مجموعه داستانهای کوتاه «مى شکنم در شکن زلف یار» به چاپ دوازدهم رسید
به گزارش خبرگزاری رسا، «مى شکنم در شکن زلف یار» چهارمین دفتر از این مجموعه است که مخاطبان ماهنامه «پرسمان»، پیشتر آن را در صفحه «جوانه» پى مى گرفتند. مطالب این صفحه، یکى از تأثیرگذارترین و جذاب ترین صفحات ماهنامه پرسمان بود که چند سالی در قالب کتاب ارائه شده و همچنان با استقبال مخاطبان به ویژه دانشجویان و جوانان واقع می شود.
این کتاب حاوی 40 ماجرای واقعی است که هر کدام به بیان و توصیف بخشی از شخصیت یک جوان متعادل و متوازن میپردازند و نویسنده در این مجموعه داستانها، به صورت غیرمستقیم از آیات قرآن و روایات اسلامی استفاده کرده است.
«گره زلف یار»، «ملکه دوبی»، «کاروان لندن»، «پدرف مادر، ما متهمیم»، «آن سلام شرم آگین»، «آن زن سرگردان روس»، «سادگان بی نقاب»، «نقابداران زیرک»، «از البرز تا گیم نازیوم»، «ساحل زیبای بمبئی»، «مدیریت ژاپنی» و... عناوین برخی از داستانهای واقعی و جذاب این کتاب هستند.
نویسنده در مقدمه کتاب می نویسد: «مى گویند نویسنده اى بزرگ و نام آشنا را دعوت کردند تا براى علاقمندان به نویسندگى سخنرانى کند. او با یک پرسش آغاز کرد: کدامیک از شما دوست دارد نویسنده اى کار آمد و زبر دست شود؟
همه دست بلند کردند...
و آن گاه خود ساده ترین پاسخ ممکن را مطرح کرد: پس چرا اینجا نشسته اید؟ بروید و بنویسید! آنچه شما در این کتاب مى خوانید نیز روزى، روزگارى با نوشتن آغاز شده است. به قلم کسى که ابدا ادعاى نویسندگى ندارد. اما سرى پُر شور و دلى پر دغدغه چرا.
این نوشته ها سپس از جوانه هایى سربرآوردند، که مى روییدند و بالنده مى شدند.
به عشق جوانانى که در درون هر کدامشان دنیایى شگفت و پر رمز و راز نهفته است!
صاحب این قلم مى خواست از کنار هر چیزى با سرعت عبور نکند. قدرى بایستد و تأمل کند و خوب آن را ببیند. و آنگاه آنچه را دیده با تلنگرى که گاهى نیاز زندگى روزمره ماست، توأم ساخته، به یاران و دوستان خویش تقدیم کند.
او دوست داشت کسى که اینها را مى خواند نیز اندکى مکث نموده، خودش و جامعه اطرافش را برانداز کند.
صاحب این قلم آرزو داشت نوشته هاى او گاهى از یک تصمیم سربرآورند، گاهى احساس پاکى را زنده کنند، گاهى قطره اشکى از دیده اى فرو ریزند، گاهى رنجدیده اى را به فکر فرو برند و گاهى خم عشقى را بجوشانند و به شراب مهر مبدل سازند.
صاحب این قلم نمى داند در این کار توفیقى داشته یا نه، اما دوست دارد آنچه را حافظ ادعا کرده است، براى یک بار هم که شده تجربه کند:
عشق ورزیدن و دیده نیالودن به بد دیدن!»
دفتر نشر معارف بهار امسال، جلد دوم این کتاب خواندنی را با نام «جوانی در 180 ثانیه» نیز منتشر کرده است.
حسین سروقامت، نویسنده، درباره این کتاب می گوید: این کتاب نیز مانند اثر پیشین، حاوی 40 ماجرای واقعی است که مانند «می شکنم در شکن زلف یار» هر کدام به بیان و توصیف بخشی از شخصیت یک جوان متعادل و متوازن میپردازند.
به گفته سروقامت، در این ماجراها که پیش از این در مجلات «ایران جوان» و «پرسمان» چاپ شدهاند، دغدغههای گوناگون خود را در رابطه با نسل حاضر با قلمی شیوا و جوان پسند بیان میکنم. معتقدم این نوشتهها تلنگری به روحیات، منشها و رفتارهای جوانمردانه نسل پویای ماست که با بهرهگیری از اقتضائات شرایط اجتماعی و بیمها و امیدهای جوانان به کِلک قلم کشیده شده است.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا چنین عنوانی را برای کتاب برگزیده است، گفت: اگر این اثر را «جوانی در 180 ثانیه» نامیدهام، از آن روست که شما میتوانید برای خواندن هریک از این ماجراهای واقعی فقط سه دقیقه وقت بگذارید و در عوض با یکی از فوت و فنهای دوره جوانی آشنا شوید.
سروقامت با بیان اینکه برای نگارش این اثر از برخی تجربههای دوران اقامت طولانی خویش در خارج از کشور نیز بهره برده، یادآور شد: سعی کردم نیم نگاهی به فرهنگ و آداب و رسوم اقلیمهای دیگر داشته باشم.
به گفته این نویسنده، «شما برنده جایزه اسکارید»، «مدرسه ژاپنی شگفتیساز یا هنجارشکن»، «تراژدی تمام عیار»، «از ضیافت همسر سفیر تا فروپاشی یک امپراتوری» و «سازی خارج از ارکستر» عناوین برخی از ماجراهای واقعی اثر حاضر است.
چاپ دوازدهم کتاب «مى شکنم در شکن زلف یار» در 286 صفحه، قطع پالتویی، تیراژ 2000 نسخه و قیمت 7000 تومان و چاپ اول «چوانی در 180 ثانیه» در 250 صفحه، قطع پالتویی و قیمت 6000 تومان از سوی دفتر نشر معارف به جامعه فرهنگی و مذهبی کشور عرضه شده است.
«بانوی آب و آفتاب»، «جمیل بی بدیل» و «سیری در سلوک حسینی» سه کتاب دیگر این نویسنده است که از سوی دفتر نشر معارف منتشر شده است./916/د102/ق