تقابل منافع کشورهای غربی با جبهه مقاومت در اجرای روند صلح در سوریه
به گزارش خبرگزاری رسا، مسأله صلح در سوریه به عنوان یکی از بغرنجترین مسائل چند ساله اخیر در زمینه صلح و حقوق بشر است که اگر با دقت در آن نگریسته شود، مشخص خواهد شد که علت پیچیدگی و عدم تحقق صلح در این کشور از چند سرچشه نشات میگیرد. عللی از جمله دخالت نیروهای خارجی، گستردگی و عدم یکنواختی در صف گروههای مخالف دولت بشار اسد، نبود بستر مناسب برای مذاکره و همچنین عدم پذیرش مواضع از طرف نیروهای درگیر و دولت بشار اسد، ... سبب شده است که تحقق صلح در این کشور با هالهای از ابهام روبرو باشد.
از این رو در این نوشتار به بررسی گذرایی از مولفههای تاثیرگذار بر مقوله صلح در سوریه و آینده آن پرداخته خواهد شد که این مولفهها به تفکیک بررسی میشوند؛ اولین مولفه و شاید مهمترین و تاثیرگذارترین مولفه حضور نیروهای خارجی در بحران سوریه و ایفای نقش آنها در تحولات این کشور میباشد و شاید مهمترین نیروهای خارجی تاثیرگذار در این کشور در دو گروه موافق و مخالف بتوان گنجاند؛ در جبهه موافق کشورهای روسیه و ایران به عنوان مهمترین حامیان بشار اسد بر تحولات این کشور تاثیرگذارند و در جبهه مخالف دولت اسد آمریکا، رژیم صهیونیستی، ترکیه و عربستان سعودی هستند.
در این میان روسیه با رویکرد حفظ آخرین سنگر ایدئولوژیک و استراتژیک خود در منطقه خاورمیانه به سوریه و دولت اسد مینگرد و با تمام قدرت در زمینههای سیاسی، نظامی و اقتصادی به حفظ قدرت در دست بشار اسد کمک میکند؛ از نظر سیاسی با حمایت از دولت اسد در مجامع بینالمللی به خصوص در شورای امنیت سازمان ملل و استفاده از نفوذ و حق وتوی خود در این سازمان اقدامات آمریکا را خنثی میکند و در زمینه نظامی نیز با اعزام نیروهای نظامی و تجهیزات نظامی و همچنین حمله هوایی از طریق جنگندههای خود و همچنین پرتاب موشک دوربرد به سمت مواضع مخالفان بشار اسد اقدام کرده و کمکهای اقتصادی فراوانی را نیز به دولت اسد کرده است.
در این میان مقوله صلح در سوریه برای روسیه در اولویت اول قرار نداشته و تنها حفظ بشار اسد به عنوان آخرین متحد خود در منطقه خاورمیانه برای این کشور مهم بوده است؛ از این رو در مذاکرات صلحی که تاکنون برای آینده سوریه برقرار شده، همواره بر مخالفت با گروههای مخالف بشار اسد به خصوص جبهه النصره، احرارالشام، داعش، ... را به عنوان معارضان قلمداد نکرده و مذاکرات صلح را با حضور این گروهها نپذیرفته است.
از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان متحد منطقهای سوریه و روسیه در خاورمیانه به شدت به حفظ بشار اسد در قدرت تاکید داشته و با کمکهای نظامی، سیاسی و اقتصادی خود در این راه قدم برداشته است؛ اما رویکرد ایران به صلح در سوریه رویکردی انسانیتر بوده و در نهایت به دنبال برقراری صلح و ثبات در این کشور است و البته ایران دفاع از کشور سوریه تحت حکومت اسد، جنبه راهبردی مهمتری نیز دارد و آن هم حفظ و استحکام محور مقاومت با تداوم حکومت اسد میباشد، زیرا ایران با وجود یک دولت همسو همانند خاندان اسد (قبلتر روابط حسنه ایران با دولت حافظ اسد پدر بشار اسد رییس جمهور فعلی سوریه پشتوانه روابط کنونی این دو کشور میباشد) از سالها قبل توانسته بود با کمکهای لجستیکی و اقتصادی خود از کشور لبنان و فلسطین در برابر رژیم صهیونیستی حمایت کند.
کمکهای ایران به کشور لبنان و فلسطین از طریق کشور سوریه در جنگهای 33روزه لبنان و رژیم صهیونیستی و جنگ 22روزه فلسطین و رژیم صهیونیستی و شکست رژیم صهیونیستی در این جنگها گواه اهمیت و جایگاه سوریه برای جمهوری اسلامی ایران میباشد. به هر ترتیب ایران نیز همانند روسیه به دنبال ایجاد صلح مقتدرانه در سوریه است به این معنا که دولت اسد در جایگاه خود ابقاء شده و با قدرت نظامی و سیاسی قبل از این بحرانها بر کشور مسلط شده و از جایگاه بالاتر با مخالفان(آن هم مخالفان ضعیفتر مانند ارتش آزاد سوریه، جبهه ملی سوریه، ....) به مذاکره پرداخته و در مورد مسائل مورد اعتراض و مناقشه به مذاکره بپردازند. از این رو ایران در مذاکرات صلحی که تاکنون برای صلح و پایان جنگ در سوریه رخ داده همواره به راه حل سیاسی تاکید داشته است.
در جبهه مخالفان دولت بشار اسد باید گفت که ایالات متحده آمریکا به عنوان مهمترین دولت مخالف اسد از ابتدای آغاز بحران در سوریه به شدت به مخالفت با دولت اسد و اقدامات وی پرداخته و در مقابل به شدت و به طرق مختلف نظامی، سیاسی و اقتصادی از مخالفان اسد حمایت کرده است؛ به طوری که این کشور با ایجاد نیروی 30 هزار نفری منظم متشکل از نیروهای سوریه دموکرات و به احتمال زیاد با ایجاد پایگاه نظامی دائمی در شمال سوریه در صدد تقابل با محور روسیه – ایران و ترکیه میباشد.
هدف آمریکا از دخالت در بحران سوریه در عین حال که جلوگیری از نفوذ و تسلط روسیه، ایران و ترکیه بر سوریه است، محقق کردن بخشهایی از طرح خاورمیانه بزرگ است که در آن میبایست خاورمیانهای جدید و با طرح دلخواه آمریکا در منطقه خاورمیانه کنونی شکل گیرد که بیشترین منافع ملی را برای آمریکا به ارمغان آورد. از طرفی نیز یکی دیگر از اهداف آمریکا در سوریه سقوط دولت اسد و به روی کار آمدن دولتی میانه رو و همراه با منافع آمریکا در این کشور میباشد که کمترین خطر و تهدید را برای رژیم اشغالگر قدس نیز داشته باشد.
با این تفاسیر آمریکا همواره از ایجاد آتش بس و صلح در سوریه در گفتوگوهای صلح مختلف حمایت کرده است؛ بر این اساس صلحی که آمریکا برای سوریه متصور است صلحی دموکراتیک و بدون حضور اسد میباشد که در آن تمامی گروههای اپوزیسیون حاضر باشند و در یک انتخابات آزاد قدرت به دولت انتقالی واگذار شود. آمریکا و متحدان غربیاش سعی دارند تا با پشتیبانی از استفان دی مستورا نماینده سازمان ملل در امور سوریه طرف های درگیر را در صلح ژنو به هم نزدیک کنند و خود برای آینده این کشور تصمیم گیری کنند. البته این گذارهها در عرصه نظر تاکنون از طرف آمریکا مشاهده شده، ولی در عمل آنچنان به آنها پایبند نبوده و بیش از آنکه منافع و سرنوشت مردم سوریه برای آنها مهم باشد منافع ملی خود و رژیم صهیونیستی و سایر متحدان منطقهای شان برای آنها اولویت داشته است.
دیگر مخالفان دولت اسد یعنی ترکیه و عربستان هر کدام با رویکرد متفاوتی به تحولات این کشور مینگرند. هر چند هدف مشترک آنها یعنی نابودی دولت اسد سبب همسویی آنها در مقاطعی نیز شده است.
عربستان سعودی در راستای همراهی با آمریکا و متحدانش به تجهیز و حمایت از گروههای معارض اسد و گروههای تکفیری پرداخته که در ضمن سعی بر نابودی دولت اسد سعی در پیشگیری از نفوذ ایران به عنوان رقیب قدرتمند منطقهای این کشور در سوریه میباشد، از این رو روند صلحی مد نظر عربستان است که در آن ایران و اسد نقشی نداشته باشند و گروههای اپوزیسیون نقش دولت انتقالی را تشکیل دهند.
اهداف و منافع ترکیه در سقوط دولت اسد متفاوت است زیرا ترکیه اهداف استراتژیک و ژئوپلیتیکی در سوریه دارد به خصوص در مورد مناطق شمالی سوریه که کردنشین هستند. ترکیه به دنبال نفوذ هرچه بیشتر و همچنین در اهداف دوربرد خود تسلط بر قسمتهای کردنشین سوریه میباشند تا از این طریق بتوانند نفوذ بیشتری بر کردها داشته باشند زیرا گروههای کرد همواره در چندین سال اخیر دولت ترکیه را با خطرات امنیتی مهمی مانند تجزیه مناطق کردنشین در این کشور که همجوار کردهای سوریه هستند مواجه ساخته است. از این رو ترکیه در خلال بحران چندساله سوریه سعی بر تضعیف دولت اسد و توقیت مواضع خود در منطقه خاورمیانه داشته است.
در چندین ماه گذشته ترکیه میکوشد تا با اشغال شهر عفرین و حمایت از ارتش آزاد و تعدادی از گروههای اسلامی رادیکال که قبلاً ذکر شد در مذاکرات صلح ژنو دست بالا را داشته باشد. به این ترتیب میتوان گفت صلح مد نظر ترکیه همان صلحی است که آمریکا و متحدان غربی و عربی آن در سوریه پیگیری میکنند.
نتیجه گیری
میتوان گفت آینده صلح در سوریه به شدت به دخالتهای دولتهای خارجی وابسته است، زیرا زیرساختهای دولت اسد در جنگی فرسایشی به شدت تخریب و نابود شدهاند و دولت وی به مولفهای کم تاثیر در معادلات صلح این کشور تبدیل کرده است.
البته دولت اسد با کمکهای خارجی از طرف ایران و روسیه توانسته عمدهترین گروه مسلح خود یعنی داعش را شکست داده و سرزمینهای تحت اشغال آن را آزاد کند و در موضعی برتر قرار گرفته و از این طریق توانسته بر بیشتر خاک سوریه تسلط پیدا کند. بر این مبنا بشار اسد خود را رییس جمهور قانونی و نماینده اکثریت مردم سوریه میداند و تا انتخابات آینده بر مسند قدرت باقی خواهد ماند.
از سویی دیگر گروههای مخالف و اپوزیسیون با تضعیف خود پیشنهاد آتش بس و گفتوگو برای تشکیل دولت انتقالی را مطرح کردهاند که بشار اسد در آن نقشی نخواهد داشت؛ آمریکا، غرب، عربستان سعودی و ترکیه نیز به طرح سازمان ملل برای ایجاد آتش بس سراسری و ایجاد صلح از طریق تشکیل دولت انتقالی تمایل داشته و از آن حمایت میکنند.
در این طرح قدرت سیاسی در یک انتخابات آزاد به نیروی سیاسی که مردم انتخاب خواهند کرد منتقل میشود؛ البته طرح جایگزینی نیز برای آن در نظر گرفته شده که در آن بشار اسد به عنوان رییس جمهور و نماینده منتخب اپوزیسیون به عنوان نخست وزیر انتخاب خواهد شد.
به هر ترتیب با نگاهی به معادلات صلح در سوریه، چشم انداز صلح پایدار در این کشور با ابهام روبرو است زیرا گروهها و نیروهای موثر در آینده این کشور به توافق و تعامل نسبی بر سر آینده تحولات در این کشور نرسیدهاند و هر کدام به دنبال بیشینه کردن منافع خود و تثبیت جایگاه خود در آینده سوریه هستند. با توجه به این نکته که تاکنون هیچ یک از طرفهای درگیر در بحران سوریه دست بالاتر و قدرت برتر را ندارند، پس روند صلح یک روند چندجانبه میباشد.
اختلاف دیدگاه عمیق طرفین درگیر در منازعات از سویی و متفاوت بودن منافع و مصلحت قدرتهای منطقهای و جهانی که درگیر جنگهای نیابتی هستند از سویی دیگر موجب شده تا دستیابی به صلحی پایدار برای مردم سوریه دست کم در آینده نزدیک دور از انتظار باشد. از این رو تا زمانی که این نیروها در تصمیم گیری برای آینده صلح در سوریه به یک تعامل سازنده بر بستری از تفاهم نرسند و تا زمانی که اهداف و خواستههای خود را تعدیل نکنند صلحی همه جانبه و پایدار برای آینده سوریه قابل تصور نیست./۸۴۷/ب۱۰۳/ف
علی عبدلی