چرا "خلیفه اموی" لعن بر امام را ممنوع اعلام کرد
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، افراد مختلفی هستند که انسان در طول زندگی خویش از آنها تأثیر میپذیرد و چه بسا سرنوشت او را تغییر دهد. پدر و مادر و به طور کلی خانواده یکی از آن ارکانی است که در این مسئله تأثیر گذار است.
دوست و رفیق، به خصوص دوست صمیمی که انسان بیشتر با او دمخور است از دیگر نمونههایی است که میتواند در زندگی انسان نقش داشته باشد.
یکی از مهمترین شخصیتهایی که میتواند نقشی اساسی در هویت بخشی به انسان و تعیین مسیر زندگی او ایفا کند «معلم» است. معلم به شکل مستقیم یا غیر مستقیم نقش هدایتگری برای انسان دارد. هدایتگری به معنای عام کلمه؛ به این معنا که انسان را بالاخره به هدف و جایگاهی سوق میدهد که البته ممکن است آن مسیر اشتباه و ناصواب هم باشد.
ابعاد تأثیرگذاری معلم
به هر حال معلم نقش کلیدی و محوری در زندگی انسان دارد و حتی میتواند مسیر زندگی انسان را به طور کلی تغییر دهد. مثلا دانش آموزی که علاقهای به تاریخ ندارد، اگر معلمی نصیبش شود که بیان زیبایی داشته باشد و با شیرینی خاصی تاریخ را تدریس کند چه بسا این دانش آموز که تا به حال نه تنها علاقهای به تاریخ نداشته، بلکه متنفر هم بوده، چرخش صد و هشتاد درجهای داشته باشد و چنان مجذوب تاریخ شود که به طور تخصصی این رشته را دنبال کند و نهایتا خودش در آینده یکی از استادان تاریخ شود. این مسئله واقعیتی عینی است و صرفا ادعا نیست و نمونههایی از این دست اتفاق افتاده است.
یکی دیگر از ابعاد اثر بخشی معلم در زندگی انسان بُعد معرفتی و اعتقادی است. مثلا دانشآموزی که در خانوادهای لا ابالی رشد کرده است اگر معلم او انسانی متدین باشد که دغدغه دیانت دارد و در لا به لای درسی که تدریس میکند آموزههای دینی و اخلاقی را هم با شیوهای جذاب و هنرمندانه بیان کند، چه بسا این دانش آموزی که تا به حال بهرهای از معارف دینی نبرده بود، جذب این معارف شود و به مرور متحول گردد و شخصیتی کاملا متفاوت از خانواده خود پیدا کند.
ما نمونههای تاریخی هم داریم که شخصی به خاطر تأثیرپذیری از معلم رفتاری متفاوت با پدران خود داشته است. یکی از آن نمونهها «عمر بن عبدالعزیز»، خلیفه اموی است که در زمان امام باقر علیهالسلام بوده است. این در تاریخ معروف است که عملکرد عمر بن عبدالعزیز با سایر خلفای اموی متفاوت بوده و کارهای مثبتی انجام داده است؛ هر چند که به جهت غصب خلافت مطرود است و در صدد تطهیر او نیستیم، ولی به هر حال تفاوتهای اساسی با سایر خلفا داشته است. یکی از کارهای مثبت او این بود که سنت ناروا و بسیار زشتِ لعن امیر مؤمنان علیهالسلام را که حدود صد سال بر منابر انجام میشد را برداشت.
یکی از دلایلی که در چرایی این کار از سوی عمر بن عبدالعزیز در تاریخ ذکر شده این است که او محبت امیرمؤمنان را از معلمش یاد گرفته بود؛ یعنی این معلم به صورت غیر مستقیم سبب شد که سنتی غلط و تأسف بار، بعد از صد سال کنار گذاشته شود. چه بسا کارهای مثبت دیگر عمر بن عبدالعزیز از جمله برگرداندن فدک به اهل بیت و تقسیم ده هزار دینار به فرزندان امیر مؤمنان از همین جهت بوده است. بنابراین معلم میتواند تا این حد تأثیرگذار باشد و خیلی از مسائل را متحول سازد.
درست است که شغل شریف معلمی معمولا عایدات مادی آنچنانی ندارد؛ ولی بسیار کاربردی و محوری است و میتواند خیرات و برکات زیادی را به همراه داشته باشد. از سوی دیگر اگر قضیه بر عکس شود و شخص فاسق و بیدینی در کسوت معلمی قرار بگیرد نیز میتواند اثرات مخرب شدیدی را در دانش آموزان و نهایتا جامعه داشته باشد. /999/پ۲۰۰/س
بابک شکورزاده، پژوهشگر حوزوی