'گزارشی از یازدهمین نشست «کوتاه با داستان»
یازدهمین نشست «کوتاه با داستان» با حضور جمع زیادی از علاقهمندان به ادبیات، عصر دیروز در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، یازدهمین نشست «کوتاه با داستان» که با دعوت سید مهدی شجاعی، نویسنده نام آشنای کشور صورت میگیرد، با حضور جمع زیادی از علاقهمندان به ادبیات، عصر دیروز در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
در ابتدای برنامه، کلیپی از جلسههای گذشته این نشست پخش شد و پس از آن از سیدعلی میرفتاح، مهمان ویژه این جلسه درخواست شد تا برای خواندن داستان کوتاه خود به روی صحنه بیاید. برای معرفی این نویسنده نامدارکشور، یک کلیپ معرفی کوتاه نیز پخش شد.
سیدعلی میرفتاح؛ روزنامهنگار یا نویسنده؟.
سید علی میرفتاح در ابتدای سخنان خود در پاسخ به مجری این برنامه، اسماعیل باستانی مبنی بر این که شغل اصلیاش روزنامهنگاری، است، نویسندگی است یا ...، گفت: خیلی خوشحال هستم که امروز در جمع شما در کوتاه با داستان حضور دارم. در مورد سؤال شما باید بگویم که بار خورده است و تمام کارها را انجام دادهایم. عناوینی که در وصف بنده فرمودید، خیلی اتفاقی بوده است و خیلی ربطی به هم ندارد. شاعر میفرماید که «ذی فن از ذی فنون بهتر». وقتی کسی ذیفنون میشود، عمقش کم میشود و اشکال و ایراد کارش افزایش پیدا میکند. خوش به سعادت کسانی که در یک رشته کار و در آن به بهترین نحو عمل میکنند. در گذشته، روزنامهنگار به نوعی یک فحش محسوب میشد؛ چرا که میگفتند او یک اقیانوس به عمق یک بند انگشت است. نمیخواهم شکسته نفسی کنم و اگر فرصت و مجال بود، حالت توریستی و این طرف و آن طرف رفتن و نوک به هر چیزی زدن را رها میکردم و در یک جا تمرکز میکردم. به نظرم خواندن و نوشتن یکی از بهترین چیزهایی است که انسان میتواند به آن مشغول باشد.
مالک؛ داستانی بلند از یک ماجرای متفاوت
وی به داستان کوتاه خود اشاره کرد و گفت: برای این جلسه، یک داستانی آوردهام که تاکنون چاپ نشده است و ان شاءالله قرار است بعد از آمدن مجوز، آن را از طریق نشر مرکز چاپ کنیم. یک داستان بلند است که قطعا همهاش را در اینجا نمیخوانم و حوصله شما را سر نمیبرم. اسم این داستان «مالک» است و فصل اول آن را در این جلسه برایتان میخوانم.
او درباره زبان این داستان و شباهت آن با رمان «شمسیه لندنیه» گفت: نه، زبان این داستان شبیه به اثر دیگرم نیست. زبان شمسیه لندنیه اقتضای همان داستان است؛ چرا که قصه اصلی در زمان قاجار میگذرد و از زبان من هم نیست بلکه داستان از زبان حاج سیاح است و سعی شده است که قواعد نثری آن مقطع تاریخ رعایت شود. با این حال در داستان مالک چنین نثری نداریم؛ چرا که زبان آن معاصر و امروزی است.
ماجرای هفتگناه نابخشودنی چیست؟
میرفتاح قبل از خواندن داستان خود گفت: قبل از خواندن این داستان، میخواهم به سبک وعاظ قدیمی یک حدیث برایتان بخوانم. البته باید در مورد این حدیث توضیح بدهم و بگویم که بین شیعه و سنی متفاوت است. یک حدیث از پیامبر نقل شده است مبنی بر اینکه «اجتنب سبع الموبقات»؛ یعنی چیزهایی که از بین نمیرود. در حقیقت، این حدیث به گناهانی اشاره دارد که هیچگاه بخشیده نمیشود. هفتگناه است که در این حدیث به آنها اشاره شده است و خداوند هیچگاه آنان را نمیبخشد. اینکه از تفاوت روایت این حدیث در شیعه و سنی حرف زدم، به دلیل این است که در شیعه، گناه نابخشودنی نداریم و اصطلاحا «با کریمان کارها دشوار نیست». اما در مقابل، از آنجا که اسم آن را موبقات گذاشتند به این دلیل بوده است که به ما انذار بدهند این هفت گناه، گناهان کبیره و پلیدی است و اگر به جان کسی بیفتد، پاک شدن از آن بسیار سخت است. این هفتگناه عبارتند از: شرک به خدا، سحر و جادو، قتل، رباخواری، خوردن مال یتیم، فرار از میدان جنگ و بدگویی و تهمت زدن به زنان محصنات و مؤمنات. متأسفانه ما در زبان فارسی، هر حرفی که به دهنمان برسد، میگوییم و اولین فحش ما فحش ناموسی است. انجام دهندگان همین هفتگناه، جهنم را پر میکنند. حال، وقتی که داستان را خواندم متوجه خواهید شد که چرا این حدیث را یادآوری کردم.
میرفتاح، سپس داستان خود را خواند که با استقبال بسیار خوب مخاطبان حاضر در سالن روبهرو شد.
چاپ آثار داستان کوتاه مخاطبان در یک مجموعه مشارکتی
در بخش بعدی برنامه، میزبان جلسات کوتاه با داستان، سید مهدی شجاعی، به روی صحنه آمد و صحبت کرد. او گفت: در جلسه گذشته تقاضایی کردم و از دوستان خواستم کسانی که داستان کوتاه دارند، برای ما بفرستند تا از آنان در اینجا استفاده کنیم و بخوانیم. وقتی این موضوع در تلگرام و صفحه اینستاگرام اعلام شد، بسیار بیشتر از حد تصور من، داستانهای خوب از طرف عزیزان به دست ما رسید و مطمئنا این مشارکت بالا برایم بسیار ارزشمند است. باید بگویم که این دعوت همچنان ادامه دارد و مختص به زمانی خاص نیست. علاوه بر این، قصد داریم که در هر جلسه در صورتی که زمان داشته باشیم، یکی دو نفر از دوستان بیایند و قصه خود را بخوانند تا دیگران نیز با تواناییها و استعدادشان آشنا شوند. این کار به قدری ارزشمند بود که به نظرم آمد میتوان این داستانها را در قالب یک مجموعه مشارکتی چاپ کرد. بعد از خواندن قصه خود، کسانی که بیشترین امتیاز را به دست آوردهاند، معرفی میکنم و از کسانی که داستانشان استاندارد لازم را داشته است، تقاضا میکنم که به روی صحنه بیایند و داستان خود را بخوانند.
۶ شهریور، زادروز سید مهدی شجاعی و تبریک ویژه به او
سید مهدی شجاعی متولد شهریورماه است و همین موضوع بهانه خوبی شد تا عوامل فرهنگسرای اندیشه، دستهگلی را به مناسبت زادروز او به وی تقدیم کنند. این بخش از برنامه با هدیه یک دسته گل و تبریک تولد این نویسنده به او خاتمه یافت و فضای متفاوتی را در این جلسه از کوتاه با داستان به وجود آورد. شجاعی از همه کسانی که تولد او را به خاطر داشتند، تشکر کرد.
سپس شجاعی برش دیگری از رمان «کمی دیرتر» خود را خواند. او قبل از خواندن داستان خود درباره این رمان گفت: در این جلسه میخواهم برش دیگری از رمان کمی دیرتر را بخوانم. داستان کوتاه داشتم، اما احساس کردم که مباحثی در این کتاب وجود دارد که ممکن است با گذر زمان، کیفیت کنونی را نداشته باشد و اگر اکنون به سمع و نظر دوستان برسد، بهتر باشد. این بخش از رمان، دو قسمت دارد که با روایتهایی متفاوت آورده شده است.
در ادامه این جلسه، نوبت به پرسش و پاسخ از سیدعلی میرفتاح رسید. او در پاسخ به سوالی مبنی بر نقد دینی در داستان مالک خود گفت: قبل از این که بخواهم به این سؤال پاسخ بدهم، بهتر است که یادی از رفیق و دوست مشترکمان یعنی ابوالفضل زرویی نصرآباد بکنیم. دلمان برایش تنک شده است. حتما جای او از ما بهتر است. دوست دارم که یادش را گرامی بداریم.
شجاعی در تکمیل صحبتهای میرفتاح گفت: قبل از آغاز جلسه به آقای میرفتاح عرض کردم که وقتی شما را میبینم یاد ابوالفضل میافتم و آن هم به دلیل ارتباط تنگاتنگی است که آقای میرفتاح با آقای زرویی داشتند. به هر حال ایشان از یادگارهای شبیه ابوالفضل هستند که باید قدرشان را بدانیم.
ماجرای درخواست دو ملک از خداوند برای حضور در زمین
میرفتاح درباره داستان خود توضیح داد و گفت: امیدوارم که دز مذهبی ماجرا این قدر بالا نرود که فکر کنید کتاب مذهبی نوشتهام. من در جای دیگری حدیث دیگری خواندم که میفرمود: خداوند جهنم را بسیار کوچک آفریده و بهشت را فراخ و بزرگ قرار داده است. در حقیقت، جهنم حتی برای یک نفر نیز کوچک است، در حالی در بهشت جا برای همه است. در این قصه، دست بر قضا بعضی آدمها اگر یک دروغی بگویند، یک گناهی مرتکب شوند و ... خودشان به تنهایی نیستند و خیلیها را با خود به جهنم میبرند. دو ملک عذاب دیگر خسته شدهاند از این که جهنم پر شده است و به سراغ خداوند میروند تا درخواست کنند به زمین بیایند تا جلوی چندگناه را بگیرند. آنان سراغ افراد مختلفی در روی زمین میروند تا جلوی این هفت گناه را بگیرند و جهنم خلوتتر شود.
تسلط آقای میرفتاح بر ادبیات کهن ستودنی است
شجاعی درباره زبان این داستان گفت: حتما متوجه تسلط آقای میرفتاح بر ادبیات کهن و درک ایشان بر نثر کهن شدهاید. ایشان این موضوع را با نثر خود عجین و آمیخته کرده اند و شما با کدهای مختلف به شعری از حافظ، سعدی و ... ارجاع پیدا میکنید. این تسلط و اشراف ایشان در کارهای مختلف ایشان میتوان دید و در همین چند سطر که خوانده شد کاملا مشهود و قابل تحسین بود.
در بخش بعدی برنامه، نوبت به خوانش داستانهای کوتاه مخاطبان رسید که داستانهای خود را از جلسه گذشته تا این جلسه به دست انتشارات نیستان رسانده بودند. اولین نفر که نمره بالاتری داشت، سینا زیبایی بود. او داستان خود را که «سوء مهر» نام داشت، خواند.
شجاعی قبل از خوانده شدن داستان این نویسنده گفت: آقای زیبایی، چندین داستان برای ما فرستاده بودند که از آن جمله میتوان به «سوء مهر»، «پاییز طلایی»، «خون و آزادی» و ... اشاره کرد. داستان سوء مهر، شروع و پایان مناسب و شخصیتپردازی خوبی دارد. البته دیگر آثار ایشان نیز خوب بود، اما به دلیل ذهن پیچیدهای که در آن وجود داشت، بهتر دیدم که این داستان را بخوانند.
نفر دوم که داستان کوتاه خود را خواند، نیره مقدسی بود. او داستان کوتاه خود با عنوان «ویترین» را خواند.
مقدسی قبل از خواندن داستان خود گفت: من حدود ۷-۸ ماه است که داستان کوتاه نوشتن را تمرین میکنم و داستان «ویترین» اولین داستان کوتاه من است.
شجاعی در پایان این جلسه گفت: حدود ۹۰ داستان به دست ما رسید که چیزی در حدود ۵۰ درصد آنها حد استاندارد قابل قبولی داشت و با دیگر داستانها که بعدا برسد، در یک مجموعه چاپ خواهد شد. چیزی که در جامعه ما نیاز هست و خلا آن را احساس میکنیم، مرکزی برای بررسی آثار و پرداختن به استعدادها و ارتقای آنها است. در آکادمی داستان، به زودی این مرکز را با همکاری صاحب قلمها و دوستان راهاندازی خواهیم کرد، تا این جای خالی پر شده و کسی که دارای استعداد است، بتواند داستان خود را فرستاده، با نظر اساتید اصلاح شود و رشد پیدا کند. برای ماه بعد، وارد ماه محرم میشویم و اگر دوستان، داستان کوتاههایی که ارسال میکنند پیرامون عاشورا و ماه محرم باشد، با فضای پیشرویمان سازگارتر است. ان شاءالله در جلسات بعدی، داستانهای مینیمال خواهیم داشت. /۹۲۵/ن ۶۰۲/ش
ارسال نظرات