فصلنامه علمی پژوهشی نقد و نظر در گام هشتاد و نهم + چکیده
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی هشتاد و نهمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی فلسفه و الاهیات نقد را ویژه بهار97 چاپ و روانه بازار شد.
مقالات این فصلنامه به این شرح است:
لغزش معناشناختی در نظریههای اخلاقی غایتگرا با تأکید بر نظریۀ اخلاقی استاد مصباح یزدی
حل تعارضهای اخلاقی در تجربه پدیدارشناسانه ماندلباوم
بررسی استدلال مستقیم بر نفی مسئولیت اخلاقی
الزامات بینش هانری کربن درباره ولایت در روش مطالعه تاریخی اسلام (بررسی دو رویکرد تاریخ قدسی و تاریخمندی فهم
واکاوی تحلیلی مسئله گرتلر دربارۀ معیار درونگرایی ـ برونگرایی در فلسفۀ ذهن
لغزش معناشناختی در نظریههای اخلاقی غایتگرا با تأکید بر نظریۀ اخلاقی استاد مصباح یزدی
محمدعلی مبینی؛ علیرضا آلبویه
چکیده: لغزش معناشناختی یکی از لغزشگاههای رایج در مباحث علمی است و زمانی رخ میدهد که شخص متفکر هنگام بحث و نظریهپردازی دربارۀ یک موضوع، از قلمروی معنایی مورد نظرش فاصله بگیرد و به وادی معنایی دیگری بیفتد. پرسش اصلی این مقاله آن است که آیا میتوان گفت برخی نظریههای اخلاقی نیز دچار لغزش معناشناختی شدهاند و اگر آری، این لغزش چگونه روی داده است؟ هدف این تحقیق آن است که از این منظر به بررسی نظریههای غایتگرا بپردازد و وقوع لغزش معناشناختی و چگونگی آن را در این نظریهها واکاود. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل مفهومی استفاده شده است؛ به این صورت که با تحلیل مفهوم «ارزش»، پس از تفکیک معانی مختلفی که از آن اراده میگردد، معنای مورد نظر در مباحث فلسفه اخلاق تعیین شده و سپس مطابقت یا عدم مطابقت نظریههای غایتگرا با این معنا بررسی گردیده است. با بررسیهای بهعملآمده این نتیجه به دست آمد که نظریههای غایتگرا در فلسفه اخلاق و بهطورخاص نظریۀ استاد مصباح یزدی در معرض چنین اشکالی هستند. در نظریۀ ایشان با نادیدهگرفتن معنای ارزش اخلاقی، به جای آنکه از واقعیتداشتن ارزش اخلاقی اَعمال دفاع شود، از واقعیبودن ارزش ابزاری آنها برای رسیدن به نتایج مطلوب دفاع شده است.
حل تعارضهای اخلاقی در تجربه پدیدارشناسانه ماندلباوم
حسن فتحزاده؛ علیرضا ضمیری
چکیده: حل نزاعها و تعارضهای اخلاقی از اهداف هر نظریه اخلاقی است که بهنوعی بر وجود عناصر مطلق در احکام اخلاقی اصرار میورزد. نظریههای وظیفهگرایانه در اخلاق از آنرو که به وجود احکام مطلق و وظایف مستقل از فاعل اصرار دارند بیش از دیگر نظریهها درپی حل چنین نزاعهایی هستند. سنتهای مختلف فلسفی اعم از قارهای و تحلیلی با روشهای خاص خود به دنبال حل این معضل هستند. موریس ماندلباوم فیلسوف تحلیلی امریکایی از منظر تجربه پدیدارشناسی اخلاقی با طرح یک نظام اخلاقی مستقل و تبیین این نظام، هدف عملی فلسفه خود را حل تعارضهای اخلاقی میداند. خاستگاه این تعارضها از نظر وی عوامل شناختیای هستند که بر نحوه شکلگیری حکم اخلاقی تأثیر میگذارند. هرچند همواره نمیتوان بر این عوامل فائق آمد، ولی میتوان اصولی را برشمرد که اگرچه مطلق نیستند، در بسیاری موارد به شیوهای پدیدارشناختی راهگشا هستند. از این منظر «اصل اولویت واقعیتها»، «اصل جهانشمولی» و «اصل غائیت»، مجموعه اصولی هستند که هنگام تغایر و اختلاف اخلاقی بهکار میآیند. با توجه به این اصول قصد داریم درواقع فراتر از نظریه هنجاری خاص ملاکی برای حل اختلافنظرهای اخلاقی ارائه کنیم و این اصول را با توجه به باورها و امور واقعیای که احکام اخلاقی ناگزیر از آنها برمیخیزند، موجه سازیم. در این مقاله پس از توضیح اجمالی راهحلهای رایج بهویژه در سنت وظیفهگرایانه، به ارزیابی راهحلهای ماندلباوم خواهیم پرداخت.
بررسی استدلال مستقیم بر نفی مسئولیت اخلاقی
چکیده: فیلسوفان ناسازگارگرا با اتکا بر دو شرط «لزوم بدیلهای گشوده برای عامل اخلاقی» و «انتخابگری اصیل شخص از میان این بدیلهای محتمل» و نیز منشاء حقیقیبودن او نسبت به کنشهایش، ضرورت و تعیّن علّی را با اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی متعارض برشمردهاند. ون اینوگن ازجمله این فیلسوفان است که با استدلالی مستقیم و بیآنکه از مفاهیمی همچون «توانایی عمل بهگونهای دیگر» یا «اجتنابپذیری» یاری بگیرد، میکوشد تا هرگونه تعیّن علّی را مستلزم انتقال عدم مسئولیت به عامل اخلاقی معرفی کند، زیرا از منظر وی چنین ضرورت اجتنابناپذیری مرادف با فقدان اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی عامل در برابر رخداد و در گام واپسین نتایج و پیامدهای آن است. اما در این مقاله نشان میدهیم که مقدمه نخست این استدلال و تصویری که او از نسبت ضرورت علّی با آزادی اراده در کنشهای انسانی ارائه میدهد، نامقبول و مخدوش است.
مفهوم «توانایی» و راهکار شرطی مور
بهرام علیزاده، استادیار دانشگاه خوارزمی
چکیده: عبارتِ فاعل از «توانایی انجام فعل بهگونۀ دیگر» برخوردار است، به چه معناست؟ مباحث بسیاری در فلسفه معاصر درباره معنای این عبارت مطرح شده است. جی ای مور در کتاب اخلاق استدلال کرده است که فاعل از توانایی انجام فعل بهگونۀ دیگر برخوردار است تنها اگر بهگونۀ دیگر انتخاب کرده باشد. نخستینبار آستین ردیّهای بر تحلیل شرطی مور نگاشته و معتقد شد که دستهای از جملات با ظاهر شرطی اگر-آنگاه بهمعنای واقعی شرطیه محسوب نمیشوند؛ مثل این گزاره که «میتوانستم بهگونۀ دیگر عمل کنم اگر آنگونه میخواستم». پس از او، چیزم و لرر تلاش کردهاند هرگونه تحلیل شرطی از عبارت «S میتواند X را انجام دهد» را رد کنند. به نظر آنها گزارههایی با قالبِ «اگر C محقق باشد، S عمل X را انجام خواهد داد «با گزارۀ S» میتواند عمل X را انجام دهد» هممعنا نیست. بروس آون معادلۀ بالا را معادلهای درست میداند و معتقد است که استدلال چیزم و لرر حاوی نوعی مصادره به مطلوب است. در این مقاله ضمن مروری بر این بحث، مدعای دو طرف را بررسی کرده و خواهم گفت که اشکالهای بروس آون قانعکننده نیستند.
بررسی و نقد انتقادات شیخ مفید بر دیدگاه انسانشناختی شیخ صدوق
چکیده: در علم کلام انسانشناسی از جایگاه بالایی برخوردار است و مباحث مهمی مانند «تکلیف»، «کیفیّت معاد»، «ثواب و عقاب»، و «وعد و وعید» بر شناخت حقیقت انسان مبتنی هستند. در مورد حقیقت انسان در میان متکلمان مسلمان دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. دیدگاه غالب در میان متکلمان معتزلی تلقی مادهانگارانه از انسان است. از نظرآنها انسان همین پیکر مشاهَد است. در مقابل این نظریه، متکلمانی از امامیه مانند هشام بن حکم، شیخ صدوق و شیخ مفید با استناد به برخی از آیات و روایتها دوگانهانگار بوده و انسان را مرکب از روح و بدن میدانند. شیخ مفید بهرغم اتفاقنظر با شیخ صدوق در ترکیب انسان از روح و بدن، به برخی دیدگاههایی که شیخ صدوق برای روح قائل است، بهشدت انتقاد دارد. در این مقاله کوشیدهایم استحکام ادله هرکدام از این دو دیدگاه انسانشناختی و میزان سازگاری هرکدام با موازین عقلی و نقلی را نشان دهیم. برای رسیدن به این هدف پس از گزارش دیدگاه صدوق، انتقادات مفید به دیدگاه او با توجه به ادله نقلی و عقلی بررسی و نقد شده و نشان دادهایم که در بیشتر موارد نظر شیخ صدوق از شواهد قویتری برخوردار است.
الزامات بینش هانری کربن درباره ولایت در روش مطالعه تاریخی اسلام (بررسی دو رویکرد تاریخ قدسی و تاریخمندی فهم
هادی وکیلی؛ فرشته کاظمپور
چکیده: هانری کربن یکی از شرقشناسانی است که به اندیشه شیعی توجه خاصی دارد و با تمسک به رویکرد فراتاریخی یا تاریخ قدسی به تفسیر آموزه ولایت میپردازد. او با مبنا قراردادن آموزههای پیامبرشناسی و امامشناسی، ولایت را باطن تشیع میداند. در مقابل، نظریه رقیب وی، یعنی «نظریه تاریخمندی»، با تمسک به واقعیتهای اجتماعی جامعه عرب در دوران نزول قرآن، ولایت را بهعنوان پدیده اجتماعی خاص آن دوران تفسیر کرده و هیچ شأنی برای آن قائل نیست. در این مقاله میکوشیم نشان دهیم که رویکرد تاریخمندی با مشکل عدم تطبیق با آموزههای دینی و بیتوجهی به مبانی فلسفی خداشناسی مواجه است. بنابراین رویکرد فراتاریخی کربن اتقان بیشتری دارد و تفسیر وی از ولایت دارای معقولیت بیشتری است.
واکاوی تحلیلی مسئله گرتلر دربارۀ معیار درونگرایی ـ برونگرایی در فلسفۀ ذهن
علیرضا مازاریان
چکیده: نظریۀ برونگرایی با صورتبندی کنونی خویش از مهمترین رویکردهای نوآمد در فلسفۀ زبان و ذهن معاصر است. گرتلر، فیلسوف تحلیلی معاصر، با طرح مسئلهای جدید درباره معیار تمایز درونگرایی ـ برونگرایی دربارۀ محتوای ذهنی، کوشیده است نشان دهد واژگان فنی «درونگرایی» و «برونگرایی» ابهام جدّی دارند. جانمایۀ استدلال گرتلر چنین است که هر معیاری برای تمایز این دو، ناگزیر باید به مفهوم «نفسی برای شناسا» تمسک کند، درحالیکه به باور وی این مفهوم خود بهلحاظ توصیفی و هنجاری مبهم و مشکلزاست. من در این نوشتار، نخست توضیحی مقدماتی دربارۀ مناقشۀ برونگرایی ـ درونگرایی در فلسفۀ ذهن ارائه میکنم و سپس مسئلۀ گرتلر را بهتفصیل شرح داده و آنگاه پس از توضیح معیارهای پیشنهادی گرتلر، در بخش پایانی میکوشم پیشفرضهای نادرست و خطاهای روششناختی او را کشف و تبیین کنم.
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، هفتاد و هفتمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی فلسفه و الاهیات نقد و نظر را در 167 و به قمیت 7000 تومان منتشر کرده است./998/