برگزاری مراسم بزرگداشت روز وحدت حوزه و دانشگاه در هامبورگ
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، در سالروز شهادت آیت الله شهید دکتر محمد مفتح به همت حوزه علمیه هامبورگ مراسم روز وحدت حوزه و دانشگاه با سخنرانی حجت الاسلام دکتر ترابی مدیر آکادمی علوم اسلامی آلمان و رییس حوزه علمیه هامبورگ و با حضور اساتید و طلاب این حوزه برگزار شد
دکتر ترابی در این مراسم گفت: نظریه وحدت حوزه و دانشگاه یک ضرورت جهانی برای دوره پست مدرن است که مرحوم امام جلوتر از زمان، نسخه آن را برای جامعه ایران پیچید.
وی افزود: در این باره باید بگویم ادعای قواعد universal (جهانی) یکی از پیامدهای دوران مدرن و از آموزه های مدرنیته است. مقصود از این واژه قواعدی بود که کلّیت داشته و بین همه و برای همه، صرف نظر از نژاد، قوم، قبیله و حتی دین و دینداری صادق باشد. در دنیای مسیحیت seminary (که در فارسی به حوزه علمیه ترجمه می شود) نام مکتب خانه ها و حوزه های علمیه مسیحی بود که تا پیش از دوره مدرن منحصرا متصدی امر تعلیم و تربیت بود. لذا در فرهنگ مدرنیته مفهوم seminary که تنها وجه و تنها قالب معنا بخش به آموزش دین تلقّی می شد، از آنجا که بر پیش فرض های الاهیاتی استوار بود، به عنوان عامل محدود سازی حوزه علم، عالمان و روش های علمی معرّفی شد.
دکتر ترابی در ادامه بیان کرد: لذا در این دوره مفهوم university را در مقابل مفهوم seminary علَم کردند تا حوزه های علمیه مسیحی را که به تعلیم آموزه های الهیاتی مسیحی به دانشجویان و طلاب علوم اشتغال داشتند ،به چالش بکشند.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه اشاره کرد: بر این اساسuniversity یا همان دانشگاههای غربی تأسیس گردید تا محلّی باشد برای آموزش و گسترش همان قواعد کلی یا universal با ویژگی مطلق و غیر مقیّد از نظر مخاطب عام و نیز از نظر محتوا یا شکل آموزش. آکسفورد و کمبریج در حقیقت سمینری بودند و وقتی یونیورسیتی لندن در مقابل آن دو شکل گرفت، تضاد بین آنها شکل علنی پیدا کرد و در نهایت اکثر مراکز یادشده عملا تغییر رویکرد دادند و با فرهنگ مدرنیته هماهنگ شدند و یا آن که از ادعای علم دست شسته و به صورت محدود به کار خود ادامه دادند و به این صورت به کینه و حسد حوزه و دانشگاه دامن زده شد.
وی تصریح کرد: اما امروز برای ما روشن است که اساس آن نگاه و تلقّی نادرست بوده چرا که ویژگی internatural یا فراطبیعی بودن، منجر به محدود سازی و ممانعت از نظریه پردازی و آزمون گری نمیشود. اکنون با صرف نظر از مباحث عمیق نظری و فلسفی، این پرسشهای عینی و عملی تر را مد نظر قرار می دهیم که آیا چه دلیل و وجهی یا ضرورتی برای وحدت بین حوزه و دانشگاه وجود دارد و چگونه این کار میسر است، بدون این که به دانشگاه صدمه ای وارد شود یا حوزه آسیب ببیند؟
مدیر آکادمی علوم اسلامی آلمان یادآور شد: بدون شک دانشگاه در زمان ما ویژگی های مثبتی دارد که توجیه کافی برای وجود و تقویت و گسترش آن را تبیین می کند، از جمله:
1ـ دانشگاه به طور تخصصی به رشته های مختلف در طیفی وسیع از مسائل مورد نیاز زندگی بشر در ابعاد اهتمام دارد.
2ـ هویت و حقیقت مستقلی یافته و جزئی سازور از تمدن بشری شده است.
اما دانشگاه باید چیزهایی را از حوزه یاد بگیرد، از جمله:
1ـ انحصار شناخت در تجربه را رسما باطل اعلام کند. تجربه گرایی توسط بنیان گذاران اولیه دانشگاه در غرب مطرح شد ولی امروزه این رویکرد در خود دانشگاهها با اعمال دقت های علمی زیاد مورد نقد قرار گرفته و مردود اعلام شده است. لذا دانشگاهها باید انحصار شناخت در تجربه را رسما اعلام کنند و روش های دیگر را در آموزشهای خود جدی بگیرند.
2ـ مسأله تربیت نباید در دانشگاهها مغفول بماند. گرچه تحصیل برای مؤمن و غیر مؤمن باید آزاد باشد ولی آداب دانشگاهی نباید طوری لیبرال تعریف گردد که چیزی از ارزش های اخلاقی و انسانی بر جای نماند و خروجی آن در مقابل بشریت و حقیقت والای انسانی غیر مسؤول باشد.
3ـ دقت در اظهار نظرها و پشتکار علمی باید مانند حوزه ها دنبال گردد و تبلیغ کوتاه کردن دوره علم آموزی کنار گذاشته شود و آموزش علوم به صورت عمیق و دقیق و با صرف وقت کافی صورت گیرد. برای این کار باید دوره های فوق دکتری و حتی بالاتر به تعداد بیشتری تعریف گردد تا سطح سواد از لیسانس و فوق لیسانس بالاتر برود.
وی در ادامه افزود: از این طرف حوزه هم باید چیزهایی را از دانشگاه یاد بگیرد از جمله:
1ـ حوزه باید این سخن که الجزئی لاکاسب و لامکتسب را کنار بگذارد و به مسائل جزئی که گره گشای معنوی بشریت است توجه کند. طراحی سبک زندگی دینی، کمک به شکل گیری معماری معنوی، نظریه پردازی برای رفع آلام بشری با استفاده از دین و معنویت و ... از این قبیل است. تحصیل در حوزه فقط برای یادگرفتن نجاست خون و بول وامثال این ها نیست ؛ چرا که اگر این بود شش ماه درس خواندن شاید کافی بود. مسأله عمیق تر و گسترده تر از این هاست و باید یاد بگیریم مسائل عینی زیادی را در سطح جهانی تحلیل کنیم و پاسخش را به دست بیاوریم.
2ـ حوزه باید در موضوعات بروز وارد شود و از بسنده کردن به حرفهای تکراری و کهنه دست بردارد. حوزه نه تنها باید رابطه تامه حکم با موضوع را مورد نظر قرار دهد و با توجه به تحول موضوعات دوباره به احکام بنگرد ،بلکه باید به مسائلی که امروز در جامعه جهانی مطرح می شود عنایت کند و نظر بدهد و ناظر صامت و حیران نباشد.
3ـ حوزه باید رشته های متنوع تری را دنبال کند و از خروجی های تک بعدی خلاص شود. در عین این که تخصص الهیاتی عام برای همه حوزویان لازم است ولی باید فوق تخصص های فراوانی تعریف گردد که هر کس در رشته ای فوق تخصصی کار کند.
ایشان در ادامه پیرامون ضرورت ها و نیاز های حوزه نکات دیگر را بیان داشت:
1ـ حوزه باید اخلاص لله را در محصلان خود تقویت کند و در سطح بالاتری به اخلاق و معنویت و الگوی عملی انبیاء توجه نماید تا انسانهایی پرورش دهد که بتوانند دردهای بشر را در عمل تسکین دهند و به آرامش و سعادت راهنمایی کنند.
2ـ محور حوزه ها تبیین پیام الهی است و لذا در حوزه باید قرآن و فهم آن بیش از این مورد توجه و محور اهتمام قرار گیرد تا حوزه از مأموریت اصلی خود دور نشود؛ اما فهم قرآن منحصر به فهم نظری نیست و عرصه های گوناگونی برای شناخت قرانی وجود دارد.
3ـ حوزه باید جهانی بیندیشد و خود را برای حضور در دنیایی که از تکثر فرهنگی پر شده است آماده سازد. نه فقط وحدت شیعه و سنی بلکه طرح الهیات بین ادیانی، وحدت ادیان، گفتگوی ادیان و مسائلی اینچنین از ضرورتهای حوزه است.
4ـ حوزه باید استفاده از ابزارهای بروز و مدرن برای مقاصد تحقیقی و پژوهشی خود استفاده کند و در روشها نیز از روشهای علمی جدید که برخی از آنها توسط برخی از دانش آموختگان حوزه و برخی در دانشگاهها ابداع شده بهره مند گردد و از قناعت به روش الهیاتی مرسوم گذشته پرهیز نماید.
حجت الاسلام دکتر ترابی در پایان گفت: سخن در این باب بسیار است ولی به نظر می رسد، نکات ارائه شده برای تبیین ضرورت و راهکار وحدت حوزه و دانشگاه کافی باشد انشاء الله. به هر تقدیر، روز وحدت دانشگاه و حوزه را به همه شما طلاب محترم حوزه علمیه هامبورگ تبریک می گویم و سخنم را با این جمله به پایان می رسانم که نظریهی وحدت حوزه و دانشگاه یک ضرورت جهانی برای دوره پست مدرن است که مرحوم امام جلوتر از زمان، نسخه آن را برای جامعه ایران پیچید. و السلام علیکم و رحمت الله./847/ب904/ف