«معامله قرن» دیازپام اسرائیل برای فرار از کابوس نابودی
خبرگزاری رسا ـ گروه بینالملل: این روزها در فضای جهان اسلام سخن از معامله قرن بسیار بر زبان تحلیلگران و کارشناسان رانده میشود. پرسشهایی از این دست که «معامله قرن چیست؟ سود اجرایی شدن آن نصیب که میشود و دودش در چشمان کدام گروه میرود؟ آیا جامعه عربی آماده پذیرش این طرح است؟ چرا آمریکا به سراغ معامله قرن رفته و آیا فلسطینیها حاضر به پذیرش چنین ننگنامهای هستند؟» بارها و بارها در برنامههای مختلف مطرح و هر کارشناسی از دیدگاه خود به این پرسشها پاسخ داده است.
بسیاری از روزنامههای عربی و خارجی چندی قبل به بازتاب سخنان جرد کوشنر مشاور ارشد دونالد ترامپ ، مبنی بر تصمیم رییس جمهور آمریکا برای اجرایی کردن طرح صلح آمریکا یا همان «معامله قرن» پس از پایان ماه مبارک رمضان پرداختند. کوشنر با اشاره به عقب نشینیهای دو طرف اسرائیلی ـ فلسطینی تاکید کرد که هدف از اجرایی شدن این طرح، دیکته منویّات ایالات متحده به منطقه نیست.
مشاور رییس جمهور آمریکا با بیان تاخیر 18 ماهه عملیات اجرایی طرح موسوم به معامله قرن، بعد سیاسی و اقتصادی را دو بعد اصلی این طرح برشمرد. در بخش سیاسی، مسائل کلیدی و بنیادینی مانند وضعیت قدس شریف مورد بررسی قرار خواهد گرفت در حالیکه در بعد اقتصادی، بر تقویت اقتصاد مردم فلسطین متمرکز است.
وی افزود: «آمریکا و اسرائیل هدفی جز بهبود وضع معیشتی، تقویت زندگی کریمانه ملت فلسطین و مهیّا ساختن زمینه لازم برای جذب سرمایه را ندارد بنابراین هر دو گروه طرف نزاع از بعضی خواستههای خود باید دست بکشند. امیدوارم پس از آگاهی جامعه جهانی از چگونگی نحوه تحقق و اجرایی شدن مفاد معامله قرن، مردم با خود بگویند که ببینید در این مسأله عقب نشینی داشتیم اما در پایان، این چهارچوب فرصت زندگی مادی بهتری را به هر دو طرف خواهد داد هرچند که این امر بستگی به شجاعت دو طرف در به دست گرفتن ابتکار عمل است.»
چگونگی اجرایی شدن معامله قرن
پس از صدور بیانیه بالفور در 1917م ، اولین بذر تاسیس یک حکومت نامشروع از سوی مقامات وقت انگلستان در خاک سرزمینهای اسلامی کاشته شد. اندکی بعد و با اتمام جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا حمایت خود از رژیم غاصب صهیونیستی را اعلام کرده و قرن پیش رو را «قرن اسرائیل بزرگ» نامید بنابراین طرح حل مسأله فلسطین به نام معامله قرن، در حقیقت به نام ملت فلسطین و به کام اسرائیل خواهد بود. این طرح نه یک برنامه امروز و دیروز، بلکه ریشهای به درازای تاریخ تشکیل اسرائیل دارد و تنها ترامپ با روی کار آمدنش، از این طرح رونمایی کرد.
درگاه خبری «میدل ایست آی» انگلستان به نقل از منابع دیپلماسی غربی و مسؤولان فلسطینی که نخواست نامشان فاش شود، با پرده برداری از برنامه آمریکا برای چگونگی اجرایی شدن طرح معامله قرن، 4 برنامه همزمان را برای نحوه تحقق این طرح ذکر میکند:
1. تاسیس دولت فلسطینی با مرزهای مشخص نوار غزه، مناطق آ و ب و بخشهایی از منطقه ج در کرانه باختری
2. اعطای کمک 10 میلیارد دلاری کشورهای حامی این طرح برای تاسیس دولت فلسطینی و راه اندازی زیرساختهای مورد نیاز حکومتی در بخشهای مختلف زراعی، مسکونی، صنعت و معدن، تجارت و ...
3. موکول کردن تعیین تکلیف پیرامون وضعیت قدس شریف و موضوع پناهندگان به نشستهای بعدی
4. گفتوگوهای صلح منطقهای میان اسرائیل و کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی (دیدار اخیر جرد کوشنر با مقامات سعودی در همین راستا باید تفسیر شود.)
آیا معامله قرن امنیت اسرائیل را تضمین خواهد کرد؟
با آنکه طرح و برنامه آمریکا برای اجرایی کردن پروژه معامله قرن آشکار گردید اما باید پرسید که آیا بستر و زمینه لازم برای انجام این عمل محقق شده است؟ با تاسف باید گفت که وقاحت برخی مقامات عربی مانند سران عربستان سعودی، امارات، بحرین، عمان و مصر در عادی سازی روابط با اسرائیل، بستر مناسب برای اجرایی شدن این طرح را فراهم ساخته است. همچنین ایران هراسی و سخن از بازگشت امپراطوری فارس و یا هلال شیعی که بارها و بارها در رسانههای عربی بیان شده، اذهان ملتهای عربی منطقه را از دشمن واقعی امت اسلامی یعنی اسرائی به سوی ایران منحرف کرده است.
از سویی ملتهای عربی به دلیل بحرانهای مالی، فقر، بیکاری و دست و پنجه نرم کردن با تروریسم و جنگ نه تنها حق اظهار نظر و مخالفت با حکومتهای دیکتاتور عربی مانند بحرین و عربستان را ندارند بلکه در صورت اعتراض و مخالفت نیز به زندان روانه میشوند. از سوی دیگر آینده و سرنوشت انتفاضهها و انقلابهای عربی منطقه نیز همچنان مبهم و نامعلوم است و نمیتوان چندان امیدی به ثمربخش بودن این انقلابات در شرایط کنونی بود.
سوت قطار عادی سازی روابط با اسرائیل به صدا در آمده است. در زمانی که آمریکا با انتقال سفارت خود به قدس و به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان، مسیر معامله قرن را بیش از پیش هموار میسازد، حاکمان مرتجع عربی با چشم پوشی از این رخدادها و با سکوت در برابر نقض آشکار حاکمیت عربی از سوی استکبار جهانی، انگشت اتهام را به سمت ایران نشانه رفته و با تکرار ادعاهای پوشالی و پوچ خود، جمهوری اسلامی ایران را به دخالت در امور کشورهای همسایه و منقطه متهم میسازد.
هرچند که سخن از عقب نشینی طرف اسرائیلی و فلسطینی در پروژه اجرایی شدن معامله قرن به میان آمد اما به عقیده نگارنده، نه ملّت رشید، مقاوم و مجاهد فلسطین از حق مالکیّت خود بر نوار غزه، کرانه باختری یا سایر مناطق دیگر دست خواهد کشید و نه اسرائیل دولتی است که اگر وعدهای بدهد، به وعدههایش صادق باشد از این رو چشم پوشی اسرائیل از سرزمینهاش اشغال شده در 1967م بیشتر به یک شوخی شبیه است تا یک وعده سیاسی.
حاکمان مرتجع عربی حتی اگر تمام همّت خود را برای عادی سازی روابط با اسرائیل چه به صورت آشکار و چه در نهان به کار گرفته و نقش پیاده نظام استکبار را در منطقه بازی کنند، باز هم ملّت فلسطین، عادی سازی روابط با اسرائیل را به هیچ قیمیتی نخواهد پذیرفت. آمریکا، اسرائیل و غلامان حلقه به گوش عربی منطقه، بار دیگر ناکام خواهند ماند همانگونه که با گذشت بیش از 50 سال از اشغال فلسطین، رژیم صهیونیستی تا به امروز رنگ آرامش را به خود ندیده و مجاهدان فلسطینی، تا آزادی کامل قدس شریف و بازپسگیری حق مسلّم خود، عقب نشیی نخواهند کرد./981/ب
محمد رایجی پژوهشگر مسائل جهان اسلام