دیده بان؛ کتاب خواندنی درباره دفاع مقدس
به گزارش خبرگزاری رسا، انتشارات سوره مهر کتاب دیده بان، نوشته حجت ایروانی را منتشر کرده است.
در معرفی این کتاب چنین آمده است:
در این کتاب، یازده روایت از دیده بان دوران دفاع مقدس بیان شده که بیشترین تعداد آنها متعلق به کاظم کاشی زاده با شش خاطره؛ «زهر چشم»، «دیده بان نفوذی»، «دکل جزیره جنوبی»، «بیت المقدس هفت»، «دیدگاه شاخ شمیران» و«شکارچی پیر»است که هر کدام عناوین جداگانه ای دارند و به یکی از مقاطع زندگی این دیده بان در دوران دفاع مقدس می پردازند. در ادامه، خاطرات نصرالله کبا بیانی با عنوان«خاطرات دیده بان آزاده» ارائه شده که پنج خاطره در پی هم است. همچنین حاج جواد محمدی در خاطره ای با عنوان«دیده گاه شهید دزفولی»، سید محمود حسینی، با خاطره «دیدگاه قلاویزان»، مجید طالب لو با خاطره «روی شاخ سورمر» و حجت الله ایروانی در خاطره ای با عنوان «فاستقم کما امرت» هر کدام خاطره حضور خود در واحد توپخانه را بیان کرده اند.
خاطرات گردآوری شده در کتاب دیده بان، اغلب با نثری روان بیان شده و راویان خاطرات تلاش کرده اند شاخص ترین خاطره های خود از آن دوران حماسه ساز را بیان کنند.
خواننده با مطالعه کتاب حاضر با زوایه های نامکشوف بسیاری درباره فعالیت رزمندگان در سال های دفاع مقدس، به ویژه در رسته توپخانه آشنا می شود.
نگاه اغلب راویان به خاطرات تلخ و شیرینی که در آن سال های پر فراز و نشیب از سر گذرانده اند، همراه با یاد دوستان و همرزمانی است که در سال های بعد از پایان جنگ تحمیلی کمتر موفق به دیدار آنها شده اند و اکنون در بازگویی خاطرات آن دوران با احساسی آمیخته با حسرت به بیان خاطره های خود می پردازند.
همچنین در بیشتر خاطرات نوعی نگاه تخصصی به رسته توپخانه دیده می شود که می تواند برای بسیاری از خوانندگان تازگی داشته باشد.
با این حال، در تاروپود اغلب خاطراتی که بیان می شود، روح مقاومت در شرایط به مراتب سخت تر دیده می شود. کاظم کاشی زاده در بخشی از خاطرات دکل جزیره جنوبی آورده است:
«هر چه زمان می گذشت، دقت و حجم آتش دشمن بیشتر و بیشتر می شد، هر بار که گلوله تانک از کنار اتاقک رد می شد، دکل را به لرزه در می آورد، مدتی بعد، تانک دوم هم لوله اش را به سمت دکل برگرداند، به این ترتیب سه تانک در مقابل یک دکل ایستاده بودند، این بار هر سه تانک هم زمان و با هم به سمت دکل شلیک می کردند در همین لحظه آتشبار کاتیوشا اعلام کرد: قبضه خالی شده، منتظر باش تا قبضه را پر کنیم، گفتم: باشد فقط هر چه می توانی سریع تر. هنوز گوشی بی سیم را زمین نگذاشته بودم که با یک انفجار مهیب دکل به لرزه در آمد، سرم را از اتاقک بیرون بردم ببینم چه شده که در عالم ناباوری دیدم پایه دوم دکل هم قطع شده و حدود دو سوم از مهارت های دکل هم پاره شده است، با آتشبار ۱۳۰ ارتش مأموریت را ادامه دادم، بچه ها اصرار می کردند کار را تعطیل کنم وبروم پایین؛ اما تصمیم گرفته بودم روی عراقی ها را کم کنم... .»
حجت ایروانی به عنوان یکی از نیروهای واحد توپخانه با جمع آوری خاطرات کتاب دیده بان به پاسداشت رشادت ها و دلیری نیروهای واحد توپخانه در مناطق عملیاتی پرداخته و با انتشار آنها به ثبت و ضبط یکی از ناگفته های آن اقدام کرده است.
نشر سوره مهر کتاب دیده بان را در سال ۱۳۸۹در قطع رقعی و با شمارگان ۲۵۰۰نسخه در ۱۱۲ صفحه منتشر کرده است./ ۹۲۵/ د ۱۰۲/ ش