سلفیگری در حجاز؛ از پیدایش تا انشعاب
خبرگزاری رسا - گروه بین الملل: در دهههای اخیر، گروههای تکفیری متعدّدی ظهور یافتهاند که ره آورد آن قتل، خشونت و تخریب چهره رحمانی اسلام است. این گروههای افراطی همچون فرقه وهابیت، با کمک استکبار و استعمار، پایههای خود را قوت بخشیدند و اکنون این تکفر به اسم اسلا سلفی به کشتار دیگران، اعم از مسلمانان و مسیحی پرداخته و نه تنها به جنگ شیعه و سنی دامن میزند بلکه جنگ اسلام و مسیحیت را شعلهور میسازد.
در شماره قبل به شکل گیری نحلههای مختلف فکری در قرن دوازدهم و تقسیم آن به سه مکتب مختلف وهابیت، دیوبندیه و سلفیه زیدیه پرداختیم. در این شماره به تشریح وهابیّت، چگونگی شکلگیری، اندیشهها و اعتقادات، حامیان، مدافعان و ترویجدهندگان این گفتمان در منطقه حجاز خواهیم پرداخت.
آیین وهابیت، نام خود را از بنیان گذار آن، محمد بن عبدالوهاب گرفته است. او بر خلاف پیشینیان خود با استفاده از قدرت سیاسی و حمایت آل سعود توانست حکومتی را بر پایه اندیشههای ابن تیمیه تشکیل دهد و آیین خود را با تکیه بر شمشیر در سرزمین نجد و حجاز بگستراند.
محمد بن عبدالوهاب در سال 1115 ه.ق در منطقه نجد در هفتاد کیلومتری ریاض به دنیا آمد. پدرش شیخ عبدالوهاب بن سلیمان از علمای حنبلی و قاضی منطقه بود و به تعبیر بن باز «کان فقیها کبیرا و عالما قدیرا»
كتابهاي ابن تیمیه مرجع فکری حکمرانی در حجاز
محمد بن عبدالوهاب در عینیه با کتابهای ابنتیمیه آشنا شد و به نشر عقاید خاص خود روی آورد اما با مخالفتهای شدید پدرش و سایر علما مواجه شد تا آنجا که دستور قتل وی صاد و به ناچار از نجد به مکه و مدینه، از آنجا به بصره راهی شد. وی به ناچار تا زمان مرگ پدر سکوت کرد اما پس از آن به سوی درعیه راهی شد. محمدبنسعود حاکم درعیه با ابنعبدالوهاب بیعت کرد. ابنعبدالوهاب برای پیوند بیشتر با آل سعود دختر خود را به عقد عبدالعزیز پسر محمدبنسعود در آورد. او برای راهبرد حکومت ابنسعود رساله کشف الشبهات عن خالق الارض و السماوات را نگاشت و در آن همه امت اسلامی را کافر داسنت و حکم استباحه اموال و جان مردم را صادر نمود و اعلام کرد هر مالی را که مردم به دست آورند، خمس آن متعلق به امیر است. محمدبنسعود هم به اجبار شمشیر، دیگران را به مذهب شیخ محمد وادار میساخت. بنابراین محمدبنعبدالوهاب با زبان و خاندان سعود با شمشیر جنگ و عقدهگشایی را آغاز کردند و از منطقه نجد تا فتح ریاض پیش رفتند و از هیچ کشتار و غارتی فروگذار نکردند تا اینکه محمدبن عبدالوهاب در سال 1206 درگذشت اما خاندان سعود راه خود ادامه دادند.
ضعف روزافزون سیاسی امپراطوری عثمانی، در اوایل سده دوازدهم قمری در شبه جزیره عربستان رخ نشان داد. با وجود آنکه شریفان هاشمی به نیابت از خلیفه عثمانی بر حجاز فرمان میراندند، در گوشه و کنار شبه جزیره عربستان افرادی علم استقلال برافراشتند. گسترش نفوذ نظامی و سیاسی سلسله آل سعود را از آغاز تا کنون به سه دوره میتوان تقسیم کرد:
1. تاسیس دولت کوچگی در درعیه تا فروپاشی به وسیله مصریان
2. سالهای عزلت و تبعید
3. آغاز دوران نوین فرمانروایی آل سعود (تشکیل عربستان سعودی)
گسترش اندیشه وهابی با تقویت حکومت در حجاز
با تشکیل عربستان سعودی و قدرت گرفتن این حکومت نوپا، آیین وهابیت نیز به شدت گسترش یافت. جهان اسلام در این دوران شاهد حوادث گوناگونی بود. عبدالعزیزبنعبدالرحمنبنفیصل معروف به ابنمسعود با حمایت انگلستان و حمله به ریاض توانست مخالفان خود را سرکوب و با به دست گرفتن قدرت، خود را امیر نجد و امام وهابیت خواند. در 8 شوال 1334 عبدالعزیز جنایت بزرگی را در عالم اسلام مرتکب شد. آنان قبر امامان بقیع (ع)، قبر عباس عموی پیامبر، فاطمه بنت اسد و قبول دیگر بقیع همچون قبر ابراهیم فرزند پیامبر، زنان آن حضرت، قبه عبدالله پدر ایشان، قبر ام البنین مادر حضرت عباس (ع) و همه صحابه و تابعین را خراب کردند. همچنین زادگاه امام حسن و امام حسین (ع) و قبور شهیدان بدر و نیز بیت الاحزانی که حضرت علی (ع) برای حضرت زهرا (س) ساخته بود را ویران کردند که این اقدام با واکنش علما و به ویژه شیعیان جهان اسلام روبهرو شد.
سعود بن عبدالعزیز معروف به «ملک سعود» و برادرش فیصل بنعبدالعزیز را باید در زمره تاثیرگذارترین حاکمان عربستان سعودی به شمار آورد که دوران حکومت این دو برادر آغاز فصل جدیدی در رشد و شکوفایی عربستان است.
در زمانی که جمال عبدالناصر رهبری جهان عرب را در برابر رژیم اسرائیل و متحدان او بر عهده داشت، ملک سعود برای رهایی از انزوای سیاسی دوستی با مصر را در پیش گرفت؛ اما به دلیل نزدیکی روابط با آمریکا با مخالفتهای همگانی داخلی و ناخشنودی روسای جمهور مصر و سوریه در کنفرانس قاهره روبهرو شد و به ناچار از پشتیبانی طرح آیزنهاور دست کشید.
فیصل بن عبدالعزیز که از مشهورترین فرمان روایان آل سعود بود و عربستان را به جرگه کشورهای طرفدار سیاست بیطرفی مثبت (عدم تعهد) وارد کرد. فیصل با تجربه از شکست برادرش در برقراری رابطه با جمال عبدالناصر، درباره مساله یمن با وی به گفتوگو پرداخت. نتیجه این مذاکرات پیمانی بود که بر اساس آن قرار شد تا فیصل از دخالت نظامی بر ضد دولت انقلابی یمن و کمک به محمد بدر دست بردارد و دولت مصر نیز متعهد شد تا نیروهای خود را از یمن فرا خوانده و داراییهای برخی از سعودیها را که در مصر توقیف کرده بود، آزاد کند.
راه اندازی سازمان «کشورهای عربی تولید کننده و صادر کننده نفت (اوپک)، تاسیس دانشگاه ملک عبدالعزیز در مدینه و تشکیل سازمانی به نام کنفرانس اسلامی (معروف به سازمان همکاری اسلامی) از دیگر اقدامات ملک فیصل بود.
جریانهای مهم وهابی و سلفی در عربستان
با نگاهی به درون وهابیت به خوبی میتوان جریانهای مختلفی را یافت که با وجود اشتراک در پایبندی به مکتب ابنتیمیه و آموزههای بنعبدالوهاب و ضدیت با تشیع، با یکدیگر افکار متفاوتی دارند و گاه اختلافات آنها با هم به جایی میرسد که به تکفیر آشکار یکدیگر میپردازند. از سوی دیگر عقاید و نظرات این جریانها نسبت به مذاهب گوناگون اسلامی و روش برخورد با آنها متفاوت و شدت و ضعف دارد. پس باید هریک از این جریانها را شناخت و درباره ارتباط یا دفع هر جریان روش جداگانهای به کار برد که در ادامه به اصلیترین جریانهای وهابی و شبه آن اشاره میگردد:
سلفی آلبانی: این جریان تحت تاثیر افکار و اندیشههای ناصرالدین آلبانی در میان هابیت به شمار میرود. آلبانی منهج خود را منهج سلف میشمارد و معتقد است اهل علم در عربستان سعودی هم بر این روش هستند. او خود و علمای عربستان را تحت تاثیر افکار ابن تیمیه، ابن قیم و محمدبنعبدالوهاب میخواند و محمدبنعبدالوهاب را در راه دعوت به توحید در عالم پیشتاز میداند. آلبانی به پیروی کامل از دستورات حاکم و دوری از سیاست باور دارد. او به شدت با گروههای اسلام سیاسی مثل اخوان المسلمین و سلفیان جهادی مخالف است تا آنجا که فتوای او بر خارج شدن فلسطینیان از منطقه فلسطین و هجرت به منطقه دیگر مشهور است. وی همه فرقههای اسلامی به جز سلفیون را باطل و بدعتگذار میداند. وی به شدت با تقلید مذاهب اربعه مخالف است و تقلید از آنها را حرام میداند، میتوان گفت به نظر یوسف قرضاوی گویا آلبانی مذهب پنجمی را به نام غیرمقلّدها و مخالفان تقلید به وجود آورده است.
سلفی قطبی یا سروری: این جریان از نظر عقیده وهابی؛ اما در فکر و حرکت سیاسی اخوانی هستند. دلیل نامگذاری آنها به سروری این است که موسس این گروه یک اخوانی سوری به نام شیخ محمد سرور زینالعابدین بن نایف بود که در دهه شصت میلادی به عربستان وارد شد. او تحت تاثیر افکار ابنتیمیه و حسن البنا و سید قطب بود. محمد سرور افکار محمدبنعبدالوهاب، سید قطب و محمد قطب را با یکدیگر جمع کرد؛ در نتیجه در ضدیت با مذاهب چهارگانه و شیعه دارای افکار وهابیون بود و در انتقاد و قیام در برابر حاکم از عقاید سید قطب بهره میجست. او افکار جهادی اخوان المسلمین مصر و سید قطب را در عربستان گسترش داد و به همین دلیل به این جریان وهابیت قطبی هم گفته میشود. محمد سرور به انقلاب ایران، شیعه و امام خمینی (ره) نگاه بسیار تندی دارد و کتاب «وجاء دور المجوس» را در تشبیه شیعیان و انقلاب امام خمینی(ره) به یهودیان با نام مستعار عبدالله محمد غریب تالیف کرده است.
سلفی جامی یا مدخلی: جریانی وابسته به دولت عربستان هستند که به عنوان مدافع تامّ حکومت سعودیها شناخته میشوند و از این رو به آنان درباری هم گفته میشود. آنان هیچ نوع رودررویی علیه حاکم را نمیپذیرند و معتقدند منهج سلف در پیروی و خروج نکردن بر حاکم بوده است. بن باز از رهبران معنوی این جریان چنین گفته است که درکارهای خیر از حاکم اطاعت میکنیم و در کارهای شر به نصیحت کردن او بسنده نماییم. این جریان با جهاد مخالف است و از جریانهای جهادی اسلامی در کشورهای مختلف تبرّی میجوید. بسیاری از منابع مالی عربستان و مجموعههای فرهنگی و علمی سعودی مانند لجنة العلماء، هیأت کبار العلماء، جامعة الاسلامیة المدینة المنوّرة، هیأت امر به معروف و نهی از منکر، سازمان الرابطة الاسلامیة و ... در خدمت این جریان هستند.
جماعت انصارالسنة المحمدیة: این جماعت در سال 1926 م به وسیله شیخ محمد حامد فقی با همراهی گروهی از همراهانش از جمله شیخ محمد عبدالحلیم الرمانی، شیخ عبدالوهاب العیسوی و ... با هدف دعوت به توحید و رویارویی با آنچه از سوی آنان بدعت و خرافات نامیده میشود، به وجود آمد.پدر محمد از اساتید الازهر بود و وی نیز با تقیّد به مذهب حنبلی به تحصیل در الازهر پرداخت. او بسیار شیفته مطالعه آثار ابن تیمیه و ابنقیمجوزی و به ویژه محمدبنعبدالوهاب بود تا آنجا که در ستایش وهابیت کتابی نیز به رشته تحریر در آورد. محمد فقی اموری چون توسل به غیر خدا را فقط بدعت میشمارد ولی دارنده این عقاید را کافر میداند. از سوی دیگر پیروان این جماعت بر خلاف وهابیت به تکفیر مخالفان عقاید خود نمیپردازند.
انصارالسنة درباره سیاست در زمان حکومتها هیچ نوع کششی نداشته و مانند وهابیت با قیام در برابر حاکم مخالف هستند، چنانچه در انقلاب مصر و سرنگونی رژیم حسنی مبارک با صدور بیانیهای تظاهرات و شورش علیه حاکم را حرام اعلام کردند و از تظاهرات کنندگان خواستند تا به خانههایشان بازگردند اما پس از سقوط حکومت دیکتاتور مصر ناگهان از حالت خمودگی و جمود خارج شدند و به فعالیتها و حرکتهایی گسترده دست زدند و سعی کردند با تغییرات جدید وارد تعامل شوند.
استفاده از درآمدهای نفت (وهابیت فقهای نفتی)
اقتصاد یکی از ابزارهای مهم تبلیغاتی است؛ زیرا در طول تاریخ کسانی بودهاند که با استفاده از پول و ثروت چنان دستگاه تبلیغاتی را به راه انداختند که انسانهای زیادی ره راحتی از حق چشم پوشیده و در دام این شیادان گرفتار و اسیر مادیات آنها شدند. عربستان دارای ذخایر عظیم نفتی در جهان است که با فروش آن ثروتهای هنگفتی را در اختیار میگیرد. این قدرت عظیم مالی امکانات اقتصادی گستردهای را در اختیار وهابیان قرار داده و این منطقه با جمعیت به نسبت کم خود تا کنون توانسته مبالغ هنگفتی را در سال صرف کمک به کشورهای دیگر و نهادهای بین المللی کنند و از این راه، بر تبلیغ اعتقادی و نفوذ و اعتبار سیاسی خود بیفزاید. حاکمان وهابی مانند رهبرشان محمدبنعبدالوهاب از فقر مردم در رواج تفکرات خویش سوء استفاده میکنند و با دادن این کمکها افزون بر اینکه توان اقتصادی خود را به نمایش میگذارند، حکومتهای کوچک و گاه فقیر منطقه را جلب میکنند تا آنجا که در برخی موارد وابستگی اقتصادی رژیمهای کم درآمد به عربستان، پیروی سیاسی و نظامی آنها را هم به دنبال دارد. بهترین نمونه این رابطه، روابط عربستان با یمن و بحرین است. بنابراین درآمد نفت یکی از ابزارهای مهم تبلیغ وهابیت در جهان به شمار میآید./981/ب501/ک
منابع پیشنهادی جهت مطالعه:
- الامام محمدبنعبدالوهاب دعوته و سیرته، عبدالعزیزبنعبداللهبنباز
- شرح کشف الشبهات محمدبنعبدالوهاب، صالحبنفوزانعبداللهالفوزان
- تناقضات ابنعبدالوهاب در مساله تکفیر مسلمین، حسین قاضی زاده
- الحرکات الاسلامیة فی الوطن العربی، عماد عبدالغنی
- السلفیون و قضیة فلسطین، محمد کامل القصاب
- فقها نفط رابة الاسلام ام رایة آل سعود، صالح الوردانی
- وهابیگری، حامد الگار ترجمه احمد نمایی