ابعاد جدیدی از قطع روابط دیپلماتیک کشورهای عربی با قطر/ آیا دوحه قربانی استقلالطلبی خواهد شد؟
خبرگزاری رسا ـ گروه بینالملل: با گذشت نزدیک به یکماه از آغاز قطع روابط دیپلماتیک و محاصره قطر از سوی چهار کشور عربستان، بحرین، امارات و مصر، تنش و اختلافات میان این پنج کشور بیش از پیش تشدید شده است. شاید تمیمبنحمدبن خلیفه آلثانی حاکم قطر زمانی که گفت ««ایران وزنه مهمی در خاورمیانه و در جهان اسلام است و نمیتوان آن را نادیده گرفت و قطر روابط جدی خود با آمریکا و ایران را همزمان حفظ میکند، صلاح نیست که تنشها با ایران بالا گیرد» هیچگاه گمان نمیکرد که این سخنان سرآغاز یک بحران منطقهای برای قطر باشد. هرچند اولین باری نیست که کشورهای عربی وارد نزاع و چالش با قطر میشوند اما بحران کنونی را باید در نوع خود بیسابقه دانست.
با آنکه کشورهای عربی شروط دهگانهای را برای پایان قطع روابط دیپلماتیک با قطر تنظیم و آن را به دوحه تقدیم کردند اما قطر به این شروط جواب منفی داده و اعلام کرد که به پیشنهادات کشورهای عربی پاسخ مثبتی نخواهد داد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، این شروط دهگانه به گونهای تنظیم شده است که عملا قطر نتواند به هیچ یک از مفاد این شروط ملتزم شود؛ مسألهای که بارها از سوی مقامات مختلف قطری و در مناسبتهای مختلف اعلام شد.
پشت پرده بحران کشورهای خلیجی با قطر
هرچند که در بیانیه مشترک عربستان، مصر، بحرین و امارات متحده عربی، حمایت قطر از تروریسم و گروههای مسلح و ایجاد آشوب و ناامنی در منطقه به عنوان بخشی از مهمترین دلایل قطع روابط دیپلماتیک با این کشور بیان شده اما به نظر میرسد که این اتهامات نمیتواند تمام حقیقت قطع روابط با این کشور باشد. چه مسالهای سبب شده تا قطری که چندی پیش به عنوان یکی از همراهان اصلی عربستان در جنگ سوریه و یمن بوده و حتی هزار نیروی نظامی ویژه خود را در مرز عربستان مستقر کرد تا یمنیها اجازه ورود به خاک عربستان را پیدا نکنند، امروز به دشمن اصلی سعودیها تبدیل شود. با وجود گمانه زنیهای مختلف و تحلیلهای گوناگون لکن به نظر میرسد که حقیقت ماجرا را بایستی در چند امر جستجو کرد:
1. نظام حاکمیت سیاسی برخاسته از اندیشه وهابیّت عربستان سعودی به خوبی میداند که جمعیت اخوان المسلمین تنها گروه اسلامگرایی است که به دلیل استقلال سیاسی از حکومتها و نفوذ در بسیاری از کشورهای عربی و حتی غیر عربی، توانایی نابودی اندیشه وهابیّت و حاکمیّت سیاسی عربستان سعودی را دارد. از این رو در یکی از بندهای اصلی ازسرگیری روابط با قطر مساله قطع حمایت این کشور از اخوان المسلمین به صراحت ذکر شده است. قطر تا زمانی که در مسیر سیاستهای عربستان سعودی قدم بر میداشت به عنوان یک همراه از سوی آلسعود به رسمیت شناخته شد اما به مجرّد آنکه این طفل نوپای قطری به سرحدّی از رشد و تکامل سیاسی رسید که بتواند فارغ از پدرخوانده خود یعنی عربستان سعودی تصمیمگیری کند. پروژه تخریب و نابودی رقیب آغاز شد. قطر به عنوان حامی اصلی جمعیت اخوان المسلمین تهدید جدّی را برای تمامیت ارضی و موجودیّت عربستان سعودی تشکیل میدهد از این رو بیجهت نیست که شاهد این سطح از درگیری و تنش میان این دو کشور باشیم.
2. تنش و درگیری میان قطر و کشورهای عربی اگر به حد اعلای خود برسد بیشک به منفعت کشورهای غربی و استکباری در منطقه آسیب جدی خواهد رساند، از این رو آمریکا به عنوان کشوری که بیشترین منفعت را در منطقه دارد ضمن آنکه اجازه تشدید بحران میان قطر و کشورهای چهارگانه عربی را نخواهد داد تمام تلاش خود را نیز برای باقی ماندن اختلافات در همین سطح و ماهیگیری از آب گلآلود به کار خواهد بست. این موضوع زمانی تایید میشود که بدانیم دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا با توصیف عربستان سعودی به «گاو شیرده» در سفر اخیر خود به ریاض قراردادی نیم میلیارد دلاری فروش تسلیحات نظامی را امضا کرده است. آمریکا با دمیدن در آتش اختلافات اجازه خاموش شدن این آتش را نخواهد داد همانگونه که اجازه تشدید بحران منطقهای را نیز نخواهد داد تا از این رهگذر علاوه بر تامین امنیت امنیت اسرائیل ثروت کشورهای عربی را نیز به یغما ببرد.
3. مهمترین اتهام قطر که در حکم دستاویز اصلی برای آغاز هجمه رسانهای علیه دوحه است را باید ارتباط حکومت آلثانی با ایران و سایر گروههای دشمن با اسرائیل مانند حزبالله لبنان و جنبش اخوانی حماس دانست. با آنکه قطر از امضای بیانیه ضد ایرانی نشست ریاض خودداری کرد اما نمیتوان به صراحت مدّعی شد که همراهی نکردن با عربستان به دلیل علاقه قطر به ایران، حزبالله، سوریه و یا حتی حماس است. همانطور که اشاره شد قطر به وضوح دریافت که اگر بخواهد در معادلات منطقهای تاثیر گذار بوده و خود را به عنوان کشوری ذینفوذ به کشورهای منطقهای تحمیل کند بایستی از تحت یوغ و سیطره مالی، سیاسی و فکری عربستان سعودی رها شود. قطر تا به امروز به عنوان یک کشور در سایه نقش منطقهای خود را ایفا میکرد اما از این پس تصمیم گرفته تا به صورت مستقیم و بدون دخالت کشور دیگری در معادلات منطقهای تاثیر بگذارد. در تایید این سخن همین بس که عبدالله بن حمد العطیه معاون نخست وزیر قطر مدعی شد کشورش آماده قطع کامل روابط دیپلماتیک، سیاسی، اقتصادی و تجاری با ایران است به شرط آنکه تمام کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس همسو با قطر، روابط خود با تهران را در تمامی سطوح قطع کنند.
4. قطر در زمره کشورهایی است که رهبری تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب را به عهده داشته و از ابتدای آغاز بحران سوریه در خط مقدّم کشورهای مخالف نظام بشار اسد قرار گرفت. دوحه در ابتدا از ارتش آزاد و بعدها از جبهة النصره که بدیل داعش در سوریه است، حمایت تسلیحاتی و مالی کرد و پس از بحران پیش آمده نیز همچنان حمایت خود را از تروریستها ادامه داد. با وجود آنکه در مجامع بینالمللی و نزد افکار عمومی، عربستان به عنوان بزرگترین حامی تروریستها در منطقه شناخته میشود اما در نهایت این قطر است که حامی تروریستها معرّفی و مجازات سنگینی برای دوحه لحاظ میشود. صورت مساله کاملا مشخص است. عربستان به دنبال آن است تا برای وجهه بخشیدن به اقدامات خود و کاهش فشار افکار عمومی قطر را به عنوان حامی اصلی تروریسم به مسلخ برده و دوحه را قربانی مشروعیّت بخشی به نظام تروریستپرور خود کند.
5. عربستان سعودی خود را به عنوان پدرخوانده کشورهای عربی و همپیمان اصلی آمریکا و اسرائیل در منطقه میبیند. اینکه کشوری مانند قطر تلاش کند تا جایگاه عربستان سعودی در منطقه را با چالش روبهرو کرده و نقش سعودیها را کمرنگ جلوه دهد، برای سیاستمداران نوپای سعودی قابل پذیرش نیست. عربستان سعودی که سودای ریاست بر منطقه را دارد طبیعتا حضور قطر در عرصه سیاست را خطر جدی برای موجودیت خود میپندارد از این رو تمام تلاش خود را برای به حاشیه راندن دوحه به کار میگیرد. هرچند که کشورهای غربی نیز به وضوح دریافتند که جنگ زرگری میان عربستان و قطر تنها در حد قطع روابط باقی خواهد ماند و بحران تشدید نخواهد شد.
بحران قطر عرصه قدرتنمایی کشورهای منطقه
به نظر میرسد که بحران کشورهای عربی با قطر به کارزاری برای دست و پنجه نرم کردن قدرتها و به نمایش گذاشتن توان چانه زنی سیاسی آنها تبدیل شده است.
در تازهترین واکنشها رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه در حاشیه نشست سران گروه بیست تاکید کرد که ادعاهای مطرح شده علیه قطر غیر منصفانه بوده و تحریم و قطع روابط دیپلماتیک راهکار مناسبی برای پایان این تنش نیست.
وی با تاکید بر اهمیت احترام به تمامیّت ارضی قطر افزود: «بیشک در این معرکه کسی پیروز نخواهد بود و عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی همراه با آن باید برای رسیدن به راهکاری مناسب و معقول هماندیشی کنند. از آغاز این بحران ترکیه تمام توان خود را به کار گرفت تا اعلام کند که آنکارا اجازه تشدید بحران را نخواهد داد.»
از سوی دیگر عادل الجبیر وزیر امور خارجه عربستان سعودی در حاشیه نشست سران گروه بیست ضمن دیدار با رکس تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا از بحث و گفتگوی دو طرف پیرامون بحران قطر و مبارزه با تروریسم خبر داد.
وی با اشاره به بیانیه پایانی این نشست در اهمیت مبارزه با تروریسم و نابودی منابع حمایتی افراطگرایی و خشونتطلبی خاطر نشان کرد: نشست چهارجانبه عربستان، مصر، بحرین و امارات متحده عربی در قاهره برگزار شد که در آن اقدامات عملی لازم پیرامون پاسخ به رفتارهای نسنجیده دوحه مورد بررسی قرار گرفت.
در همین راستا انور قرقاش وزیر خارجه امارات با اعلام حمایت رسمی از عربستان اظهار داشت که هر کشوری که با عربستان سعودی و سلمانبنعبدالعزیز مخالف باشد، جایی در منطقه ندارد. قطر باید به سیاستهای ماجراجویانه خود در منطقه پایان بدهد و حسن همجواری را رعایت و از آسیب رساندن به بحرین، عربستان و سایر دولتهای عربی دست بکشد.
ایران متّهم همیشگی دعواهای منطقهای
اختلافات و دعواهای لفظی میان مسؤولان کشورهای عربی نه تنها راهگشا نخواهد بود بلکه آینده منطقه را نیز دستخوش بحران بیشتری خواهد کرد. به اعتقاد برخی کارشناسان سیاسی منطقه، تنها راهکار برای برون رفت قطر از این بحران و کاهش سطح تنش در منطقه قطع رابطه با ایران است که بایستی هرچه سریعتر به این گزینه جامه عمل پوشانده شود.
انور اشکی مدیر مرکز پژوهشهای استراتژیک عربستان سعودی معتقد است که قطر تنها زمانی میتواند در مسیر کاهش بحران پیش آمده گام بردارد که روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد و از حمایت گروههای افراطی یمن و شبکه ماهوارهای الجزیره دست بردارد.
اشکی با بررسی ارتباط میان سفر دونالد ترامپ به ریاض و افزایش بحران در خاورمیانه گفت: «ترامپ در سفر به ریاض صراحتا به قطر اعلام کرد که از فرامین و دستورات ریاض پیروی کند. موضع رییس جمهور آمریکا سبب میشود تا دوحه همپیمانان جدیدی در منطقه بیابد.»
از سوی دیگر اما عاطف عبدالجواد استاد علوم سیاسی و تحلیلگر مسائل منطقه معتقد است که سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه هیچ ارتباطی با مساله بحران کشورهای عربی با قطر ندارد. بازدید ترامپ از خاورمیانه تنها یک هدف داشت و آن هم مبارزه با تروریسم و رویارویی با ایران بود.
مساله اتهامه زنی به ایران موضوع تازهای نیست. جمهوری اسلامی ایران از آغاز انقلاب تا به امروز مورد شدیدترین هجمه رسانهای از سوی دشمنان قسم خورده این مرز و بوم قرار داشته است. سیاست نظام اسلامی ایران همواره بر تعامل سازنده و گفتوگو با کشورهای منطقه از دریچه برادری و برابری و احترام به حاکمیت و تمامیّت ارضی آنان بوده و همواره دخالت در امور داخلی کشورها را محکوم کرده است.
عربستان سعودی تلاش دارد تا با معرّفی ایران به عنوان دشمن اصلی جهان اسلام اذهان امّت اسلامی را از دشمن اصلی مسلمانان یعنی اسرائیل منحرف سازد. دشمن تراشی پروژه جدیدی است که عربستان سعودی با هدف تامین امنیت رژیم اشغالگر قدس مدت زمانی درصدد اجرایی ساختن آن برآمده است. سیاست مداران ناپخته سعودی با تنشآفرینی و ایجاد بحرانهای متمادی در منطقه به دنبال آن هستند تا خود را به عنوان ژاندرام منطقه به سایر کشورها تحمیل کرده و مانع از نفوذ بیش از پیش ایران در منطقه شود.
بیشک ناآرام ساختن منطقه، دامن زدن به اختلافات مذهبی، فعال ساختن گسلهای قومیتی، ایجاد دوقطبی شیعه ـ سنی، ایران هراسی و شیعه هراسی، تشکیل ناتوی عربی با هدف مقابله با آنچه که «گسترش امپراطوری صفوی و مجوسی» مینامند همه و همه نقشههای از پیش طراحی شده استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکا و اسرائیل است. عربستان سعودی و برخی کشورهای عربی مانند بحرین و امارات در خوشبینانهترین حالت به ابزاری برای اجرایی شدن سیاست قدیمی «تفرقه بینداز و حکومت کن» جهانخواران تبدیل شدهاند.
اینکه تا دیروز عربستان سعودی ایران را به ایجاد اختلاف و ماجراجویی در منطقه، دخالت در امور داخلی کشورها، حمایت از تروریسم و ... متهم ساخته و امروز همان ادعاهای واهی را علیه قطر اعلام میکند خبر از آغاز بازی خطرناکی از سوی حکومت قبیلهای آلسعود دارد. اگر کشورهای عربی در برابر این جنون افسارگسیخته خردسالان سعودی ایستادگی نکنند فردا آتش این خشم و عصبانیت، دامن آنان را نیز خواهد گرفت و باید خود را آماده تکرار سناریوی اجرایی شده علیه قطر سازند./981/ب950/ر
محمد رایجی