عوامل موفقیت سوریه در جنگ و سناریوهای جایگزین صهیونیستها
به گزارش خبرگزاری رسا، رسانههای عربزبان منطقه اخیراً به بررسی ابعاد شکست رژیم صهیونیستی در سوریه و جاروجنجال این رژیم برای دوری از تبعات منفی این شکست اسشاره کرده و سفر سرکردگان رژیم صهیونیستی به واشنگتن و مسکو را برای بی فایده خواندند. گزارش های رسانه ای رژیم صهیونیستی نیز از زبان تحلیلگران مختلف به این شکست اشاره کرده و آن را تشییع جنازه سیاست های آمریکا در سوریه خواندند که باعث مصیبت دیدن رژیم صهیونیستی شده است. آنچه در این گزارش به آن پرداخته می شود، مطالبی از روزنامه الاخبار لبنان و پایگاه خبری المیادین بعلاوه نمونه هایی از رسانه های صهیونیستی در تشریح ابعاد شکست رژیم صهیونیستی در سوریه و بررسی سناریوهای جایگزین آن است.
روزنامه لبنانی الاخبار در مقاله خود نوشت: رژیم صهیونیستی در جنگ سوریه شکست خورده است و باید در اردوگاه بازندهها قرار گیرد. این رژیم به عنوان یک طرف شکست خورده باید تبعات و پیامدهای این شکست را بپذیرد و با واقعیت شرایط کنونی سازگاری داشته باشد. فریاد و تهدید نیز در دوره ای که گزینههای عملیاتی کمی برای این رژیم وجود دارد، فایدهای نخواهد داشت.
مشخص است که جنگ سوریه در مراحل پایانی خود قرار دارد و باز هم مشخص است که مبارزه کنندگان در این جنگ در دو اردوگاه قرار گرفتهاند. اردوگاه برندگان و بازندگان. طرفهای شکستخورده باید با نتیجه جنگ اصلی جنگ یعنی شکست در براندازی دولت بشار اسد رییسجمهور سوریه کنار بیایند. این نتیجه دربردارنده و خلاصه همه اهداف جنگ است.
بازندگان باید بدانند که باخت در جنگ پیامدهایی دارد و آنها باید با این پیامدها بسازند، به ویژه که تمامی گزینههای عملیاتی آنها برای جلوگیری از این شکست به در بسته خورده است. اینها گزینههایی بود که آنها با قدرت و اصرار طی سالهای گذشته در سوریه به اجرا گذاشتند، اما نتوانستند نتایجی را برای خود محقق کنند. آنها نمیتوانند عقربههای ساعت را به عقب بازگردانند. شرایط و امکانات موجود برای دشمنان سوریه از جمله رژیم صهیونیستی که به داد و فریاد مشغول شده، بسیار محدود است و آنها امکان تغییر نتیجه را ندارند.
در ابعاد نظری برخی طرفهای شکستخورده میتوانند تا حدی از تبعات و پیامدها و نتایج منفی شکست خود بکاهند، اما نمیتوانند تغییرات اساسی در نتیجه نهایی یعنی پیروزی دولت سوریه و متحدانش ایجاد کنند. رژیم صهیونیستی از جمله شکستخوردهها در این جنگ است، اما نمیخواهد نتیجه را بپذیرد. این رژیم به دنبال تغییر نتیجه و جابهجا کردن واقعیتهایی است که در حال حاضر در آستانه تعمیق است. این رژیم از برندگان میخواهد نتیجه خود را به بازندگان واگذار کنند و شکست آنها را بپذیرند. مبالغه نیست اگر بگوییم شکست رژیم صهیونیستی در این جنگ بعد از گروه تروریستی داعش که موجودیت نظامی خود در سوریه را از دست داد، از نظر حجم رتبه دوم را به خود اختصاص داده است. شکست رژیم صهیونیستی امروز و در سایه ادامه پیروزیهای دولت سوریه و متحدانش و پیامدهایی که این پیروزیها میتواند داشته باشد، بیش از پیش تقویت میشود.
داد و فریادهای رژیم صهیونیستی نمیتواند جای برنده و بازنده را عوض کند
کاملاً مشخص است که دادوفریادهای رژیم صهیونیستی به بهترین نحو میتواند میزان شکست این رژیم در برابر جبهه پیروز یعنی سوریه، ایران و حزبالله لبنان را نشان دهد. این کشورها دشمنان اصلی رژیم صهیونیستی هستند، آنهم در شرایطی که رژیمهای عربی به ظاهر معتدل در کنار این رژیم قرار گرفتند. دادوفریاد تل آویو تعبیر واضحی از سطح شکست این رژیم و تقویت تهدیدهای فراروی آن است که با تهدیدات سوریه و متحدانش در مرحله قبل از جنگ قابل مقایسه نیست.
رژیم صهیونیستی طی هفتههای اخیر در تلاشی ناکام برای تغییر نتایج جنگ تهدیداتی را مطرح کرده است، اما از آنجا که نمیتواند این تهدیدات را عملی کند، با شکست مضاعفی مواجه میشود. رژیم صهیونیستی در حالی تهدید میکند که از انجام تهدیدات خود ناتوان است، اینها علاوه بر هزینهها و شکستهای مستقیمی است که در صورت ریسک در عرصه سوریه با آن مواجه میشود. رژیم صهیونیستی میداند که دخالت مستقیم نظامی آن به معنی ایستادن در برابر توافق آمریکا و روسیه در مورد سوریه است. توافقی که پس از آن ایجاد شد که واشنگتن یقین پیدا کرد که هیچ گزینه عملیاتی که بتواند نتایج جنگ را تغییر دهد، در دست ندارد و باید تصمیم به عقبنشینی و تسلیم شدن در برابر واقعیتها بگیرد و در برابر روسیه و دولت سوریه و متحدانش عقبنشینی کند.
طی دو هفته گذشته سرکردگان رژیم صهیونیستی به واشنگتن و مسکو سفر کردند تا از آنها برای تضمین راه حل نهایی موضوع سوریه گدایی کنند. مطالبات آنها شامل مواردی است که برخلاف نتیجه کنونی جنگ است. دور نگهداشتن ایران و حزبالله و کاستن از تمامیت دولت سوریه در اراضی این کشور و بخشهای جنوبی و جلوگیری از ترمیم توانمندیهای نظامی و مداخله مستقیم برای جلوگیری از ارتباط منطقهای این کشور با عراق. اما در این سفرها رژیم صهیونیستی پی برد که راه حل در دست اجراست و نتیجه جنگ نهایی شده است. لذا همان طور که رسانههای عبری زبان اعلام کردند، نتیجه این سفر گرفتن عکس یادگاری هیأت جاسوسی رژیم صهیونیستی در کنار همتایان آمریکایی بود. نتایج سفر به مسکو نیز همین عکس یادگاری بود، علاوه بر این که نتانیاهو در این سفر تریبونی روسی پیدا کرد تا بتواند هر آنچه که می خواهد، بر زبان آورد.
رژیم صهیونیستی باید پیش از این به این نکته پی میبرد که توافق آمریکا و روسیه که به موجب آن پیروزی دولت سوریه و متحدانش در عرصه میدانی مورد اذعان قرار گرفته، بدون مبارزه و مانعتراشی و اصرار آمریکا برای تغییر نتیجه به دست نیامده است، اما این تلاش ها همگی بیفایده بوده است. واشنگتن بعد از اینکه متوجه شد تغییر معادلات میدانی غیرممکن است، تصمیم خود را گرفته است، مگر اینکه بخواهد نظامیان خود را وارد درگیریها کرده و آنها را در جنگ مستقیمی که خواهان آن نیست و قادر به تحمل تبعات آن نمی باشد، وارد کند.
مطالبات رژیم صهیونیستی در اخراج ایران و حزبالله و کاستن از تمامیت دولت سوریه، قبل از اینکه مطالبهای صهیونیستی باشد، خواسته ای آمریکایی بود، اما ابن کشور در تحقق آن ناکام ماند. به همین علت بود که اصرار و داد و فریاد رژیم صهیونیستی نیز نتوانست مواضع آمریکا را تغییر دهد.
در مورد مسکو نیز همین موضوع صدق میکند. طرف روسی میداند که پیروزی در جنگ و تقویت این پیروزی و امکان بقا آن به صورت اساسی به دولت سوریه و شخص بشار اسد رییسجمهور این کشور و متحدانش یعنی ایران و حزبالله مرتبط است. رژیم صهیونیستی باید این واقعیت را میپذیرفت و ارزیابیهای خود را در رابطه با مواضع روسیه مبتنی بر آن قرار میدهد. کنار زدن یا منزوی کردن هر یک از طرفهای سهگانه یعنی دولت سوریه و ایران و حزبالله میتواند عقربههای ساعت را به عقب بازگرداند و این چیزی است که مسکو آن را نمیخواهد و قدرت تحمل تبعات آن را ندارد. بر این اساس توافق روسیه و سوریه و ایران، توافقی استراتژیک است و نتایج آن نیز مانند خواستگاه هایش، استراتژیک است و فقدان و خارج کردن هر یک از طرف ها، آسیب زدن استراتژیک به طرفهای سه گانه است.
اذعان رسانههای رژیم صهیونیستی به شکست در سوریه
ناامیدی رژیم صهیونیستی در واشنگتن یا در مسکو قابل پیشبینی بود و غافلگیری در این زمینه به وجود نیامد. این نتیجه را میتوان در اظهارات و اطلاعات درز پیدا کرده و گزارشهای رسانههای عبری زبان طی روزهای گذشته مشاهده کرد. این گزارشها نشان دهنده وضعیت رژیم صهیونیستی و نگرانیها و اذعان آن به شکستن سوریه و محدودیت قدرت این رژیم در تغییر نتایج جنگ است.
یوسی میلمان تحلیلگر مسائل امنیتی روزنامه صهیونیستی معاریو به نقل از یک منبع صهیوینستی مطلع نسبت به سفر هیأت اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به واشنگتن که برای تشویق کردن دولت آمریکا در تغییر مواضع نسبت به سوریه انجام شده، مینویسد که دیدار هیأت صهیونیستی در واشنگتن با مسؤولان شورای امنیت داخلی و پنتاگون و سرویسهای جاسوسی آمریکا، مانند مشارکت در یک تشییع جنازه یا تسلیت گفتن در چارچوب نقش های معکوس دو طرف است. به این معنی که آمریکاییها تسلیت میگفتند و مصیبت دیدهها هیأت صهیونیستی بودند. تشییع جنازه نیز برای تدفین سیاستهای آمریکا در سوریه برگزار شده بود.
این روزنامه همچنین به سفر نتانیاهو به مسکو و دیدار وی با ولادیمیر پوتین رییسجمهور روسیه اشاره کرده و مینویسد که این سفر در نتیجه اهمیتی انجام شد که رژیم صهیونیستی به اوضاع کنونی سوریه میدهد و از شرایط به وجود آمده در آن وحشت دارد. این روزنامه میافزاید رژیم صهیونیستی با وجود تمام این موارد میداند که قدرت تأثیرگذاریش بسیار ناچیز و اندک است.
شبکه ده تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز در واکنش به شکست دیدار نتانیاهو از مسکو به شکل واضح و آشکار به شکست رژیم صهیونیستی و پیامدهای آن اشاره کرده و میگوید: «اسرائیل در جنگ سوریه شکست خورده است و یکی از مهمترین بازندههای این جنگ است. اسرائیل در درک تحولات این کشور تاخیر داشت.» گزارش مذکور مهمترین علت شکست رژیم صهیونیستی را ترس این رژیم از هزینههای بالای مداخله نظامی در سوریه دانست.
روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت نیز به تلاشهای بیهوده نتانیاهو برای تغییر نتیجه جنگ سوریه اشاره و تأکید کرد که وی یک هیأت امنیتی عالیرتبه را به واشنگتن فرستاد، اما این هیأت تنها با یک عکس زیبا از این دیدار به تلآویو بازگشتند. این همه آن چیزی بود که آنها به دست آورده بودند. وی همچنین خودش به مسکو رفت و با پوتین در سوچی دیدار کرد. اما تنها چیز به دست آمده از این دیدار نیز یک عکس یادگاری و تریبونی برای اعلام مواضع خود بود، نه بیشتر.
همچنین ایهود یعری تحلیلگر مسائل عربی شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی میگوید که نتایج جنگ سوریه همچنان نامشخص است، اما چیزی که کاملاً مشخص شده، این است که رژیم صهیونیستی در این جنگ شکست خورده است. علت این شکست نیز تأخیر در فهم تحولات این کشور و درک پیامدهای مداخله ایران در سوریه از سال 2012 تاکنون است.
یعری می افزاید که قاسم سلیمانی زیاد سخنرانی نمیکند، اما در سخنانی که هفته گذشته انجام داد، گفت که در ایران بسیاری با مداخله ایران در جنگ سوریه مخالفت میکردند و آن را یک ماجراجویی میدانستند. اما الان برای همه روشن شده است که این یک پیروزی بود.
یعری میافزاید: ما در حالی شکست خوردیم که همچنان از مشکلات و گره های جنگ اول لبنان رنج میبریم. رژیم صهیونیستی نمیتواند عناصر مسلح را در تمامی بخش های جنوبی [سوریه] و حتی بخش های جنوبی دمشق مستقر کند. ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم، چرا که دچار بازدارندگی در سطح مؤسسات امنیتی و طبعاً مؤسسات سیاسی شدهایم.
این تحلیلگر صهیونیستی در پایان میافزاید که عناصر مسلح سوریه دیگر عنصر تأثیرگذار نیستند و پایان موجودیت آنها تنها به زمان نیاز دارد. ایرانیها در سوریه توزیع پیدا کرده اند و پلی زمینی از ایران تا جولان و لبنان ایجاد کرده اند.
استراتژی رژیم صهیونیستی در سوریه پس از شکست
پایگاه خبری المیادین نیز در مقاله ای به قلم علی شهاب تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه به بررسی استراتژی آینده رژیم صهیونیستی در مرحله پس از شکست در سوریه اشاره کرده و مینویسد: یوسی میلمان تحلیلگر صهیونیست به بهترین صورت دیدار هیأت امنیتی رژیم صهیونیستی به سرکردگی رییس موساد از واشنگتن برای بررسی نفوذ ایران و حزبالله در سوریه را توصیف و تأکید کرد که این موضوع مانند مشارکت در تشییع جنازه و تدوین سیاستهای آمریکا در سوریه بود و صهیونیست ها مصیبت دیده بودند و آمریکایی ها نیز تسلیت می گفتند.
علی شهاب در این مقاله میافزاید: به نظر میرسد رژیم صهیونیستی در مرحله کنونی بیشترین شکست را در نتیجه تحولات سوریه احساس میکند. فضایی که رسانههای عبریزبان ترسیم می کنند، نشان دهنده نگرانی و تزلزل بیسابقه در سرزمینهای اشغالی از زمان آغاز جنگ سوریه است.
این موضوع تنها منحصر به تسلیم شدن برای باقی ماندن بشار اسد رییسجمهور سوریه در قدرت یا موفقیت روسیه در ایجاد مناطق کاهش تنش نیست. بلکه چیزی که رژیم صهیونیستی را نگران میکند، این است که منافع این رژیم در تضعیف محور متخاصم با خود از طریق درگیریهای سوریه موفقیتآمیز نبوده و برعکس فرصت بهتری را به دشمنان این رژیم داد تا بعد از هفت سال مقاومت و پایداری، واقعیت جدید و پیچیدهتری را بر خلاف محاسبات رژیم صهیونیستی ترسیم کنند.
توطئهچینی ضد سوریه باعث جلب متحدان این کشور شد و متحدان دمشق سرنوشت خود را به سرنوشت سوریه گره زدند و فرصتی که رژیم صهیونیستی برای خود ایجاد کرده بود، به تهدیدی برای آن تبدیل شد. تلآویو نمیتواند نگرانی خود را از نفوذ ایران در سوریه و افزایش قدرت حزبالله در نتیجه بحران سوریه مخفی کند.
همین ثبات قدم میدانی بود که اصلیترین دلیل برای تغییر مواضع غرب و عقبنشینی از شرط کنار گذاشتن بشار اسد در روند سازش در سوریه بود. به این ترتیب همه برای جمعآوری برگه های خود و ساماندهی اولویت های خود در سایه باقی ماندن بشار اسد در ریاست جمهوری سوریه آماده میشوند. کار به جایی رسیده که حتی اردن نیز نگرانی از صحبت در برقراری مجدد ارتباط با سوریه در نتیجه شرایط جنوب این کشور به خود راه نمیدهد.
دو عامل اساسی موفقیت سوریه در جنگ
دو نقطه عطف اساسی طی سالهای اخیر ورق را به نفع نیروهای مقاومت برگرداند: اول جنگ حلب و دوم جنگ در مناطق مرزی عراق و سوریه و جبهه جنوب این کشور.
تجربه جنگ جولای 2006 مجادله بر سر ورود رژیم صهیونیستی به عملیات نظامی گسترده بدون پوشش آمریکایی را کنار گذاشته است. در واقع تل آویو در تاریخ معاصر خود این قاعده را نقض نکرده است. رژیم صهیونیستی همچنین موجودیت روسیه در منطقه را ملاحظه می کند، البته این بدان معنی نیست که ضرورتا ورود رژیم صهیونیستی به جنگ در نتیجه موافقت روسیه باشد. قطعاً محاسبات روسها در مقایسه وزنه طرف ها به عنوان مثال بین ایران و حزب الله و حماس متفاوت خواهد بود. اما مقصود از این سخن این است که روسیه متعهد به راهحل دیپلماتیک به صورت موازی با عملیات نظامی در سوریه است و منافع خود را در آغاز جبهه دیگری در این منطقه نمیبیند.
دلیلی وجود ندارد بیش از این وارد بررسی سناریوهای تقابل احتمالی رژیم صهیونیستی در آینده با ایران یا حزبالله شویم، این در حالی است که رژیم صهیونیستی دیگر خودش در ارزیابی شرایط این درگیریها و در نظر گرفتن بدترین سناریوها خبره شده است. اما آیا این موضوع به معنی کنار گذاشتن کامل گزینه جنگی است؟ شاید برای اولین بار باشد که این سؤال مهم در روند درگیریها وجود ندارد. در درگیریهای سال 2006 هنگامی که رژیم صهیونیستی در تحقق اهداف اعلام شده خود از این جنگ شکست خورد، حزبالله اعلام کرد که پیروز این جنگ شده است. به همین صورت در سوریه نیز با شکست رژیم صهیونیستی در خارج کردن این کشور از موقعیت سیاسی سابق همراه بود. به این ترتیب میتوان از پیروزی صحبت کرد که البته نیازمند و فعالیت اقتصادی و اصلاحات سیاسی است تا روند آن کامل شود.
سناریوهای تل آویو برای مرحله بعد از شکست سوریه
اما آیا رژیم صهیونیستی میتواند چنین نتیجهای را تحمل کند؟ طی سالهای اخیر تلآویو مناسبات خود با جنوب شرق آسیا افزایش داده و امیدهای اقتصادی گستردهای را معطوف به چین و هند کرده است. رژیم صهیونیستی از چند سال پیش پیش بینی کاهش نقش منطقهای و جهانی آمریکا و ایجاد جهان چند قطبی را کرده بود، مناسبات خوب رژیم صهیونیستی با روسیه نیز در همین راستا می گنجید.
مشکلی که رژیم صهیونیستی در حال حاضر از آن رنج میبرد، کاهش نفوذ منطقهای آمریکا هستند. برای پاسخ به سؤال در رابطه با میزان توانمندی تل آویو برای سازگاری با این شرایط باید به بررسی مسائلی پرداخت که تحلیلگران و دیپلماتهای آمریکایی و صهیونیستی پس از جنگ جولای 2006 مطرح کرده اند: آیا اسرائیل همچنان جزو منافع استراتژیک آمریکا است؟
در کوتاه مدت پاسخ این سؤال مثبت است، اما تحولات بزرگ از جمله تبدیل نظام تک قطبی به نظام چندقطبی به مرور زمان باعث ایجاد تغییر در ائتلافهای منطقهای و بینالمللی میشود. موج اولیه بهار عربی پتانسیلی بی ثبات نسبت به اشغالگران بود. طی ماههای اولیه این بحران، رژیم صهیونیستی به دنبال ترسیم منافع خود و سوار شدن بر موج تغییرات و قرار دادن این تحولات در مسیر منافع خود بود. اما اگر بگوییم که سازش در سوریه سرنوشت بهار عربی را روشن کرده و رویکرد آن را مشخص کرد، باید گفت که چالشهای سازش بینالمللی که امروز در آن به سر میبریم، به گونهای است که رژیم صهیونیستی یکی از دو گزینه زیر را مد نظر خود قرار داده است: تثبیت پایههای ائتلاف خلیجی خود که جبران کننده کاهش نفوذ آمریکا در منطقه باشد، یا تغییر عرصه درگیریها به منطقه ای دیگر در طرف مقابل، بدون اینکه نیاز به ورود مستقیم به جنگ فراگیر داشته باشد./۸۴۷/ب۱۰۱/ف
منبع: تسنیم