اقدامات تجزیهطلبانه علیه ایران و سکوت معنادار باکو
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از طنین، یکی از اتهاماتی که همواره و در طول سال های گذشته متوجه دولت باکو بوده است، سخنان تحریک آمیز، فعالیت های تجزیه طلبانه و ضد ایرانی محافل سیاسی و رسانه ای علیه جمهوری اسلامی ایران است. این موضوع فقط منحصر به محفل رسانه ای و سیاسی نبود، چنان که در موارد متعددی مشاهده شده است که دولت باکو در نیز عالی ترین سطح خود ادعاهای مشکوکی را در خصوص تمامیت ارضی ایران داشته است.
مسأله تحرکات پیدا و پنهان و زیر زمینی گروه های تجزیه طلب پان ترکیست بر علیه ایران مسأله ای نیست که مختص امروز باشد، بلکه این قبیل مسائل که تاکنون نیز راه به جایی نبرده از سال ها پیش در روابط بین ایران و آذربایجان مشهود بوده و همچنان نیز ادامه دارد. اما نکته قابل تأمل و حائز اهمیت فراوان در این بین «حمایت» و در اکثر موارد «سکوت معنادار» دولت باکو در قبال این گونه تحرکات ضد ایرانی در داخل آذربایجان بوده است.
طی هفته های گذشته «مبارز قربانلی» رییس کمیته دولتی امور تشکل های دینی جمهوری آذربایجان طی سخنانی مشکوک که رنگ و بوی تجزیه طلبی می داد اعلام کرد: «تعداد آذربایجانی ها در جهان بیش از ۵۰ میلیون است. ۱۰ میلیون نفر از آذربایجانی ها در شمال زندگی می کنند. مردم آذربایجان یک مردم تقسیم شده هستند. آذربایجان بر اساس قراردادی که در قرن ۱۹ میان ایران و روسیه به امضا رسید به دو قسمت تقسیم گردید. نیمی از جمعیت ایران را آذربایجانی ها تشکیل می دهد. در نهادهای دولتی ایران و پارلمان این کشور آذربایجانی ها فعالیت می کنند... زمانی که آذربایجان می گوییم تنها شمال نیست، بلکه تمام آذربایجان را در نظر می گیریم».
این سخنان از زبان یک مقام دولتی در حالی مطرح می شود که گویا برخی مقامات دولتی آذربایجان فراموش کرده اند که در ماجرای جدایی آذری ها که در ادبیات قوم گرایان و تجزیه طلبان آذربایجان از آن با عنوان آذربایجان شمالی و جنوبی یاد می شود، این جمهوری آذربایجان بود که از ایران جدا شد. دوستان آذری که سابقه سیاسی کشورشان به بیشتر از سی سال نمی رسد به گونه ای در خصوص تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران ادعاهای ارضی مطرح کرده و مطالبه گری می کنند که برای برخی ها که اطلاعات تاریخی شان کم است این گونه تصور می شود که انگار در گذشته جمهوری اسلامی ایران بخشی از خاک جمهوری آذربایجان به شمار می آمده است که از آن کشور جدا شده است!
تحرکات ضد ایرانی و ادعاهای ارضی خارج از واقعیات سیاسی و تاریخی و همچنین تحرکات عناصر تجزیه طلب در قالب تبلیغات رسانه ای و اقدامات عملی و ... در جمهوری آذربایجان علیه استان های ترک نشین ایران در حالی است که با یک مطالعه بسیار کوتاه حوادث تاریخی که در گذشته رخ داده است به خوبی روشن می شود عناصر وابسته به جمهوری آذربایجان که با رفتارهاي هيجاني همراه با كينهورزي و دامن زدن به دشمني با ايرانيان با تلقين هويت جداگانه و غيرايراني به آذريهاي ايراني و همچنین مصادره چهرههاي تاريخي و فرهنگي ايران زمين از جمله بابك خرمدين، شهريار، نظامي گنجوي، خاقاني شرواني، مولوي و ... به عنوان مشاهير كشور خودشان سعی در پیشبرد ادعاهای خود دارند، فاقد هویت مستقل بوده و در اصل بخشی از قلمرو ایران به شمار می آمده که از ایران جدا شده است.
شایان ذکر است پيشينه جدايي اران و شروان منطقه شمال ارس و شرق ايران در تاريخ كهن ايرانزمين، همواره با نامهاي اران و شروان و يا آلبانياي قفقاز به عنوان بخشي از ايران شناخته شده، در حالي كه آذربايجان واقعي در همان محدوده استان اردبيل، استانهاي آذربايجان شرقي و غربي ايران در همه كتابها و اسناد كهن تاريخي آمده شده است. اران و شروان از هنگام جدا شدن از خاك ايران توسط روسها در قرارداد شوم گلستان (۱۸۱۳ ميلادي) همواره به عنوان ايرانينشين يا Persidesky معرفي شده و تا هنگامه تغييرات نظام حكومتي شوروي از سلطنتي تزاري به حكومت كمونيستي در بيش از صد سال با اين نام شناخته ميشده است.
در فاصله سقوط نظام امپراتوري روسيه و استقرار نظام جديد كمونيستي و به ویژه با وعده لنین مبنی بر الغای قرار دادهای استعماری دوره تزاری (از جمله قرار دادهای گلستان و ترکمانچای) نخستین فرصت تاریخی براي بازگشت ایران شمالی به ایران فراهم آمد، ولي در غفلت سران بيكفايت قاجار براي بازپسگيري اين منطقه، اين ميدان، عرصه تاخت و تاز امپراتوری عثماني قرار گرفت و گروهي از انديشمندان و آزادي خواهان قفقازي، با حمايت و پشتيباني قدرتهاي منطقهاي، حكومتي با نام جمهوري آذربايجان در منطقه اران و شروان تاريخي راهاندازي كردند. در حقیقت نامگذاري يك باره اين منطقه به نام يكي از بزرگ ترين و مهمترين ولايات ايران از همان آغاز شائبه توطئه چشم داشت به سرزمينهاي ايراني را براي انديشمندان ايراني به همراه داشته است که این شائبه در سال های اخیر نیز با توجه به تحرکات عناصر تجزیه طلب در آذربایجان، همچنان واقع بینانه بوده است.
با این همه باکو باید متوجه باشد طرح ادعاهای ارضی عناصر وابسته که در سایه سکوت و عدم موضع گیری شفاف و روشن مقامات دولت آذربایجان صورت می گیرد نه تنها برخلاف حسن همجواری بوده بلکه حسن نیت باکو در قبال تهران را نیز زیر سؤال می برد که در صورت استمرار چنین وضعیتی آن هم در شرایطی که این کشور از نظر تمدنی و در گذشته بخشی از خاک ایران قلمداد می شد، می تواند روابط دوستانه و صمیمانه دو طرف را تحت الشعاع قرار داده و در آینده بر ناخرسندی مقامات و افکار عمومی مردم ایران از جمهوری آذربایجان بیفزاید./981/ب102/ف