۰۶ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۰
کد خبر: ۲۹۸۲۲۳
تولیت کنونی مسجد مقدس جمکران:

شهیدفتحی شخصیتی فلسطینی که امام را درست درک کرد

خبرگزاری رسا ـ حجت‌الاسلام رحیمیان به بیان سلوک اخلاقی و مبارزاتی شهید فتحی قشقایی پرداخت و گفت: همه زندگی وی حول محور شهادت‌طلبی شکل گرفته بود و بدون شهادت برای خود ارزش و حیاتی قائل نبود؛ وی دست‌پرورده مکتب عاشورا و نهضت امام حسین(ع) بود و لذا شاخص وجودی ایشان شهادت‌طلبی بود، این موضوع در سخنرانی‌ها، کتاب‌ها و نوشته‌های ایشان به وضوح دیده می‌شود.
شهيد فلسطيني، فتحي شقاقي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام محمدحسن رحیمیان ریاست اسبق بنیاد شهید وامور ایثارگران و تولیت کنونی مسجد مقدس جمکران، از دوستان ایرانی شهید دکتر فتحی شقاقی بوده و از سلوک اخلاقی و مبارزاتی آن بزرگ خاطراتی ارجمند دارد. آنچه پیش روی دارید، شمه‌ای از خاطرات وتحلیل‌های جناب رحیمیان درباره آن شهید نامدارآرمان فلسطین است. امید آنکه مقبول افتد.

 

جنابعالی از چه دوره‌ای با شهید دکتر فتحی شقاقی آشنا شدید و این آشنایی و ارتباط، چگونه امتداد و افزایش یافت؟

بسم‌‌الله‌الرحمن‌الرحیم. زمانی که در دفتر حضرت امام(ره) توفیق خدمتگزاری داشتم، هر گاه که عده‌ای از برادران فلسطینی یا لبنانی به دیدار امام می‌آمدند، در خدمتشان بودم. گاهی هم بعد از اینکه ملاقاتشان با امام تمام می‌شد، با هم صحبتی می‌کردیم. بعضی وقت‌ها هم به منزل ما که در جوار دفتر امام بود، می‌آمدند. اینکه اولین بار شهید دکتر فتحی شقاقی را کی دیدم، یادم نمی‌آید، ولی مکرراً در خدمت ایشان بودم و اساساً هر وقت صحبتی از جهاد اسلامی می‌شود، شهید شقاقی قطعاً یکی از چهره‌های برجسته‌ای است که انسان نمی‌تواند از یاد ببرد.

از ملاقات‌های ایشان با حضرت امام چه خاطراتی دارید؟ چه بحث‌هایی مطرح می‌شدند؟

ملاقات‌های ایشان با حضرت امام، معمولا کوتاه بود. بعد از سلام و احوال‌پرسی، امام صحبت کوتاهی می‌کردند، اما در واقع خطابشان به تاریخ و آینده بشر بود. فرصتی برای طرح سؤال نبود و افراد بر اساس توان علمی و فکری خود، از سخنان امام نکاتی را به فراخور برداشت می‌کردند. امام بهتر از هر کسی به احوال و اوضاع فلسطین آگاهی داشتند، بنابراین به‌گونه‌ای صحبت می‌کردند که اگر شهید فتحی شقاقی سؤالی هم داشت، به خودی خود پاسخ خود را از سخنان امام دریافت می‌کرد. مثلاً امام می‌دانستند که کسی در قم حرفی زده که بسیار خاطر دکتر شقاقی را آزرده کرده و مانده است که وظیفه‌اش چیست؟ و چه باید بکند؟ و آن وقت امام طی سخنانشان پاسخ شبهات او را دادند.

 

چه شد در میان گروه‌ها و شخصیت‌های فلسطینی، شهید فتحی شقاقی توانست ماهیت انقلاب اسلامی و شخصیت حضرت امام را درست درک کند و به یک عارف سیاستمدار تبدیل شود؟

هر انسانی با توجه به خصلت‌هایی که دارد، از رویدادهای زندگی خود تأثیر می‌پذیرد. در کشور خود ما انسان‌هایی بودند و هستند که سال‌ها زندان‌های رژیم طاغوت را تحمل کردند و شکنجه دیدند و شخصیت آنها شکل گرفت. به همین دلیل در انقلاب خود ما چهره‌هایی ظهور پیدا کردند که نظیرشان وجود ندارد و شخصیت‌های بی‌تکرار هستند. از سوی دیگر خود افراد هم از نظر گرایش به عدالت، حق‌طلبی و خداشناسی با یکدیگر تفاوت دارند. طبیعتاً نسل فعلی که آن زندان‌ها، شکنجه‌ها و تضییقات را تجربه نکرده است، با نسل قبل از خود تفاوت بسیار دارد.

 

به دلیل همین شرایط و رویدادهاست که مثلاً کمتر می‌توان امید داشت که شخصیت‌هایی چون حضرت امام پدید بیایند؟

حضرت امام در کل تاریخ یک استثناست! شرایط فردی، رویدادهای مقارن با زندگی امام، ظرفیت‌ها و زمینه‌هایی موجب شد شخصیتی مثل امام پدید بیاید  که دست‌کم به این زودی‌ها چشم روزگار نظیر ایشان را نخواهد دید- درجای خود قابل ارزیابی است. اما این دلیل نمی‌شود که بگوییم دوره امام تمام شده است! در سراسر جهان میلیون‌ها تن تحت تأثیر تفکر و شخصیت امام هستند. شاید تک‌تک آنها در سطح و جایگاه امام نباشند، اما جمع آنها می‌تواند اهداف امام را محقق سازد. ملت فلسطین هم ممکن است اکنون شخصیت‌ جامع و برازنده‌ای چون دکتر فتحی شقاقی نداشته باشد، اما حاصل آموزه‌ها و شخصیت ایشان به‌گونه‌ای است که صدها فتحی شقاقی به وجود آمده‌اند که قطعاً در آینده به شخصیت‌هایی نظیر ایشان تبدیل خواهند شد. همه کسانی که با عملیات استشهادی خود در برابر ظلم رژیم صهیونیستی ایستاده‌اند، راه شهید فتحی شقاقی را طی می‌کنند. من تردید ندارم که در سرزمین‌های تحت ستمی چون فلسطین، هزاران فتحی شقاقی حضور دارند که هنوز مجالی برای بروز و ظهور آنان ایجاد نشده است. در مکتب ایشان شاگردان لایق و ارزشمندی تربیت شده‌اند که هر یک به موقع خود نقش تاریخی‌شان را ایفا خواهند کرد. ملت فلسطین با انتفاضه‌های پی در پی و با مقاومت و صلابتی مثال‌زدنی در برابر استکبار ایستاده است و این میسر نمی‌شود مگر با روشنگری‌ها و جانفشانی‌های امثال شهید فتحی شقاقی. ایشان اینک زنده‌تر از هر زمانی در حیات فلسطین ایفای نقش می‌کند.

 

اشاره کردید ایشان گاهی به منزل شما هم می‌آمدند. صحبت‌های شما حول محور چه مسائلی بودند؟

بنده چه وقتی که در دفتر امام بودم و چه در دورانی که در بنیاد شهید خدمت می‌کردم، چندان به کارهای اداری نمی‌پرداختم و لذا با ایشان هم در مرحله اول، در باره آیات قرآن، احادیث و روایات و مباحث اعتقادی و مخصوصاً مسائل مربوط به استکبار، طاغوت و مشخصاً اسرائیل و صهیونیسم صحبت و با توجه به آیات و روایات تلاش می‌کردیم آینده و فرجام کار را تحلیل و تبیین کنیم. در باره این‌گونه مسائل تبادل نظر می‌کردیم و همسویی و همفکری زیادی بین ما وجود داشت. نکته دومی که در باره آن صحبت می‌کردیم، دیدگاه‌های حضرت امام در باره ارتباط با غرب، امریکا و اسرائیل و نکته سوم هم انطباق و انسجام دیدگاه‌های امام با آیات قرآن، احادیث و روایات سنت‌های تاریخی و الهی بود. در مجموع در باره آینده غرب، امریکا و اسرائیل از منظر قرآن، احادیث، سنت‌های اخلاقی و از منظرحضرت امام در این باره صحبت می‌کردیم.

 

قطعاً این دیدارها وگفت وشنودها، همراه با خاطراتی جذاب بوده که شنیدن آن در این گفت وشنود برای ما مغتنم است؟

تمام ملاقات‌های ما با ایشان، مشحون از خاطرات دلنشین است. لحظه‌هایی سرشار از اخلاص، صراحت و معنویت. نگاهی سراپا، اعتقاد و شفافیت. همه جلسات ما از آغاز تا انتها آکنده با آیات قرآنی و فرمایشات پیامبر(ص) و معنویتی فراموش‌نشدنی بود. یادم هست گاهی در حین صحبت کردن آیاتی را می‌خواندیم و گریه می‌کردیم! مخصوصاً پس از رحلت حضرت امام، هرگز پیش نیامد یادی از امام بکنیم و اشک نریزیم. من و شهید دکتر شقاقی، حس دو برادر و دو دوست دیرین را نسبت به هم داشتیم. از همین جا معلوم می‌شود بعد جغرافیایی نمی‌تواند بین انسان‌ها فاصله ایجاد کند و مرزهای جغرافیایی نشانه جدایی افراد نیستند. همان تعبیر زیبای قرآن که مؤمنان برادر یکدیگرند، حقیقتاً در مورد انسان‌های هم‌عقیده و هم‌مسلک وجود دارد و انسان‌های همدین و هم‌مسلک و همفکر، از هر برادری به انسان نزدیک‌ترند. مرز بین انسان‌ها، مرز بین حق و باطل است.

 

در اسلام مرزی وجود ندارد و در این نگاه فلسطینی، عراقی، یمنی، ایرانی و. . . یکی هستند. دکتر فتحی شقاقی هم احساس نمی‌کرد متعلق به سرزمین دیگری است. او نیز معتقد بود همه مؤمنان و مسلمانان با یکدیگر برادرند و همه بندگان یک خدا هستیم، از جمله احادیثی که بارها بین من و ایشان رد و بدل شد، این حدیث از امام جعفر صادق(ع) است که: برادر تنی خود را نیز بر اساس حق و باطل و دین و کفر برادر می‌شمارم، نه به دلیل همخونی! به همین دلیل است که من دکتر فتحی شقاقی را برادر خود می‌دانم و او را با همه وجود دوست دارم. در صدر اسلام هم می‌بینیم که بلال حبشی، سلمان فارسی و اویس قرنی از سرزمین‌های دور خدمت رسول‌الله(ص) آمدند، حتی اویس که موفق به دیدار ایشان هم نشد، اما پیامبر(ص) آنان را عزیز می‌داشتند و برادر خود برمی‌شمردند، اما ابولهب که عموی ایشان بود، فرسنگ‌ها از پیامبر(ص) فاصله داشت. بنابراین در دنیای ایمان و معنویت، مرزهای جغرافیایی برداشته می‌شوند. از همین‌روست که ما مسلمانان مظلوم خود را در فلسطین، عراق، یمن و سرزمین‌های دیگر دوست داریم و آنها را خواهر و برادر خود می‌دانیم.

 

در طول سال‌ها دوستی ومراوده فکری واعتقادی، شهید دکتر فتحی شقاقی را چگونه دیدید؟ شخصیت او را چگونه توصیف می‌کنید؟

شهید دکترفتحی شقاقی، نماد برجسته اخلاص و جهادفی سبیل الله، شاگرد مکتب عاشورا و پیرو امام حسین(ع) بود. او همواره از امام حسین(ع) می‌گفت و می‌نوشت و الهام می‌گرفت و یقین داشت که تنها راه نجات فلسطین، پیروی از مکتب امام حسین(ع) و نهضت عاشورا، شهادت‌طلبی، جهاد و ایثار است و انصافاً خود او در این عرصه هیچ کم نگذاشت و با شهادتش، ایمان به اعتقاداتش را اثبات کرد. او نیز همچون شهدای تاریخ، تازه پس از شهادت نورافشانی بیشتری خواهد کرد و چراغ راه مظلومان تحت ستم خواهد بود.

 

آیا ایشان توانسته بود پیام حضرت امام را به فلسطینی‌ها برساند؟ از عملکرد ایشان در این زمینه چه تحلیلی دارید؟

پاسخ این سؤال شما را با یک خاطره می‌دهم. قاعدتا می‌دانید که در حج خونین سال 1366 پس از ایرانی‌ها، بیشترین حجاج شهید از فلسطینی‌ها بودند. دو شب پس از این فاجعه می‌خواستم به حرم بروم که با چهار تن فلسطینی برخورد کردم. آنها احوال‌پرسی کردند و گفتند: آمده‌ایم به شما تسلیت بگوییم. به اتفاق آنها به اتاقم برگشتیم و تا اذان صبح با هم صحبت کردیم. تصور من این بود که می‌توانم از مظلومیت انقلاب ایران، هشت سال دفاع مقدس و جنایات صدام، آل‌سعود و امریکا بر ایشان حرف بزنم، اما دیدم آنها ماهیت این رژیم‌ها را خیلی بهتر از من می‌شناسند!بعد خواستم در باره شخصیت حضرت امام و انقلاب ایران صحبت کنم، دیدم امام و انقلاب را هم خیلی بهتر از من می‌شناسند! یکی از آنها در حالی که بغض گلویش را می‌فشرد، گفت که با چشم‌های خودش دیده است که سربازان آل‌سعود، گردنبندهای طلای زنان ایرانی شهید شده در حادثه مکه را، از گردنشان می‌کندند!

 

بعدها در باره این چهار نفر با شهید فتحی شقاقی صحبت کردم و ایشان گفت: دو تن از آنها در تظاهراتی که در مراسم ختم شهدای ملی برگزار شد، شهید شدند و بعد از شهادت آنها بود که انتفاضه اول شروع شد! بنابراین کاملاً مشخص است که امثال این شهید بزرگوار توانسته بودند به‌خوبی پیام امام و انقلاب را به مردم فلسطین برسانند.

 

در شخصیت و افکار شهید فتحی شقاقی می‌توان نوعی گرایش به عرفان را نیز رصد کرد. از منظر جنابعالی ایشان بیشتر عارف بود یا سیاستمدار؟

می‌توانم بگویم که ایشان یک عارف مجاهد و سیاستمدار بود که بیش از هر چیزی، ایمان و دینداری و اعتقاد به معارف دینی در او دیده می‌شد. جایگاه بلند دکتر فتحی شقاقی در این است که حیات، مرگ، جهاد، هجرت، سیاست و تمام جنبه‌های زندگی او بر مبنای اعتقاداتش بود و به همین دلیل هم به شهادت رسید. کسی که محور زندگی‌اش رضای خداست، همه ابعاد زندگی‌اش خدایی می‌شود.

 

شهید فتحی شقاقی در زندگی امروز فلسطینیان چه نقش وجایگاهی دارد؟ تا چه حد می‌توان حضور او را درتحولات مبارزاتی فلسطین رصد کرد؟

ایشان شهید است و شهید طبق نص صریح قرآن زنده است و هیچ کسی بیش از شهید نمی‌تواند در زندگی جامعه نقش داشته باشد. این ما هستیم که مرده‌ایم! گاه تا 70 سال هم عمر می‌کنیم، ولی وقتی می‌رویم، هیچ اثری از ما باقی نمی‌ماند، در حالی که شهید همواره زنده است و در جامعه خود نقش ایفا می‌کند. امروز اگر فلسطین زنده است، به برکت خون شهداست. بدون آنها اثری از آثار فلسطین باقی نمی‌ماند.

 

نگاه خود ایشان به شهادت چه بود؟ تا چه حد احتمال این واقعه را درباره خود می‌داد؟

همه زندگی ایشان حول محور شهادت‌طلبی شکل گرفته بود و بدون شهادت برای خود ارزش و حیاتی قائل نبود. ایشان دست‌پرورده مکتب عاشورا و نهضت امام حسین(ع) بود و لذا شاخص وجودی ایشان شهادت‌طلبی بود. این موضوع در سخنرانی‌ها، کتاب‌ها و نوشته‌های ایشان به وضوح دیده می‌شود. ایشان به امام حسین(ع) عشق می‌ورزید. بسیار قرآن و حدیث می‌خواند و به سنت‌ پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) پایبند بود. می‌گفت: فلسطین توسط سرسخت‌ترین دشمنان اسلام غصب شده و باید با روحیه شهادت‌طلبی آن سرزمین را آزاد کرد. ایشان تنها رمز موفقیت مسلمانان را اعتقاد به فرهنگ شهادت می‌دید.

 

شما خبر شهادت ایشان را چگونه شنیدید و واکنش‌تان چه بود؟

گمان می‌کنم از رسانه‌های خبری شنیدم و به‌شدت متأثر شدم، اما واقعیت این است که هر قطره از خون شهید، پیروزی و نصرت الهی را نزدیک‌تر می‌کند. شهادت ایشان هم در عین حال که مصیبت بزرگی است، اما پیروزی حق با باطل را هم نوید می‌دهد. نام شهید دکتر فتحی شقاقی یادآور جهاد، ایثار، شهادت، اخلاص، اخلاق اسلامی و الهی، ارزش‌های انسانی و فلسطین و مسجدالاقصی است.

 

با توجه به فجایعی که اکنون برخی از رژیم‌های عربی مرتکب می‌شوند یا از مرتکبین آن حمایت می‌کنند، تصور می‌کنید اگر امروز شهید فتحی شقاقی زنده بود، چه تحلیلی می‌کرد؟

اینها در روزی که ایشان زنده هم بود، همین جنایت‌ها را به شکل‌های دیگری انجام می‌دادند و رفتار امروزشان در واقع ادامه همان راه است. شهید فتحی شقاقی شاهد خیانت‌های آل‌سعود، حسین اردنی، شاه مغرب و سازش انور سادات بود. امروز هم همان جنایت‌ها ادامه دارند. انسان مسلمان متعهد در هر حال وظیفه‌ای جز روشنگری، جهاد و شهادت ندارد. ایشان اگر امروز هم زنده بود، بر همان اساس عمل می‌کرد، زیرا راه خدا جز یک راه نیست و تنها ابزار پیمودن آن در زمان‌های مختلف فرق می‌کند.

 

شهید سید عباس موسوی و نیز شهید دکتر فتحی شقاقی جمله معروفی داشتند که: هر حرکتی که دبیرکلش شهید شود، روی شکست را هرگز نخواهد دید! تحلیل شما از این تعبیر چیست؟

به نظر من سخن درستی است، کما اینکه حزب‌الله با شهادت سید عباس موسوی اوج گرفت. ما همه عزت و هستی خود را مدیون شهدا هستیم. البته آنها نیازی به ما ندارند، بلکه این ما هستیم که برای رسیدن به عزت و سعادت دنیا و آخرت باید به آنها متوسل شویم. احترام و تکریم شهدا، احترام و تکریم خود ماست.

 

و سخن آخر؟

من و آیت‌الله جنتی برای تشییع پیکر پاک این شهید بزرگوار رفتیم و پس از مراسم، دیداری با خانواده ایشان داشتیم. دختر کوچک ایشان جثه بسیار ضعیفی داشت و انسان واقعاً متأثر می‌شد. ایشان یکی از رهبران برجسته فلسطین بود، اما زندگی فوق‌العاده محقر و ساده‌ای داشت و خانواده او نیز مثل مردم عادی فلسطین در اردوگاه زندگی می‌کردند. آن شهید بزرگوار، زندگی فوق‌العاده کم‌هزینه‌ای داشت و همه عمرش صرف خدمت‌رسانی و جهاد در راه اسلام و فلسطین شد. اگر یادتان باشد بین شهادت دکتر فتحی شقاقی و ترور اسحاق رابین هم فاصله‌ای نبود و خدا انتقام فلسطینی‌های مظلوم را از او گرفت. آن زمان در بیروت بودند و جالب اینجاست که وقتی از جوان یهودی که اسحاق رابین را ترور کرده بودند پرسیدند: چرا این کار را کردی؟ جواب داد: از طرف خدا مأموریت داشتم! این قانون ِ حاکم بر جهان هستی است./998/د102/س

 

منبع: روزنامه کیهان

ارسال نظرات