ارتداد یا قربانی؛ فرجام سیاست «له و علیه» اخوان المسلمین
به گزارش بینالملل خبرگزاری رسا، حملهی نهادهای دینی مصر پس از فروپاشی دولت محمد مرسی، رییس جمهور پیشین این کشور به جمعیت اخوان المسلمین افزایش چشمگیری داشته است. کمتر مناسبتی یافت میشود که در آن هجمهای علیه اخوان صورت نپذیرد.
چیستی و چرایی پدیده اخوانهراسی از سوی نهادهای دینی مصر مانند الازهر، دارالافتا، مجمع پژوهشهای اسلامی و مانند آن را باید در یادداشتی جداگانه مورد بررسی قرار داد لکن هجمه اخیر دارالافتا علیه اخوان المسلمین را اگر در نوع خود بیسابقه ندانیم، لااقل کم سابقه است.
به تازگی دیددهبان مبارزه با فتواهای تکفیری و نظریات افراطی وابسته به دارالافتای مصر در بیانیهای با اشاره به رصد چندین ماهه شبکهها، رسانهها و کنشهای شخصیتهای منتسب به اخوان، استفاده ابزاری از اعضای این جمعیت، به نابودی کشاندن آنها و سپس تبرئه از تمامی جنایات آنان را شیوه اصلی اخوان المسلمین در کار تشکیلاتی و سازمانی دانست.
دارالافتا تاکید کرد که تاریخ جمعیت اخوان المسلمین بر جنایات این سازمان در حق اعضای خود و وقوع آنان در مهلکهها و سپس اعلام برائت از آنان گواه است. حسن البنّا نیز برای آنکه لکه ننگ تروریستی بودن را از دامن اخوان پاک کند، هرگونه ارتباط میان اخوان با افرادی که در ترور احمد الخازندار حقوقدان و قاضی دستگاه قضا دست داشته را تکذیب کرد.
دیدهبان فتواهای تکفیری و نظریات افراطی با اشاره به اعلام برائت ابراهیم منیر، از رهبران طراز اول اخوان نسبت به اقدامات تروریستی جوانان اخوانی که به دلیل اخلال در امنیت در زندان به سر میبرند، تصریح کرد که این شیوه همیشگی رهبران اخوانی است که به مجرّد دستگیری و بازداشت اعضای این سازمان، هرگونه ارتباط میان خود با این افراد را نفی میکنند.
اختلاف و چنددستگی در میان رهبران اخوان المسلمین در سالهای اخیر و به ویژه پس از روی کار آمدن عبدالفتاح السیسی بیشتر شده است. افزایش دامنه انتقادات از رویکرد اخوان در نگاه به مسائل خرد و کلان سبب شده تا رهبران اخوانی برای نجات این جمعیّت، به سیاست «قربانی کردن اعضا برای صیانت از ساختار» پناه ببرند.
اهمیّت حفظ تشکل اخوان المسلمین تا بدانجاست که برخی رهبران خارج نشین این جمعیّت، به جای حمایت از جوانان اخوانی، نوک پیکان نقد را متوجه جوانانی میسازند که به دلیل تبعیت از ایدئولوژی اخوانی، سالهای خوش زندگی خود را باید به جرم اقدامات تروریستی، اخلال در امنیت و مانند آن در زندان بگذرانند در حالیکه یکی از این رهبران میگوید: «ما که آنان را محبوس نساخته و هیچ اجباری نیز برای پیوستن آنان به اخوان نبوده است. هرکس که بخواهد از آنان اعلام برائت کند، پس این کار را انجام دهد.»
فتحی یکن، از اعضای ارشد سابق اخوان در لبنان در کتابی با نام «قربانیان در مسیر تبلیغ ... چرا و چگونه» با بیان شیوه اخوان در جذب افراد مختلف، اظهار میدارد که خروج از سازمان در حکم ارتداد از دین است. تحلیل این عبارت بدین معناست که هرآنکس که با اخوان باشد، دوست آنهاست و هرآنکه از اخوان جدا شود، در حکم دشمن دین است.
اینگونه بیانها تنها مشتی است نمونه خروار تا بدانیم چرا اخوان المسلمین که تا چند سال قبل در زمره یک تشکل سیاسی ـ دینی مطرح در جهان اسلام قرار داشت، امروز به وضعیت انحطاط افتاده و تمامی رهبران آن متواری، سرخورده، مغموم و از کنشگری سیاسی پشیمانند.
تا زمانی که چنین تئوری خطرناکی در میان نسل جدید اخوان المسلمین گسترش مییابد، نباید انتظار داشت که این جمعیت بار دیگر به روزهای پرجنب و جوش خود باز گردد. تجدیدنظر جدی در سیاست تعامل با مخالف، راهکاری است که شاید بتواند اخوان را از انحطاط ساختاری کنونی خارج سازد.
درگیریهای سیاسی که امروز گریبانگیر اخوان المسلمین شده، تنها در محدوده جهان سیاست باقی نمانده و مرزهای دین را نیز در مینوردد تا جایی که شروع این اختلافها در ساحت سیاست است اما دامنه شعله اختلافات تا نزاعهای مذهبی کشانده خواهد شد و تنها اسلام است که از چنین دعواهایی آسیب میبیند. علمای جهان اسلام تنها با آگاهیبخشی به جوانان است که میتوانند مانع از تخریب عقلانیت، اعتدال و میانهروی اسلام شوند.
محمد رایجی پژوهشگر مسائل جهان اسلام