انتشار شماره 79 فصلنامه علمی پژوهشی فقه
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، شماره 79 فصلنامه علمی پژوهشی فقه(کاوشی نو در فقه اسلامی) ویژه بهار 1394 از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم چاپ و روانه بازار شد.
این فصلنامه به بررسی 8 مقاله پرداخته است که عناوین آنها به این شرح است:
اضطرار به جنایات در فقه و قانون
واقعنگری، نقطه عطفی در روش اجتهادی وحید بهبهانی
بررسی تحلیلی دستهبندی فقهی روایات تغنی در قرائت قرآن
بررسی فقهی مفهوم و مصادیق صوت لهوی در تلاوت قرآن کریم
بررسی اختلاف در تعمیم دلیل به حکمت حکم
کاربست شئون معصوم در علم اصول
اصول فقه، رویکردها و روشها
اضطرار به جنایات در فقه و قانون
مسعود امامی
چکیده: احکام مختلف اضطرار به جنایت، به وضوح در فقه تبیین نشده است. همین امر، موجب شده که قوانین جزایی از جمله قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 نیز دچار نقصان آشکاری در این باره شد.
نویسنده در این نوشتار کوشیده احکام مختلف اضطرار به جنایت نفس و عضو را استنباط کرده، کاستیهای قوانین جزایی را نیز در این باره نشان دهد و در نهایت، پیشنهادی برای اصلاح قانون مجازات اسلامی داده است.
واقعنگری، نقطه عطفی در روش اجتهادی وحید بهبهانی
سید ضیاء مرتضوی
چکیده: از ویژگیهای برجسته در روش اجتهادی وحید بهبهانی، واقعگرایی و اهتمام به شناخت موضوعات احکام و نقشی که این شناخت در دستیابی نزدیکتر به احکام شرع دارد، میباشد. محقق بهبهانی این ویژگی را با رویکردهای مختلف عقلی، حسی، تاریخی، اجتماعی، عرفی و عقلایی، در سراسر مباحث فقهی خود نشان داده و آگاهی عمومی ایشان به موضوعات احکام، فضای صدور روایات، نیازها و الزامات اجتماعی احکام، آن را پررنگ ساخته است.
این رویکرد، طیف گستردهای از مسائل را در بر میگیرد؛ از لزوم سازگاری استنباط با الزامات عقلی و عقلایی تا لزوم سازگاری با امور عینی و حسی و طبیعی، و نیز شناخت الزامات عرفی و مقتضیات زندگی اجتماعی، و از بهرهگیری از واقعیات تاریخی متنوع در شناخت مفاد روایات و جمع میان ادله تا استناد به سیره دامنهدار مسلمین و سیره شیعیان و نیز جایگاه و سیره اهلبیت علیهمالسلام، و از تأکید بر انصراف واژگان به معانی عرفی تا اعتقاد به ضعف نسبی اعتبار مکاتبات، و از شناخت ویژگی تعلق حکم به بانوان.
دامنه گزارش و تحلیل هر آنچه وی به دست داده، بسی گسترده است؛ اما آنچه در این مقاله آمده، تنها گزارشی کلی و اجمالی از این رویکرد در 9 محور و به دست دادن نمونههایی از آن در هر محور است.
بررسی تحلیلی دستهبندی فقهی روایات تغنی در قرائت قرآن
سیفالله صرامی
چکیده: روایات فقهی تغنی در قرائت قرآن، به دو بخش اصلی، قابل تقسیم است: اول، روایاتی که برخی براساس آنها هر گوه زیباسازی صوت با هر کیفیتی را در قرائت قرآن، موضوعا و تخصصا از موضع حرمت شرعی غناء خارج میکنند. این بخش شامل پنج دسته روایت است.
موضوع روایات این بخش، قرائت قرآن نیست؛ اما دلالت آن بر خروج تخصصی تغنی در قرائت قرآن از حکم حرمت غنا، مخدوش و ناتمام است. دوم، روایاتی که موضوع آنها قرائت قرآن است. این بخش، هفت دسته روایت را در بر میگیرد. دو دسته از این هفت دسته، با عموم حرمت غناء موافقند. یک دسته هم فقط ملاک برتری زیبایی صوت در قرائت قرآن را بیان میکند. هار دسته دیگر، به لحاظ دلالت و سند، برای تخصیص عمومات حرمت غنا ناکافیاند.
بررسی فقهی مفهوم و مصادیق صوت لهوی در تلاوت قرآن کریم
حمید ایماندار
احسان علیاکبری بابوکانی
چکیده: تبیین صحیح مفهوم صوت لهوی و تحدید موضوع و حکم شرعی آن، رابطه وثیقی با مبحث غناء دارد. در نوشتار حاضر، صوت ملازم و ممهد معاصی به عنوان موضوع حرمت شرعی در صوت لهوی، معرفی شده است. تحقق اصوات لهوی در برخی معانی مطرح، مثل الحان برآمده از آلات موسیقی، آواهای طربانگیز و آواز ملازم با معاصی، به دلایل متعدد، در تلاوت قرآن کریم چندان متصور نیست.
از سوی دیگر، به نظر میرسد صوت لهوی به مفهوم «الحان متناسب با مجالس لهوی» منحصرا در تلاوت قرآن، متصف به عنوان حرمت باشد. به باور نگارنده، این نوع اصوات لهوی، آسیبزاترین نوع اواها در تلاوت حرفهای قرآن کریم هستند. فقهای اهلسنت، صوت لهوی را موضوع حرمت شرعی قرار نداده و تنها از عنوان غناء استفاده کردهاند. این مسأله میتواند تأثیر بسزایی در نحوه تعامل قاریان شیعهمذهب با شیوههای معمول قاریان سنیمذهب در ایجاد سبکها و نغمات قرآنی، داشته باشد.
بررسی اختلاف در تعمیم دلیل به حکمت حکم
حسنعلی علیاکبریان
چکیده: موضوع این نوشتار، بررسی اختلاف آرا در مسأله کاربست حکمت احکام در استنباط حکم، در تضییق و توسعه دلیل به واسطه آن است. تعابیر «الحکمة لا تعمم و لا تخصص»، «عدم الاطراد اثباتا و نفیا»، «الحکم لا یدور مدار الحکمه» و «لا یکون جامعه و لا مانعا» تعابیر معروفی در ادبیات فقهی و اصولی معاصر است.
برخی حکمت را نیز مانند علت، معمم دانستهاند. اخیرا متفرع بر مبنای تعمیم به حکمت، اقوال دیگری نیز مطرح شده است. از دیدگاه این نوشتار، ادبیات این مسأله و جنبههای مختلف آن، شفاف نیست؛ و این عدم شفافیت، باعث توهم نزاع شده است؛ و گویا هر چه به این مباحث اضافه شود، بر ابهام و اختلاف در آن افزوده میشود.
مقاله حاضر برای این شفافیت، جنبههای مختلف این مسأله را طرح کرده، محل ادعای اقوال را در این جنبهها تبیین میکند تا معلوم شود چه مقدار از این اختلافنظرها، اختلاف واقعی در تعمیم دلیل به حکمت است.
این جنبهها عبارتند از: 1. توسعه و تضییق دلیل به حکمت حکم در استظهارات اولی و ثانوی؛ 2. توسعه دلیل به علت تامه و تضییق آن به علت منحصره؛ 3. ظهور تعلیل در بیان علت یا در بیان حکمت؛ و 4. معیار تمییز علت از حکمت.
در این مقاله سعی شده با تبیین محل دقیق ادعای آرا در هر یک از این جنبهها، معلوم شود که در عدم تعمیم دلیل به حکمت حکم از آن جهت که حکمت حکم است، اختلافی نیست؛ و اگر در جایی تعمیمی هست، ناشی از حکمت، از جهت حکمتبودن آن، نیست.
کاربست شئون معصوم در علم اصول
سعید ضیائیفر
چکیده: بررسی قرآن کریم و روایات معتبر، نشان میدهد که پیامبر صلیالله علیه و آله و امام علیهالسلام غیر از شأن اصلی ابلاغ پیام الهی، شئون دیگری همچون شأن عادی، ولایی و قضایی نیز داشتهاند، همانطور که دانشمندان کلام، فقه و اصول، شئون گوناگونی را برای معصوم ذکر کردهاند.
توجه و به کارگیری این شئون در رشتههای مختلف علوم اسلامی، میتواند نتایجی را در این علوم به بار آورد. در این مقاله تلاش شده تا به اختصار، شئون مؤثر در علم اصول توضیح داده شود و مهمترین نتایج توجه و به کارگیری آن شئون در علم اصول بررسی شود.
این نتایج عبارتند از تفکیک روایات قابل استناد در علم اصول از روایات غیر قابل استناد، حل تعارض روایات اثبات کننده برخی مسائل اصولی، تعیین وظیفه در هنگام شک در روایات قابل استناد در اصول، و تعریف سنت.
اصول فقه، رویکردها و روشها
علی شفیعی
چکیده: از جمله سرفصلهای مهم دانش نوپیدای «فلسفه علم اصول» پرداختن به روشها و رویکردهای دانش اصول است. دانش اصول که زاییده ضرورت و نیاز دانش فقه در طول تاریخ بوده، تحولات و تطورات ساختاری و متدیک بسیاری داشته است.
مقایسه الذریعه مرحوم سید با آثار اصولیان معاصر و نگاهی گذرا به ادوار تاریخی اصول، این تحولات را به خوبی نمایان میکند. این تحولات را میتوان از جمله، محصول رویکردهای متفاوت اصولیان و روشهای مختلف ایشان دانست که به تناسب تحولات محیطشان بدانها پرداختهاند.
طرح مباحث نوپیدایی همچون اصول فقه حکومتی که برآمده از فقدان پارهای مباحث مهم ناظر به فقه حکومت ـ فقه حکومتی ـ و اعتقاد به پاسخگو نبودن اصول فقه موجود در تأمین نیازها و دغدغههای حوزه حکومت است، بر ضرورت این بازخوانی میافزاید؛ چرا که انشعاب در علمی بنیادی همچون اصول اگر هم مطلوب باشد، باید پس از یقین به اتمام ظرفیت موجود و مطلوب آن باشد؛ و نه اینکه آسیبهای قابل مدیریت و کاستیهای اندک را که به احتمال فراوان تدارکاند، معبری برای درهم ریختن آن، قرار دهیم. در این مقاله تلاش شده تا ضمن اشاره به این روشها و رویکردها، آسیبشناسی اجمالیای از رویکردها و روشهای دانش اصول نیز گزارش شود.
شماره 79 فصلنامه علمی پژوهشی فقه(کاوشی نو در فقه اسلامی) ویژه بهار 1394 از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم و با مدیرمسؤولی عبدالرضا ایزدپناه چاپ و روانه بازار شده است./907/ن601/ق