۰۶ مهر ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۵
کد خبر: ۴۵۲۱۱۴
یاوران امام خمینی و شهید صدر؛

معرفی روحانیان عراقی که در جنگ با بعثی‌ها به شهادت رسیدند

از ویژگی‌های گفتمان انقلاب اسلامی فرامرزی بودن آن است؛ به گونه ای که در جنگ تحمیلی شمار زیادی از شیعیان عراق با وجود همه تبلیغات ناسیونالیستی به جبهه حق آمدند و در کنار برادران ایرانی خود علیه بعثی‌ها جنگیدند، بدون شک در این میان نقش روحانیان عراقی بسیار پررنگ است.
سپاه بدر عراق

خبرگزاری رسا ـ گروه بین الملل: «سپاه بدر» شاخه‌ای از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در سال ۱۳۶۱به وسیله آیت‌الله هاشمی شاهرودی تشکیل و پس از سی ماه رهبری آن به آیت‌الله سید محمد باقر حکیم منتقل شد. این سپاه از مجاهدین عراقی تشکیل می‌شد که یاران آیت‌الله سید محمدباقر حکیم و آیت‌الله شهید سیدمحمد باقر صدر بودند و خود را از فدائیان امام راحل(ره) و نظام اسلامی ایران و مبارزه با رژیم بعث عراق را جهاد فی سبیل الله می‌دانستند. همان سپاهی که این سال‌ها و در خاک عراق مبارزات مهم و تأثیرگذاری را در برابر گروه تروریستی داعش انجام داده‌اند. در این سپاه تعداد زیادی از علما و طلبه‌ها حوزه علمیه حضور داشتند که شماری از آنها به شهادت رسیدند در این گزارش به معرفی بخشی از این شهدا می‌پردازیم:

روحانی شهید مهدی ماشاءالله محمد:
در سال 1960 م در نجف اشرف و در یک خانواده متدین و ملتزم به شعائر حسینی به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود در نجف اشرف گذراند و پس از آن به یک دبیرستان شبانه منتقل شد؛ از همان دوره نوجوانی فعالیت‌های دینی ـ مذهبی خود را آغاز کرد و برای مقابله با حزب بعث اقداماتی را انجام داد. در دوره نوجوانی و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شور و شوقی مضاعف در وجود او برای اسلامی کردن حکومت در عراق به وجود آمد و در راستای رهنمودهای شهید محمدباقر صدر فعالیت‌هایش را افزایش داد.
رژیم بعث عراق در سال 1980 م او را به مدت 50 روز ازداشت و سپس به ایران تبعید کرد. او در شهر مشهد ساکن و در حوزه علمیه این شهر مشغول به تحصیل علوم دین و معارف اسلامی شد. با این وجود، او از تکلیف الهی غافل نشد و برای مجاهدت در سبیل الله در تاریخ 1983/7/27 به جرگه نیروهای بدر پیوست. نیروهای عراقی که برای مقابله با رژیم بعث عراق در خاک ایران آموزش‌هایی را می‌دیدند و رهسپار عملیات می‌شدند. او پس از پایان دوره آموزش نظامی در محور عملیاتی نزدیک بصره عراق به جبهه‌های جنگ اعزام شد.
همرزم‌های او در مورد ویژگی‌های شخصیت این شهید بزرگوار نقل می‌کنند که شهید مهدی ماشاءالله حتی در جبهه‌های جنگ و در سخت‌ترین شرایط هم وظیفه تبلیغی خود را به عنوان یک روحانی فراموش نکرد و سخنرانی‌های مختلفی را در زمینه‌های فقهی و عقایدی انجام داد و کلاس‌های روزانه برای تقویت تجوید قرآن طلبه‌ها صورت داده بود.
این روحانی شهید پس از 6 ماه حضور در جبهه‌های جنگ به مشهد بازگشت تا تحصیلات علمی خود را ادامه دهد. با آغاز دوباره علمیات راهی جبهه شد و در عملیات هور الحویزه و حاج عمران مشارکت داشت. نبرد حاج عمران بدون شک یکی از سخت ترین نبردهایی بود که مجاهدان عراقی در آن حضور داشتند. او در این عملیات به عنوان معاون یکی از گروهان ها حضور داشت و تا آخرین نفس با بعثی‌ها جنگید و در نهایت بر اثر اصابت ترکش‌های یک نارنج به او در تاریخ 1986/9/1 به شهادت رسید.
 
روحانی شهید نبیل طعمة غازی:
متولد سال 1964 در خانواده‌ای متدین در شهر سماوه عراق بود. از همان دوره نوجوانی به شدت با مساجد و حسینیه‌ها انس داشت. در دوره جوانی به خاطر مشارکت در انتفاضه رجب از سوی حزب بعث بازداشت شد. پس از هشت روز بازداشت، او را آزاد کردند در نتیجه او مجبور به ترک تحصیل و مهاجرت به عربستان سعودی شد. از آنجا به کویت رفت و در سال 1984 به ظن دست داشتن در سلسله انفجارهایی در کویت بازداشت شد. پس از اینکه دولت کویت نتوانست اتهامات وارده به او را اثبات کند به ایران تبعید و دوره جدید زندگی او آغاز شد.
او با سکونت در شهر مشهد مقدس قم وارد حوزه علمیه این شهر شد تا با علوم دینی و معارف اهل بیت (ع) آشنا شود. این شهید بزرگوار همه هم و غم خود را در راستای تبلیغ دین و تشویق جوانان به جهاد در برابر صدام حسین و رژیم بعث به کار گفت. در تاریخ 1984/7/25 به سپاه بدر ملحق شد و به هور الحویزه رفت تا در برابر عناصر بعث از تشیع دفاع کند. شهید نبیل طعمه در تاریخ 26 ذی الحجة 1406 هـ . ق در عملیات حاج عمران به شهادت رسید.
این شهید روحانی در فرازی از وصیت نامه خود نوشته است: « من به امید دیدار خداوند متعال پا در این مسیر می‌گذارم؛ چقدر از این بابت که به فرمان الهی لبیک گفتم احساس خرسندی می‌کنم. من به حیطه ملکوتی خداوند متعال راه پیدا کردم که در واقع همان صراط مستقیم و ادامه راه امام حسین (ع) رهبر آزادگان و همه مجاهدان و شهدای فی سبیل الله است. از شما و نسل‌های بعد می‌خواهم که تا ظهور منجی عالم (عج) در همین مسیر گام بردارید. در مسیری که پر از سختی و مشقت است و شهدای بسیاری در این راه خوشان را فدا کردند و جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند و پرچم اسلام را برافراشتند. نصر و پیروزی نزدیک است؛ چرا که خداوند متعال وعده آن را به ما داده است: «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.»

روحانی شهید عبدالحسین صاحب مهدی:
در تاریخ 1951در شهر بلد عراق در یک خانواده متدین به دنیا آمد. در همین شهر تحصیلات خود را به پایان رساند و پس از آن برای تحصیل در مقطع لیسان به بغداد رفت. در رشته ادبیات عرب مدرک لیسانس خود را اخذ کرد و در شهر کاظمیه ساکن شد.
پس از آغاز جنگ تحمیلی ابتدا به زور سلاح و تهدیدهای حزب بعث در مورد خانواده اش به جنگ رفت. با استفاده از فرصت و با توجه به علاقه شدیدش به تشیع و مرجعیت شیعه خود را به نیروهای ایرانی تسلیم کرد. ابتدا مدتی را در زندان سپری کرد اما در ادامه به مطالعه و آموزش علوم دینی پرداخت. در زمینه‌ فقه، عقاید و سایر معارف اسلامی سطوح اولیه را طی کرد و توانست با توجه به توانایی‌هایش در جمع عراقی‌های ساکن در ایران سخنرانی‌هایی را ترتیب بدهد و آن ها را به جهاد در مقابل ارتش بعثی عراق تشویق کند. او همچنین به صورت ویژه در مورد جایگاه ولایت فقیه در تشیع و لزوم وحدت اسلامی برای مقابله با استکبار سلسله سخنرانی‌هایی را ترتیب داد که با استقبال مواجه شد.
شهید عبدالحسین صاحب مهدی در تاریخ 1986/12/18 به برادران مجاهد خود در سپاه بدر ملحق شد. هم دوره ای های او قرائت و حفظ قرآن، مواظبت در مورد نماز شب و تواضع و اخلاق حسنه را از جمله ویژگی‌های بارز این شهید ذکر کرده اند. این شهید بزرگوار در تاریخ 1987/3/2 در عملیات جزیره صالحیه در اطراف شهر بصره عراق به شهادت رسید.
او در فرازی از وصیت نامه خود نوشته است؛ هرگاه اسلام با خطر مواجه شود بر فرد مسلمان واجب است که به دفاع از اسلام بپردازد و اولین نفری باشد که از بیضه اسلام دفاع می‌کند، همانگونه که حضرت رسول (ص) و اهل بیت ایشان اینگونه عمل کردند.
 
روحانی شهید علی جبار السامر:
در سال 1957 در شهر بصره چشم به جهان گشود. از همان ابتدا محب اهل بیت (ع) بود و تعصب خاصی به اسلام داشت. در دانشگاه در رشته کشاورزی تحصیل کرد و همزمان با فعالیت‌‍‌های اسلامی و تبلیغی خود برای دانشجویان شناخته شده بود. در همان برهه اقدام به توزیع سلاح بین جوانان مخالف حزب بعث کرد و در برخی عملیات داخل عراق مشارکت داشت. حکومت عراق او را در زندان ابوغریب بازداشت و به شدت شکنجه کرد. پس از آزادی در شهرهای مختلف تحت تعقیب و نظارت بود. از همین رو تصمیم گرفت که به ایران مهاجرت کند. در تاریخ 1982/4/25 با طی یک مسیر بسیار دشوار و خطرناک به صورت پنهانی وارد مرزهای ایران شد.
با ورود به ایران وارد حوزه علمیه شد؛ ممارست و پشتگار خاص او در زمینه تحصیل از ویژگی‌های بارز علی جبار بود. اما این مهم او را از مشارکت در جهاد علیه ارتش کفر باز نداشت و در تاریخ 1982/9/6 به نیروهای شهید صدر پیوست و سپس از تاریخ 1984/3/1 تا 1984/8/3 در عملیت‌های مختلف سپاه بدر مشارکت داشت.
او در خلال حضور در میدان‌‍‌های نبرد فعالیت های تبلیغی بین مجاهدان را ادامه داد و برای آنها با سبک و سیاق خاص و جذاب خود برنامه های دینی و فرهنگی اجرا می‌کرد. در نهایت در تاریخ 1987/3/12 و در آخرین عملیاتی که شرکت داشت به درجه رفیع شهادت نائل شد. شهادت این طلبه روحانی در نزدیکی زادگاهش در شهر بصره و پس از اصابت ترکش هایی به سرش اتفاق افتاد. او در شهر قم تشییع و در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.
 
روحانی شهید جلال احمد شلی؛ ابورضا الحجازی:
در سال 1966 در الربیعه به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات برای تحصیل علوم دین به قم مهاجرت کرد. در ابتدا کتاب‌های تحریر الوسیله حضرت امام و عقاید الإمامیه شیخ مظفر را مطالعه و بحث کرد و همزمان به فعالیت‌های دینی و تبلیغی پرداخت.
در ماه مبارک رمضان که حوزه علمیه تعطیل می‌شد او به میدان‌های نبرد رفت و در تاریخ 1986/8/2 دوره آموزش نظامی در سپاه بدر را به پایان رساند. شهید ابورضا الحجازی در شامگاه 1986/8/1 در عملیات حاج عمران شرکت کرد و پیشاپیش مجاهدان به جنگ با بعثی‌های ملعون پرداخت که در نهایت با شلیک یک آرپی جی به محل تجمع آنها به شهادت رسید. این طلبه شهید در کنار شمار دیگری از همرزمان شهید خود در تهران و قم تشییع و در مقبره گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) این شهر به خاک سپرده شد.
این روحانی شهید در وصیت‌نامه خود با فرستادن سلام بر امام خمینی (ره) و همه مستضعفان عالم، از مادرش می‌خواهد که باشنیدن خبر شهادتش گریه نکند بلکه به پشت بام منزلشان برود و تکبیر سر دهد. او همچنین در وصیت نامه خود همه طلبه‌های حوزه را به عمل کردن به وظیفه سنگین روی دوششان توصیه می‌کند و می‌گوید:« ذوب در امام خمینی (ره) شوید همانگونه که امام خمینی ذوب در اسلام بود.»

روحانی شهید علی صادق الفحام:
در سال 1964 در شهر نجف اشرف به دنیا آمد. پس از بزرگ شدن در این شهر در تاریخ 1983/9/29 به ایران مهاجرت کرد. به محض رسیدن به ایران به جمعیت عمل اسلامی پیوست و همزان به تحصیل دروس حوزوی پرداخت. پیوستن به نیروهای مجاهد بدر گام مهم دیگری بود که این شهید بزرگوار در راستای تکالیف الهی برداشت. در تاریخ 1984/3/13 ضمن دوره هفتم آموزش نظامی نیروهای بدر مشارکت کرد و به علمیات های مختلفی اعزام شد.
شهید علی صاق الفحام در نهایت در تاریخ 1984/6/28 پس از اصابت یک موشک به سنگر آنها به شهادت رسید.
او در فرازی از وصیت نامه خود نوشته است:«از برادران خودم می‌خواهم وارد این حیطه خطرناک شوند، حتی اگر بهای آن از دست دادن جان باشد.»
 
روحانی شهید احمد عبدالوهاب الساعدی:
در سال 1960 در شهرک صدر بغداد در خانواده ای متدین به دنیا آمد. پس از دوره نوجوانی به حوزه علمیه نجف رفت و در آنجا به علم آموزی مشغول شد و مقدمات حوزه را پشت سر گذاشت. پشتکار و حضور مستمر در جلسات درس از جمله ویژگی‌های است که دوستان او به آن اشاره کرده اند. به خاطر فعالیت‌های دینی، او و سه برادرش تحت تعقیب حزب بعث بودند تا اینکه مزدوران صدام برادران او را بازداشت و پس از شکنجه به شهادت رساندند. اما او توانست از طریق هور الحویزه به ایران سفر کند.
او برای ادامه تحصیلات حوزوی به شهر مقدس قم منتقل شد و در این شهر از اساتید مختلف بهره برد. بعد از آن در تاریخ 1985/4/15 به نیروهای بدر پیوست. پس از دیدن آموزش‌های نظامی برای ادامه تحصیل به قم بازگشت و بعد از آن دوباره راهی جبهه‌های جنگ شد. در نهایت در تاریخ 1986/9/1 در عملیات حاج عمران به شهادت رسید. شهید احمد عبدالوهاب در شهر مقدس قم تشییع و در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد.
او دو فرزند از خود به جای گذاشت، پسر او محمد علی با اشاره به وصیت نامه پدرش می‌گوید:« هر بار احساس می‌کنم که از صراط مستقیم فاصله گرفته ام، وصیت پدرم را به یاد می‌آورم که می‌گفت با پیروی از راه امام خمینی (ره) و شهید صدر هرگز گمراه نمی‌شوید.»

روحانی شهید عماد أزهر عبدالحسن النجار:
در سال 1968 در شهر نجف به دنیا آمد. خانواده او از خانواده های مجاهد عراق بود که چندین شهید را تقدیم اسلام کرده بود. پس از اتمام مقطع ابتدایی بود که نیروهای حزب بعث به شکل وحشیانه ای به خانه او هجوم بردند و او و خانواده اش را به مرزهای قصر شیرین تبعید کردند. با پای پیاده به سمت ایران حرکت کردند و در تاریخ 1980/4/19 وارد ایران شدند.
به شهر قم منتقل شد و در آنجا وارد حوزه علمیه شد تا با معارف اسلامی آگاه شود. در تاریخ 1985/5/12 به سپاه بدر ملحق شد و آموزش‌های اولیه نظامی را دید. در طول چندین سال بین حوزه علمیه و جبهه‌های جنگ در رفت و آمد بود. تا در نهایت در عملیاتی جنگی در برابر گروهک تروریستی منافقین خلق در تاریخ 1988/25/7 به شهادت رسید و پس از آن در قم تشییع و در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد./983/ب950/ک

ارسال نظرات