناهی".
«بررسی رابطه حسن و عشق و هنر از منظر شیخ احمد غزالی» دیگر مقاله این فصلنامه است که به قلم مهدی حمیدی پارسا به رشته تحریر در آمده که مؤلف در چکیده این اثر میگوید: "تصوف شیخ احمد غزالی، تصوفی عاشقانه است که در آن، حسن و عشق از عناصر اصلی سلوک شمرده می شوند. حسن از پی تجلی و عشق از پی دیدن حسن میآید. با دیدن حسن، شور عاشقانه حادث میشود؛ پس عشق همواره پس از تجلی حسن است. در این مقاله ابتدا عشق و حسن را از منظر غزالی توضیح داده، سپس چند ویژگی اصلی آنها را در رابطه با هم بررسی کرده ایم که عبارت اند از: برای انسان بودن عشق، کرشمه حسن و کرشمه معشوقی، اشتقاق عاشق از عشق و اشتقاق معشوق از تجلی حسن، و تشکیکی بودن حسن و عشق. در نهایت به بحث هنر از نگاه غزالی پرداخته ایم. او هنر را با تشبیه مرتبط میداند. هنرمند حسن را میبیند و آن را در اثرش مینمایاند؛ پس هنرمند از آنجا که حُسن بین است، عاشق است و از آنجا که حسن را مینمایاند، اهل تشبیه است. در پایان به هنر مطلوب از دید غزالی میپردازیم؛ هنری که از بیخودی هنرمند برخاسته است و در اصطلاح آن را «هنر بی هنری» مینامند."
پنجمین مقاله این فصلنامه با موضوع «پاسخ به شبهه «فیصل نور» در تعارض گفتار امام مجتبی (ع) با نصوص امامت» نوشته سعید رسالتی و عزالدین رضا نژاد است که در چکیده این اثر میخوانیم: "نصوص دال بر امامت ائمۀ اثنی عشر (ع) به حدی در منابع شیعه فراوانی دارد که به آسانی میتوان بر آن ادعای تواتر کرد. برخی از این نصوص در منابع اهل سنت نیز یافت میشود. «فیصل نور» از نویسندگان معاصر وهابی، منکر تمامی نصوص امامت شده و به زعم خود در کتاب الامامة و النص این مسئله را از منابع شیعه به اثبات رسانده است. او در بخشی از این کتاب که به امام حسن مجتبی (ع) اختصاص یافته است، جریان صلح آن حضرت را با معاویه و همچنین سخنانی را که از آن حضرت در این زمینه نقل شده است، دلیل شایستگی معاویه در مسئله حکومت دانسته، آن را در تعارض با نصوص امامت میداند و پس از انکار امامت حضرت مجتبی (ع)، به این نتیجه میرسد که هیچ نصی درباره امامت امامان اثنی عشری وجود ندارد. این مقاله با به کارگیری روش توصیفی ـ تحلیلی، درصدد نقد این دیدگاه برآمده، با تحلیل روایات مورد استناد فیصل نور و نیز اثبات وجود نصوص امامت در سخنان امام مجتبی (ع) اثبات میکند که صلح آن حضرت با معاویه، به دلایلی همچون عدم همراهی یاران آن حضرت و اموری دیگر بوده است و بدین وسیله، توهم تعارض آن با سخنان آن حضرت در نصوص امامت دفع خواهد شد. "
یکی دیگر از مقالات این فصلنامه با عنوان «تقریب نظر ابن سینا و ملاصدرا درباره وجود رابط و رابطی» اثر یارعلی کرد فیروزجایی و غلامرضا عظیمی راویز است؛ در چکیده این تألیف آمده است: "مبحث علت و معلول یکی از مباحث مهم و دیرینه فلسفه است که در طول تاریخ، تطور معنایی قابل ملاحظهای پیدا کرده، سرانجام در حکمت صدرایی به بحث رابط و مستقل انجامیده است. نزد ملاصدرا وجود رابط با وجود رابطی تفاوت دارد، ولی اینکه آیا قبل از ملاصدرا کسی توانسته است با گذر از وجود رابطی به وجود رابط نزدیک شود یا تنها او توانسته در وجود شناسی تحول پدید آورد، مسئلهای است که در این مقاله با مراجعه به آثار ابن سینا مورد بررسی قرار می گیرد. نظر به اینکه باور به وجود رابطی معلول با فطرت توحیدی سازگار نیست، نمیتوان قبول کرد ژرف اندیشی مانند ابن سینا که با برداشتن گامهای اولیه لازم، در تعالی فلسفه ملاصدرا نقش مؤثر داشته است، در وجود رابطی متوقف شده باشد. توجه ابن سینا به ذاتی بودن وابستگی و نیازمندی برای موجود نیازمند، شاهد بر آن است که ایشان به رابط دانستن معلول نزدیک شده بود. این تحقیق با روش تحلیلی ـ توصیفی صورت گرفته است و نتیجهای که از آن به دست میآید، آن است که ابن سینا زمینه ورود به وجود رابط را فراهم کرده است."
«ویژگی تعریف و مؤلّفههای آن از دیدگاه سقراط و ارسطو» از دیگر مقالات چهلمین شماره این فصلنامه به قلم محمدکاظم علمی سولا و علی بیک محمدلو میباشد؛ در چکیده این مقاله آمده است: "این پژوهش درصدد است با اشاره به جایگاه بنیادین «تعریف» در اندیشه سقراط و ارسطو، به این پرسش پاسخ دهد که: ویژگی و مؤلفههای تعریف از نظر این دو فیلسوف چیست؟ از آنجا که این تحقیق، پژوهشی بنیادی است، این مقاله با روش استناد به منابع اصلیِ دو فیلسوف در راستای پاسخ بدین پرسش اساسی، ویژگی و مؤلفههای آن را بررسی می کند. بدین منظور، ابتدا بارزترین ویژگی تعریف را که همان «کلیت» آن است، مورد بحث قرار داده، سپس مؤلفههای تعریف را از دیدگاه این دو اندیشمند تحقیق و بررسی میکند. نهایتاً نظر آن دو متفکر درباره اینکه کدام یک از علل چهارگانه باید بنیاد تعریف قرار گیرد، مورد ارزیابی قرار گرفته، ضمن تحقیق در مغایرت دیدگاههای سقراط در رسالههای گوناگون افلاطون، اختلاف نظر او با ارسطو مورد پژوهش و نقادی قرار گرفته است".
هشتمین مقاله مندرج در این فصلنامه با موضوع «استدلال منطقی در قرآن» اثر محمدرضا محمدعلیزاده است که مؤلف در چکیده این تألیف میگوید: "خدای سبحان در قرآن کریم، رسالت پیامبر اکرم (ص) را تلاوت آیات، تعلیم کتاب و حکمت، و تزکیه نفوس معرفی می کند. جامع همه این رسالت ها، رسالت دعوت به سوی خداست. قرآن کریم با بیان این رسالت جامع، روشهای آن، یعنی حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن را بیان کرده است. خدای سبحان شیوههای گوناگون دعوت را به رسول خدا (ص) آموخته و خود نیز در تبیین و تفهیم معارف قرآنی، آنها را به کار گرفته است؛ در این پژوهش، با اذعان به وجود استدلال عقلی به لحاظ صورت و ماده در قرآن، به بررسی برخی از الگوهای صوری استدلال در قرآن، یعنی الگوی قیاسی می پردازیم. بررسی تمام صورتهای استدلال، مانند صورت مصرّح و مضمر، صورت بسیط و مرکب، صورت قیاس، استقراء و تمثیل و بررسی تفصیلی تمام صورتهای قیاسی، یعنی اقترانی حملی و شرطی و استثنایی اتصالی و انفصالی، و همچنین بررسی روش برهان، خطابه و جدل در قرآن، نیازمند پژوهش های متعدد و مستقل است و در این تحقیق مختصر نمی گنجد. به همین دلیل در این پژوهش، به اختصار به بررسی برخی از صورتهای استدلال، یعنی صورت قیاسی می پردازیم و سایر مباحث را به پژوهش های دیگر واگذار می کنیم".
یکی دیگر از مقالات این فصلنامه با عنوان «بررسی انتقادی نظریه عقل دفائنی» نوشته حسین غفاری، محمداسحاق عارفی و محمدمهدی کمالی است که در چکیده این مقاله آمده است: "عقل انسانی از دیدگاه اسلام از جایگاه والایی برخوردار است؛ تا آنجا که رسول باطنی شمرده شده، سعادت و شقاوت آدمی را در گرو پیروی و عدم پیروی از آن دانسته اند. اما اینکه حقیقت عقل مزبور چه بوده، جایگاه آن در کشف معارف دینی چیست، مسئله ای است که از دیرباز تا کنون مورد توجه دانشمندان دینی است و دیدگاههای گوناگونی در این باره پدید آمده است. یکی از دیدگاه هایی که در این مسئله به وجود آمده، این است که عقل انسانی، نیرویی است که به دفائنی و سطحی یا الهی و ابزاری (فلسفی) یا عمقی و سطحی تقسیم می شود و آنچه در کشف معارف دینی نقش دارد، عقل دفائنی، الهی و عمقی است، نه عقل سطحی، ابزاری و فلسفی. در این نوشتار با روشی تحلیلی ـ توصیفی به بررسی و نقد این نظریه پرداخته، آشکار کرده ایم که دیدگاه یاد شده قابل دفاع نیست و اشکالات متعددی در پی دارد.
آخرین مقاله این فصلنامه با موضوع «خیال به مثابه نفس حیوانی بازشناسی قوّۀ خیال نزد صدرالمتألهین در پرتوی تبیین مبانی و تحلیل کارکردها» به قلم محمدحسین وفائیان و احد فرامرز قراملکی است، در چکیده این تألیف میخوانیم: قوّۀ خیال در فلسفۀ ابن سینا و تابعان وی، «خزانۀ» صوَری معرّفی می شود که جزئی است و به وسیلۀ حسّ مشترک ادراک شده است. در مقابل، صدرالمتألهین در مقام تعریف قوّۀ خیال، دو دیدگاه متفاوت ـ، ولی منسجم و منطقی ـ را ارائه کرده که با تحلیل روش شناختی وی در مباحث نفس، قابل استنتاج و توصیف است. مسئله اساسی پژوهش جاری، توصیف نظریۀ واقعی صدرالمتألهین در مسئله چیستی خیال و سپس مقایسه آن با دیدگاه رایج مشائیان، به منظور کشف نقاط اشتراک و افتراق حقیقی این دو دیدگاه است. یافته اصلی که بر اساس روش تحلیلی ـ منطقی و با تکیه بر روی آورد تحلیل گزاره ای و سیستمی عبارات صدرالمتألهین در دو مقامِ «تبیین مبانی شناخت قوّۀ خیال» و «ارائه کارکردهای این قوّۀ» به دست آمده است، حاکی از اتخاذ دو رویکرد از سوی صدرالمتألهین در تعریف قوّۀ خیال است. وی در ابتدای مباحث نفس شناسی و قوای آن، تابع دیدگاه مشهور مشائیان است. پس از آن و در فرایندی تعالی گونه و با ابتنا بر امکان تشکیک در قوای نفس، دیدگاه دیگری را در بازشناسی قوه خیال ارائه می دهد. صدرالمتألهین خیال را به مثابه نفس حیوانی و فصل حقیقی انسان در مرتبۀ حیوانیّت معرّفی نموده که خود، مبتنی بر قوّه انگاری هریک از مراتب سه گانۀ نفس انسانی در نظام فلسفی وی است.
دفتر فصلنامه «آیین حکمت» در قم، پردیسان، دانشگاه باقرالعلوم (ع) واقع شده است؛ علاقهمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://pwq.bou.ac.ir مراجعه کنند و یا با شماره ۳۲۱۳۶۶۳۴-۰۲۵ تماس بگیرند. /۸۲۲/ن ۶۰۱/ش
این فصلنامه در ۱۰ مقاله و با ۲۷۲ صفحه منتشر شده است که از جمله این مقالات «نظریۀ فطرت؛ به مثابه مبنای معرفت شناختی علوم انسانی» نوشته قاسم ترخان است که در چکیده این مقاله میگوید: "بر اساس دیدگاه اندیشمندان اسلامی، انسان موجودی فطرتمند است؛ به این معنا که جنبة ثابتی دارد که دین الهی با آن هماهنگ بوده، بر اساس آن نازل شده است. از این رو، فطرت به آفرینش ویژه انسان اشاره دارد که در سه بعد شناختی، گرایشی و توانشی قابل دسته بندی است. پذیرش مسئله فطرت به عنوان یکی از مهمترین پیش فرضهای انسان شناختی در علوم انسانیِ اسلامی، آثار فراوانی از خود به جای میگذارد؛ نوشتار حاضر تلاش کرده است برایند این مبنا را از حیث معرفت شناختی بررسی کند. اینکه فطرت میتواند چونان منبعی برای معرفت و معیاری برای توجیه و سنجش آن، و تنها راه حل چالش نسبیت در علوم توصیفی و هنجاری به شمار آید، از جمله دستاوردهای پژوهش حاضر تلقی میشود".
دومین مقاله این فصلنامه با عنوان «بررسی و نقد مؤلفههای معنویتِ پسا تجدّدی از منظر معنویت اسلامی» به قلم مرتضی حبیبی سی سرا تألیف شده که نویسنده در چکیده این مقاله آورده است "یکی از شاخصههای اصلی دوره پسا تجدد، رشد روزافزون معنویت خواهی و به دنبال آن، شکل گیری جنبشهای نوپدید معنویت گراست، اما ارائه معنویتهای نوپدید با مؤلفههایی که برای آن تعریف شده است ـ به ویژه تأکید بر انسان مداری و عرفی گروی ـ صلاحیّت و نیز توانایی مدّعیان این معنویتها را در پاسخ به نیاز معنویت خواهی انسان، با تردیدهای جدّی مواجه ساخته است. سؤال اصلی این است که: معنویتهای دوره پسا تجدد با کدامین برهانِ عقلی یا نقلی، مدعیِ پاسخ به نیاز معنوی انسان معاصرند؟ نوشتار حاضر درصدد است با واکاوی مؤلفههای معنویتهای دوره پست مدرن و مقایسه آن با مؤلفههای معنویت اسلامی، عیار راستی مدعیات این نوع معنویتها را با سنجه معنویت اسلامی بسنجد. روش به کار گرفته شده در این پژوهش، کتابخانهای است که در آن با استفاده از دو عنصر توصیف و تحلیل به این نتیجه دسته یافته که معنویت اسلامی قادر به ارائه نسخهای جایگزین برای این نوع معنویت هاست؛ معنویتی که به دلیل سرچشمه گرفتن از وحی و برخورداری از پشتوانه مستحکم عقل، افزون بر جلب اعتماد پیروان خود، ثمربخش بودنِ اجرای دستورالعملهای خود را تضمین میکند".
دیگر مقاله چهلمین شماره فصلنامه «آیین حکمت» با عنوان «مکان و خلأ در فلسفه سینوی» اثر علی حقی و مریم زارعی است؛ در چکیده این اثر آمده است: "یکی از گزارههای بسیار مورد توجه در فلسفه اسلامی، به ویژه در بحث طبیعیات، بحث مکان و به تبع آن بحث خلأ است؛ به طوری که همواره این پرسش، ذهن را مشغول می کند که: آیا خلأ و ملأ وجود دارند؟ و اگر وجود دارند، آنها غیر از مکان هستند یا منطوی در مکان شده اند؟ این مقاله درصدد است به این پرسش ها پاسخ دهد: اولاً، خصوصیات و ویژگی هر یک چگونه است؟ ثانیاً، وجود و عدم وجود آنها، با کدام ادلة عقلی قابل اثبات است؟ همواره دو تلقی از مکان وجود داشته است: یکی اینکه مکان، سطح خارجی جسم است و دیگر اینکه مکان، ابعاد سه گانه طول، عمق و عرض فضایی را داراست که جسم در آن واقع می شود. اما این پرسش مطرح است که: آیا جسم دارای ابعاد سه گانه است؟ اگر هست، مکانی که ابعاد سه گانه دارد، آیا جمیع ابعاد جسم را من جمیع الجهات در بر میگیرد؟ به عبارت دیگر، آیا جسم من جمیع الجهات در مکان قرار دارد یا بعدی از ابعادش در بعدی از ابعاد مکان قرار میگیرد؟ اغلب فیلسوفان اسلامی، خلأ را انکار میکنند، ولی برخی دیگر درصدد اثبات آن هستند. این مقاله از نوع تحقیقات بنیادی بوده، روش پاسخگویی به پرسشهای آن، تحلیلی ـ توصیفی است. همچنین شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و گزارشهای علمی بوده است. نتیجه این پژوهش آن است که ابن سینا مکان را سطح خارجی جسم محوی یا سطح داخلی جسم حاوی به شمار می آورد و در هر حال این مکان چیزی جز متمکن نیست که یا حاوی و یا محوی است. بنابراین، وی نمیتواند خلأ را به عنوان محیطی که از هرگونه ماده خالی باشد، بپذیرد. ابن سینا بطلان خلأ را بر سه اصل استوار ساخته است: ۱. فاقد ابعاد بودن خلأ؛ ۲. فرض بینهایت بودن آن؛ ۳. اثبات بطلان حرکت در محیط لایتناهی".
«بررسی رابطه حسن و عشق و هنر از منظر شیخ احمد غزالی» دیگر مقاله این فصلنامه است که به قلم مهدی حمیدی پارسا به رشته تحریر در آمده که مؤلف در چکیده این اثر میگوید: "تصوف شیخ احمد غزالی، تصوفی عاشقانه است که در آن، حسن و عشق از عناصر اصلی سلوک شمرده می شوند. حسن از پی تجلی و عشق از پی دیدن حسن میآید. با دیدن حسن، شور عاشقانه حادث میشود؛ پس عشق همواره پس از تجلی حسن است. در این مقاله ابتدا عشق و حسن را از منظر غزالی توضیح داده، سپس چند ویژگی اصلی آنها را در رابطه با هم بررسی کرده ایم که عبارت اند از: برای انسان بودن عشق، کرشمه حسن و کرشمه معشوقی، اشتقاق عاشق از عشق و اشتقاق معشوق از تجلی حسن، و تشکیکی بودن حسن و عشق. در نهایت به بحث هنر از نگاه غزالی پرداخته ایم. او هنر را با تشبیه مرتبط میداند. هنرمند حسن را میبیند و آن را در اثرش مینمایاند؛ پس هنرمند از آنجا که حُسن بین است، عاشق است و از آنجا که حسن را مینمایاند، اهل تشبیه است. در پایان به هنر مطلوب از دید غزالی میپردازیم؛ هنری که از بیخودی هنرمند برخاسته است و در اصطلاح آن را «هنر بی هنری» مینامند."
پنجمین مقاله این فصلنامه با موضوع «پاسخ به شبهه «فیصل نور» در تعارض گفتار امام مجتبی (ع) با نصوص امامت» نوشته سعید رسالتی و عزالدین رضا نژاد است که در چکیده این اثر میخوانیم: "نصوص دال بر امامت ائمۀ اثنی عشر (ع) به حدی در منابع شیعه فراوانی دارد که به آسانی میتوان بر آن ادعای تواتر کرد. برخی از این نصوص در منابع اهل سنت نیز یافت میشود. «فیصل نور» از نویسندگان معاصر وهابی، منکر تمامی نصوص امامت شده و به زعم خود در کتاب الامامة و النص این مسئله را از منابع شیعه به اثبات رسانده است. او در بخشی از این کتاب که به امام حسن مجتبی (ع) اختصاص یافته است، جریان صلح آن حضرت را با معاویه و همچنین سخنانی را که از آن حضرت در این زمینه نقل شده است، دلیل شایستگی معاویه در مسئله حکومت دانسته، آن را در تعارض با نصوص امامت میداند و پس از انکار امامت حضرت مجتبی (ع)، به این نتیجه میرسد که هیچ نصی درباره امامت امامان اثنی عشری وجود ندارد. این مقاله با به کارگیری روش توصیفی ـ تحلیلی، درصدد نقد این دیدگاه برآمده، با تحلیل روایات مورد استناد فیصل نور و نیز اثبات وجود نصوص امامت در سخنان امام مجتبی (ع) اثبات میکند که صلح آن حضرت با معاویه، به دلایلی همچون عدم همراهی یاران آن حضرت و اموری دیگر بوده است و بدین وسیله، توهم تعارض آن با سخنان آن حضرت در نصوص امامت دفع خواهد شد. "
یکی دیگر از مقالات این فصلنامه با عنوان «تقریب نظر ابن سینا و ملاصدرا درباره وجود رابط و رابطی» اثر یارعلی کرد فیروزجایی و غلامرضا عظیمی راویز است؛ در چکیده این تألیف آمده است: "مبحث علت و معلول یکی از مباحث مهم و دیرینه فلسفه است که در طول تاریخ، تطور معنایی قابل ملاحظهای پیدا کرده، سرانجام در حکمت صدرایی به بحث رابط و مستقل انجامیده است. نزد ملاصدرا وجود رابط با وجود رابطی تفاوت دارد، ولی اینکه آیا قبل از ملاصدرا کسی توانسته است با گذر از وجود رابطی به وجود رابط نزدیک شود یا تنها او توانسته در وجود شناسی تحول پدید آورد، مسئلهای است که در این مقاله با مراجعه به آثار ابن سینا مورد بررسی قرار می گیرد. نظر به اینکه باور به وجود رابطی معلول با فطرت توحیدی سازگار نیست، نمیتوان قبول کرد ژرف اندیشی مانند ابن سینا که با برداشتن گامهای اولیه لازم، در تعالی فلسفه ملاصدرا نقش مؤثر داشته است، در وجود رابطی متوقف شده باشد. توجه ابن سینا به ذاتی بودن وابستگی و نیازمندی برای موجود نیازمند، شاهد بر آن است که ایشان به رابط دانستن معلول نزدیک شده بود. این تحقیق با روش تحلیلی ـ توصیفی صورت گرفته است و نتیجهای که از آن به دست میآید، آن است که ابن سینا زمینه ورود به وجود رابط را فراهم کرده است."
«ویژگی تعریف و مؤلّفههای آن از دیدگاه سقراط و ارسطو» از دیگر مقالات چهلمین شماره این فصلنامه به قلم محمدکاظم علمی سولا و علی بیک محمدلو میباشد؛ در چکیده این مقاله آمده است: "این پژوهش درصدد است با اشاره به جایگاه بنیادین «تعریف» در اندیشه سقراط و ارسطو، به این پرسش پاسخ دهد که: ویژگی و مؤلفههای تعریف از نظر این دو فیلسوف چیست؟ از آنجا که این تحقیق، پژوهشی بنیادی است، این مقاله با روش استناد به منابع اصلیِ دو فیلسوف در راستای پاسخ بدین پرسش اساسی، ویژگی و مؤلفههای آن را بررسی می کند. بدین منظور، ابتدا بارزترین ویژگی تعریف را که همان «کلیت» آن است، مورد بحث قرار داده، سپس مؤلفههای تعریف را از دیدگاه این دو اندیشمند تحقیق و بررسی میکند. نهایتاً نظر آن دو متفکر درباره اینکه کدام یک از علل چهارگانه باید بنیاد تعریف قرار گیرد، مورد ارزیابی قرار گرفته، ضمن تحقیق در مغایرت دیدگاههای سقراط در رسالههای گوناگون افلاطون، اختلاف نظر او با ارسطو مورد پژوهش و نقادی قرار گرفته است".
هشتمین مقاله مندرج در این فصلنامه با موضوع «استدلال منطقی در قرآن» اثر محمدرضا محمدعلیزاده است که مؤلف در چکیده این تألیف میگوید: "خدای سبحان در قرآن کریم، رسالت پیامبر اکرم (ص) را تلاوت آیات، تعلیم کتاب و حکمت، و تزکیه نفوس معرفی می کند. جامع همه این رسالت ها، رسالت دعوت به سوی خداست. قرآن کریم با بیان این رسالت جامع، روشهای آن، یعنی حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن را بیان کرده است. خدای سبحان شیوههای گوناگون دعوت را به رسول خدا (ص) آموخته و خود نیز در تبیین و تفهیم معارف قرآنی، آنها را به کار گرفته است؛ در این پژوهش، با اذعان به وجود استدلال عقلی به لحاظ صورت و ماده در قرآن، به بررسی برخی از الگوهای صوری استدلال در قرآن، یعنی الگوی قیاسی می پردازیم. بررسی تمام صورتهای استدلال، مانند صورت مصرّح و مضمر، صورت بسیط و مرکب، صورت قیاس، استقراء و تمثیل و بررسی تفصیلی تمام صورتهای قیاسی، یعنی اقترانی حملی و شرطی و استثنایی اتصالی و انفصالی، و همچنین بررسی روش برهان، خطابه و جدل در قرآن، نیازمند پژوهش های متعدد و مستقل است و در این تحقیق مختصر نمی گنجد. به همین دلیل در این پژوهش، به اختصار به بررسی برخی از صورتهای استدلال، یعنی صورت قیاسی می پردازیم و سایر مباحث را به پژوهش های دیگر واگذار می کنیم".
یکی دیگر از مقالات این فصلنامه با عنوان «بررسی انتقادی نظریه عقل دفائنی» نوشته حسین غفاری، محمداسحاق عارفی و محمدمهدی کمالی است که در چکیده این مقاله آمده است: "عقل انسانی از دیدگاه اسلام از جایگاه والایی برخوردار است؛ تا آنجا که رسول باطنی شمرده شده، سعادت و شقاوت آدمی را در گرو پیروی و عدم پیروی از آن دانسته اند. اما اینکه حقیقت عقل مزبور چه بوده، جایگاه آن در کشف معارف دینی چیست، مسئله ای است که از دیرباز تا کنون مورد توجه دانشمندان دینی است و دیدگاههای گوناگونی در این باره پدید آمده است. یکی از دیدگاه هایی که در این مسئله به وجود آمده، این است که عقل انسانی، نیرویی است که به دفائنی و سطحی یا الهی و ابزاری (فلسفی) یا عمقی و سطحی تقسیم می شود و آنچه در کشف معارف دینی نقش دارد، عقل دفائنی، الهی و عمقی است، نه عقل سطحی، ابزاری و فلسفی. در این نوشتار با روشی تحلیلی ـ توصیفی به بررسی و نقد این نظریه پرداخته، آشکار کرده ایم که دیدگاه یاد شده قابل دفاع نیست و اشکالات متعددی در پی دارد.
آخرین مقاله این فصلنامه با موضوع «خیال به مثابه نفس حیوانی بازشناسی قوّۀ خیال نزد صدرالمتألهین در پرتوی تبیین مبانی و تحلیل کارکردها» به قلم محمدحسین وفائیان و احد فرامرز قراملکی است، در چکیده این تألیف میخوانیم: قوّۀ خیال در فلسفۀ ابن سینا و تابعان وی، «خزانۀ» صوَری معرّفی می شود که جزئی است و به وسیلۀ حسّ مشترک ادراک شده است. در مقابل، صدرالمتألهین در مقام تعریف قوّۀ خیال، دو دیدگاه متفاوت ـ، ولی منسجم و منطقی ـ را ارائه کرده که با تحلیل روش شناختی وی در مباحث نفس، قابل استنتاج و توصیف است. مسئله اساسی پژوهش جاری، توصیف نظریۀ واقعی صدرالمتألهین در مسئله چیستی خیال و سپس مقایسه آن با دیدگاه رایج مشائیان، به منظور کشف نقاط اشتراک و افتراق حقیقی این دو دیدگاه است. یافته اصلی که بر اساس روش تحلیلی ـ منطقی و با تکیه بر روی آورد تحلیل گزاره ای و سیستمی عبارات صدرالمتألهین در دو مقامِ «تبیین مبانی شناخت قوّۀ خیال» و «ارائه کارکردهای این قوّۀ» به دست آمده است، حاکی از اتخاذ دو رویکرد از سوی صدرالمتألهین در تعریف قوّۀ خیال است. وی در ابتدای مباحث نفس شناسی و قوای آن، تابع دیدگاه مشهور مشائیان است. پس از آن و در فرایندی تعالی گونه و با ابتنا بر امکان تشکیک در قوای نفس، دیدگاه دیگری را در بازشناسی قوه خیال ارائه می دهد. صدرالمتألهین خیال را به مثابه نفس حیوانی و فصل حقیقی انسان در مرتبۀ حیوانیّت معرّفی نموده که خود، مبتنی بر قوّه انگاری هریک از مراتب سه گانۀ نفس انسانی در نظام فلسفی وی است.
دفتر فصلنامه «آیین حکمت» در قم، پردیسان، دانشگاه باقرالعلوم (ع) واقع شده است؛ علاقهمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://pwq.bou.ac.ir مراجعه کنند و یا با شماره ۳۲۱۳۶۶۳۴-۰۲۵ تماس بگیرند. /۸۲۲/ن ۶۰۱/ش
ارسال نظرات