نگاهی بر کتاب "از فردو تا فردوس"
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، انتشارات زمزم هدایت یا همکاری ستاد یادواره شهدا و ایثارگران روحانی استان قم، کتاب «از فردو تا فردوس» را به قلم علی حسینیفر منتشر کرده است
نویسنده در مقدمه این کتاب چنین آورده است:
پیش از همکاری با ستاد یادواره شهدای روحانی، «حاج علی رضا» را میشناختم؛ مردی متین و سنجیده گویی که گرانی اندوختههای عمرش در سنگینی و نکویی رفتارش پیدا بود. او خودش از مردان جنگ بود و از «سارین» خوردههای «بدر» که سالیانی از زندگیاش را در لباس پاسداری از انقلاب اسلامی گذرانده بود. شرح حکایت جوانمردیاش دفتر دیگر میطلبد. این سابقه انس و آشنایی نه چندان دراز مرا به نگارش درباره برادر شهیدش، «اصغر کربلایی علی فردویی» کشاند
در آغاز، میپنداشتم نتوان با چشمداشت به بیست سال زندگی طلبهای جوان، که در عصر خویش شهرتی هم نداشته، صفحاتی چند نوشت. اکنون به اشتباهم پی بردهام و معنای سخن امام خامنهای را بهتر از پیش میفهمم که جنگ را گنج خوانده بود.
آری جنگ گنج است و مردان جنگ صاحبان این گنجینهاند. هریک از شاهدان وجه الهی را شهری است. این نامها که بر سینه کوچهها میبینی تابلوهای است که تو را به سفر میخواند، سفر به شهر شهید و کوله بارت را بربند و با من هم سفر شو؛ مسافر شهر اصغر کربلاییام.
در این دفتر سعی شده است سیر تاریخی و رویدادها رعایت شود و در پایان با روبیدن غبار از گذر ایام از سرگذشت این شهید عزیز، تصویری از بخشهای از زندگی و شهادت وی ارائه شود.
کتاب «از فردو تا فردوس»
نویسنده در کتاب «از فردو تا فردوس» به بیان خاطرات حجت الاسلام «اصغر کربلایی علی فردویی» در زمان حضور ایشان در جبهههای حق علیه باطل پرداخته شده است.
بیان خاطرات: ایستگاه، حاجی اکبری، ماجرای مدرسه، شکفتن اصغر، دردی در گلو، شوق حجره نشینی، عموی مهربان، اولین منبر، خوش نویس جبهه، عاشق تندرو، اروند، پدر و پسرهایش، تکلیف است!، چیدن فندق، شهید بر تابوت شهید، حورالعین، سالهای فراق، نفیر نی، نامه آخر، شهید آباد و سلام امام جزو موضوعات این کتاب است.
همچنین نگارنده زیر عنوان «عاشق تندرو» چنین آورده است:
مطلع سخنش این بود: «چه دیر جنبندهاید! حالا که دردهایمان را گرد روزگار گرفته، سراغ گنجها جنگ را گرفتهاید!؟»
آقا تقی عموزاده اصغر شهید است. مدتی را در گردانهای «لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع)» خدمت کرده و تنش زخمی جور بعثیان است، امروز با همان بازوان زخمی، چرخ زندگیاش را از راه مسافر کشی میگرداند و چشمش به دست کریمانه کسی جز خدا نیست. خاطراتی دارد از نبرد فاو «والفجر ۸» که اصغر هم در آن حضور داشت.
شراب شیرین سخنش را که نوشیدم، باور شد که ناف این ایل و تبار را با تیغ غیرت بریدهاند، جوانمردی در خون فردوبیان است.
در میانه سخن، از او میخواهم از سیاست بگوید. در جواب، میگوید: «نه چپم، نه راست، مستقیم» صفاییه میروم! خانهام بیت رهبری در انتهای خیابان صفاییه است. گلویش پر از عقدههای ناگفته است.
میگوید: «از زمانه که خسته میشوم، به گلزار علی بن جعفر میروم و غبار از دل غمبارم میروبم.» هنوز گوشش پر از صدای توپ و خمپاره است، حرفهایش بسیار شنیدنی است.
از او خواستم از اصغر کربلایی بگوید. چند بار، پشت سرهم، گفت: «او عاشقی تندرو بود!» نه، فکرتان به بیراهه نرود. آقا تقی زبان سیاسی ندارد؛ تندروی در مسیر عشق و دلدادگی را میگوید. او، خودش در طریق جانبازی گام برداشته و راهیان این مسیر را خوب میشناسد و شتاب اصغر را در این راه به یاد دارد.
انتشارات زمزم هدایت، کتاب «از فردو تا فردوس» را با شمارگان ۲۰۰۰ نسخه، در قطع پالتویی و ۶۰ صفحه به قیمت ۲۰۰۰ تومان منتشر کرده است. /۹۹۸/ن ۶۰۲/ش