بنده حقیقی خدا هیچ گاه دچار تحیر نمی شود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی امروز شنبه در درس خارج تفسیر خود در ادامه تفسیر آیات پایانی سوره مبارکه زمر با اشاره به آیه «قُلْ یَـٰعِبَادِىَ ٱلَّذِینَ أَسْرَفُوا۟ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا۟ مِن رَّحْمَةِ ٱللَّهِ ۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغْفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلْغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ» گفت: منظور از بندگان در این آیه اعم از تشریعی و تکوینی است، این بر کافر اطلاق میشود اما بر سنگ و غیر عبد اطلاق نمیشود، اگر کسی واقعا بنده خداوند باشد هرگز در زندگی متحیر نیست، انسان اگر عقاید توحیدی را در قلب جای دهد قلب او مأمن خواهد بود، معنای اصل آمن یعنی این که داخل شد در امن، لازمه دخول در حصن این است که متخلق، مؤمن و عامل باشد، وگرنه آمن به معنای اعتقاد آوردن نیست.
وی افزود: اگر ذات اقدس اله فرمود کلمه «لا اله الا الله» حصنی یعنی هر کس ایمان آورد در این حصن داخل میشود، معنای ایمان دخول در حصن است، پس اگر کسی هر حرفی را وارد قلبش نکند، هر خیال و شبههای را وارد قلبش نکند این شخص متحیر نخواهد بود در زندگی، راه مشخص است، آن کس که هر حرفی را در قلبش وارد میکند و ظاهر و باطنش هم دوتا است، متحیر است، انسان مؤمن با یک مشورت راه را پیدا میکند، اما انسان منافق همچون نابینایی است که نمیداند از کدام راه خارج شود، گاه به سمت دیوار شرقی میرود و گاه به سمت دیوار غربی میرود و میبیند بسته است، این رد مکرر را تردید میگویند، بین نفی و اثبات متحیر است اما مؤمن که هر حرفی را نمیپذیرد و هر غذایی را نمیخورد و هر چیزی را نگاه نمیکند هرگز در زندگی نمیماند.
مفسر برجسته قرآن کریم با تأکید بر اینکه ذات اقدس اله توبه را به عنوان راه حل در اختیار همه گذاشت، ابراز کرد: نباید گفت توبه سبب جرأت یافتن بندگان بر گناه میشود، هرگز توبه دلیل بر جری شدن نیست، برای اینکه روشن نیست انسان کی میمیرد، اگر توبه با معلوم بودن مدت زمان عمر هر کس مشخص بود میشد گفت که توبه سبب جری شدن انسان میشود، چنین توبهای رحمت الهی است، هیچ کس نمیتواند با وجود توبه بگوید که من جری شدم و مورد بخشش واقع شدم، چون هیچ کس نمیداند کی میمیرد آیا در هنگام گناه میمیرد یا در بعد از آن از دنیا میرود، «وَأَنِیبُوٓا۟ إِلَىٰ رَبِّکُمْ وَأَسْلِمُوا۟ لَهُۥ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَکُمُ ٱلْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ».
وی با قرائت آیه «وَٱتَّبِعُوٓا۟ أَحْسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَکُمُ ٱلْعَذَابُ بَغْتَةًۭ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ» گفت: جناب فخر رازی وجوه فراوانی برای این «وتبعوا» ذکر کردهاند، گفتهاند که درست است که قرآن قصصی دارد شما به فکر اوامر و نواهی باشید، حالا اگر شما این قصص را فرانگرفتید اشکالی ندارد، به این معنا که بخشی از قرآن حسن است و بخشی از آن احسن است، برخی گفتهاند که این قرآن خود احسن است، یعنی بسیاری از صحف الهی و غیبی از سوی خداوند نازل شده است اما احسن آن قرآن است.
مؤلف کتاب مفاتیحالحیاة ادامه داد: در آیه محل بحث طبق آیات دیگری فرمود ما در قیامت وقتی مؤمنان را دعوت میکند احسن کارهای آنان را میآوریم، اگر کسی صدتا عمل دارد و ده تای آن جزو برجستهها است، همه اعمالش را به حساب این ده عمل برجسته حساب میکنیم، مانند اینکه اگر کسی بخواهد به یک میوهفروش احسان بکند و همه میوههایش را به قیمت بهترین میوهها بخرد، به قرینه «هَلْ یُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»، «َٱتَّبِعُوٓا۟ أَحْسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکُم» این گونه تعبیر میشود که ما آیات فراوانی داریم و شما آن بالاترین مرتبه را بگیرد.
سلام پایانی نماز مخصوص کسانی است که نماز معراجشان بوده است
وی خاطرنشان کرد: به ما گفتهاند که یک نماز صحیح است و یک نماز مقبول است، اگر کسی حضور قلب نداشته باشد نمازش باطل نیست، اما مقبول نیست، نمازی مقبول است که انسان به یاد خداوند باشد، برخی از بزرگان میگویند کسی که حواسش جمع نیست وقتی السلام علیکم میگوید چگونه رویش میشود این جمله را بگوید، چون نماز معراج مؤمن است و با خداوند دارد نجوا میکند، اما وقتی انسان حواسش پیش دنیا است عروج نرفته است، الان که ما کنار هم هستیم جای تعجب است که به هم بگوییم السلام علیکم، اگر کسی از جایی دیگر وارد شود بگوید السلام علیکم اشکال ندارد، اگر کسی حضور قلب ندارد و حواسش در نماز جمع نیست و پیش کسب و کار و درس و بحثش است این فرد سفر و معراج نکرده است، چطوری روش میشود بگوید السلام علیکم، این بزرگان میگویند ما خجالت میکشیم این جمله را بگوییم، این که میفرماید از بهترین چیزی که خداوند نازل کرده پیروی کنید یعنی اینکه شما سعی کنید از برترین درجهای که خداوند نازل کرده پیروی کنید و به آن برسید.
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به آیات «أَن تَقُولَ نَفْسٌۭ یَـٰحَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِى جَنۢبِ ٱللَّهِ وَإِن کُنتُ لَمِنَ ٱلسَّـٰخِرِینَ، أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ ٱللَّهَ هَدَىٰنِى لَکُنتُ مِنَ ٱلْمُتَّقِینَ، أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى ٱلْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِى کَرَّةًۭ فَأَکُونَ مِنَ ٱلْمُحْسِنِینَ» ابراز کرد: انسان دفعتا میمیرد، موقفها فرق میکند اولین باری که انسان با تغییر نشئه حرف میزند میگوید ای وای بر ما که در ناحیه امر خداوند کوتاهی کردم، چرا من تعدی کردم و در این محضر نرفتم و اطاعت نکردم و نه تنها اطاعت نکردم بلکه مسخره میکردم و طنز داشتم، وقتی صحنه محاسبه پیش میآید و سخن از پاداش متقین میشود، میگوید اگر خداوند من را هدایت کرده بود من از متقین بودم.
نفس بدتر از مار و عقرب انسان را به نابودی میکشاند
وی اظهار کرد: وقتی ملائکه این متقین را بدرقه میکنند در پایان همین سوره مبارکه زمر خواهد آمد که متقیان به سوی بهشت دستهجمعی میروند، خیلی فرق است که یک عده ملائکه به دنبال مؤمنان هستند و یک عده ملائکه به دنبال کفار آنان را هی میکنند و این سوق دادن درباره کفار و مؤمنان هم هست، در این صحنه کافر میگوید اگر خداوند ما را هدایت میکرد ما از متقیان بودیم، در آیه 59 جواب آن را میدهد، «بَلَىٰ قَدْ جَآءَتْکَ ءَایَـٰتِى فَکَذَّبْتَ بِهَا وَٱسْتَکْبَرْتَ وَکُنتَ مِنَ ٱلْکَـٰفِرِینَ»، شما در کفر خود استمرار داشتی و به همین دلیل جهنمی شدی، میگویند ای کاش بازمیگشتیم به دنیا و از محسنان میبودیم، میفرمایند دنیا که نیست، بساط دنیا برچیده شد، کل نظام هستی برچیده شد، دنیایی نیست تا فرد برگردد، دنیایی نیست تا کسی بازگردد.
مفسر برجسته قرآن کریم ابراز کرد: اما بر فرض محال اگر دنیای بود و پاسخ کفار مبنی بر بازگشت به دنیا تأیید میشد، اینها کسی نبودند که اصلاح شوند، اگر بازمیگشتند دوباره به آن چه از آن نهی شده بودند بازمیگشتند، اگر کسی هوا و هوس خود را کنترل نکند برده آن خواهد شد، بدترین دشمن انسان همین غرور و دشمنی آن است، مار و عقرب انسان را نیش میزند و زندگی تمام میشود، نفس انسان کاری با انسان میکند که ابتدا دین فرد را میگیرد، سپس وی را بیآبرو میکند، خیلیها هستند که کافر هستند اما در دنیا یک آبرویی دارند تا آبروی انسان را نبرد و انسان را تفاله نکند رها نمیکند.
وی بیان کرد: برخی رنگین پوست هستند و این نشان میدهد که در یک منطقهای است که آفتاب بیشتر میتابد، اما رنگ پوست نشان دهد که یک فردی بیآبرو است در دنیا این چنین کسی نداریم، اما در قیامت خود این رنگین پوست بودن و سیاه پوست بودن انسان نشان میدهد که این شخص خود مرتد یا قاتل یا جهنمی است، فرمود ما یک چیزهایی آوردیم که بشر ممکن نیست آن را بفهمد ما هیچ دسترسی به قیامت نداریم، این مسائل جزیی خارجی است که عقل به آن راه ندارد، اگر یکی سفیدپوست باشد ما نمیفهمیم که درونش چه چیزی است اما در قیامت اگر کسی سفیدپوست بود و رویش سپید گشت، با آبرو است، در روز قیامت مردم با سیمایشان شناخته میشوند، در مواقف قبلی سؤال و جواب است، اما در موقفی با چهره شناخته میشوند./914/پ201/ج