معامله دوباره رای شهروندان با یک پست دولتی
به گزارش خبرگزاری رسامسجدجامعی سرلیست اصلاح طلبان در شورای شهر چهارم عطای شورا را به لقایش بخشید و پس از نشان دادن چراغ سبز دولت برای نشستن بر کرسی ریاست کتابخانه ملی ایران، از شورای شهر استعفا داد. این برای اولین بار نیست که اصلاح طلبان به خاطر یک پست دولتی، شورای شهر را رها و به سوی دولت غش می کنند. شورای شهر تهران در بسیاری از دوره ها به سکویی برای پرتاب سیاسیون به سمت پست های دولتی تبدیل شده که با یک بررسی در 4 دوره اخیر مشخص می شود بیشترین پرش ها سهم اصلاح طلبان است.
در دوره اول شورای شهر که بیشترین کرسی ها نصیب دو حزب اصلاح طلب مشارکت و کارگزاران بود، برخی از اعضای شورا از جمله عبدالله نوری و جمیله کدیور جهت کاندیداتوری وزارت و نیز دوره ششم انتخابات مجلس شورای اسلامی از عضویت شورا کناره گیری کردند. شورای اول سیاسی ترین شورای شهر تهران بود که به پایان کار نیز نرسید و در نهایت منحل شد. در این دوره تهران شاهد 3 شهردار بود که با وجود هم طیف بودن با اصلاح طلبان هرگز نتوانستند به ثباتی در مدیریت شهری دست پیدا کنند و شهروندان تهرانی بیشترین ضربات را از درگیری درون گروهی اصلاح طلبان متحمل شدند. این روند در شوراهای دیگر نیز ادامه پیدا کرد به عنوان مثال محمد علی نجفی به دنبال انتصاب به عنوان معاونت ریاست جمهوری و ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در روز ۲۸ مرداد ۱۳۹۲، استعفانامهاش از عضویت در شورای شهر تهران را به مسئول بخش حقوقی شورا تقدیم کرده و راهی ساختمان میراث فرهنگی شد. در شورای چهارم نیز سیر استعفاها از شورای شهر ادامه داشته که می توان به مسعود سلطانی فر و مهدی حجت اشاره کرد که به دولت کوچ کردند.
استعفای مسجدجامعی از شورای شهر چهارم تهران، آخرین استعفای یکی از اصلاح طلبان از این شورا تنها 8 ماه مانده به پایان کار آن بود، هرچند در ادامه نیز مشخص نیست از لیست اصلاح طلبان چه کسانی شورای شهر را به سمت دولت یا مناصب دیگر ترک کنند. عادت بدی که اهمیت شورای شهر را در نزد مدعیان دموکراسی نشان می دهد و این شکاف بزرگی در ادعاها و عملکردهای این طیف است که از یکسو شوراهای شهر و روستا را مرکز اصلی دموکراسی می دانند و از سوی دیگر آن را به عنوان مکانی برای دست گرمی و در نهایت پرواز به سمت مناصب دولتی تبدیل کرده اند.
تجربه تشکیل شوراهای شهر و روستا به زمان دولت اصلاحات و سال 1377 بازمی گردد که در آن دوران مدعیان اصلاح طلب پیرامون آن تبلیغات گسترده ای به راه انداختند و آن را یکی از وعده های دموکراسی خواهی دولت دانستند که محقق شده است. جریان حاکم اصلاح طلب اهمیت شوراهای شهر و روستا را به عنوان مبداء و نهاد اصلی دموکراسی معرفی کرد و در نخسین دوره شورای شهر تهران توانستند با این شعارها و وعدها اکثریت شورا را به دست آورند. اما در ادامه با درگیری ها و بازی های سیاسی درون گروهی اصلاح طلبان در شورا مشخص شد که این جایگاه اهمیت خود را برای آنها از دست داده و هیچ نشانه ای از دموکراسی ادعایی آنها در آن به چشم نمی خورد. همین عملکرد ضعیف بود که در انتخابات شورای شهر بعدی، اصلاح طلبان توفیقی نداشتند ولی این داستان بازی با رای مردم در دوره های بعدی همچنان ادامه پیدا کرد، چنانچه در چند دوره اخیر زمانیکه اصلاح طلبان شورا فرصتی برای حضور در دولت پیدا کرده اند به سرعت از شورای شهر خداحافظی کرده و منصب دولتی را به جایگاه هایی که با رای مردم به دست آمده اند از جمله شورای شهر، ترجیح داده اند.
احمد مسجدجامعی که در دوره سوم نیز در شورای شهر حضور داشت یکی از کسانی بود که به عنوان سرلیست به شورای چهارم راه یافت و در این دوره توانست یکسال نیز در شورا ریاست کند. ژست ها و ادعاهای وی در تهرانگردی و اهمیت دادن به مسائل شهری به خصوص مسائل فرهنگی، با استعفای اخیرش از شورای شهر هیچ تناسخی نداشته و نشان می دهد وی هم همچون هم قطاری های اصلاح طلب خود، تنها به منافع حزبی و شخصی می اندیشد که در آن منافع عمومی و مسائل شهروندان تهرانی هیچ جایگاهی نداشته است./ 916/ 102/ع