۱۴ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۹
کد خبر: ۵۲۲۷۹۶

چند خبر کوتاه از سوره مهر

برگزاری مراسم رونمایی از کتاب «پوتین قرمزها» و عرضه نسخه الکترونیکی این کتاب، چهارمین چاپ رمان «مگیل» و چاپ شصتم کتاب «پایی که جا ماند» از عنوان‌های اخبارهای کوتاه از انتشارات سوره مهر هستند.
سوره مهر

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، گزارش از رونمایی از کتاب «پوتین قرمزها»، عرضه نسخه الکترونیک «پوتین‌قرمزها»، ارائه زندگی نامه رئیس علی دلواری در قاب داستان، چهارمین چاپ رمان «مگیل»، چاپ شصتم کتاب «پایی که جا ماند» و معرفی کتاب «غوغای غبار» از عنوانهای اخبارهای کوتاه انتشارات سوره مهر هستند.

برگزاری مراسم رونمایی از کتاب «پوتین‌قرمزها»

مراسم رونمایی از کتاب «پوتین‌قرمزها» با حضور محسن مؤمنی شریف، رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی، مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت ، مرتضی بشیری، راوی کتاب در کنار جمعی از همکارانش و دیگر اهالی فرهنگ در حوزه هنری برگزار شد.

نویسنده کتاب «پوتین قرمزها»: «پوتین قرمزها» و بسیاری از خاطرات دفاع مقدس مدیون آقای سرهنگی است

فاطمه بهبودی، نویسنده کتاب «پوتین قرمزها» گفت: «پوتین قرمزها» و بسیاری از خاطرات دفاع مقدس مدیون آقای سرهنگی است. در چند سال اخیر کتاب‌های صادق و بی رودربایستی منتشر شده و امیدوارم این اثر بتواند جای خود را در میان همه آنهایی که دغدغه جنگ دارند، باز کند.

محمد عزیز پرویز، از اسرای عراقی نیز در این مراسم به بیان خاطرات خود پرداخت و گفت: من اهل شهر خالقین عراق هستم. در سال 1982 اوایل جنگ به درجه ستوان سومی رسیدم و در خرمشهر اسیر شدم؛ در آن زمان افسر اداره مخابرات گردان 8 انتظامات استان دیوانیه بودم.

وی ادامه داد: سال 1982 میلادی در خرمشهر به‌دست رزمندگان ایرانی اسیر شدم. دقیق به خاطر دارم ظهر همان روز برای صرف نهار در کنار خانواده‌ام بودم، به همسرم گفتم کاغذ بزرگی بیاورد، می‌خواهم چیزی بنویسم؛ چراکه امشب یا اسیر می‌شوم یا مرا می‌کشند؛ چون هیچ راه دیگری باقی نمانده بود. همسرم شروع به گریه کرد، اما به او گفتم دعا کن اسیر شوم. گفت: دوست داری اسیر باشی؟ گفتم: شهر محاصره شده و راه دیگری باقی نمانده است. من می‌توانستم آن روز در خانه بمانم و برای نبرد برنگردم.

محمد عزیز پرویز خاطر نشان کرد: صبحانه نخورده بودیم و گرسنه بودیم. فلاکسی آوردند، آب و صبحانه به ما دادند. مرا سوار ماشین فرماندهی کردند، به نزدیکی اهواز رسیدیم. به همراه دوستم که مجروح بود، آنجا سرهنگ صیاد شیرازی را دیدیم. با ما احوالپرسی کرد و از ما پذیرایی کرد. از دوستم پرسید: چرا پایت این‌طور است؟ او پاسخ داد پایم درد می‌کند، دستور داد دو بالش بیاورد تا بتواند پایش را روی آن بگذارد. صیاد شیرازی به من گفت: به خرمشهر بروید و از بلندگوها اعلام کند تا نیروهایتان تسلیم شوند، اما به نزدیک شهر که رسیدیم دیدیم که عراقی‌ها در حال تسلیم شدن هستند.

وی در پایان سخنان خود اظهار داشت: ما مدیون خط امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب هستیم و تا خون در رگمان است بر خط امام خمینی(ره) هستیم.

مرتضی بشیری، راوی کتاب «پوتین‌ قرمزها» نیز در این مراسم گفت: ما کاری به این نداشتیم که عراقی‌ها با ما چه کردند، ما طبق آموزه‌های دینی‌مان با آنها رفتار کردیم. حشدالشعبی و سپاه بدر حاصل آن رفتار ما با اسرا و عراقی‌ها بود. ما متجاوز نیستیم، بلکه نیروهای عراقی ما را الگو قرار داده‌اند.

وی ادامه داد: سعی کردیم که علی‌رغم سختی‌ها همه را به یک چشم ببینیم. ما از امام حسین(ع) آموختیم و سعی کردیم تا تألم اسیر در هنگام اسارت بیشتر نشود. اسرا از دیار سیدالشهدا(ع) آمده بودند و ما باید آموز‌ه‌های ایشان را به کار می‌بردیم.

فاطمه بهبودی، نویسنده این کتاب نیز در این مراسم در سخنانی با تشکر از تلاش های مجید تقی پور، از فعالان فرهنگی که پیش از وی سعی در تدوین خاطرات آقای بشیری داشته است، گفت: آقای تقی پور امروز در سوریه به سر می برد و این روزها که حجم زیاد شهدای ایرانی در سوریه را می بینم، به این فکر می کنم که چرا بعد از اینکه ما در دوران دفاع مقدس به این اندازه شهید تقدیم انقلاب کردیم، باید امروز در سوریه نیز چنین کنیم و همیشه بعد از این سؤال پاسخ آقای بشیری آرامم می کند که به اسرای عراقی می گفت: وطن ما مرزهای جغرافیایی نیست، بلکه اسلام و حُب علی بن ابیطالب است، پس تا اسلام است ناچاریم تا در جنگ بر علیه آنها که نمی خواهندش حضور داشته باشیم.

وی ادامه داد: «پوتین قرمزها» و بسیاری از خاطرات دفاع مقدس مدیون آقای سرهنگی است. در چند سال اخیر کتاب‌های صادق و بی رودربایستی منتشر شده و امیدوارم این اثر بتواند جای خود را در میان همه آنهایی که دغدغه جنگ دارند، باز کند.

مرتضی سرهنگی: «پوتین قرمزها» از کارهای اولیه در زمینه خاطرات افراد نگهدارنده اسرای عراقی است

سرهنگی در این مراسم گفت: یکی از کارهای زمین مانده خاطرات افراد نگهدارنده اسرای عراقی در ایران است که «پوتین قرمزها» از کارهای اولیه در این زمینه است. در حال حاضر پرونده فرار اسرای عراقی در دست انجام است. خیلی کم این فرارها صورت گرفته و فرار موفق هم نداشته‌ایم.

وی ادامه داد: خوشحالم که حوزه هنری این بار زمین مانده را برمی‌دارد. هر وقت به کارهای زمین مانده نگاه می‌کنم، نمی‌توانم از خجالت سر برآورم. سرهنگی به اسرای عراقی در ایران و خاطرات آنها اشاره کرد و افزود: احمد علی محسن یکی از فرماندهان اسیر بود که می‌گفت، مهمات تیم ما از طرف عربستان تأمین می‌شد. ما در جنگ تحمیلی از 15 ملیت اسیرداری کردیم، اسمش اسرای عراقی بود ولی از ملیت‌های مختلف اسیر داشتیم.

مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری همچنین اظهار داشت: در آن زمان کمیسیونی به اسم کمیسیون اسرای عراقی داشتیم که حواسشان به اسرای عراقی بود. در این کمیسیون تصویب شده بود برای حفظ امنیت و راحتی اسرا هیچ سرباز و افسر و درجه‌دار ایرانی که یکی از عزیزانش را از دست داده یا از اهالی شهرهای جنگ‌زده است نباید در اردوگاه‌های نگهداری از اسرا باشد. همچنین مقرر شده بود تا هنگامی که خانواده‌های اسرا به دیدنشان می‌آمدند، یک اتاق خصوصی در اختیارشان قرار گیرد و همه امکانات برای آنها فراهم باشد. حتی یکبار نزدیک بود که یکی از افسران به دلیل سیلی زدن به اسیر عراقی، به دادگاه احضار شود.

مؤمنی شریف: نوع نگاه بشیری به اسرای عراقی متفاوت است

محسن مؤمنی شریف، رئیس حوزه هنری در ابتدای این مراسم اظهار داشت: بی‌شک منظومه دفاع مقدس حلقه‌هایی دارد که اگر از هریک از آنها غفلت شود، سیمای کاملی نخواهد داشت. برخورد انسانی مهمترین تفاوت جنگ تحمیلی با دیگر جنگ‌هاست، در این میان نقش اسرا بسیار حائز اهمیت است. نگاه به آنانی که اسیر شدند، نگاهی دیگر و برگرفته از یک جهان‌بینی است که فراتر از قوانین وضع‌شده در این زمینه بود. در حال حاضر افرادی در عراق هستند که مسئول‌اند و قبلاً در ایران اسیر بوده‌اند و به‌واسطه رفتار خوبی که در دوران اسارت با آنها شده بود، از محبان و دوستداران انقلاب هستند. این روحیه را مدیون امام و انقلاب می‌دانیم. باید در ادبیات طرح این موضوعات را قدر بدانیم.

رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی افزود: مدت‌هاست که در این رابطه وقفه‌ای رخ داده است تا کاری که توسط فاطمه بهبودی با عنوان «پوتین‌قرمزها» خلق شد. امیدوارم انتشار این کتاب شروع مجددی در این زمینه باشد. همچنین باید گفت، نوع نگاه بشیری به اسرای عراقی نگاه متفاوتی است. اسرایی که مقابل او هستند، آدم‌های باهوشی هستند که البته مقابل یک آدم باهوش نشسته‌اند. در اینجا فراست ایرانی به‌خوبی نمایان می‌شود و هنگام مطالعه اثر حس کارهای پلیسی به مخاطب دست می‌دهد.

عرضه نسخه الکترونیک «پوتین‌قرمزها» همزمان با رونمایی نسخه چاپی کتاب

همزمان با آیین رونمایی نسخه چاپی کتاب «پوتین‌قرمزها» خاطرات مرتضی بشیری، نوشته فاطمه بهبودی، نسخه الکترونیک آن نیز در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

کتاب «پوتین قرمزها» عنوان یکی از جدیدترین آثار حوزه ادبیات دفاع مقدس است که خاطرات مرتضی بشیری، بازجو و مدیرمسئول جنگ روانی قرارگاه خاتم‌الانبیا را به قلم فاطمه بهبودی روایت می‌کند.

از جذابیت‌های خاطرات بشیری، روایت جلسات بازجویی از نیروهای عراقی است که گاه در خلال این خاطرات، مطالب خواندنی از اتفاقات تاریخی نقل می‌شود که فجایع رخ داده در جنگ تحمیلی را بیشتر نمایان می‌کند. از جمله این موارد، بخشی است که به بازجویی از محمد رضا جعفر عباس الجشعمی، سرهنگ‌دوم نیروی مخصوص، فرمانده تیپ کماندویی سپاه هفتم و حضور او در ام‌الرصاص اختصاص دارد.

با هماهنگی‌های انجام شده، نسخه الکترونیک کتاب «پوتین قرمزها» علاوه بر وب سایت کتابخوان الکترونیک سوره مهر(دانلود نسخه آندروید)، در فروشگاه‌های کتابراه و طاقچه نیز همزمان عرضه می‌شود.

زندگی نامه رئیس علی دلواری در قاب داستان

«نبرد رئیس علی»، داستانی است که از ظهر گرم بندر اشغال شده بوشهر و رفت و آمد سربازان انگلیسی و هندی آغاز می‌شود؛ از آن روزی که زائرحسین برای آوردن اسلحه قرار است به مسقط و بعد دوبی برود؛ و اگرچه نمی‌ترسد، اما درونش از میل شکست دادن دشمن غوغاست؛ آغازی درخشان برای روایت داستانی سراسر جنگ و دلیری و پیروزی.

بخش عمده‌ای از کتاب به جنگ دلوار می‌پردازد، جنگی که درآن انگلیسی‌ها با ۵ هزار سرباز هندی و انگلیسی و ۴ کشتی جنگی به دلوار حمله کردند. بهمن پگاه راد، با نثر روان و دیالوگ‌های دلنشین خود، و با فضاسازی دقیق صحنه‌های جنگ میان رئیس علی و تفنگچیانش با نیروهای انگلیسی، بخشی از تاکتیک‌های جنگی او را نیز برای مخاطب بازگو می‌کند ضمن اینکه داستان پردازی‌اش از این جنگ، سرشار از لحظه‌های زیبا و خواندنی است.

نویسنده در یکی از محورهای فرعی داستان، به سرگذشت واسموس، مأمور آلمانی می‌پردازد که مورد اعتماد و حمایت ایل‌های جنوب است و نیروهای انگلیسی درصدد هستند که او را به خاطردشمنی‌اش علیه آن‌ها، دستگیر کنند. پگاه راد همچنین در فصول پایانی کتاب٬ اسامی افراد و محل‌هایی را که در کتاب قید شده، به طور خلاصه تشریح کرده است.

مگیل را با چهارمین چاپ بخوانید

انتشارات سوره مهر، چهارمین چاپ رمان «مَگیل»، نوشته «محسن مطلق» را با موضوع دفاع مقدس در قالب طنز منتشر کرده است.

مگیل شخصیت اصلی این کتاب، قاطری است که به همراه چند چهارپای دیگر تسلیحات و تدارکات لازم را به نیروهای مستقر در خط مقدم می‌رساند. این قاطر از کمین نیروهای دشمن جان سالم به ‌در می‌برد، اما مأموریت بعدی او رساندن یک رزمنده مجروح به عقب است.

این رزمنده در طول جنگ، بینایی و شنوایی خود را از دست داده و مجبور است به مگیل اعتماد کند و دنبال او راه بیفتد، ماجراهایی که طی داستان برای مگیل و این رزمنده پیش می‌آید، داستان را خواندنی و جذاب می‌کند.

در قسمتی از کتاب آمده است: خوشحال، روی زمین، می‌نشینم و منتظر آمدن کسی می‌شوم. باد سردی در حال وزیدن است. کم‌کم بدنم سرد می‌شود و حالا دیگر سرما را بیشتر احساس می‌کنم. کلاه بافتنی‌ام را تا بیخ گوشم پایین می‌کشم و خود را کنار مگیل مچاله می‌کنم. دیگر دیر یا زود باید یکی بیاید و بپرسد: «خرت به چند»؟! نمی‌دانم چقدر، اما، خیلی از آمدن ما به آنجا گذشته و هنوز از کسی خبری نیست...

انتشارات سوره مهر، چهارمین چاپ رمان «مگیل»، تولید دفتر طنز حوزه هنر را در شمارگان 2500نسخه منتشر کردده است.

گفتنی است رمان «مگیل» نامزد دریافت جایزه یازدهمین دوره کتاب سال جشنواره شهید غنی‌پور شده بود.

خاطره‌ای که ماندگار شدند

چاپ شصتم کتاب «پایی که جا ماند» که به یاداشت‌های روزانه سید ناصر حسینی‌پور از دوران اسارات اختصاص دارد توسط سوره مهر منتشر شد.

به گزارش پایگاه خبری سوره مهر، کتاب «پایی که جا ماند» شامل 198 خاطره از سید ناصر حسینی پور است. او در این کتاب به خاطراتِ اسارتِ چندین‌ساله‌اش در اردوگاه‌های عراقی می‌‌پردازد. نویسنده این کتاب در حالی به عنوان راهنمای گردان 18 شهدا، برای پشتیبانی از رزمندگان گردان قاسم ‌بن الحسن(ع) راهی جزیزة مجنون شده بود که در این عملیات از ناحیه پا زخمی شده و سپس به اسارت نیروهای بعثی درآمده بود.

وی در دوران اسارت، خاطرات روزانه‌اش را در تکه‌های کاغذ روزنامه و پاکت سیگار مدون کرده و هم‌زمان با آزادی٬ آنها را در عصای خود جاسازی کرده و با خود به ایران آورده بود.

مقام معظم رهبری در دست‌نوشته‌ای بر این کتاب اینگونه نوشته‌اند:

تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده‌ام که صحنه‌های اسارت مردان ما را در چنگال نامردمان بعثی عراق آنچنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد. این یک روایت استثنایی از حوادث تکان دهنده‌ای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردان ما را، و از سویی دیگر پستی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده می‌گذارد و او را مبهوت می‌کند. احساس خواننده از یک سو شگفتی و تحسین و احساس عزت است، و از سویی دیگر غم و خشم و نفرت. … درود و سلام به خانواده‌های مجاهد و مقاوم حسینی.

همچنین حجت الاسلام سیدمهدی خاموشی، رییس سازمان تبلیغات اسلامی در مراسم رونمایی از این کتاب با تأکید بر اینکه این کتاب به ما نشان می‌دهد که آنچه ما امروز داریم چگونه به دستمان رسیده است، عنوان کرده بود: در این کتاب راوی، پسر 16 ساله‌ای است که پایش قطع و اسیر عراقی ها می‌شود و او به نقل خاطراتش با دقت تاریخی می‌پردازد. او می‌خواهد به ما بفهماند که اگر امروز ما به اینجا رسیده‌ایم به خاطر رشادت‌ها و از خودگذشتگی‌های رزمندگان در جنگ است.

کتاب «پایی که جا ماند»، تولید دفترادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری است که انتشارات سوره مهر آن را در ۷۶۸صفحه، قطع رقعی توسط سوره مهر به چاپ شصتم رسیده است.

سفر حجی که تداعی روزهای جبهه و جنگ بود

«غوغای غبار» یادداشت‌های سفر حج گلعلی بابایی، نویسنده دفاع مقدس است. این اثر در سال 88منتشر شده بود.

روایت نویسنده از شکل‌گیری سفر و نگارش کتاب نیز در خور توجه است. بابایی درباره اینکه چرا اسم این کتاب را «غوغای غبار» گذاشته است، گفت: «در حین طواف و نیز حضور در مسجدالنبی احساس می‌کردم گم شده‌ای هستم در غبار. البته این شعر میرشکاک هم در اندیشه‌ام بود که گفته: در تکاپوی سراغ بی‌نشان معشوق خویش، جاده‌ها خواندیم و غوغای غبار آموختیم.»

وی با بیان اینکه در این کتاب از جبهه‌ها پلی زده‌ام به حج ، افزود: «سفرم در نقاط مختلف قرابتی با سالهای دفاع مقدس پیدا می‌کند و اصلاً خود سفر هم عنایتی از همان سالها بود.»

 گلعلی بابایی همچنین سفر حج خود را عنایتی از کانال کتاب «همپای صاعقه» دانست و تصریح کرد: سیزدهم تیرماه 1387 در تالار بزرگ کشور یادواره باشکوهی برای احمد متوسلیان گرفته بودیم که در آن عمده بزرگان کشوری و لشکری حضور داشتند تا از مقام آن شهید بزرگوار تجلیل کنند؛ زمانی‌که برنامه تمام شد مشغول جمع و جور کردن وسایل در تالار بودیم که آقای قاسم صادقی صدایم کرد و دفترچه یادداشت خودش را درآورد و ورق زد تا رسید به صفحه‌ای که در آن با خودکار آبی چند خط نوشته شده بود. خطاب به بنده گفت: می‌دانید این چیست؟ گفتم از کجا بدانم؟ گفت همین یک تکه کاغذ، به منزله امریه تشویقی برای اعزام شما به حج تمتع است؛ بهت زده شدم و پرسیدم: چه کسی این را نوشته که پاسخ داد: سردار جعفری فرمانده کل سپاه./998/پ ۲۰۴/ش

 

ارسال نظرات