افزایش اندیشههای رادیکالی در سایه انفعال الازهر/ مصر؛ مقصد بعدی تروریستهای تکفیری
خبرگزاری رسا ـ گروه بینالملل: جمعه گذشته در پی حمله افراد مسلّح به نمازگزاران منطقه عریش واقع در شمال سینا بیش از 300تن کشته و 200 تن زخمی شدند. این حمله که بزرگترین حمله تروریستی سالهای اخیر مصر بود، واکنش مختلفی را به همراه داشت.
روزنامهها و شخصیتهای مختلف دینی و سیاسی مصر هرکدام به شیوهای به این حادثه واکنش نشان دادند. روزنامه الاهرام در واکنش به این اقدام با انتخاب تیتر «نیروهای مسلح لانه تروریستها را در هم کوبیدند» از هوشیاری نیروهای نظامی تجلیل کرد. الاهرام نوشت که نزدیک به 30 تکفیری با در دست داشتن پرچم داعش نمازگزاران را گلوله باران کردند. المصری الیوم با انتخاب عنوان «جنایت الروضه جهان را با مصر همراه ساخت»، الاخبار با عنوان «هیچ عزایی قبل از خون خواهی نیست» به این جنایت واکنش نشان دادند.
شخصیتهای دینی مصر نظیر احمد طیب شیخ الازهر مصر، عباس شومان معاون شیخ الازهر، شوقی علام مفتی مصر، مختار جمعه وزیر اوقاف هر کدام با محکوم کردن این جنایات خواستار وحدت جامعه جهانی برای مبارزه با تروریسم شدند.
در این میان اما سخنان عباس شومان واکنشهای تند برخی گروههای داخل مصر را به همراه داشت. روزنامه «المصری الیوم» در سخنانی به نقل از شومان آورده است که معاون شیخ الازهر اعلام کرد: «تروریستها با حمله به مسجد الروضه نشان دادند که مسلمان نبوده و به هیچ دینی وابسته نیستند اما با این وجود الازهر هیچ کدام از عاملان این جنایت را تکفیر نکرده و هیچ حکمی مبنی بر تکفیر این افراد صادر نخواهد کرد زیرا این اقدام فتح بابی خواهد شد که بستن آن به سادگی میسر نیست.»
انتقامگیری از تروریستها؛ واقعیت یا جنگ روانی؟
عبدالفتاح السیسی رییس جمهور مصر ساعتی پس از وقوع این حادثه اعلام کرد که جنگندههایی را برای بمباران مواضع تروریستها مامور کرده است و انتقام خون شهدای این حادثه را خواهد گرفت. پس از آن بیانیهای نظامی صادر شد با این محتوا که «حمله هوایی به مواضع عاملان جنایت حمله به مسجد الروضه موفقیت آمیز بود»
به نظر میرسد که این سخنان خالی از واقعیت بوده و مساله به این سادگی نباشد زیرا اگر رییس جمهور مصر و ژنرالهای نظامی مکان تروریستها را میدانستند پیش از وقوع این جنایت به آنها حمله میکردند از این رو به نظر میرسد که وعده السیسی به انتقام و بیانیه نظامی ارتش بیشتر به یک جنگ رسانهای شبیه باشد تا به واقعیت.
نگرانی اسرائیل از افزایش عملیات تروریستی در منطقه سینا
رژیم صهیونیستی که پس از امضای توافق کمپ دیوید تعامل سازندهای را با مصر دارد، در حالی از این حادثه تروریستی ابراز تاسف کرد که خود بزرگترین حامی تروریستهای داعشی در منطقه است. از سوی دیگر روزنامههای عبری نیز به نقل از منابع اطلاعاتی غربی نوشتند که از زمان دست یابی عبدالفتاح السیسی به ریاست جمهوری، 1165 عملیات تروریستی در مصر اجرا شده است.
تسفی برئیل مستشرق اسرائیلی در مقاله منتشر شده در روزنامه هآرتص تصریح کرد: «برای اسرائیل قابل پذیرش نیست و جای بسی شگفتی است که چگونه نزدیک به هزار نفر از عناصر گروهک تروریستی داعش در سرزمین سینا جای گرفته و توانستند چنین عملیات نظامی در این حجم و ابعاد را انجام داده و این تعداد کشته بر جای بگذارند.»
وی افزود: «بیخاصیتی و ناتوانی نیروهای نظامی مصر برای همگان آشکار شده است خصوصا آنکه تا به این میزان نیز اسرائیل به شکل گسترده در ابعاد اطلاعاتی و نیز فعالسازی هواپیماهای بدون سرنشین با هدف حمله به مناطق وابسته به داعش به نیروهای نظامی مصر کمک کرده است.»
نگرانی اسرائیل از افزایش ناامنی در صحرای سینا را باید در موقعیت جغرافیایی منطقه سینا جستجو کرد. صحرای سینا به دلیل موقعیت استراتژیک همواره مورد توجه اسرائیل بوده و حتی دوبار در سالهای 1956م و 1967م از سوی این رژیم مورد تعرض قرار گرفته است. افزایش عملیات تروریستی در صحرای سینا به معنای تهدید امنیتی برای اسرائیل است. فراموش نکنیم که دوسال پیش سه فروند راکت از صحرای سینا به سمت مناطق جنوبی اسرائیل شلیک شد و تروریستهای انصار بیت المقدس با پذیرش مسؤولیت این عملیات، حمایت تلآویو از ارتش مصر را علت این عملیات برشمردند. از این رو برای اسرائیل بسیار حیاتی است که امنیت این منطقه حفظ شود.
حادثه عریش زنگ خطری برای جامعه مصری
هرچند که پیرامون ابعاد مختلف حادثه حمله به نمازگزاران مسجد الروضه مصر سخن بسیار است اما به نظر میرسد که باید چند نکته را مورد توجه قرار داد:
اول آنکه مصر به سرزمین مناسبی برای انجام عملیات تروریستی تبدیل شده است. با شکست سنگین تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه، بسیاری از تروریستها آواره صحرا شده و به دنبال یافتن پایگاه جدیدی برای ادامه فعالیتهای خود هستند. جامعه دینی مصر به دلیل تنوع مذهبی و قومیتی زمینه مساعدی را برای ایجاد گروهکهای تروریستی و عضوگیری دارد خصوصا آنکه اندیشه سلفیّت در بدنه دینی مصر بسیار خواهان دارد. از سوی دیگر وسعت جغرافیایی مناسب مصر و نزدیکی آن به کشورهای منطقه و نیز موقعیت استراتژی مصر همه و همه سبب شده تا نظرها به سمت کشور اهرام ثلاثه جلب شود.
دوم آنکه برخی معتقدند حمله به مسجد الروضه به این دلیل صورت گرفت که نمازگزاران صوفی در آن بودند و این حمله یک پیام به صوفیان مصر بوده است. همچنین برخی معتقدند که هیچ مسلمان یا مسیحی حاضر به انجام چنین عملی نیست بلکه مزدوران وابسته به ترکیه پشت پرده این ماجرا هستند زیرا ترکیه کشورهایی که با قطر قطع روابط دیپلماتیک کردند را به صراحت تکفیر کرده است. هرچند که ممکن است برخی از تحلیلهای مطرح پیرامون ابعاد این ماجرا صحیح باشد اما به نظر نگارنده این تحلیلها رهزن بوده و مانع از فهم صحیح واقعیت است.
آنچه که امروز جامعه مصر با آن دست و پنجه نرم میکند، افزایش روز افزون عملیات تروریستی است. تنوع عملیات تروریستی مانند حمله به نمازگزاران، حمله به کلیساها، حمله به نظامیان نشان دهنده آن است که تروریسم تکفیری فارغ از دعواهای شیعه و سنی، مسلمان و مسیحی و صوفی درصدد تثبیت جایگاه خود در جامعه مصر و ایجاد پایگاه جدید برای ازسر گرفتن ایدئولوژیها و جامه عمل پوشاندن به آن است. با نظر به مانیفست گروهکهای تروریستی که از درون اندیشه وهابیت و سلفیّت برآمدهاند به وضوح میتوان فهمید که تنها با سلاح اندیشه به جنگ اندیشه میتوان رفت. درهم شکست هیمنه سازمانهای تروریستی و منحل ساختن آنها تنها حضور فیزیکی تروریستها را نفی میکند اما این امر لزوما به معنای نابودی اندیشهها نیست.
سوم و مهمتر از همه آنکه نقش اندیشههای دینی را نیز باید مورد توجه قرار داد. آنچه که در این سالها همواره مورد توجه علما و نخبگان دینی بوده، سوء استفاده جریانهای تروریستی و مدعی اسلامگرایی از آموزههای دین، وارونه سازی مفهومهای دینی، تفسیرهای شخصی و برداشتهای گزینشی از نصوص اسلامی، تفسیر به رأی، ترویج سخنان باطل در قالب و ساختارهای حقنما و شستوشوی مغزی جوانان با بهرهبردای از جهالت و ناآگاهی دینی آنان است. جامعه دینی مصر دارای تنوع دینی فراوانی است و هر جریان و اندیشهای سعی در بسط نظریات خود در سطح جامعه و معرّفی اندیشه خود به عنوان اندیشه حق و صحیح دارد. طبیعی است که در این فضا و با توجه به تضارب آراء سطح تنشها افزایش یابد.
همچنین برای مبارزه با اندیشهها باید تلاش کرد تا اندیشههای صحیح و حق به درستی ترویج و به افراد جوامع اسلامی آموزش داده شود. الازهر و سایر نهادهای دینی مصر با آنکه در تمام این سالها تلاش کردند تا با تکیه بر آموزههای اسلام اعتدالی و ساختار نظام آموزشی اعتدالی، مبلغانی به دور از افراط و تفریط تربیت و به جامعه دینی مصر عرضه کنند اما افزایش سطح اندیشههای رادیکالی در مصر نشان دهنده آن است که این نهاد دینی و نیز سایر موسسههای وابسته به آن هنوز با نقطه مورد نظر فاصله جدی دارند.
هرچند که الازهر همواره از تکفیر جریانهای تروریستی مانند داعش صرف نظر کرده و این گروه را در برخی موارد همچنان مسلمان معرّفی کرده است اما به نظر میرسد که باید تجدید نظر جدی در این رویکرد صورت بگیرد. از سویی بافت جامعه دینی مصر نیز به گونهای است که در آن افراد به سادگی میتوانند مدّعی شایستگی لازم برای صدور فتوا باشند. با وجود آنکه به تازگی طرح الازهر مصر پیرامون معرّفی پنجاه عالم دین به عنوان افراد دارای صلاحیت لازم برای صدور فتوا و اظهارنظر در امور دینی اجرایی شده است اما میتوان گفت که این اقدام نوش دارو پس از مرگ سهراب است.
اینکه آیا طرحهای انفعالی الازهر برای مقابله با موج اندیشههای متضاد ثمربخش خواهد بود یا خیر؟ اینکه آیا تلاش نیروهای نظامی مصر برای برقراری امنیت با موفقیت همراه خواهد شد؟ آیا شاهد کاهش عملیات تروریستی در مصر و عدم تکرار چنین حوادثی خواهیم بود؟ آیا نهادهای دینی و نهادهای دولتی مصر تصمیم جدی برای برون رفت از این بحران پیدا خواهند کرد یا خیر مسالهای است که زمان بدان پاسخ خواهد گفت. باید نشست و دید که تا چه میزان حاکمیت دینی و سیاسی مصر در مقابله با اقدامات عملی و نظری تروریستی موفق خواهند شد./981/ب950/ر
محمد رایجی