کارکردهای خانواده دین محور
به گزارش خبرگزاری رسا، خانواده به دلیل اهمیت و جایگاه ویژهاش در حیات انسانها از دیر باز مورد توجه اندیشمندان بوده و با رویکردهای دینی، اخلاقی، فلسفی و حقوقی مورد مطالعه قرار گرفته است. از زمان پیدایش و گسترش علوم جدید نیز شاهد بررسیهای تاریخی، مردم شناسی، روانشناختی و به ویژه جامعه شناسی در موضوع خانواده هستیم.
جامعه شناسان کارکردهای گستردهای را برای نهاد خانواده بر میشمرند؛ تنظیم رفتار جنسی، تولید مثل، حمایت و مراقبت، جامعه پذیری، عاطفه و همراهی، تامنی پایگاه اجتماعی برای افراد خانواده، کنترل اجتماعی شامل کنترل همسران و فرزندان، کارکردههای اقتصادی و تداوم نابرابریهای جنسی، از جمله این کارکردها از سوی دین اسلام نیز مورد تایید قرار گرفته و در مواردی تکمیل شده است.
از آنجا که خانواده چه به صورت هستهای عمری به قدمت تاریخ بشر داشته و از نیاز طبیعی انسان نشأت گرفته است، در نتیجه میتواند با حداقلی از کارکردها نیز پا برجا بماند. بر این اساس هر دو رویکرد جامعه شناسی و دینی به نوعی به کارکرد حداقلی برای بقای خانواده و کارکرد حداکثری برای توصیف بیشترین کارآیی آن میپردازند.
به عنوان نمونه، پارسونز دو کارکرد را برای خانواده اساسی تر از سایر موارد و در حقیقت، موجب بقای خانواده میداند و رویکرد دینی نیز با مغبوض شمردن طلاق به عنوان یک حلال و توصیه به صبوری زوجین بر سختیهای زندگی، با نگاهی واقع گرایانه، کارکرد حداقلی برای خانواده را می پذیرد.
تفاوت این دو رویکرد در آنجاست که از منظر جامعه شناسی، تغییر در شرایط اجتماعی و اقتصادی، موجب تغییر در کارکردها خانواده خواهد شد، به عبارتی دیگر با تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی و تغییر در تعاریف بعضی کارکردها و حذف برخی دیگر، ممکن است شاهد مواردی نظیر پذیرش ارضاء نیازهای جنسی خارج از چارچوب خانواده، کاهش وظایف حمایتی مرد در قبال همسر، تضعیف کنترل و نظارت خانواده متعادل مهدوی، ارزشهای مطلقی است که به دلیل ریشه داشتن در طبیعت انسان و هدف از آفرینش وی، نباید تابع شرایط اجتماعی تعریف شود.
خانواده در نگاه دینی، فضایی است انحصاری برای ارضای نیازهای جنسی و حفظ عفت و تولد فرزندان صالح. خانواده در این نگاه، نهادی است برای ارضای عمده نیازهای عاطفی زوجین و فرزندان و سالخوردگان، رشد شخصیت افراد خانواده در اثر تعامل با یکدیگر، تربیت فرزندان شایسته، آموزش و مسؤولیت پذیری و صبر در برابر مشکلات و گذشت و فداکاری و انعطاف پذیری، حمایت اقتصادی از زنان و فرزندان و در یک کلام فراهم آوردن زمینه بای رشد و تعالی انسان.
بررسی آیات و روایات، ابعاد خانواده دینی را روشن میکند آنجا که خداوند پیوند زناشویی را «میثاق غلیظ» نامیده و آن را مایه سکونت و آرامش همسران دانسته و مودت و رحمت بین ایشان را نوید میدهد مودت به معنای محبتی که آثار آن در عمل آشکار شده باشد و رحمت، نوعی تأثیر نفسانی است که از مشاهده محرومیت و نقیصه یا احتیاج طرف مقابل، در دل فرد پدید میآید و او را وا میدارد تا در مقام عمل برآمده و طرف مقابل را از محرومیت نجات دهد؛ و در آیه دیگر، همسران لباس یکدیگر میشوند که به تعبیری مایه زینت و حفاظت است.
برای حفظ این میثاق محکم و کانون پر برکت است که شوهرداری زن و صبر او بر سختیهای زندگی وتلاش مرد در کسب روزی حلال برای خانواده در احادیث به عنوان جهاد در راه خدا معرفی میشود و مرد به معاشرت با همسر بر اساس معروف، غیرت ورزی، عفو، صبوری و مدارا دعوت میشود و زوجین به نگهداری، تکریم و محبت به والدین خود در کانون خانواده، توصیه میشوند؛ پرورش همه ابعاد وجودی فرزندان در سایه محبت به والدین خود در کانون خانواده، توصیه میشوند؛ پرورش همه ابعاد وجودی فرزندان در سایه محبت و مراقبت، از وظایف والدین، برشمرده میشود؛ و بسیاری از توصیههای دیگر که به کار بستن آنها به خانوادهای متعادل با حداکثر کارکردها را محقق خواهد کرد اما تحقق آن نیاز به برنامه ریزی دارد.
لزوم ساختار برای خانواده
خانواده، برای رسیدن به کارکردهایی که برشمرده شد مانند هر نهاد دیگری نیازمند ساختار است. در نگاه جامعه شناسان غربی، ساختار خانواده، مدل ثابت و مرجحی ندارد؛ به طور طبیعی به تبع تغییرات اجتماعی، تغییر کرده و منجر به تغییر در کارکردها میشود لذا به عنوان مثال از نگاه ایشان، تغییر ساختار مدیریت در خانواده از نظام طولی به نظام عرضی و دموکراسی که زن و مرد و فرزندان را از لحاظ قدرت تصمیم گیری در یک سطح قرار میدهد، به نوعی موید انعطاف این نظام در مقابل تغییر در ساختارهای اجتماعی بوده و مورد تایید است؛ اما در رویکرد دینی، دستیابی به کارکردهای خانواده متعادل، مستلزم وجود ساختار ویژهای در خانواده است؛ ساختاری که بر اساس تفاوت نیازها و استعدادهای افراد خانواده به منظور نیل به سعادت حقیقی انسان از سوی آفریدگار طراحی شده لذا نه تنها تابعی از تغییرات اجتماعی نیست بلکه تغییر شرایط اجتماعی و هماهنگ ساختن سایر نظامهای اجتماعی را برای تحقق یک خانواده سالم طلب میکند.
متاسفانه به ساختار اصیل دینی در کشور مغفول مانده است. به دیگر سخن، بشر برای گریز از بعضی ضعفهای خانواده سنتی، ساختارهای خانواده مدرن را انتخاب کرده و درمان دردهایش را از آن طلب میکند در حالی که به اذعان بسیاری از اندیشمندان همین ساختارها، بحران خانواده در غرب را ایجاد کرده است. کاهش خانواده به تشکیل خانواده، عمر کوتاه ازدواج، روابط خارج از ازدواج و افزایش تعداد فرزندان نامشروع با پدرانی نامعلوم، افزایش تعداد خانوادههای تک والدی و ناسازگار و فاصله عاطفه فرزندان با والدین، نمونههای از نگرانیهای جامعه مدرن درباره خانواده است؛ بنابراین بازنگری فعالانه و پویا در متون دینی برای اتخاذ ساختارهای اصیل خانواده متعادل مهدوی، ضروری به نظر میرسد./978/ت302/س
منبع: دوماهنامه امان