نشانههایی از نظم نوین جهانی در نمایشنامههای انگلیسی
به گزارش خبرنگار رسا، چند روز پیش یعنی 23 آوریل، سالگرد تولد ویلیام شسکپیر، نویسنده برجسته انگلیسی بود. جهان غرب به ویژه جامعه آنگلوساکسون از این نمایشنامهنویس برجسته به نیکی یاد کرده و سالروز وی را جشن میگیرد. چرا که آموزههای وی را سرلوحه زندگی جوامع بشری میداند و از کلام به کلام نوشتههای وی در متون و بافتارهای مختلف به عنوان کلمات قصار و ضربالمثل استفاده میکند. این در حالی است که این مساله تا حد زیادی ریاکارانه به نظر میرسد. چون برای هر جمله قصار شسکپیر، میتوان مثالهای نقض گوناگون در جامعه به اصطلاح مدرن جهانی یافت که تقصیر عمده این نقضها را نیز میتوان بر گردن مهمترین استعمارگران جهان یعنی همین استعمارگران از نژادِ آنگلوساکسون دانست. در حالی که در استعمار کهن، انگلستان با شعار «خورشید در بریتانیای کبیر غروب نمیکند!» جهان را زیر چنگالهای روباه پیر برده بود؛ در استعمار نو و استعمار فرانو، ایالات متحده آمریکا بدون اشاره مستقیم به این شعار، سیاستهای خود را در جهان پیاده می کند.
مقایسهای میان کلمات قصار شکسپیر که مورد استفاده در جامعه انگلیسیزبان است و تناقضات موجود در جهان امروز
شکسپیر در جایی میگوید: «...برای آشکار کردن نادرستی و آشکار کردن حقیقت» این در حالی است که در جهان امروز جنایتکاران بر بالاترین مسندها تکیه زده اند و از آنان به عنوان پیام آوران صلح یاد میشود.
شکسپیر در نمایشنامه ریچارد سوم، از زبان این شاه انگلیسی میگوید: «از این رو من شرارت برهنه خود را می پوشانم... و قدیسی به نظر خواهم آمد، حال آن که بیشتر آنچه کردم، شیطانی بود» (سخنان ریچارد سوم در نمایشنامهای به همین نام از شکسپیر)
در جهان امروز افرادی که خود را متعهد به برقراری امنیت با ابزار نظامی کرده اند، شایسته دریافت جایزه نوبل صلح میشوند. شکسپیر در این باره میگوید: «افراد بیقانون همانها هستند که امیال و خواسته های خود را به شکل قانون در میآورند». این گونه است که دروغ، به حقیقت تبدیل میشود؛ حقایق وارونه میشوند؛ جنگ به صلح تعبیر میشود؛ جنگهایی با نام دفاع از بشریت، با پیشرفتهترین سلاحها در می گیرد تا به اصطلاح انسانهایی که از ظلم رنج میبرند، نجات یابند.
در چنین جهانی، «جامعه جهانی» همچون صندوقچهای غیر قابل دسترس از حقایق است که هیچ کس نمیتواند آن را به چالش کشد؛ گفتمان آمریکایی برتری و تفوق مییابد و توافق سیاسی کلی و غیر قابل اتکایی بر جهان تحمیل میشود؛ آنان که جرأت به چالش کشیدن صلح از منظر قدرتمندان و نیز «مسوولیت حمایتی ناتو» را دارند، تروریست نامیده میشوند.
در چنین جهانی، «بدها» در کمین بوده و تروریستهای شرورِ کلاشنیکف به دست، همواره در حال تهدید امنیت ایالات متحده آمریکا و زراتخانه هستهای تریلیون دلاری این کشور، یعنی ابزار برقراری صلح جهانی (!) هستند. زراتخانهای که طبق نظر علمی کارشناسان قراردادی وزارت دفاع آمریکا، «برای مردمی که در اطراف آن زندگی میکنند، خطری ندارند»؛ مبارزه دوگانه خوبی و بدی، به شکل «برخورد تمدنها» مطرح میشود. (اشاره به نظریه هانتینگتون)
در جهانی با این شرایط، دنیای غرب خود را موظف میداند که با شرارت در همه اَشکال آن مبارزه کرده تا از سبک زندگی غربی محافظت کند. در این جهان متجاوزان جنگی، به عنوان قربانیان جنگ معرفی میشوند.
افشای دروغ در این جهان کذایی به معنای افشای یک پروژه جنایتکارانه برای تخریب جهان است، که در آن دستیابی به منافع، مهمترین ابزار و نیرو است.
در صورت تبدیل دروغ به واقعیت، هیچ بازگشتی وجود نخواهد داشت
دستورکار فعلی جهان که مبتنی بر نظامی گریِ سود محور است، ارزشهای انسانی را تخریب کرده و بشر را به مردگانی متحرک و بیاختیار تبدیل کرده است.
از منظر شکسپیر، جمله مناسب برای معماران «نظم نوین جهانی» این جمله می تواند باشد: «جهنم خالی است و همه شیاطین اینجا هستند.»
با توجه به گفته شکسپیر، وظیفه وجدانهای بیدار در جهان امروز به ویژه جهان غرب میتواند این باشد که شیطان های زمان، یعنی کسانی که خود را معماران دموکراسی و بازار آزاد میدانند، را به جایی که به آن تعلق دارند، بفرستند.
از منظر شکسپیر، از آنجا که «کسی که میخندد و شرور است»، وجدانهای بیدار باید جنایتکاران جنگی که با لبخند در بالاترین مناصب جهانی قرار دارند و نیز نظم مورد نظر آمریکا را به چالش کشیده و نظامی گری اتحاد آمریکا، ناتو و رژیم صهیونیستی را از بین ببرند. باید کارخانه های اسلحه سازی این ائتلاف و نیز پایگاههای نظامی آنان تعطیل شود./۸۴۷/ب۹۰۱/ف
برداشتی از نوشته های پروفسور مایکل چاسودوفسکی، استاد دانشگاه اتاوا