برگی دیگر از خیانتهای ذلت بار خاندان پهلوی و دربار دیکتاتوری
به گزارش خبرگزاری رسا، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در سال 1367 به منظور پاسخ گویی به انبوه پرسشها درباره علل وقوع انقلاب اسلامی و زوایای پنهان تاریخ معاصر، توسط جمعی از علاقهمندان بنیان نهاده شد. مؤسسه بر این باور بود که باید پیش از آن که «غبار زمانه» بر رویدادها فرو نشیند و آن را از ذهن و ضمیر تاریخ بزداید به ثبت و ضبط آن همت گماشت و به آیندگان سپرد. مؤسسه اعتقاد داشت که بهرغم نظر مسلط در تاریخنگاری، میتوان با پژوهش در انبوه اسناد به دست آمده از «درباریان» و دیگر دستگاه های رژیم منقرض شده، علل واقعی برآمدن و فرو افتادن سلسله پهلوی و طلوع انقلاب اسلامی را تبیین کرد.
برای تحقق این منظور دستیابی به اسناد ساواک میتوانست بسیاری از راز و رمزها را بگشاید. از این رو مؤسسه کوشید تا با مراکز اسنادی حافظ اسناد طبقهبندی شده رژیم پهلوی، تعامل جدی آغاز کند. تاریخنگاری یک عصر، در بر دارنده مؤلفههای مختلفی است که مجموعاً میباید تصویر نسبتاً کامل و قابل درکی از رویدادهای آن دوره ارائه کند. بیگمان تاریخنگاری عصر پهلوی نمیتوانست از تاریخ تکاپوهای افراد و سازمانهای سیاسی بینیاز باشد. بقا و دوام رژیم پهلوی پیش و بیش از آن که مرهون مؤسسات و دستگاه «دیوانی» بوده باشد، مرهون کسانی بود که همواره سلطنت را از خطر زوال میرهانیدند در همین چارچوب شخصیتهای زیادی مورد توجه این مؤسسه قرار گرقت.
«گذرستان» عنوان مجلهای الکترونیکی است که در آن مجموعه مقالاتی پیرامون موضوعات خاص در حوزه تاریخ معاصر ایران از سوی این موسسه به علاقهمندان و پژوهشگران عرضه میگردد. مطالب این مجموعه عمدتاً از میان مقالاتی که قبلاً در تارنماهای مختلف انتشار یافته برگزیده شده و هدف انتشار آنها تسهیل کار محققان، دانشجویان و پژوهشگران است. سی و پنجمین شماره نشریه الکترونیکی «گذرستان» با استفاده از اسناد و مقالاتی که درباره عملکرده خانواده جمشید آموزگار در بسط و توسعه حکومت پهلوی در ایران موجود بوده، از سوی این موسسه در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
به دلیل نقش تأثیرگذارتر جمشید آموزگار در مقایسه با سایر برادرانش در اواخر حکومت شاه، بیشتر مقالات ارائه شده در این شماره به وی و عملکردش اختصاص یافته است.در این شماره درباره خانواده آموزگار آمده است: «یکی از مشخصات بارز حکومت پهلوی در دوران پنجاه ساله پدر و پسر، گردش محدود نخبگان در بین تعداد معدودی از وابستگان خاندان پهلوی بود. به همین دلیل اصطلاح «حکومت هزار فامیل» در آن دوران بین مردم معروف گشته بود. یکی از این خانوادههای مشهور خانواده آموزگار بود. پدر این خانواده یعنی «حبیبالله آموزگار» چهار پسر به نامهای جمشید، جهانگیر، هوشنگ و کورس داشت که همگی آنها مشاغل مهم کشوری را به اشکال مختلف و در موقعیتهای گوناگون در اختیار خود داشتند.»
«سخن نخست»، «جمشید آموزگار»، «جمشید آموزگار به روایت اسناد ساواک»، «گزارش مأمور ساواک از وابستگی اعضای کابینه آموزگار به آمریکا»، «آموزگار در اسناد وزارت خارجه آمریکا در سال 1979»، «دولت آموزگار از نگاه سفیر انگلیس در تهران»، «تحولات سیاسی و اقتصادی نخستوزیری آموزگار»، «رقابت هویدا و آموزگار» و «ده نقطه عطف مهم در زندگی جمشید آموزگار در دوران پهلوی» هستند. «مشکلات آموزگار در دوران نخست وزیری رژیم شاه»، «نخستوزیری آموزگار و نتایج آن»، «فراز و فرود جمشید آموزگار»، «برنامه پیشنهادی دولت جمشید آموزگار به مجلس»، «اسامی وزیران دولت جمشید آموزگار»، «خاندان آموزگار»، «حبیبالله آموزگار از رجال دوره پهلوی»، «جهانگیر آموزگار در اسناد وزارت خارجه آمریکا در سال 1979»، «کورس آموزگار در اسناد وزارت خارجه آمریکا در سال 1979» و «هوشنگ آموزگار» از عناوین این شماره از مجله گذرستان است.
در بخشی از خاطرات احمدعلی مسعودانصاری در مقاله «رقابت هویدا و آموزگار» چنین آورده شده است: «با انتخاب آموزگار به نخستوزیری و انتصاب هویدا به وزارت دربار آن خصومت و اختلاف دیرین تشدید شد، چرا که هویدا ظاهراً بعد از سیزده سال نخستوزیری هنوز از آن سمت سیر نشده بود و با رقیب دیرین که اینک جای او را در کاخ نخستوزیری گرفته بود بر سر عناد بود و چون در مقام وزارت دربار به هر حال هنوز اهرم قدرتی را به دست داشت شروع به کارشکنی در کار دولت آموزگار کرد. بنا به گفته آموزگار به خود من یکی از همین موشکشیها و چوب لای چرخ دولت گذاشتنها بالاخره شعله انقلاب را روشن کرد.»(1)
در مقاله «تورج خسروپور» با عنوان «مشکلات آموزگار در دوران نخست وزیری رژیم شاه»، آمده است: «اولین مشکل آموزگار در دوران نخست وزیری، انتخاب وزیران کابینه بود. وی در انتخاب وزیرانش مختار نبود؛ نیمی از آنان از اعضاء کابینه هویدا بودند که بنا به اصرار و خواسته هویدا و شاه به وی تحمیل شده بودند. نیمی دیگر را با مشورت محمد یگانه، دوست دیرینش که از دوران تحصیل در آمریکا با یکدیگر مناسبات نزدیکی داشتند و همچنین علی فرشچی رئیس دفتر و پیشکارش از بین تکنوکراتهای بیتجربه که فقط به مدارک علمی آنها توجه شده بود انتخاب نمود». وی در ادامه مقاله خود، تحریکات وزیر دربار علیه آموزگار، تبعات غیرقابل کنترل فضای باز سیاسی و برگزاری جشن هنر شیراز، را ذکر نموده است.
جمشید آموزگار دانش آموخته حقوق و اقتصاد دانشگاه تهران و فارغالتحصیل مقطع دکترای مهندسی هیدرولیک از دانشگاه کرنل که وزیر کشور و رئیس اجلاس اوپک در تهران بود. آموزگار از جمله سیاستمدارانی بود که هم خود او و هم پدرش اکثر سالهای عمر را در خدمت رژیم پهلوی سپری کردند. وی جزء اولین دسته از جوانان طرفدار آمریکا بود که شغل سیاسی نسبتاً مهمی (وزارت بهداری) در حکومت گرفت. جمشید آموزگار در 1328 و در سن 26 سالگی به استخدام سازمان ملل درآمد و در زمینه مهندسی سدسازی، راهسازی، آبیاری و بهداشت، با این سازمان همکاری کرد. دکتر جهانشاه صالح وزیر بهداری که خود تحصیلکرده آمریکا بود در 1334 آموزگار را به معاونت خود برگزید و به این ترتیب اولین سنگ شالوده ترقی سیاسی آموزگار گذاشته شد.
آموزگار سه سال در سمت معاونت وزارت بهداری بود، آنگاه ارتقاء مقام یافت و در1337 در کابینه منوچهر اقبال به وزارت کار منصوب گردید. در سال 1338 سمت او در کابینه تغییر یافت و از وزارت کار به وزارت کشاورزی رفت، قانون اصلاحات ارضی را به تصویب رسانید و تا نیمه سال 1339 در آن سمت باقی بود.دولت منصور، دولتی با چهرههای جوان متمایل به آمریکا بود که با ترور او برچیده شد و آموزگار در دولت جدید به ریاست هویدا در سال 1343 به وزارت بهداری منصوب شد. در اردیبهشت 1344 از طرف نخست وزیر هویدا به وزارت دارائی، که وزیر نداشت، منصوب شد و قریب 8 سال در رأس این وزارتخانه قرار داشت و قانون جدید مالیات بر درآمد را از تصویب مجلس گذراند.
آموزگار تا سال 1354 در این وزارت فعال بود. در این دوران، امور مربوط به قیمتگذاری نفت و اوپک برعهده وی نهاده شد و به طور مستقیم با شاه در ارتباط بود. در این سمت بود که با مسئله نفت آشنا شد و نمایندگی ایران در مجامع بینالمللی درمورد تولید و قیمت نفت به او سپرده شد. تدریجاً در این مقام شهرت زیادی در دنیا به دست آورد. آموزگار که خود داعیه نخستوزیری داشت، در دوران وزارت دارائی همیشه با هویدا در جنگ و جدال بود و کارهای وزارت دارائی را مستقلاً انجام میداد. مبارزه پنهانی آن دو پس از چند سال علنی شد، اما هویدا توانست بخش مهمی از سازمانهای وابسته به وزارت دارائی را از قلمرو وزارت او جدا کند و از قدرت اجرائی وزارت او به طرز محسوسی بکاهد.
آموزگار در وزارت دارایی با مشکلات عدیدهای مواجه بود و مدارک موجود نشان میدهد که گروه عمده کارشناسان و مدیران ارشد وزارت دارایی نسبت به اقدامات آموزگار در آن وزارتخانه اظهار نارضایتی میکردند و رشته تخصصی آموزگار را که هیدرولیک و بهداشت آب بود، برای اداره یک وزارتخانه مالی، مناسب نمیدانستند. شکوائیهها و اعلامیههایی از طرف کارمندان آن وزارتخانه در این دوران انتشار یافت که حاکی ازسوء مدیریت، ارتشاء وسوء استفاده در بخش های مختلف وزارت خانه از جمله اداره وصول و تشخیص مالیاتی بود .تبعیض و توصیههای غیرقانونی برای معافیت مالیاتی افراد خاص، خروج 17 میلیون دلار از پول کشور و واریز کردن به حساب شخصی خود در بانک سوئیس در 1348، انتصاب منسوبین خود به مشاغل مهم از جمله سرتیپ آزموده (داییاش) به مقام ریاست کل گمرکات کشور و تعیین برادرش (جهانگیر آموزگار) به عنوان رئیس هیئت اقتصادی ایران در آمریکا و اظهار ناتوانی در برخورد قاطع با نقش هزار فامیل در وزارتخانه و موارد دیگر، نکات مورد توجه زندگی آموزگار است.
در سال 1346 آموزگار در مقام یک کارشناس اقتصادی ایران به مجمع سالانه بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول راه یافت و در همانجا به ریاست مجمع سالانه بانک مذکور انتخاب شد. اما مسئولیت مهمی که موجب شهرت بینالمللی آموزگار شد، ریاست هیئت نمایندگی ایران در اجلاسیههای اوپک بود. این سمت در واقع از زمان ورود وی به جمع مشاوران شاه آغاز گردید. محمدرضا پهلوی، تصمیمگیری درباره نفت، امور خارجه و دفاع را در شخص خود متمرکز کرده بود و برای هر یک از این زمینهها، مشاورانی دراختیار داشت.
در1350، آموزگار با حفظ سمت (وزارت دارایی) ریاست هیئت نمایندگی ایران را برای شرکت در دومین اجلاسیه اوپک از جانب شاه برعهده داشت. در این اجلاسیه که آموزگار به ریاست آن انتخاب شده بود قیمت نفت با چند برابر افزایش به تصویب اجلاسیه رسید. این افزایش که با ریاست آموزگار همزمان شده بود به عنوان پیروزی سران اوپک از جمله شخص آموزگار تلقی شد، و این برای اولین بار بود که در شرایط خاص بینالمللی، کشورهای صادرکننده نفت قادر شدند درباره نرخ نفت تصمیم بگیرند.
از این پس آموزگار با حفظ سمت به عنوان ریاست هیئت ایرانی دراجلاسیههای سران اوپک شرکت میکرد. این دوران با افزایش تقاضای روزافزون غرب برای نفت و در نتیجه موفقیت اوپک در تعیین قیمت بر مبنای تقاضای نفت همزمان بود که بیتأثیر از بحرانهای سیاسی و نظامی بینالمللی نبود. این وضع شهرت فراوانی برای آموزگار به همراه داشت. در سال 1352، به همراه دیگر وزرای نفتی جهان در کنفرانس اوپک در وین توسط کارلوس، چریک طرفدار نهضت آزادی بخش فلسطین گروگان گرفته شد و سرانجام با وساطت های جهانی پس از دو روز آزاد شد.(2) او پس از آزادی، جان خود را در راه اعلیحضرت همایونی بیارزش خواند! آموزگار در سال 1352، به عضویت در هیئت امنای دانشگاه تهران منصوب شد و در دی ماه همان سال ریاست اجلاس اوپک در تهران را عهدهدار شد.
در هفتم اردیبهشت 1353 امیرعباس هویدا، نخستوزیر، در ترمیم کابینه یازده وزیر جدید معرفی کرد. در این تغییر جمشید آموزگار به وزارت کشور و سرپرستی سازمان امور استخدامی منصوب شد. کار وی مستقیماً زیر نظر شاه قرار گرفت و در این دو مسئولیت مهم استقلال پیدا کرد و تا حدّی از زیر نفوذ نخستوزیر (هویدا) خارج شد. مسائل نفتی و شرکت در مجامع بینالمللی اوپک کماکان با او بود. در وزارت کشور مستقلاً دست به انتصابهای زیادی زد و معاونین وزارت کشور و استانداران را تغییر داد.
پس از تأسیس حزب رستاخیر در 1354 آموزگار در سمت وزیر کشور و بعد در مقام مشاور اجرایی نخستوزیر مراتب حزبی را به سرعت طی کرد. در چهارم بهمن 1354 مسئول هماهنگی خدمات شهری در حزب شد و بالاخره در ششم آبان 1355، بعد از هویدا به عنوان دومین دبیرکل «حزب رستاخیز ایران« و مشاور نخست وزیر به کنگره حزب معرفی گردید. در تیرماه سال 1356، شاه که با نارضایتی عمومی و مشکلات فراوان اقتصادی مواجه بود، هویدا را از سمت نخست وزیری برکنار و پست وزارت دربار را به وی داد و آموزگار را به نخست وزیری برگزید. در واقع شاه برآن بود که با طرح وعده «گسترش فضای باز سیاسی از طریق وارد کردن اعضای جدید و جوان کابینه» درصدد جلب نظر مخالفان برآید.
آموزگار اعضای کابینه خود را از تکنوکراتهای بیتجربه انتخاب کرد یا شاید اینها را به او تحمیل کردند. دوران صدارت وی یک سال بود. برنامه دولت او فضای باز سیاسی، صرفهجویی، مهار کردن بحرانهای اقتصادی اعلام شده بود و نمایشی برای خاموش کردن نارضایتیهای گسترده مردم بود ولی این نمایش نیز برای رژیم پهلوی پایان خوشی نداشت. در عرصه بینالمللی، با پیروزی کارتر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در 12 آبان 1355، حمایت نامحدود خارجی از بعضی سیاستهای رژیم کاهش چشمگیری یافت.
پس از این که دولت ازهاری برای مهار انقلاب، تصمیم به دستگیری و حبس تعدادی از دست اندرکاران دولتهای گذشته گرفت، آموزگار با اجازه شاه و دریافت گذرنامه سیاسی به بهانه بیماری همسرش از کشور خارج شد و با آن که دارای گذرنامه آمریکایی بود و تابعیت دوگانه (ایرانی-آمریکایی) داشت، در هنگام خروج از ایران از سفارت آمریکا در ایران، تقاضای ویزای قانونی در آمریکا نمود. با پیروزی انقلاب اسلامی، نام جمشید آموزگار در فهرست اسامی ممنوعالخروجها از کشور منتشر شد که از 1341 در کشور مسئولیت عالی رتبه داشتند. به دنبال آن اموال وی طبق حکم غیابی دادستانی انقلاب در فروردین 1358 به نفع بنیاد مستضعفان مصادره شد.
آموزگار پس از ترک ایران ابتدا به ایالت فلوریدای آمریکا و سپس در ایالت میامی مقیم شد و به همراه جهانگیر آموزگار که مدتی مسئولیت ریاست هیئت نمایندگی اقتصادی ایران در آمریکا را به عهده داشت، شرکت ساختمانی تأسیس کرد. در سالهای نخستین اقامت آموزگار در آمریکا، وی با باشگاه «پان امپریال» همکاری داشت، ارتشبد اویسی و اردشیر زاهدی از گردانندگان دیگر این باشگاه بودند. هدف این باشگاه تلاش برای اتحاد ایرانیان مقیم آمریکا و اروپا و اجرای طرح مبارزه با جمهوری اسلامی ایران بود. بیان نظرات و بازگویی حوادث سیاسی، اقتصادی گذشته کشور در مطبوعات فارسی زبان خارج از کشور به همراه سایر همفکرانش از دیگر اقدامات آموزگار وهم مسلکانش علیه ایران در غرب بود./1327/د101/س