۲۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۸
کد خبر: ۴۴۳۲۶۰
مبلغ حشدالشعبی در گفت‌وگوی تفصیلی با رسا مطرح کرد؛

ماجرای مجاهدی که پیش از شهادت نمازخوان شد/ نحوه برخورد شیعیان با خانواده داعشی‌ها

مبلغ حشد الشعبی عراق تاکید کرد که فتوای جهاد مرجعیت نجف توانست موجی مردمی ایجاد کند، به گونه ای که جوانان غیر متشرع هم رفته رفته با مفهوم شهادت آشنا شدند و امروز این روحیه کاملا در بین مجاهدان عراقی ملموس است.
سید احمد الحلو، مبلغ حشد الشعبی عراق سید احمد الحلو، مبلغ حشد الشعبی عراق سید احمد الحلو، مبلغ حشد الشعبی عراق سید احمد الحلو، مبلغ حشد الشعبی عراق

خبرگزاری رسا ـ گروه بین الملل: در گفت‌وگو با حجت الاسلام سید احمد الحلو،‌ طلبه عراقی حوزه قم و مبلغ حشد الشعبی عراق درباره وضعیت تبلیغ در بین مجاهدان عراقی،‌ نگاه اهل تسنن به شیعیان عراق،‌ نوع جنگ با داعش و ماجراها و خاطرات شخصی ایشان در تبلیغ سخن گفتیم. در ادامه متن این گفت‌وگو را می‌خوانید:

ابتدا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید نبرد با داعش چگونه سرآغاز یک حرکت شهیدپرور در عراق شد؟
من از شهر العماره عراق و فرزند شهید هستم. پدرم در انتفاضه شعبانیه عراق در سال 1990 به شهادت رسیده است. البته ما سال 1995 از این خبر مطلع شدیم. نه از مکان قبر ایشان اطلاع داریم و نه نحوه شهادتشان میدانیم. خانواده ما هم در سال 2001 یعنی یک سال و نیم قبل از سرنگونی صدام به ایران فرار کرد چون با تهدید جدی از سوی حزب بعث مواجه شدیم. بعد از آن در قم مستقر و در حوزه علمیه این شهر به تحصیل علوم دینی پرداختم.
اما در مورد تشکیل حشد الشعبی باید به عرضتان برسانم عراق دهه‌های گذشته را با جنگ و خونریزی سپری کرده است اما اغلب این جنگ‌ها بی فایده و احیانا حرام بوده اند. یعنی هم درگیری‌های داخلی و هم جنگ‌های خارجی نتیجه سیاست‌های طمع‌ورزانه حاکمیت بوده است. ما پیش از این جنگی نداشتیم که در آن افرادی که به قتل می‌رسند شهید باشند. برای مثال ما خودمان می‌دانیم که جنگ ایران و عراق برای ایران مقدس بوده اما برای عراق نه، یک جنگ ظالمانه بوده است. غالب عراقی‌ها هم می‌دانند که این حزب بعث بود که این جنگ ظالمانه را به راه انداخت. تنها جنگ مقدسی که دولت و ملت عراق واقعا فداکاری‌های زیادی در آن انجام دادند جنگ با داعش در این دو سال اخیر است.

صدور فتوای آقای سیستانی و لبیک مردم یک جنبشی را به راه انداخت که سرفصل شهادت‌طلبی و ایثار در عراق شد. عقیده ای که مردم عراق به واسطه آن وارد جنگ با عراق شدند قوی‌ترین سلاح این ملت است. صدام در طول سال‌های حکومت خود همه تلاش خود را به کار گرفت تا مردم را از هرگونه آگاهی و تدین جدا سازد.

در این میان صدام چقدر در منزوی کردن حوزه نجف برای تاثیرگذاری و تبلیغ نقش داشت.
ببینید این مساله نه تنها درباره حوزه بلکه در همه حیطه‌ها صدق می‌کند. صدام با همه مظاهر علم و دین مقابله کرد. کار به جایی رسیده بود که اگر قرآن یا مفاتیح الجنان در منزل کسی پیدا می‌کردند مجرم شناخته می‌شد. خب بیشترین موسسه ای که در عراق ضرر کرد بدون شک حوزه نجف بود. برخورد طوری بود که خیلی از علما یا به ایران تبعید شدند، یا ماندند و به شهادت رسیدند و یا در خانه زندانی شدند. هرگونه فعالیت دینی ـ مذهبی هم برای این علما ممنوع بود. همه افرادی که به صراحت صحبت کردند به شهادت رسیدند. علمای بزرگی مانند شهید محمدباقر صدر، شهید محمدصادق صدر، آیت الله غروی تنها نمونه بارزی از خیل علمایی است که به دست حزب بعث به شهادت رسیدند.

از همین رو بود که افراد بسیار کمی وجود داشتند که علیه حکومت اظهارنظر می‌کردند. بقیه علمای حوزه نجف هم در آن برهه مجبور به سکوت شدند تا حوزه به حیات خود ادامه دهد و لااقل چیزی تحت عنوان حوزه باقی بماند که در ادامه بتواند مردم را هدایت کند. در این میان هم باید تاکید کرد که عقیده به ولایت فقیه یکی از تفاوت‌های حوزه نجف و حوزه قم است. خب در حوزه قم این کاملا مشهود است و جمهور علما باور دارند که فقیه باید در مسائل سیاسی دخالت کند و به صورت مستقیم با مردم و مسئولان صحبت کند. در مورد حوزه نجف این مساله کاملا صدق نمی‌کند. آنجا این باور وجود ندارد که حکومت اسلامی تحت نظارت ولایت فقیه تشکیل شود.
نگاه امروز هم مثل نگاه حضرت آیت الله خوئی و دیگران یک نوع نگاه ارشادی است. یعنی فقیه صرفا نصیحت می‌کند. از همین رو بود که صدور فتوای جهاد کمی تعجب برانگیز بود. خود حضرت آیت الله سیستانی در طول سال‌های گذشته هیچگاه چنین موضعی اتخاذ نکرده بود؛ یعنی چه در مقابل جنایتگری حزب بعث، چه در درگیری‌های سنی و شیعه در عراق حتی از شیعیان نخواسته بود از خود دفاع کنند. چون اگر این تعبیر را به کار می‌برد شاید اهل تسنن زیادی به قتل می‌رسیدند. اما بعد از ورود داعش خیلی با صراحت فتوا را صادر کرد که این نشانگر خطری بود که عراق با آن دست و پنجه نرم می‌کرد.

 

حضرت آیت الله سیستانی با چه نگاهی به این جمع‌بندی رسید؟
خب ببینید اصل توطئه و برنامه این بود که داعشی‌ها با کمک برخی کشورهای عربی و آمریکا با بقایای حزب بعث متحد شوند تا در گام بعدی وارد بغداد شده و حکومت عراق را سرنگون کنند. در این میان هم تقسیم وظیفه شد، حزب بعث کاملا عراق را می‌شناخت و داعش عناصر تروریستی زیادی داشت، ترکیب اینها توانست یک موفقیت‌هایی را برایشان به همراه داشته باشد. حتی این را می‌توان گفت که حزب بعث در برخی مواقع از داعش بیشتر جنایت کرده است. مثلا در همین جنایت سپایکر این عناصر حزب بعث بودند که بیش از 1700 جوان عراقی را به قتل رساندند. متاسفانه سیاستمداران بعثی هم در روند سیاسی عراق کارشکنی‌ها و خیانت‌های زیادی را مرتکب شدند. ما در عراق اهل تسنن معتدل زیاد داریم اما برخی حقیقتا بعثی هستند و ما هم کاری نمی‌توانیم در مقابل آنها از پیش ببریم چون آمریکا و برخی از کشورهای منطقه از آنان به شدت حمایت می‌کنند.

لذا ترکیبی که شکل گرفته بود در عراق می‌توانست در خلال چند روز دولت منتخب را سرنگون کند و این امر خطری جدی برای عراق بود. مرجعیت با آگاهی از این موضوع  به شدت احساس خطر کرد و فتوا را صادر کرد. شما اگر به یاد داشته باشد آقای نوری المالکی چند روز قبل از صدور فتوا خواستار بسیج مردم برای مقابله با داعش شده بود اما این فتوا بود که توانست یک جنبش پرشور در بین مردم ایجاد کند. در همان روزهای اولیه بیش از دو میلیون نفر اعلام آمادگی کردند.

بازخورد صدور فتوا در میان طلبه‌های عراقی چه در حوزه نجف و چه در حوزه قم چگونه بود؟ شما چگونه نقش‌آفرینی کردید؟
ما به عنوان طلبه‌ها و روحانیان عراقی خیلی از این موضوع خوشحال شدیم، از طرفی هم نمی‌دانستیم که چه کاری مفیدی می‌توانیم در این راستا انجام دهیم. این بود که از طریق مجمع طلبه‌های عراقی در ایران احساس کردیم می‌توانیم در قالب مبلغ در میدان نبرد خدمت کنیم. شما می‌دانید که اغلب طلبه‌های حوزه نجف بعد از سرنگونی صدام در آنجا طلبه شدند و با کمبود مبلغ مواجه بودند که در این راستا طلبه‌های عراقی زیادی از این راهی تبلیغ شدند. من هم الحمدلله تا کنون چند مرتبه اعزام شدم.

صدام واقعا تلاش‌های زیادی را انجام داد تا مردم عراق را از دین و فرهنگ اسلامی دور کند اما همین که فتوا صادر شد مردم عادی لبیک گفتند. با اینکه خیلی از این‌ها شاید زیاد ظاهر اسلامی نداشته باشند یا خیلی معلومات دینی نداشته باشند. باور کنید حتی بعضی شاید نماز نمی‌خواندند ولی وقتی ندای مرجعیت را شنیدند برای مقابله با تکفیری‌ها به میدان نبرد رفتند. من خودم در منطقه العلم نزدیک تکریت بودم، داشتم قرائت صحیح سوره حمد را به برخی از نیروها می‌گفتم که دیدم یک نفر حتی نمی‌داند نمازهای روزانه چند رکعت است. همین آدم اما به شدت روحیه شهادت داشت. اگر فرمانده به آنها بگوید به خط مقدم نروید نارحت می‌شوند. همین آدم‌های ساده که ظاهرشان چندان متشرع نیست واقعا مشتاق شهادت هستند. ما این گفتمان را در روایت ائمه اطهار هم مشاهده می‌کنیم که شیعیان را تاکید می‌کند شیعیان را از خود نرانید چون همین ها در بزنگاه‌ها می‌توانند هدایت شوند و مفید باشند. خیلی از مبلغان واقعا دارند از این فرصت استفاده می‌کنند که وقتی این‌ها برای جهاد آمده اند می‌شود مجاهدان را توجیه کرد و آگاهی آنها را افزایش داد.
دوست مبلغم تعریف می‌کرد که یکی از فرماندهان چندین بار با من تماس گرفت و می‌گفت هرچه سریع‌تر پیش من بیا. آن مبلغ پیش فرمانده می‌رود. فرمانده به او می‌گوید: خواب امام علی را دیدم که به فلان مجاهد بگو نماز بخواند من سه روز دیگر او را با خودم می‌برم. شیخ می‌گفت من خیلی تعجب کردم. رفتم پیش آن مجاهد و درباره اهمیت نماز به او گفتم. آن مجاهد جواب داد: شیخ من نماز می‌خوانم! شیخ گفت بار دیگر درباره اهمیت نماز صحبت کردم. دیدم آن مجاهد دارد لج می‌کند! مبلغ به او می‌گوید من می‌دانم نماز نمی‌خوانی، امام علی (ع) به خواب فرمانده شما آمده و فرموده شما شهید می‌شود. این را که می‌شنود می‌گوید بله من نماز نمی‌خوانم. بعد آن مبلغ شروع می‌کند درباره اهمیت نماز با او حرف می‌زند اما این مجاهد در طی این سه روز مدام در مورد شهادت از آن مبلغ سوال می‌کند. روز سوم یک تک تیرانداز او را می‌زند، قبل از مرگ به همرزم‌های خودش می‌گوید شیخ به من گفت من میان دست‌های حورالعین می‌افتم اما الان در دست امام علی (ع) افتادم. شما ببینید ما مبلغان می‌توانیم مجاهد را در این فرصت از جهنم به بهشت منتقل کنیم. کسانی که ما شاید در عراق قبل از تشکیل حشد الشعبی نگاه منفی به آنها داریم امروز می‌بینم که از ما در شهادت و جهاد جلوتر افتاده اند و واقعا آنها سعادتمند شدند.

 

یعنی فتوای مرجعیت یک موجی را در میان عوام ایجاد کرد. علما چگونه شروع به فعالیت کردند؟
خیلی‎ها خودشان رفتند. اما همچنان به مبلغان نیاز مبرم داریم. چند موسسه روند اعزام مبلغ را پیگیری میکنند اما همچنان جوابگوی نیاز ما در جبهه‌های نبرد نیست. در آنجا بیشتر فعالیت علما تبلیغی است.  شما می‌دانید اغلب علما آموزش نظامی ندیده اند اما هرکجا که از ما بخواهند می‌رویم. اگر در خط مقدم نیاز بوده مبلغان آنجا رفته اند و فعالیت‌های مورد نیاز را انجام داده اند. آنچه از من در آنجا خواسته شده تبلیغ است. چون تعداد مجاهدان خیلی زیاد است اما در مقابل مبلغان اندکی فعالیت می‌کنند.

اگر ممکن است کمی بیشتر وارد جزئیات تبلیغ و تاثیرگذاری حضور مبلغان در بین مجاهدان شویم.
خب خاطره ها و ماجرهای زیادی برای ما در این مدت اتفاق افتاده است. اربعین دو سال پیش من نزدیک مناطق دجیل و بلد بودم. در آن زمان جنگ سختی بین نیروهای حشد الشعبی و داعش در گرفته بود و اهالی شیعه آن منطقه محاصره شده بودند. حتی در ایام اربعین هم کسی برای زیارت نرفت و مرجعیت از مردم آنجا خواست که در خانه هایشان بمانند و از شهرشان دفاع کنند. در روستایی به نام سجله بودم جالب اینجاست که دراین روستا یک عشیره به نام خزرج وجود داشت که بعضی‌ از اهالی آن اهل سنت و برخی دیگر شیعه بودند. شیعیان از اهل تسنن خواستند که به مقابله با داعش بپردازند. یعنی ببینید یک فامیل هستند اما احساسات مذهبی و فضای متشنج طوری بود که در برابر هم صف آرایی کردند و نزدیک به صد و پنجاه تا دویست کشته از دو طرف برجای ماند. حالا من در آن شرایط آنجا بودم و واقعا دیدم که وجود روحانی در بین مجاهدان تاثیر بالایی دارد حتی اگر کار خاصی انجام ندهد. وقتی مجاهدان می‌بینند یک روحانی پیش آنها نشسته است و در شرایط جنگی به کار خود ادامه می‌دهد دیگر روحیه مجاهدان بالا می‌رود و ترسی در دل آنها باقی نمی‌ماند.
یک جایی مثلا در خط مقدم تک تیرانداز یک منطقه را پوشش داده و دسترسی به آن منطقه سخت است اما مثلا وقتی من برای خوش و بش با مجاهدان به سرعت از آن منطقه عبور می‌کنم میبینم دیگران هم پشت سر من می‌آیند. این شاید در وهله اول ساده به نظر بیاید اما برگرفته از روحیه ای است که یک روحانی در آن فضا تزریق می‌کند و بدون اغراق تاثیرگذاری بالایی دارد. البته وظیفه ای که به ما محول شده برگزاری نماز جماعت و تببین احکام دین است و سخن گفتن از عقاید مکتب اهل بیت (ع) و کار فرهنگی اسلامی است اما ما تلاش می‌کنیم کارهای بیشتری انجام بدهیم و حتی الامکان از فرصت موجود استفاده کنیم.

مجاهدان چه شبهه یا اشتباهی بیشتر در بین آنها شایع بود که شما برای برطرف کردن آن تلاش کردید؟
متاسفانه ساده دلی مردم عراق و آن خفقانی که صدام ایجاد کرده بود تا جلوی آگاهی این مردم را بگیرد موجب شده هر سخن و هر ادعایی در عراق طرفدار داشته باشد و ما این را هم بین نیروهای حاضر در میدان جنگ می‌بینیم. یکی دیگر از اموری که خیلی تلاش داریم تا آن را تعدیل کنیم نظر این نیروها نسبت به اهل سنت است. یعنی ما تلاش داریم تفاوت‌های بین اهل تسنن و داعشی‌ها  را ذکر کنیم تا نیروهای عراقی در دام مسائل طایفه ای گرفتار نشوند. ما اهل سنت زیادی داریم که ابدا با داعش نیستند و شیعیان را دوست دارند. اینها اقدامات داعش را محکوم میکنند و در سال‌های قبل هم ازدواج بین شیعیان و اهل سنت و تعامل بین پیروان این دو مذهب کاملا متداول بوده است. ما پیش از این گفتمان شیعه و سنی در عراق به این نحو نداشتیم. اما چون داعش خود را نماینده اهل سنت معرفی می‌کند یک ذهنیت‌های اشتباهی ممکن است در برخی ایجاد شود که باید روی آن کار کرد.

با توجه به مشاهدات شما چه گفتمان و چه اندیشه ای برای مجاهدان بیشتر الهام بخش است؟
امام حسین (ع) و کربلا نقش پررنگی را در جبهه‌های نبرد ایفا می‌کند و واقعا برای مجاهدان بسیار الهام بخش به حساب می‌آید. یعنی ما به عینه این مساله را مشاهده می‌کنیم. البته این را بگویم که بسیاری از جوانان عراقی که در طول سال مرتکب گناه می‌شوند و کارهای ناشایستی را انجام می‌دهند در دهه محرم  و ماه مبارک رمضان این کارها را کنار می‌گذارند و بخشی از این جوانان امروز در جبهه‌های نبرد می‌توان گفت کاملا تزکیه شده اند.
مساله دیگری که در جبهه بسیار تاثیرگذار بود فضای روحانی زیارت اربعین حسینی بود. این هم تاثیر بسیار بالایی در جبهه نبرد داشت. همانطور که پیش از این گفتم افرادی که شاید ما نگاه نه چندانی خوبی به آنها داشتیم امروز ناصر امام حسین (ع) شده اند و در راه دفاع از حرم اهل بیت (ع) دفاع می‌کنند.

آیا در بین مبلغان به عنوان خواص جامعه این اندیشه وجود دارد که برخی از افراد جبهه مقابل جاهل هستند و می‌توان آنها را هدایت کرد؟
ابتدا باید یک مساله را تبیین کنم؛ شما می‌دانید وقتی داعشی‌ها به ما حمله کردند و می‌خواستند تک تک ما را بکشند. ما وظیفه داشتیم از خود دفاع کنیم و آنها را به قتل برسانیم اما از زمانی که وارد فاز هجومی شدیم مساله متفاوت شد. دیگر داعشی‌ها فقط کسانی بودند که در مقابل ما ایستادگی می‌کردند و ما حق نداریم کسانی که اسلحه ندارند و با ما نمی‌جنگند را به قتل برسانیم. برعکس باید به این مردم بفهمانیم که ما برای کمک به آنها آمده ایم و نگاه‌شان در قبال شیعیان و حشد الشعبی را تلطیف کنیم.
شما می‌دانید که خود حضرت آیت الله سیستانی 20 توصیه به مجاهدان مبنی بر نحوه برخورد با مردم و فعالیت در میدان جنگ داشت. یکی از وظایف ما مبلغان در آنجا این است که این توصیه‌ها را برای مجاهدان تبیین کنیم. خیلی از این توصیه ها تاکید دارد که مجاهدان نباید از منازل مناطق آزاد شده چیزی بردارند چون آنها مسلمان هستند و از روی جهل از داعش حمایت کرده اند. ما باید به آنها ثابت کنیم که از داعش بهتر هستیم و متعلق به یک خانواده ایم. مرجعیت بارها تاکید کرده است که مردم آن مناطق اگر قانع شوند که شما به صلاح و مصلحت آنها را می‌خواید یقینا یاور شما خواهند شد و ضد داعش فعالیت می‌کنند.

 

آیا توانستید این نگاه را در بین اهل سنت تزریق کنید؟
ببینید در مناطقی که نزدیک مناطق شیعه نشین بوده و از نزدیک رفتار شیعیان را دیده اند جوسازی رسانه ای و شستشوی مغزی بعثی ها و داعشی ها اثرگذار نبوده است. مثلا در همان منطقه سجله که من عرض کردم برخی از فرماندهانی که نبرد با داعش را مدیریت می‌کردند از اهل تسنن بودند. این فرماندهان با انواع و اقسام تهدیدها هم مواجه هستند و داعش چندین بار تلاش داشت آنها را ترور کند. ولی خب اگر بخواهیم واقع بینانه نگاه کنیم و به دور از اغراق صحبت کنیم این تعداد در اقلیت هستند و فعالیتشان محدود است.

فعالیت تبلیغی داعشی‌ها چگونه بوده است؟ آیا مردم مناطق پاکسازی شده همچنان نگاه بدی نسبت به شیعیان دارند؟
در طول سالیان گذشته روی اهل سنت عراق کار شده است. یعنی مبلغان سلفی از هر فرصتی برای ایجاد کینه ضد شیعیان در دل اهل تسنن استفاده می‌کردند. شما می‌دانید فلوجه بیشترین جایی است که در عراق مسجد دارد، اغلب ائمه مساجد ضد شیعیان صحبت می‌کنند. این همه سال این مبلغان در گوش اهل سنت مناطق خوانده اند که شیعیان صفوی هستند، ایرانی هستند، شیعیان را باید کشت. کسی که رافضی‌ها را بکشد وارد بهشت می‌شود. فردی که از بچگی این سخنان را می‌شنود و با این گفتمان بزرگ می‌شود بدون شک این مساله ملکه ذهن او می‌شود. پس آنها از سال‌ها پیش روی مردم آن مناطق کار کرده اند و آنچه امروز می‌بینیم حاصل انباشت کینه‌های دیروز است.
امام در مورد بخش دوم سوالتان خوب است کمی درباره رویکرد داعش سختن بگوییم. آنها وقتی یک منطقه تحت سیطره آنها محاصره می‌شود، طرفداران حزب بعث و داعش خودشان در شهر می‌مانند اما خانواده خود را از شهر خارج می‌کند. نکته مهم این مساله این است که آن داعشی و بعثی می‌داند که شیعیان نه همسر و دختر او تجاوز می‌کنند و نه اذیت و آزاری به مردم می‌رسانند.
شما می‌دانید در آن مناطق مثلا هر مردی دوسه همسر و ده, پانزده تا بچه دارد و سیاست فرزند کمتر زندگی بهتر هنوز آنجا تزریق نشده است. (باخنده!) خب هر ماشینی که از مناطق محاصره شده می‌آید کمی آن خانواده را سوال پیچ می‌کنند. یکی از مجاهدان پیش من آمد و خندید. از او پرسیدم چه شده؟ بگو ما هم بخندیم. گفت این ماشینی که الان رفت. از بچه پرسیدم شما فقط زن و بچه هستید، پدرت کجاست؟ جواب داد: دارد ضد صفوی‌ها می‌جنگد!
یا مورد دیگری بود که یک مرد با دو سه پسر جوان و خانواده خود آمد. آن مرد و پسرهایش را بردیم برای تحقیقات اما خانواده اش سه چهار روز مهمان یکی از خانواده های شیعه بود. می‌خواهم بگویم که خودشان می‌دانند که ما نه به خانم‌ها تجاوز می‌کنیم و نه ظلم می‌کنیم.

رسانه‌های وابسته به رژیم‌های عربی دائما مدعی کشتار غیرنظامیان از سوی نیروهای حشد الشعبی می‌شوند. آیا این مساله واقعیت دارد؟

واقعا من در مدتی که آنجا بودم ندیدم که مجاهدان عراقی جنایتی را علیه غیرنظامیان انجام دهند. داعشی‌ها هم بیشترشان وقتی که جنگ می‌شود فرار می‌کنند. یعنی تعداد کشته شدگان از جنگ زیاد نیست و اغلب فرار می‌کنند. ولی این جوسازی‌ها که شیعیان اهل سنت را به قتل می‌رسانند دروغ است. البته این هم هست که داعشی‌ها خودشان برخی منازل را بمبگذاری میکنند تا نیروهای حشد الشعبی را به قتل برسانند برخی رسانه‌ها حتی انفجار این منازل را هم به مجاهدان منتسب می‌کنند درحالی که این موضوع دروغ محض است.
حتی چندین مرتبه دیدم که خود اهل سنت آن مناطق به شیعیان هشدار می‌دادند که مثلا فلان منزل بمب‌گذاری شده است یا داعشی‌ها در فلان منطقه مستقر هستند. یکی از اهل سنت بود که ابتدا نگاه خیلی بدی به ما داشت اما بعد از اینکه در منزل یکی از شیعیان بود، گفت من در این مدت جز خوبی چیزی از شما ندیده ام. آن داعشی که دنبالش هستید در خانه من است بروید او را بگیرید. واقعا چیزی که اهمیت دارد این است که ما مبلغان نگاه خود را وسیع تر کنیم و فراتر از شیعیان عمل کنیم. یعنی برویم به این سمت که نگاه اهل سنت را هم تلطیف کنیم.

در پایان کمی درباره معضلات و مشکلات مبلغان حشدالشعبی عراق سخن بگویید.

با توجه به اینکه نیازهای مجاهدان گاها خیلی ابتدایی است حتی طلبه پایه یک و دو می‌تواند آنجا مفید باشد. متاسفانه هنوز خیلی از طلبه‌های حوزه واقعا نمی‌دانند که چقدر به حضور آنها در بین مجاهدان نیاز وجود دارد. این باید تبیین شود. طلبه‌های عراقی حوزه قم می‌توانند یک تاثیرگذاری بالایی داشته باشد. یک مشکل دیگری که وجود دارد هنوز یک رویکرد تبلیغی دقیق طراحی نشده است. طلبه ها گاها به خاطر نبود نقشه راه موازی کاری می‌کنند. چون مبلغان هر کدام به صورت مقطعی در مناطق مختلف نبرد حضور پیدا می‌کنند و نمی‌توانند یک برنامه کامل تبلیغی را اجرایی کند. یعنی یک مرکزی وجود ندارد که شرایط جبهه را بررسی کند و توانمندی حوزه‌ها مورد ارزیابی قرار دهد و یک برنامه طراحی کند. موسسه توجیه العقائدی للحشد الشعبی و بیوت مراجع مبلغان را ارسال می‌کنند و فعالیت‌هایشان را گسترش داده اند اما همچنان کار لازم است./983/ب401/ک

ارسال نظرات