در کتاب «آفتاب در مصاف، علل و ابعاد حادثه عاشورا» + دانلود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا با توجه به نزدیک شدن به ماه محرم و خصوصا ایام شهادت اباعبدالله (ع) و یاران باوفای ایشان مسئله مهمی که باید عزاداران حسینی بیشتر به آن توجه داشته باشند علل پدید آمدن واقعه عاشوراست؛ چون این مسئله با توجه به شعار «کل یوم عاشورا و کل عرض کرببلا» امروز نیز برطرف کننده مشکلات مسلمانان و جهان اسلام خواهد بود.
در این باره یکی از کتابهای واقعا خواندنی کتاب «آفتاب در مصاف، علل و ابعاد حادثه عاشورا»، برگرفته از بیانات حضرت آیت اله العظمی خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی است.
در سایت انتشارات انقلاب اسلامی در معرفی این کتاب چنین آمده است:
اين اثر در قالب کتاب مرجع، به گونهای سامان يافته كه بتواند مبناي پژوهش محقّقان اين حوزه قرار گيرد، تا با مراجعه به آن، بتوانند با توجّه به ديدگاههای رهبری در اين موضوع، تحقيقات خود را گسترش دهند. با بررسيهای صورت گرفته، به نظر رسيد بهترين روش برای تدوين اين مجموعه، «تدوين تمام مطالب بر اساس سيرِ زماني بيانات» است. فهرست تفصيلی اين اثر مشتمل بر شش بخش کلّي با عناوين «کليّات، امامحسين، عاشورا، ياران عاشورا، دشمنان عاشورا، زيارات و ادعيه» است.
نشانی هايی كه در پاورقی آمده، مستندات قرآنی، روايی و تاريخی است. به بخشی از مستندات تاريخی كه جنبهی تحليلی دارد، پرداخته نشده است. شيوهی انتخاب منابع در پاورقيها نيز بدين صورت بوده كه در موضوعات تاريخی، يك منبع شيعی، يك منبع سنی و نيز «بحارالانوار» به عنوان كتاب مرجعِ در دسترس، به ترتيب تقدم قرنی و زمانی اين منابع ذكر گرديده و در موضوعات روايی، به كتابهای معتبر روايی استناد داده شده است.
در ابتدای کتاب، فهرست عناوين به همراه فهرست اجمالی که ارجاع به فهرست تفصيلی است، به منظور توجه دادن مخاطب به ساختار موضوعی اثر درج گرديده و فهرست تفصيلی و ساير فهرستها، در انتهاي کتاب آورده شدهاند. اين مجموعه، تمام مطالب مرتبط را از سال 1357 تا سال 1390 هجری شمسی در خود جای داده است.
در ادامه نیز با عنوان صفحاتی از کتاب موضوعات زیر نقل شده است:
معرفت و احساس عاشورایی
عاشورا، يك «معرفت» و «احساس» است. ملّت ما، «احساس عاشورا» را دارد. میبينيد در جلسات سينهزنى، وقتى بزرگها سينه میزنند، بچّهی هفت، هشت ساله هم بلند میشود، پيراهنش را مثلاً به كمرش میبندد، سينه میزند. اين احساس عاشورا چيز خيلى خوبى است و هيچ فلسفه و فلسفهبافىیى هم جايش را نمیگيرد. همهی كار بزرگان و مصلحين اين بوده است كه با استفاده از زمينههاى ذهنى، عاطفى و فكرى مردم، آنها را به يك معرفت صحيح متّصل كنند. كار بزرگ روشنفكرِ انقلابى و مذهبى در آن دورهاى كه كار می کرده، همين بوده است كه «معرفت» را با «عاطفه» جفت كند؛ كه بعد نتيجهاش اين حركتِ عظيم میشود.
سه ويژگی برجستهی اباعبدالله
برجستگی وجود اباعبدالله دارای ابعادی است که هر کدام از اين ابعاد هم بحث و توضيح و تبيين فراوانی به دنبال دارد؛ ولي اگر دو، سه صفت برجسته را در ميان همهی اين برجسـتـگیها اسم بياوريم، يکي از آنها «اخلاص» است؛ يعنی رعايت کردن وظيفهی خدايی و دخالت ندادن منافع شخصی و گروهی و انگيزههای مادّی در کار. صفت برجستهی ديگر، «اعتماد به خداست». ظواهر حکم می کرد که اين شعله در صحرای کربلا خاموش خواهد شد. چطور اين را «فرزدقِ» شاعر می ديد، اما امام حسين نمی ديد؟! نصيحتکنندگانيیکه از کوفه مي آمدند می ديدند، اما حسينبنعلی که عينالله بود، نمی ديد و نمی فهميد؟! ظواهر همين بود؛ ولی اعتماد به خدا حکم می کرد که عليرغم اين ظواهر، يقين کند که حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد. اصل قضيّه هم اين است که نيّت و هدف انسان تحقّق پيدا کند. اگر هدف تحقّق پيدا کرد، براي انسان با اخلاص، شخصِ خود او که مهم نيست... خصوصيّت سوم، شناختن «موقع» است. امام حسين در فهم «موقع» اشتباه نکرد. در قبل از حادثهی کربلا، ده سال امامت و مسئوليّت با او بود. آن حضرت در مدينه مشغول کارهای ديگری بود و کار کربلايی نمی کرد، اما به مجرّد اينکه فرصت به او اجازه داد که آن کار مهم را انجام دهد، فرصت را شناخت و آن را چسبيد؛ موقع را شناخت و آن را از دست نداد. اين سه خصوصيّت، تعيينکننده است. در تمام ادوار نيز همين طور است؛ در انقلاب نيز همين گونه بود. امام ما هم که ميبينيد اينقدر خدای متعال او را به مقام رفيع رساند - «وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا» و عليرغم همهی عوامل در سرتاسر دنياي مادّيّت و استکبار که می خواستند او را محو کنند، به فراموشی دهند و کوچک کنند، او را حفظ و بزرگ کرد و ماندگار و جاودان نمود، علّت همين بود که اين سه خصوصيّت را داشت: اوّلاً، با اخلاص بود و براي خود چيزي نمی خواست؛ ثانياً، به خداي خود اعتماد داشت و می دانست که کار و هدف، تحقّق پيدا خواهد کرد، به بندگان خدا هم اعتماد داشت؛ ثالثاً، زمان و «موقع» را از دست نداد؛ در لحظهی لازم، اقدام لازم، صحبت لازم، اشارهی لازم و حرکت لازم را کرد.
اختصاص تعبير ثارالله به اميرالمؤمنين و امام حسين(ع)
در همهى آثار اسلامى، ما دو نفر را داريم كه از آنها به «ثارالله» تعبير شده است. در فارسى، ما يك معادل درست و كامل براى اصطلاح عربى «ثار «داريم. وقتى كسى از خانوادهاى از روى ظلم به قتل میرسد، خانوادهی مقتول صاحب اين خون است. اين را «ثار» می گويند و آن خانواده حق دارد خونخواهى كند. اينـكه میـگويند خون خدا، تعبير خيلى نارسا و ناقصى از «ثار» است و درست مراد را نمی فهماند. «ثار»، يعنى حق خونخواهى. اگر كسى «ثار» يك خانواده است، يعنى اين خانواده حق دارد دربارهى او خونخواهى كند. در تاريخ اسلام از دو نفر اسم آورده شده است كه صاحب خون اينها و كسى كه حقّ خونخواهى اينها را دارد، خداست. اين دو نفر يكى امام حسين است و يكى هم پدرش اميرالمؤمنين؛ «يَاثَارَاللهِ وَ ابْنَ ثَارِه». پدرش اميرالمؤمنين هم حق خونخواهیاش متعلّق به خداست.
علاقه مندان می توانند متن کتاب را از بخش ضمیمه دریافت کنند./925/ت 303/ش