مقالهای در رد جدایی دین از سیاست به قلم آیت الله عیسی قاسم
به گزارش خبرگزاری رسا، آیت الله شیخ عیسی قاسم رهبر شیعیان بحرین در مقالهای با عنوان «پرسشهای علمی پیرامون موضوع دین و سیاست» به بررسی نظری جایگاه دین و سیاست، ارتباط این دو با یکدیگر و تاثیر آن در صحنه اجتماع پرداخت.
در این مقاله آمده است: دین و سیاست در مواردی به صورت کلی با یکدیگر تلفیق شده و دیدگاهها، ارزشها و الگوهای واحدی را همراه می آورد و گاهی نیز در مراحل مختلف از یکدیگر متمایز شده و نقطه نظرات، ارزشها و الگوهای متعددی را به بار خواهد آورد. گاهی اختلاف میان دین و سیاست، اختلافی نظری و عملی است، اما گاهی این اختلاف، تنها ناظر به مرحله عمل و اجراست و در مرحله تئوریک، دین و سیاست بر یک مبنا اتفاق نظر دارند.
وی افزود: تلفیق کلی زمانی رخ خواهد داد که یا سیاست در دین ذوب و به ابزاری فرمان بردار از دین در عرصه تربیت انسانها تبدیل شود و یا آنکه دین با ذوب شدن در سیاست، به ابزاری در تحقق مصلحتها و منافع سیاسی مبدل شود؛ حتی اگر سیاست با دین و مصلحتهای دینی که منافع مردم و جامعه بر آن استوار است، در تنافی باشد.
آیت الله عیسی قاسم تصریح کرد: پیش فرض نظریه «عدم دخالت دین در سیاست» نشأت گرفته از اندیشه سلطه ناپذیر بودن سیاست نسبت به دین است. نتیجه ای که ازاین دیدگاه می توان حاصل کرد این است که عرصه دین و سیاست از یکدیگر جدا بوده و هیچیک حق تعدی به حقوق دیگری را ندارد. حال سوالی که باید از ترویجدهندگان این اندیشه جدایی طلبانه پرسید آن است که آیا سیاست می تواند در امور دینی دخالت کرده و آرا، اندیشهها و نقطه نظرات خود را بر آن تحمیل کند یا همانطور که سیاست برای خود استقلالی را قائل است برای دین نیز نحوهای از استقلال را به حساب می آورد؟
رهبر شیعیان بحرین ادامه داد: در مقام عمل، این سیاست است که با انجام رفتارهای مخالف دین، نقض احکام، دستورات و مقررات دینی در امور دین دخالت کرده است. تنها منطق توجیهبردار در عرصه دخالت سیاست در دین آن است که بگوییم سیاست تنها از دریچه ابزاری به دین نگاه می کند. دین در نگاه سیاست، ابزاری برای خدمت رسانی در راستای تحقق اهداف و برنامههای سیاسی است و این به معنای جانشینی حاکمیت انسان و سلطنت بشری از حکومت خداوند و یا به معنای پذیرفتن نظریه «نبود حکومت برای خداوند» است.
وی خاطر نشان ساخت: سوالی که هر فرد مسلمانی از برادر دینی خود باید بپرسد آن است که آیا این همان اسلام حقیقی است؟ آیا انسان مسلمان می تواند حکومت بشری را بر حکومت الهی مقدم سازد؟ جدای از بحث استقلال سیاست و تبعیت دین از آن که به وضوح در اندیشههای دینی جای ندارد، آیا عالمی از علمای دین می تواند دلیلی ارائه کند که بر صحت نظریه «جدایی دین از سیاست» مهر تایید بزند؟
آیت الله عیسی قاسم تأکید کرد: چگونه یک فرد مسلمان این نظریه را بپذیرد، حال آنکه رسول اکرم (ص) با آنکه حکومت اسلامی را بنا نهاده و بر آن حکم راند، تنها مسؤول و قاضی امور حکومتی بود. شرم آورتر آنکه برای جامعه عمل پوشاندن به دخالت دین در سیاست، از نیروی امنیتی و توان رسانهای استفاده می کنند تا نسلهایی از امت اسلامی به جدایی دین از سیاست ایمان آورده، این دخالت را حق سیاست بر شمرده و حتی پا را فراتر نهاده و هرگونه دخالت دین در سیاست را چه در عرصه امر به معروف و نهی از منکر و چه در صحنه مبارزه علیه ظلم و فساد، جرم و جنایت دینی تلقی کنند.
وی در پایان اظهار داشت: این همان حالت خطرناک نابودی اسلام از درون و ریشه کن شدن ارزشهای آن است، اما به فضل الهی، امت اسلامی و مردم مسلمان در این دامها قرار نخواهند گرفت./981/ب901/د