سناریوی آمریکایی تفکیک تروریستها در سوریه
به گزارش خبرگزاری رسا، در اثنای جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان در 12 ژوئیه 2006، خانم رایس وزیر خارجه وقت آمریکا اعلام کرد که ما منتظر تولد خاورمیانه جدید هستیم.
از نظر خانم رایس در خاورمیانه جدید باید محور مقاومت نابود یا بطور چشمگیر تضعیف میشد، حزبالله در جنگ 33 روزه و نیروهای مقاومت در غزه کاملا ازبین میرفتند و رژیم اسد سرنگون میشد وسپس تسویه حساب کامل با جمهوری اسلامی صورت میپذیرفت ونهایتا، بسیاری از کشورها اسلامی از جمله ایران به چند بخش تقسیم میشدند.
مؤید این تحلیل، مطالب خانم کلینتون وزیر خارجه اسبق آمریکا است که سالها بعد پرده از این نقشه شوم برمی دارد و در کتابش به نام «گزینههای دشوار» اذعان میکند: داعش در واقع ساخته دست آمریکا با هدف تقسیم خاورمیانه است؛ وی ادامه میدهد: من به 112 کشور جهان سفر کرده بودم و با برخی از دوستان توافق کردیم تا به محض اعلام تاسیس داعش این گروه را به رسمیت بشناسند.
داعش، فرزندی نامشروع و سرراهی
خانم کلینتون در کتاب خاطراتش بیان میکند، سازمان اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی در شکلگیری گروههای افراطی از جمله طالبان موثر بودهاند.
ولی پیروزیهای جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی ازجمله پیروزی حزبالله در2006 معروف به جنگ 33 روزه و متعاقبا پیروزی غزه در 2008 معروف به جنگ 22روزه و پیروزی بعدی غزه در 2012 معروف به جنگ 8 روزه معادله را به نفع مقاومت برهم زد و آینده رژیم صهیونیستی را در پردهای از ابهام قرار داد.
پرده بعدی، شروع تحولات سیاسی در کشورهای عربی از سال 2010 به بعد موسوم به بهار اسلامی (عربی) و متعاقبا موج نا آرامیها در سوریه بود که با تظاهرات و درگیریها در آن کشور از 26 ژانویه 2011 شروع شد و ناتوانی دولت سوریه در کنترل اعتراضات موجب شد تا فرصت طلایی در اختیار آمریکا قرارگیرد.
آمریکا که از شکست آتی رژیم صهیونیستی بیم داشت و تحولات کشورهای عربی و شرایط متشنج سوریه را دقیقا رصد میکرد، فرصت را مغتنم شمرده و دکترین تولد خاورمیانه جدید، بدون نیروهای مقاومت را باز تولید نمود و این بار بجای غزه و لبنان از سوریه شروع کرد.
آمریکا در گام اول، توانست موج موسوم به بهار اسلامی(عربی) در کشورهایی با رژیمهای همسو مثل مصر، تونس و بحرین را کاملا مهار کرده و سپس ناآرامیهای سوریه را ظرف چهار ماه و نیم مدیریت کرده و تبدیل به یک جنگ مسلحانه تمام عیار علیه دولت قانونی سوریه کند. مرور حوادث سوریه از شروع درگیریها خود بهترین گواه این مدعاست.
ارتش آزاد سوریه درست چهار ماه و نیم پس از آغاز موج اعتراضات مردمی سوریه متشکل از نیروهای نظامی فراری سوریه و جنگاوران سوری و عرب سایر کشورها، اعلام موجودیت میکند.
آمریکا به کمک هم پیمانانش ظرف چند ماه از 27 کشور تروریستها را پس از آموزش در اردن و ترکیه با پیشتیبانی لجستیکی، مالی و اطلاعاتی، روانه کارزار سوریه میکند و برهمین اساس گروههای ریز و درشت تروریستی ظرف چند ماه یکی پس از دیگری اعلام موجودیت میکنند.
از جمله این گروهها، جبهه النصره شاخهای از القاعده است و در ژانویه 2012، جبه اسلامی گروه تندرو سلفی در سپتامبر2012 با 60 هزار تروریست و داعش ظرف یک ماه پس از شروع جنگ داخلی در سوریه در سال 2011 اعلام موجودیت میکنند.
کمکهای استراتژیک غربیها به تروریستهای سوری
بسیح این طیف گسترده از تروریستها و تشکیل این تعداد گروههای تروریستی ظرف یک مدت چند ماهه تا یکساله واقعاً حیرت آور است و این نشانگر یک برنامه ریزی وسیع با تدارکات، آموزش، تامین سلاح، بودجه عظیم و اطلاعات در کنار یک مدیریت کلان است و البته این مهم بدون مداخله قدرتهای بزرگ آمریکا، انگلیس و فرانسه با همکاری کشورهای همسایه عربی و منطقه ای، امکان پذیر نبود.
اشاره به مستندات اندکی از کمکهای آمریکا وهم پیمانانش به تروریستهای سوری خالی از لطف نیست:
1- بنیاد دیده بان قضایی چندی پیش اعلام کرد، مستنداتی متعلق به وزارت دفاع وخارجه ایالات متحده را در دست دارد که نشان میدهد آمریکا از تحرکات تروریستها در سوریه از سال 2012 آگاهی کامل داشته است. این اسناد نشان میدهد اوباما از اکتبر 2011 تا سپتامبر 2012 از ارسال سلاح از شهر بنغازی لیبی به معارضان سوری اطلاع داشته است.
2- مایکل فلین، رییس سابق آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا در مصاحبه با شبکه الجزایر گفت: سیاستهایی که به ظهور داعش انجامید از روی بی اطلاعی نبود بلکه آمریکا و هم پیمانانش برای فشار به سوریه از تروریستها حمایت کردند. در سال2012، گزارشی خواندم که غرب از گروه تروریستی داعش در سوریه حمایت میکرد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه تروریستهای داعش در سال 2012 برای براندازی دولت دمشق در اردن تعلیم دیدهاند و بعد به عراق و سوریه حمله کردند گفت: درسال 2012 آمریکا و هم پیمانانش از تشکیل قلمرو سلفی در شرق سوریه حمایت میکردند.
3- تولسی گابارد، نماینده مجلس آمریکا در فوریه 2017 پس از بازدید از سوریه گفت: ما باید حمایت مستقیم و غیرمستقیم از قبیل تامین سلاح، آموزش، حمایت تدارکاتی و غیره از تروریستها را متوقف کنیم.
4- ادوارد اسنودن پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا میگوید: سازمانهای آمریکا، انگلیس و اسرائیل در شگلگیری داعش نقش داشتند.
5- بر اساس اطلاعات پایگاه خبری «دی انتر سیبت» ابوبکر بغدادی یک دوره یکساله تحت آموزش نظامی عناصر وابسته به موساد بوده است.
6- تیم اندرسون نویسنده کتاب «جنگ کثیف ضد سوریه» در کتابش به گوشههای از حمایتهای آمریکا، فرانسه، انگلیس، رژیم صهیونیستی، ترکیه، قطر و عربستان اشاره میکند و مینویسد:
- عربستان با اشاره آمریکا برای تخریب روابط حسنه ایران و عراق به ایجاد القاعده در عراق و در 2012 به تشکیل جبهه النصره در سوریه اقدام کرد. ریاض در سال 2011 دست به حمایت مالی وتسلیحاتی از تروریستهای افراطی در سوریه زد و سپس این حمایت به سایر گروههای تروریستی سوری نیز تعمیم یافت.
- ترکیه گذرگاه امنی را برای عبور تروریستها از مرزهای کشورش به شمال سوریه با همکاری عربستان ایجاد کرد و به حمایت ویژه از جبهه النصره و ارتش آزاد پرداخت و نفت ارزان مسروقه از سوی داعش را از پالایشگاههای موصل خریداری کرده و به تروریستها کمکهای پزشکی و درمانی ارائه کرد.
- قطر از سال 2011 تا 2013 میلیونها دلار را با واسطه به گروه الفاروق داد و از 2013 به بعد به حمایت از تروریستهای دیگر با محوریت ترکیه-عربستان روی آورد.
- رژیم صهیونیستی از همه گروههای تروریستی در سوریه از جبهه النصره تا داعش و ارتش آزاد حمایت میکند. این حمایتها شامل اسلحه، خدمات پزشکی و درمانی و غیره میباشد و از آنها در مرز جولان اشغالی برای امنیت خود و جلوگیری از نفوذ رزمندگان ایران وحزبالله استفاده میکند.
- انگلیس و فرانسه هم در آموزش تروریستها، تامین اسلحه نقش تعیینکننده دارند.
آمریکاییها پیشگام در حمایت از داعش
آمریکا در شکلگیری گروههای تروریستی مثل داعش، جبهه النصره و سایر گروههای معارض سوری نقش اساسی داشته و از پایگاههای هوایی خود در ترکیه، اردن، قطر، عراق و عربستان برای تخلیه محمولههای هوایی سلاح بهره میبرد.
الف) در پی سقوط شهر الرمادی خبرگزاری بلومبرگ گزارش داد، نیروهای آمریکایی ادوات داعش را در حومهی الرمادی مشاهده کردند و اجازه دادند این گروه تروریستی این شهر را تصرف کند.
ب) آمریکاییها در موارد متعدد به بمباران مواضع نظامی نیروهای عراق و سوریه در مقابل تروریستها اقدام کردند که به عنوان نمونه به دو مورد آن میتوان اشاره کرد:
خبرگزاری المعلومه در 26 مارس 2016 اعلام کرد، جنگندهای آمریکا نیروهای ارتش را در شمال عراق بمباران کردند و همچنین در17 سپتامبر 2016 روسیاالیوم اعلام کرد، آمریکا مواضع ارتش سوریه را در مرز عراق بمباران کرده است منجر به کشته شدن 62 نظامی سوری شد که در پی آن داعش بر منطقه جبل الثرده در اطراف فرودگاه دیر الزور مسلط شد.
ت) آمریکابا حمله به پایگاه هوایی شعیرات سوریه، جنگندههای سوری را که نقش اساسی در بمباران مواضع تروریستها داشتند، منهدم کرد. این حمله آمریکا به اتهام واهی و ساختگی حملات شیمیایی ارتش سوریه به شهر خان شیخون صورت پذیرفت. لازم به ذکر است که پیش از این، رژیم صهیونیستی برای نجات تروریستها این پایگاه را بمباران کرده بود که حمله آمریکا آن را کامل کرد.
پارداوکس تروریست خوب، تروریست بد
آمریکا از سویی میدانست بدون کمک جنگاوران و حمایت سایر کشورها، معارضین سوری به تنهایی قادر به پیروزی بر بشار اسد نیستند، و از سوی دیگر به دنبال آن بود تا این جنگ را یک جنگ داخلی میان مردم و دولت سوریه جلوه دهد. البته این پارادوکس بین استفاده از جنگجویان و تروریستهای سایر کشورها و سهم خواهی آنان پس از بشار اسد، با رویکرد که بشار در یک فرایند مردمی و دمکراتیک بوسیله معارضین بومی سوری حذف شده است، در برنامه آمریکا برای آینده سوریه نیز کاملا موثر بود و برهمین اساس، ایده تروریست خوب و تروریست بد را با تبلیغات رسانهای فراگیر کرد. هدف از این اقدام این بود که از توان نیروهای خارجی در سرنگونی بشار سود ببرد و همه فجایعی که از سوی کلیه گروههای تروریستی بومی و خارجی در سوریه علیه مردم سوریه انجام شده را به گردن گروههایی مثل داعش و سایر تروریستهای خارجی بیاندازد و برای تشکیل دولت پس از اسد، معارضین داخلی را که در مناطق مختلف سوریه جنایاتی اعم از کشتارمردم، غارت اموال سایر فجایع را مرتکب شده بودند، کاملا تطهیر کند. البته این منطق آمریکا را غیر از هم پیمانان و وابستگان فکری به آمریکا کس دیگری نپذیرفت.
درهمان اثنا، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه، پس از حضور مستشاران روسی در سوریه اظهار داشت: ما هرچه در سوریه میگردیم تروریست خوب پیدا نمیکنیم.
سوابق برخی از این گروههای تروریستی به اصطلاح مردمی و دمکراتیک مورد دفاع مدافعین وطنی قابل تامل است:
ارتش آزاد سوریه
ارتش آزاد در 29 ژوئیه 2011 یعنی چهار ماه و نیم پس از آغاز اعتراضات مردمی سوریه به فرماندهی موسی ریاض الاسعد تشکیل گردید. افراد این ارتش از نظامیان فراری سوریه، اعراب اهل تسنن، فلسطینیها و جنگاوران خارجی تشکیل شد. موسی ریاض الاسعد، در 8 اکتبر2011 حدود سه ماه بعد از تشکیل ارتش آزاد به ترکیه گریخت تا از ترکیه عملیات تروریستهای تحت فرمانش را هدایت کند.
اسعد در 20 فوریه 2011 در گفتوگو با روزنامه الرای صراحتا از حمایت گسترده بن عبدالعزیز پادشاه وقت عربستان و برخی کشورهای خلیج مثل قطر نام برد.
بسمه قضبانی مسؤول روابط خارجی شورای ملی سوریه در 6 اوت 2012 در گفتوگو با رادیو یک اروپا بطور رسمی اعلام کرد که کشور قطر و عربستان به ارتش آزاد اسلحه ارسال میکنند و فرانسه، انگلیس و آمریکا از آنها حمایت میکنند.
شبکه العربیه در 17 اوت 2012 اعلام کرد که ارتش آزاد به 14 فروند موشک ضد هوایی استینگر که مختص ارتش آمریکاست دست یافته است.
ویلیام هیگ وزیر خارجه انگلیس اعلام کرد، کشور متبوعش 5 میلیون پوند به ارتش آزاد کمک میکند. نخست وزیر فرانسه در سپتامبر 2016 اذعان کرد که پاریس از ارتش آزاد حمایت میکند.
فرانسوا اولاند رییسجمهور وقت فرانسه نیز بیان کردکه فرانسه برای سوریه آزاد و دمکراتیک تلاش میکند و از کسانی که در زمینههای عملیاتی اقدام میکنند حمایت میکند.
ترکیه از حامیان ارتش آزاد است و اردوغان پایگاههای متعددی برای آموزش اعضای این گروه ترویستی در مرزهای این کشور دایر کرده است، ضمن آنکه در انتقال سلاح و افراد مسلح و کمکهای مالی برای گروههای این ارتش فراهم میکند و به مداوای مجروحان میپردازد.
حمایت علنی و فزاینده رژیم صهیونیستی از ارتش آزاد در میان صحبتهای موشه یعلون وزیر جنگ این رژیم هم قابل توجه است. وی میگوید: اسرائیل با شورشیان سوری در ارتباط است و خدمات پزشکی و درمانی به آنان میدهد و بخشی از آنها را در مناطق مرزی خود با سوریه مستقر نموده تا از طریق آنها مانع نفوذ نیروهای ایران و حزبالله به منطقه قنیطره و جولان شود.
یکی از افراد جدا شده از ارتش آزاد بنام ابو محمود فرمانده یکی از گروههای مسلح در شمال غرب سوریه از مشاهداتش راجع به عملکرد ارتش آزاد میگوید. برخی از سرکردگان ارتش آزاد به دزدی و سرقت اموال عمومی دست میزنند. وی در ادامه درباره علت جدایی برخی نیروها از این گروه گفت: بخاطر فساد گسترده فرماندهان بسیاری از سربازان از ایشان جدا شدند...اختلاف بر سر تقسیم غنایم و اموال مسروقه و غارت زندگی مردم بین ایشان زیاد است.
اما مسأله هولناک تر از غارت و دزدی اموال مردم، اینست که ارتش آزاد دست به کشتار وسیع مردم سوریه در مناطق مختلفزده تا بعضی از این جنایات را به گردن دولت سوریه بیندازد و برخی را هم برای نیل به اهداف خود توجیه کند که برخی از آنها قابل اشاره است:
1- کشتار الخالدیه 4 فوریه 2012 حمص، غرب سوریه 330 کشته و500 زخمی.
2- کشتار باباعمرو 27 فوریه 2012 در غرب سوریه 64 کشته.
3- کشتار کرم الزیتون 12 مارس 2012 حمص 87 کشته.
4- کشتار داریا 26 اوت 2012 ریف دمشق 300 کشته.
5- کشتار ادلب 22 نوامبر 2012، 70 کشته.
6- کشتار ادلب 4 نوامبر 2012، 60 نفر کشته.
7- کشتار حلفایا 24 دسامبر 2012، 30 کشته.
احرار الشام
رییس اصلی این گروه، فردی بنام ابوخالد سوری بوده که از فرماندهان ارشد گروه القاعده است و دست راست اسامه بن لادن به شمار میآمد.
این گروه رابطه تنگاتنگی با گروه تروریستی القاعده و جبهه النصره دارد. احرار الشام وابستگی کامل به کویت دارد و در استانبول پایه ریزی شده است.
این گروه از اتباع سوری و افغانی و عراقی تشکیل شده و از مهمترین اقداماتش همکاری با القاعده و ارتش آزاد در اشغال استان ادلب و محاصره و شرکت در جنایات و حمله به مردم شهرکهای شیعه نشین فوعه و کفریا است.
آخرین جنایت این گروه حمله انتحاری به اتوبوسهای حامل زنان وکودکان در محله الراشدین است که بالغ بر 120 زن و کودک به شهادت رسیدند.
از دیگر فعالیتهای این گروه ترور شخصیتهای سیاسی، نظامی و علمی سوریه است و در مواردی نیز اقدام به بمبگذاری اماکن عمومی جهت ایجاد موج نارضایتی در میان مردم، کرده است. این گروه اخیرا سعی به فاصله گرفتن از سازمان القاعده دارد تا با تطهیر خود نقش بیشتری در آینده سیاسی سوریه داشته باشد.
داعش
رهبران داعش هم عمر بغدادی و هم ابوبکر بغدادی هر دو در زندانهای آمریکابوده و بعدها در زمان اوباما آزاد شدهاند.
داعش در اکتبر 2006 شکل گرفت ابتدا ابو عمر بغدادی و پس از هلاکت وی ابوبکر بغدادی رییس این گروه شد. داعش محصول مستقیم مکتبهای فکری تندروی اسلامی (سلفی) و زندانهای آمریکاست.
شبکه سی ان ان اعلام میکند، داعش در مواردی مثل سخنرانی بغدادی در موصل صحبت هایش با سیستمهای فوق پیشرفته مخابره میشود و دولت عراق نمیتواند در آن پارازیت ایجاد کند. این سیستمها متعلق به کشورهای پیشرفته است.
البغدادی در اماکن عمومی سخنرانی میکند و علیرغم آنکه پهبادهای آمریکایی از جای او اطلاع دارند ولی کوچکترین اقدامی علیه وی انجام نمیدهند.
پوتین رییسجمهور روسیه اظهار داشت: تروریستها از جانب 40 کشور از جمله برخی از اعضای کشورهای موسوم به جی 20 مورد حمایت مالی قرار میگیرند.
تایمز نوشت؛ داعش دارای حسابهای بانکی به ارزش یک میلیارد و دویست میلیون پوند است. این در حالی است که آمریکا با مقرراتی مثل F.A.T.F بر گردش پولی بانکها کاملا اشراف دارد.
مایکل فلین رییس سابق آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا در گفتوگو با الجزیره بیان کرد؛ آمریکا عمدا در پیدایش و سرپرستی داعش، جبهه النصره، در سرزمین شام و حمایت از آنها علیه نظام سوری نقش داشت.
پاتریک ریدر، سخنگوی فرماندهی مرکزی آمریکا در خاورمیانه رسما اعلام میکند که عملیات ارسال هوایی تجهیزات و مهمات به تروریستها در الحسکه واقع در شمال سوریه با موفقیت صورت گرفت.
با بررسی سوابق این گروههای تروریستی ملاحظه میشود چه داعش و القاعده بد نام و چه ارتش آزاد و احرار الشام بظاهر خاکستری در تشکیل و هدایت همه، در منازعه سوریه، آمریکا علاوه بر سقوط بشاراسد، اهداف دیگری را هم دنبال میکند:
1- ایجاد حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی پس از شکستهای پی در پی از مقاومت بین سالهای 2006 تا 2012. بسیاری از صاحبنظران نظامی معتقدند که با اعتماد بنفسی که جبهه مقاومت پس از پیروزی لبنان و غزه بدست آورده است در صورت بروز جنگ مجدد بین رژیم صهیونیستی و جبهه مقاومت، این جنگ به داخل خاک سرزمین های اشغالی کشیده خواهد شد.
2- تضعیف جبهه مقاومت با تغییر بشار اسد در سوریه و تشکیل محور ضد مقاومت متشکل از ترکیه، عربستان، سوریه (پس از بشار) و رژیم صهیونیستی.
3- تخریب و نابودی کلیه زیر ساختهای اقتصادی و نابودی امکانات نظامی و خستگی مردم کشورهای عضو یا متمایل به مقاومت مثل سوریه و عراق و لبنان.
4- مدیریت و هدایت مسلمانان موسوم به جهادی به وادی برادر کشی و جنگ با سایر مسلمانان.
5- ایجاد اسلام هراسی در دنیا و تخریب وجهه اسلام و مسلمانان و تبلیغات سوء در این زمینه.
6- ایجاد تفرقه میان شیعیان و اهل سنت و جنگ مذاهب و غفلت از رژیم صهیونیستی.
مدافعان وطنی آمریکا یا وطن فروشی به سبک داعش
در عرصه میدانی با مجاهدت مجاهدین، تروریستها، شکستهای پی در پی را متحمل شدند و مناطق تحت اشغال ایشان یکی پس از دیگری در عراق و سوریه آزاد شد، قطعا در خلق این حماسهها و پیروزیها نقش سپاه پاسدران تعیینکننده و بی بدیل بود و قطعا اگر مجاهدت پاسدران انقلاب نبود وضعیت منطقه متفاوت بود و شرایط در عراق و شامات جوری دیگر رقم میخورد.
نیروهای عراق باکمک مستشاری سپاه موصل را از دست داعش نجات داد و در سوریه به کمک نیروهای سوری و سپاه حلب را از دست داعش و سایر نیروهای تروریستی آزاد نمود. این نقشآفرینی سپاه در منطقه دوستان مقاومت را شاد ودشمنان استعمارگر را بسیار خشمگین و عصبانی نموده است و همین امر موجب آن شده تا حجم عظیمی از تبلیغات منفی و دروغ را علیه سپاه سامان دهند که متأسفانه در این میان، مدافعین وطنی آمریکا که دارای مازوخیسم سیاسی میباشند و همواره در همه حوادث دچار انفعال و خودزنی میباشند و همیشه ظلمهای آمریکا و غرب را توجیه میکنند، این بار نیز انگشت اتهام به سمت نیروهای خودی برده و شروع به تبلیغات ناجوانمردانه و دروغ علیه سپاه در سوریه به راه انداخته و سناریوی تروریست خوب و بد آمریکا را باز تولید نموده و با تفکیک صوری از ترویستهای سوری، تروریستهای داعش را غیر دمکراتیک، خارجی و بد فرض کردند و برخی از تروریستهای سوری مثل ارتش آزاد را دمکراتیک، مردمی و خوب قلمداد میکنند و سپاه را متهم به مداخله و جنگ با آنان نمودند. در صورتیکه طبق اسناد و مدارک متقن سپاه در چند ماه اول ناآرامیهای سوریه تا زمانیکه اعتراضات مسالمت آمیز در سوریه انجام میشد هیچگونه دخالتی نداشته و از زمانی نقش سپاه پر رنگ شد که سوریه صحنه یک جنگ تمام عیار با مداخلات گسترده خارجیان و دشمنان مسلمانان مثل آمریکا و غرب، رژیم صهیونیستی و مرتجع عرب گردید. اگر سایر کشورها بی دعوت در سوریه حضور دارند، سپاه با دعوت دولت قانونی مستقر در سوریه حضور یافته و از مردم سوریه در مقابل جنایات تروریستهای به اصطلاح مردمی و دمکراتیک سوریه نیز دفاع کرده است.
در این میان کارگردان بزرگ (کدخدا) بدون اغراق نقش تعیینکننده داشته است و به نوعی میتوان گفت همان بازی که با دو حزب معروف دمکرات و جمهوریخواه در عرصه سیاسی داخلی و خارجی آمریکا میشود، مشابه آن با گروههای تروریستی در سوریه صورت میگیرد؛ برخی گروهها تندرو و خشن مثل داعش و بعضی معتدل و ملایم مثل ارتش آزاد معرفی میشوند. ، اما اگر از این تاکتیکهای صوری بگذریم و با نگاه واقع بینانه در میدان عمل نظر کنیم، ملاحظه میکنیم که هر دو گروه تروریست به صطلاح خوب و بد یا مردمی و غیرمردمی، در مقاطعی با هم هماهنگ عمل میکنند، از یک اتاق فکر فرمان میگیرند، یک استراتژی واحد را دنبال میکنند و هردو با هم مانند دولبه یک قیچی منافع مردم مظلوم سوریه را برای مطامع خود و اربابانشان ذبح میکنند.
در خاتمه از این مدعیان تروریستهای خوب یا مردمی باید سؤالات زیر را پرسید:
1- آیا در میان همه گروههای تروریستی که آنها را مردمی میدانید، یکی را سراغ دارید که دارای این مولفهها باشد:
الف- کاملا متکی به مردم سوریه بوده و از هیچ کشور خارجی هیچگونه کمک تسلیحاتی، مالی، آموزشی و.. دریافت نکرده باشد.
ب- در هیچ جنایتی علیه مردم سوریه مشارکت نکرده باشد.
2- با توجه به واقعیات میدانی سوریه اگر سپاه پاسدارن کمک مستشاری نمیداد امروز وضعیت مردم سوریه چگونه بود؟ و اگر تروریستها در سوریه و عراق حاکم میشدند امروز وضع منطقه چگونه بود؟ و اگر ترویستها در این دو کشور حاکم میشدند امروز وضع سرزمین عزیز ما ایران چگونه بود؟
3- چرا امروز سردار رشید اسلام قاسم سلیمانی جزء محبوبترین شخصیتها در سوریه و عراق و منطقه است؟ کدام فرمانده را سراغ دارید که در ارتشهای دنیا و ارتشهای کشورهای مداخلهگر در سوریه که یک چندم سلیمانی محبوبیت داشته باشد؟
4- در صورتیکه نظر شما مدافعین وطنی طرحهای آمریکا، در خصوص واقعیات میدانی سوریه درست است، چرا رزمندگان سپاه و حزبالله در شهرها و روستاهای سوریه تردد میکنند، عکس العمل مردم سوریه با آنان کاملا برادرانه و صمیمی است؟ و چرا هیچ واکنش منفی نسبت به ایشان از سوی مردم سوریه وجود ندارد؟
بنظر میرسد در سخن ادعای دفاع از مردم سوریه را دارید ولی در واقع فرسنگها از مردم ستمدیده سوریه و مردم سایر کشورهای منطقه مثل عراق و لبنان و... دور هستید و بخاطر ابتلای به بیماری حاد مازوخیسم سیاسی، همواره توجیهگر رفتار ظالمانه غرب و آمریکا هستید و همیشه اول مردم مسلمان خود و منطقه را محکوم میکنید در حالیکه در واقع از مردم غافلید./۸۴۷/ب۱۰۱/ف
فاضل حسینی