برشی از کتاب تفسیر تاریخ عاشورا:
رفتار حرامیان با بازماندگان و شهیدان
عمر بن سعد در میان یارانش فریاد زد: کیست که سخن مرا درباره حسین بپذیرید و با اسب خود بدنش را لگدکوب کند؟
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، دشمنان پس از کشتن حسین (ع)، برای ربودن لباسها و برهنه کردن ایشان هجوم آوردند؛ پیراهنش را اسحاق بن حویه حضرمی گرفت، زیرجامه اش را ابجر بن کعب ربود، عمامه اش را اخنس بن مرثد برد و شمشیرش را مردی از بنی دارم برداشت و آنچه اسب و شتر و اثاث بود همه را غارت کردند و لباسهای و زینتهای زنان را نیز ربودند؛ و باز حمید بن مسلم گزارش کرده است:
زنی از طائفه بکر وائل را، که همراه شوهرش بود، در میان اصحاب عمر بن سعد دیدم، که، چون دید مردم ناگهان بر زنان و دختران حسین (ع) تاختند و شروع به غارت و چپاول کردند، شمشیری به دست گرفت و رو به خمیه آمد و صدا زد:ای مردان قبیله بکر! آیا لباس از تن دختران رسول خدا به یغما میرود؟ حکومت جز برای خدا نسیت، یالثارات رسول الله!
ولی شوهرش دست او را گرفت به جایگاهش بازگرداند.
حمید بن مسلم میگوید: به خدا من زنی را از خاندان حضرت دیدم که لباسش را از پشت چسبیده بود تا نبرند، ولی سرانجام بر او چیره شدند و آن را بیرون کشیدند و بردند. سپس رفتیم تا به علی بن حسین که روی فراشی افتاده و سخت بیمار بود رسیدیم؛ گروهی از افراد پیاده همراه شمر به او گفتند: آیا این بیمار را نمیکشی؟
من گفتم: سبحان الله، آیا کودکان را هم میکشند؟ به راستی این کودک است و همان بیماری برای او بس است! پس همواره آنجا بودم تا آنان را از او جدا کردم.
در آن هنگام عمر بن سعد به خیمهها آمد، زنان که او را دیدند به رویش فریاد کشیدند و گریستند و از آن رو عمر بن سعد، به همراهانش فریاد زد: هیچ کس داخل خیمه این زنها نشود و کسی متعرض این کودک نگردد!
پس زنان از او درخواست کردند که آنچه را که یارانش ربوده اند بازگردانند، تا خود را با آنها بپوشانند.
عمر فریاد زد: هر کسی چیزی از زنان برده به آنان بازگرداند! ولی به خداهیچ کس چیزی را پس نیاورد!
پس از آنکه ابن سعد، گروهی را به نگاهبانی از خیمهها و حریم زنان و علی بن حسین گماشت و گفت: از ایشان نگاهبانی کنید و مواظب باشید که هیچ کس از آنان بیرون نرود و یا کسی به ایشان آزاری نرساند و سپس به جای خویش بازگشت و در میان یارانش فریاد زد: کیست که سخن مرا درباره حسین (ع) بپذیرید و با اسب خود بدنش را لگد کوب کند؟
ده تن درخواست او پذیرفتند که آنان با اسبان خویش بر پیکر حسین (ع) آن اندازه تاختند که استخوانها پشت آن حضرت در هم شکست.
این متن برشی، از کتاب «تفسیر تاریخ عاشورا» نوشته دکتر محمد جواد صباحی است؛ مؤلف با تکیه بر اسناد تاریخی و با رویکردی تحلیلی به موضوعاتی نظیر تحولات فرهنگی اجتماعی جامعه قبل از عاشورا، حوادث رخ داده در این واقعه و رفتارهای طرفین پرداخته است.
گفتنی است، کتاب «تاریخ تفسیر عاشورا» با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه، در ۵۱۲ صفحه و به قیمت ۴۴۰۰۰ تومان به همت انتشارات بوستان کتاب منتشر شده است. /۹۹۸/ن ۶۰۳/ش
زنی از طائفه بکر وائل را، که همراه شوهرش بود، در میان اصحاب عمر بن سعد دیدم، که، چون دید مردم ناگهان بر زنان و دختران حسین (ع) تاختند و شروع به غارت و چپاول کردند، شمشیری به دست گرفت و رو به خمیه آمد و صدا زد:ای مردان قبیله بکر! آیا لباس از تن دختران رسول خدا به یغما میرود؟ حکومت جز برای خدا نسیت، یالثارات رسول الله!
ولی شوهرش دست او را گرفت به جایگاهش بازگرداند.
حمید بن مسلم میگوید: به خدا من زنی را از خاندان حضرت دیدم که لباسش را از پشت چسبیده بود تا نبرند، ولی سرانجام بر او چیره شدند و آن را بیرون کشیدند و بردند. سپس رفتیم تا به علی بن حسین که روی فراشی افتاده و سخت بیمار بود رسیدیم؛ گروهی از افراد پیاده همراه شمر به او گفتند: آیا این بیمار را نمیکشی؟
من گفتم: سبحان الله، آیا کودکان را هم میکشند؟ به راستی این کودک است و همان بیماری برای او بس است! پس همواره آنجا بودم تا آنان را از او جدا کردم.
در آن هنگام عمر بن سعد به خیمهها آمد، زنان که او را دیدند به رویش فریاد کشیدند و گریستند و از آن رو عمر بن سعد، به همراهانش فریاد زد: هیچ کس داخل خیمه این زنها نشود و کسی متعرض این کودک نگردد!
پس زنان از او درخواست کردند که آنچه را که یارانش ربوده اند بازگردانند، تا خود را با آنها بپوشانند.
عمر فریاد زد: هر کسی چیزی از زنان برده به آنان بازگرداند! ولی به خداهیچ کس چیزی را پس نیاورد!
پس از آنکه ابن سعد، گروهی را به نگاهبانی از خیمهها و حریم زنان و علی بن حسین گماشت و گفت: از ایشان نگاهبانی کنید و مواظب باشید که هیچ کس از آنان بیرون نرود و یا کسی به ایشان آزاری نرساند و سپس به جای خویش بازگشت و در میان یارانش فریاد زد: کیست که سخن مرا درباره حسین (ع) بپذیرید و با اسب خود بدنش را لگد کوب کند؟
ده تن درخواست او پذیرفتند که آنان با اسبان خویش بر پیکر حسین (ع) آن اندازه تاختند که استخوانها پشت آن حضرت در هم شکست.
این متن برشی، از کتاب «تفسیر تاریخ عاشورا» نوشته دکتر محمد جواد صباحی است؛ مؤلف با تکیه بر اسناد تاریخی و با رویکردی تحلیلی به موضوعاتی نظیر تحولات فرهنگی اجتماعی جامعه قبل از عاشورا، حوادث رخ داده در این واقعه و رفتارهای طرفین پرداخته است.
گفتنی است، کتاب «تاریخ تفسیر عاشورا» با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه، در ۵۱۲ صفحه و به قیمت ۴۴۰۰۰ تومان به همت انتشارات بوستان کتاب منتشر شده است. /۹۹۸/ن ۶۰۳/ش
ارسال نظرات