دکتر احمد نادری در فراتحلیلی که از پژوهشهای مربوط به هویت دینی انجام داده، این تعریف را برای هویت دینی آورده است: «هویت دینی متضمن سطحی از دینداری است که با «ما»ی جمعی یا همان اجتماع دینی مقارنه دارد... با پذیرش دین بهعنوان اصل اعتقادی و تعهد و احساس تعلق نسبت به آن، در زندگی و وجوه گوناگون حیات فرد مؤمن، تغییرات و نتایج مهمی حاصل میشود که همان هویت دینی است.»
بر پایه این تعریف، یکی از ظهورات هویت دینی، مناسک گوناگون دینی و از جمله اعتکاف است. این پدیده فراگیر در جامعه امروزی ایران را چگونه میتوان فهم کرد و چه نامی باید برای آن برگزید و چه جایگاهی در هویت دینی ما دارد؟ دکتر محمدحسین ساعی عضو هیات علمی دانشگاه صداوسیما در پاسخ به چرایی ظهور این پدیده با تکیه بر این گزاره که جامعه ما یک جامعه دینی است، اعتکاف را «توبه جمعی از گناهان ساختاری» مینامد: «اقتضائات متعددی از رفتارهای غیر دینی در جامعه ما زیاد شده است.
این اقتضائات منجر به این شده که افراد «تجربه گناه» پیدا کنند. در واقع در یک سر طیف غیرمتدینان وجود دارند که اصلاً احساس گناه در آنها وجود ندارد و در یک سر طیف متدینان خالص که آنها هم در فضای گناه قرار ندارند؛ اما اغلب مردم هم متدین هستند و هم به واسطه قرار گرفتن در اقتضائات ساختاری تجربه گناه دارند. وقتی احساس گناه در یک جامعه دینی بالا برود، حالت توبه و مناسک توبه جمعی در این جامعه زیادتر میشود. اعتکاف در حقیقت استغفار جمعی از همان گناهانی است که در این اقتضائات ساختاری برای ما رخ داده است. جامعه برای بازیابی آرامش روانی و تزکیه خود به گریزگاههایی که بتواند در آن توبه را تجربه کند، نیاز دارد.»
حال سؤال اینجاست که با وجود رفتارهای متعدد غیر دینی مانند عدم تقید به حدود شرعی حجاب و روابط جنسی که در جامعه ما زیاد به چشم میخورد، چگونه میتوان گفت که جامعه ما دارای هویت دینی است؟ آیا نمیتوان طبق قول مشهور حکم کرد که جوانان دینگریز شدهاند؟ دکتر عبدالحسین کلانتری استادیار جامعهشناسی دانشگاه تهران که پیش از این پژوهشی با عنوان «هویت دینی و جوانان» انجام داده است، در پاسخ به این سؤال به ما گفت: «کسانیکه ادعا میکنند جوانان دینگریز شدهاند باید بگویند «دین» و «گریز» را به چه معنا به کار میبرند. من این ادعا را قبول ندارم. میتوان گفت شاکله دینداری تغییر کرده است.
چیزهایی که در گذشته با هم جمع نمیشده در دینداران امروز جمع میشوند. اسم این را نمیتوان دینگریزی گذاشت. اسم این پدیده مدلهای جدید دینداری است که لزوماً متضاد با گوهر شریعت نیست. اگر مشخص نشود که دینگریزی به چه معناست بیشتر این قول شبیه یک حمله سیاسی و ایدئولوژیک است تا یک گزاره علمی. این گزاره که اصل هویت ما همان رفتارهای ظاهراً غیردینی است اصلاً قابل آزمون نیست؛ اما ادعای ما درباره هویت دینی بسیار قابل آزمون است. گوهر دینداری از ایران باستان وجود داشته و ریشه دوانده است. مگر میشود این ادعا را مطرح کرد که با تغییراتی ساده، گوهر دین در ایران خشکیده باشد؟ کسی ذرهای سواد درباره مفهوم هویت و آنچه در تاریخ در نسبت با هویت تکوین پیدا میکند، داشته باشد، این ادعا را نمیتواند مطرح کند. حتی در خود غرب هم این اتفاق نیفتاده، چه برسد به ایران با یک سنت اسلامی مستحکم که در همه ساحات زندگی انسانها ریشه دوانده است.»
او مناسکی مانند اعتکاف را «بازگشت به هویت دینی جامعه ایرانی» مینامد و درباره نسبت این مناسک در فضای مدرن جامعه امروز میگوید: «البته ما هم میبینیم که مظاهر دنیای مدرن دارد سعی میکند که فضاهای زندگی را که پیش از این توسط دین هدایت میشده است تسخیر کند، اما درست در همین حین بازگشت به دین مرتباً انجام میشود. مناسک و زمانهای مقدسی که ما داریم ما را یادآور اصل و هویت خودمان میکند؛ اما صورتهای جدید دینداری میتواند بدون آنکه به هویت دینی ما لطمه بزند بازتعریف شود و کار خود را جلو ببرد.»
دکتر ساعی در پاسخ به همین سؤال اینطور توضیح میدهد: «بروز رفتارهای متناقض نمیتواند ما را به یک نتیجهگیری کلی و نهایی برساند، اما با نگاه جامعهشناختی و بیرون از دل جامعه میتوان گفت که در جامعه ما دین بسیار امر مهم و پررنگی در هویت اجتماعی است؛ اما در توضیح تناقضهای رفتاری مردم، با ادبیات دینی میتوان گفت قرآن و دین که یک امر هدایتبخش هستند، در عین حال گمراهکننده هم هست. خود خدا هم یک اسمش هادی است، اما یکی دیگر از اسمایش مُضل است. ولایزید الظالمین الا خسارا. پیامبران هم همینطور هستند.
این اصل به ما میگوید که در هر نقطهای که هدایت افزایش پیدا میکند در همان نقطه ضلالت هم زیاد میشود. این یک سنت قطعی قرآن است. یعنی بدترین آدمهای روی کره زمین در جایی دیده میشوند که پررنگترین جلوههای حقانیت و هدایت وجود دارد. بدترین آدمهای کره زمین در جاهایی که در تقابل مستقیم با افراد صاحب هدایت هستند، وجود دارند. باید یک نوع نگاه پدیدارشناسانه کلی داشته باشیم. در جامعهای که شما اعتکاف و راهیان نور و تشییع جنازه شهدای مدافع حرم را میبینید، قطعاً باید منتظر باشید که مظاهر ضلالت را هم مشاهده کنید. این در سنت الهی یک امر طبیعی است. حتی در سطح فردی هم وقتی نمیتوان با انجام یک گناه او را از دایره ایمان بیرون انداخت.»
آقای سید حسین شهرستانی پژوهشگر فلسفه و جامعهشناسی، درباره بحث دینگریزی و گذار از سنت به مدرنیته، جامعه ایران را به میدانی تشبیه میکند که در آن نیروهای متضادی در حال تنازع هستند و هر یک سرنوشت را به سمت خودشان سوق میدهند. این تنازع هم در اقشار جامعه دیده میشود و هم در درون افراد. او میگوید: «همان مردمی که مظاهر سکولاریته را نمایندگی میکنند، اعتکاف را هم برگزار میکنند. آنچه واضح مینماید فاصلهگیری ما از سنت است. این فاصلهگیری میتواند در جهت تجدید دوباره حقیقت دین باشد که سنت هم حجابی بر این حقیقت است، هم میتواند در جهت جریان سکولاریته جهانی باشد. البته ما عرفی شدن و دنیوی شدن «خودمان» را تجربه خواهیم کرد. این سکولار شدن میتواند یک تجربه بومی و در نسبت با سنت و دین باشد. بعد از انقلاب اسلامی نوعی تنزیه امر مقدس و رفتن به سمت سنتهای مقدس دیگر اتفاق افتاد. انقلاب هم در مقابل دنیای مدرن بود و هم در مقابل سنت قدیمی بود. سنت به معنای فرسودگی و انجماد و تحجر و بتوارگی.»
شهرستانی در توضیح تجربه احیای امر مقدس و عرفی شدن دین در صورتی تازه با اشاره به اعتکاف میگوید: «ماجرای اعتکاف هم در همین بستر اتفاق میافتد. خود اعتکاف هم حتی به این شکل رواج نداشت. شرایط تاریخی پس از انقلاب این بالقوگی دین را به فعل رساند. البته تحقق این پدیده هم شکل عرفی دارد. اعتکاف جوان امروز با اعتکاف عالم قدیمی فرق دارد. امروز لپتاپها در اعتکاف روشن است! با تلگرام هم مرتبط هستند. دوربین فیلم میگیرد و مراسم رسانهای میشود. در دانشگاهها برگزار میشود. اعتکاف علمی به وجود میآید. اینها نشاندهنده تجدید دین در قالبهایی تازه است.»/۱۳۲۵//۱۰۲/خ