گزارشی از شکست دوباره سیاستهای آمریکا در عراق
به گزارش خبرگزاری رسا، وضعیت سیاسی عراق به ویژه پس از انتخاب رییس جمهور و سپس نخست وزیر جدید این کشور، روز به روز به باثباتتر از گذشته می شود. ا ین درحالی است که بسیاری از کارشناسان و اظران صحنه سیاسی عراق بر این باور بودند که تکمیل فرایند سیاسی در این کشور در مرحله پساداعش با چالش های جدی و شاید غیرقابل کنترلی مواجه است.
مقامات و شخصیت های برگزیده شده عراقی همچون «برهم صالح» رییس جمهور و «عادل عبدالمهدی» نخست وزیر از زمان تصدی مسؤولیت های خود، رایزنی های فشرده ای را با سران احزاب و جریان های سیاسی مختلف جهت تسریع روند تشکیل دولت آتی عراق، کلید زده اند.
تمامی این اتفاقات در صحنه سیاسی عراق در حالی به وقوع می پیوندد که برخی طرف های بیگانه در خارج از عراق و عوامل آنها در داخل این کشور تلاش می کردند با موج سواری بر روی اعتراضات مردمی در بصره، زمینه ظهور و بروز هرج و مرج های جدید و دامنهداری را در عراق فراهم آورند. هدف اصلی و اساسی آنها از این اقدام، به چالش کشیدن روند سیاسی عراق و ممانعت از تکمیل فرایند سیاسی بود. با تمامی اینها، هوشمندی گروه های شیعیِ پیروز در انتخابات، تحقق این هدف شوم را با ناکامی مواجه ساخت.
درست به همین دلیل است که گفته می شود، براساس آنچه در عرصه سیاسی عراق قابل رؤیت است، این کشور بیش از پیش به ساحل ثبات سیاسی نزدیک تر می شود و می تواند پس از گذشت قریب به چهار سال از جولان تکفیریها، رنگ و روی ثبات و آرامش واقعی را به خود ببیند.
پر واضح است که دو رویداد سیاسی اصلی و اساسی اخیر در عراق یعنی انتخاب رییس جمهور و نخست وزیر از دستاوردهای مهمی برای جامعه کنونی عراق محسوب می شوند اما ایادی خارجی رسانه های تحت الحمایه خود را پس از تحقق این دستاورد، مأمور اختلاف افکنی میان صفوف شیعیان عراق کرده اند تا شاید بدین سان، اندکی از شکست خود در صحنه سیاسی عراق را جبران کرده باشند.
این رسانه ها در اقدامی جهت دار به منظور اختلاف افکنی میان صفوف شیعیان اینگونه القاء می کنند که برگزیده شدن عادل عبدالمهدی به عنوان نخستوزیر و برهم صالح به عنوان رئیس جمهوری، در واقع یک طرح غیر عراقی بوده و در راستای تکمیل طرح های شوم آمریکا در عراق صورت گرفته است و در یک کلام، اهداف آمریکایی ها را تأمین می کند!
این اقدام رسانه ای ـ تبلیغاتی درحالی اتفاق می افتد که تصدی پست های کلیدی نخست وزیری و ریاست جمهوری از سوی شخصیت های مذکور، در واقع یک طرح کاملا عراقی بوده و پس از اجماع در میان صفوف مختلف شیعیان به منصه ظهور رسیده است و نه با مداخلات گسترده ایالات متحده آمریکا.
به عنوان مثال، «عادل عبدالمهدی» که به تازگی به عنوان نخست وزیر جدید عراق انتخاب شده شخصیتی است که در نزد گروه های مختلف شیعی دارای مقبولیت است و این مسأله بر هیچکس پوشیده نیست. حتی مقتدی صدر هم که همواره در قبال مقامات مختلف عراق مواضع سرسختانه اتخاذ کرده است، پیشتر با انتشار توئیت های مختلف و اظهارنظرهای گوناگون نشان داده که در جرگه گروه های شیعی حامی عبدالمهدی قرار دارد.
از سوی دیگر، وضعیت مقبولیت «برهم صالح» رییس جمهوری جدید عراق در نزد گروه های شیعی نیز همچون «عادل عبدالمهدی» چشمگیر است. به عنوان نمونه این شخصیت سیاسی کُرد در دوران نامزدی برای تصدی پست ریاست جمهوری، از سوی گروه های شیعی مختلفی همچون جریان حکمت، به رهبری سید عمار حکیم و ائتلاف فتح به رهبری هادی عامری مورد حمایت گسترده قرار گرفت.
بنابراین، آنچه اتفاق افتاده حاصل یک همگرایی و هم افزایی آشکار میان گروه های مختلف شیعی بوده نه متأثر از دخالت های گاه و بی گاه آمریکا. درست به همین دلیل است که سیاستمداران عراقی از معرفی عادل عبدالمهدی به عنوان نخست وزیر تحت عنوان یک «توافق سیاسی بزرگ» میان ائتلاف های الاصلاح و البناء در پارلمان یاد می کنند؛ ائتلاف هایی که طیف های گسترده ای از اقشار مختلف شیعی را دربر می گیرند.
بدون تردید، انتخابهای صورت گرفته در عراق در پست های ریاست جمهوری و نخست وزیری که اخیرا هم اتفاق افتاد، نشان از بلوغ دموکراسی در این کشور دارد. این انتخابها نشان داد که نفوذ ایالات متحده آمریکا در عراق پس از چند سال به پایینترین سطح خود رسیده است.
در بررسی عدم موفقیت آمریکا در مداخله جهت تأثیرگذاری بر روند انتخاب شخصیت های سیاسی عراق برای مناصب حساس و کلیدی، برخلاف ادعاهایی که در این خصوص مطرح می شود، می توان به موارد ذیل اشاره کرد؛
اولا؛ مواضع حمایتگرایانه «برهم صالح» از جمهوری اسلامی ایران. برهیچ کس پوشیده نیست که برهم صالح در طول حیات سیاسی خود بارها و در مناسبت های مختلف مواضع اصولی را به صورت تصریحی و نه تلویحی، در حمایت از جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده است. لذا اگر لابیگریهای واشنگتن مثمر ثمر واقع میشد، اکنون برهم صالح از دستیابی به قدرت بازمیماند.
ثانیا؛ روابط تنگاتنگ میان واشنگتن و اقلیم کردستان عراق. بدیهی است که روابط گسترده و تنگاتنگ آمریکا با اربیل و به ویژه مسعود بارزانی جای هیچ شکی را باقی نمی گذارد که گزینه مطلوب واشنگتن برای پست ریاست جمهوری در عراق همان گزینه اقلیم کردستان بوده است. بنابراین، عدم موفقیت این گزینه در واقع، «نه» بزرگی به مداخله جویی واشنگتن تلقی می شود.
ثالثا؛ موضعگیریهای شفاف عبدالمهدی در قبال واشنگتن و تل آویو. نخست وزیر جدید عراق ازجمله شخصیت هایی است که تاکنون بدون هیچ گونه محافظه کاری، موضع گیری های شفافی را علیه آمریکا و اسرائیل اتخاذ کرده است. او حتی در برهه ای از صهیونیست ها به عنوان «کودکان پرتوقع نژادپرست» یاد کرد.
بنابراین، کاملا واضح است که تصدی پست نخست وزیری از سوی چنین شخصیتی با اینچنین پیشینه سیاسی، نوعی شکست برای آمریکایی ها در صحنه سیاسی عراق محسوب می شود. در اینجا نیز ناکامی آمریکایی ها در مداخله جویی بیش از پیش به چشم می خورد.
رابعا؛ انتقال مسالمت آمیز قدرت در عراق. طی شدن فرایند سیاسی در عراق درچارچوب زمانی قانونی و تعیین شده، انتقال مسالمت آمیز قدرت در عراق را رقم زد؛ مسأله ای که به مذاق آمریکاییها خوش نیامده است.
آمریکایی ها در راستای سیاست خارجی از پیش طراحی شده خود تحت عنوان تشکیل «خاورمیانه جدید» به دنبال عدم تکمیل فرایند سیاسی در عراق بودند تا از این رهگذر، بار دیگر هرج و مرج این کشور را فرا گیرد تا بدین ترتیب شمارش معکوس تضعیف مجدد عراق کلید بخورد.
علت اصلی این مسأله هم آن است که آمریکایی ها تحقق طرح موسوم به خاورمیانه جدید را در تضعیف کشورهای مختلف منطقه می بینند، چراکه معتقدند این فرایند به تقویت قدرت اسرائیل منجر خواهد شد.
بر اساس آنچه گفته شد، این نتیجه حاصل می شود که «انتقال مسالمت آمیز قدرت» در عراق خود به تنهایی گواه دیگری بر عدم تأثیرگذاری آمریکایی ها بر صحنه سیاسی عراق و انتخاب شخصیتهای سیاسی دارای پایگاه مردمی در مناصب حساس است.
در هر صورت، روی کار آمدن شخصیت هایی همچون صالح و عبدالمهدی در عراق در واقع حکایت از عمق وحدت در صفوف شیعیان این کشور دارد و تلاش های رسانه های وابسته به ایالات متحده برای خدشه وارد کردن به این مسأله، از نگاه افکار عمومی عراق کاملا مردود بوده و نمی تواند شیرینی پیروز در صحنه سیاسی را به کام عراقی ها تلخ کند./۸۴۷/ب۱۰۱/ع
رامین حسین آبادیان