نگاهی به کتاب وفیاتالاعیان قاضی ابن خلکان

درآمد
علم تاریخ نیز مانند سایر علوم در طلیعه آفتاب عالمتاب تمدن اسلامی رشدی تمام یافت. این رشد علاوه بر تأکیدات فراوان منابع اسلامی بر علم، حاصل نگاه خاص اسلام به تاریخ و سر گذشت اقوام گذشته به منظور عبرتآموزی است.
"استاد شهید مرتضی مطهری" تاریخ را اینگونه صورتبندی مینماید: «تاریخ را سه گونه میتوان تعریف کرد؛ در حقیقت سه علم مربوط به تاریخ میتوانیم داشته باشیم که با یکدیگر رابطه نزدیک دارند؛ علم به وقایع، حوادث، اوضاع و احوال انسانها در گذشته، در مقابل اوضاع و احوالی که در زمان حال وجود دارد.
هر وضع و حالتی و هر واقعه و حادثهای تا به زمان حال، یعنی زمانی که دربارهاش قضاوت میشود، تعلق دارد، "حادثه روز" و "جریان روز" است و ثبت چنین وقایعی از قبیل "روزنامه" است. اما همین که زمانش منقضی شد و به گذشته تعلق یافت، جزء تاریخ میگردد و به تاریخ تعلق دارد. پس علم تاریخ در این معنی، یعنی علم به وقایع و حوادث سپری شده و اوضاع و احوال گذشتگان زندگی نامهها، فتحنامهها، سیرهها که در میان همه ملل تألیف شده و میشود از این مقوله است.
علم تاریخ در این معنی، نخست جزئی، یعنی علم به یک سلسله امور شخصی و فردی است، نه علم به کلیات و یک سلسله قواعد و ضوابط و روابط و دوم یک علم "نقلی" است نه عقلی و سوم علم به "بودن" ها است نه علم به "شدن" ها. چهارم به گذشته تعلق دارد، نه به حاضر. ما این نوع تاریخ را "تاریخ نقلی" اصطلاح میکنیم.
علم به قواعد و سنن حاکم بر زندگیهای گذشته که از مطالعه و بررسی و تحلیل حوادث و وقایع گذشته به دست میآید و آنچه محتوا و مسائل تاریخ نقلی را تشکیل میدهد، یعنی حوادث و وقایع گذشته، به منزله "مبادی" و مقدمات این علم به شمار میروند. در حقیقت آن حوادث و وقایع برای تاریخ به معنی دوم، در حکم موادی است که دانشمند علوم طبیعی در لابراتوار خود گرد میآورد و آنها را مورد تجزیه و ترکیب و بررسی قرار میدهد که خاصیت و طبیعت آنها را کشف نماید و به روابط علٌی و معلولی آنها پی ببرد و قوانین کلی استنباط نماید. مورخ به معنی دوم در پی کشف طبیعت حوادث تاریخی و روابط علَی و معلولی آنها است تا به یک سلسله قواعد و ضوابط عمومی و قابل تعمیم به همه موارد مشابه حال و گذشته، دست یابد. ما تاریخ به این معنی را "تاریخ علمی" اصطلاح میکنیم.
هر چند موضوع و مورد بررسی تاریخ علمی، حوادث و وقایعی است که به گذشته تعلق دارد، اما مسائل و قواعدی که استنباط میکند، اختصاص به گذشته ندارد و قابل تعمیم به حال و آینده است.
فلسفه تاریخ، یعنی علم به تحولات و تطورات جامعهها از مرحلهای به مرحله دیگر و قوانین حاکم بر این تطوّرات و تحولّات، به عبارت دیگر، علم به "شدن" جامعهها نه "بودن" آنها».(جامعه و تاریخ ص72)
پس از نقل این تعریف روشنگر از استاد شهید مطهری، بیان میکنیم که کار ما در این مقاله پرداختن به شق اول از تاریخ و از شق اول بررسی "تراجمنویسی" در علم تاریخ اسلامی و پرداختن به کتاب مهم "وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان" تألیف قاضی ابن خلکان است که کتابی است در نوع خود پیشرو و یگانه و این همه به بهانه دوازدهم ربیع الثانی سال روز میلاد این ادیب و مورخ اسلامی است.
مورخی از دیار اربیل
شمس الدین ابوالعباس احمد بن محمد بن ابراهیم بن ابوبکر اربیلی(آربلای کهن در شمال عراق) در یازدهم ربیعالثانی سال 608 هجری قمری در اربیل عراق عرب به دنیا آمد. پدرش استاد مدرسه مظفریه بود و در کودکی احمد، در گذشت. نزد شرف الدین اربیلی(جانشین پدر) درس خواند.
در سال 626 هجری به حلب رفت و نزد ابن شداد و ابن یعیش درس خود را دنبال نمود. چند باری به موصل رفت و با ابن اثیر و کمال الدین بن یونس، آشنایی یافت. در سال 636 به مصر رفت و در سال 659 به فرمان بیبرس مملوک بحری مصر، قاضی القضات شام گردید. قاضی ابن خلکان مذهب شافعی داشت.
در سال 664 که بیبرس فرمان داد تا تنها پیروان مذاهب سه گانه به قاضی القضاتی برسند، ابن خلکان یکباره پایگاه خود را از دست داد. از این هنگام به مدت هفت سال در مدرسه فخریه قاهره و امینیه دمشق درس میگفت. در سال 677 پس از مرگ بیبرس، بار دیگر قاضیالقضات شام گردید.
پس از به تخت نشستن قلاوون، فرمانروای دمشق، سنقر الاشقر، سر از فرمان او بر تافت، اما در برابر مملوک مصر از پای در آمد. با اینکه فرمان به بخشودگی همگانی داده شد، ابن خلکان به گناه دادن فتوایی، که به واسطه آن شنقر شوریده بود، بازداشت گردید؛ اما دیری نپایید که آزاد شد و کار خود را باز یافت. سال بعد یعنی سال 680 سلطان او را از کار برداشت؛ در حالی که هنوز استاد مدرسه امینیه بود. او سرانجام در 26 رجب سال 681 هجری در دمشق در گذشت و در قبرستان مشهور کوه قاسیون دمشق به خاک سپرده شد.
ابن خلکان از تیز هوشی و کاردانی ویژهای برخوردار بود. وی شیفته شعر و به ویژه شیفته اشعار متنبی بود. بهاءالدین زبیر و ابن مطروح، شاعران مصری دوستان او بودند. به پژوهشهای تاریخی دل بسته بود. پی آمد این دلبستگی، کتاب مهم وفیات الاعیان است که زندگی نامه 865 نفر از نامآوران روزگار را مورد بررسی قرار داده است.(فرهنگ زندگی نامهها ج1ص407)
در لغتنامه دهخدا در باب او اینگونه آمده است: «شمس الدین ابوالعباس احمد بن ابراهیم بن ابی بکر بن خلکان بن ناوک بن عبدﷲ بن شاکَل بن الحسین بن مالک بن جعفر بن یحیی بن خالد البرمکی الاربلی الشافعی. یکی از بزرگان علما و صدور رؤسا و چنانکه خود او در تضاعیف وفیات گوید، به سال 608 هجری قمری در شهر اربیل به مدرسه ملک معظم مظفرالدین بن زین الدین متولد و در 621 صحیح بخاری را از شیخ صالح بن هبهﷲ شنوده و پدر او تا آخر عمر 610 متولی تدریس مدرسه ملک المعظم در اربیل بوده است. ابن خلکان در سنه 626 از موطن خویش به حلب رفته و سالی چند در آنجا بوده و در سال 633 به دمشق اقامت داشته است و در 636 نائب قاضی القضاة مصر، یوسف بن حسن سنجاری شده و در 659 قاضی القضاة دمشق گردیده و پس از پانزده سال باز به مصر رفته و سپس به سمت متولی قضا به شام بازگشته است.
"کتبی" صاحب فوات الوفیات گوید: «ابن خلکان متولی قضای شام بود و سپس منعزل و "ابن صایغ" قاضی آنجا گردید و پس از هفت سال، ابن صایغ عزل شد و ابن خلکان به مقام پیشین بازگشت و شعرای وقت از قبیل رشیدالدین فارقی و سعدالدین فارقی و نورالدین بن مصعب او را تهنیتها گفتند».
گویند وقتی او را به کذب در انتساب به برامکه تهمت کردند، او در جواب گفت: «اگر به دورغ نسب خواستمی کردن، خود را به عباس بن عبدالمطلب یا علی بن ابی طالب یا یکی از صحابه بستمی. چه فایدتی مترتب تواند بود در انتساب به قومی که از آنان بقیتی نمانده و در اصل مجوس بودهاند؟!»
ابن خلکان را اشعاری لطیف حاکی از طبعی سلیم و ذوقی مستقیم است. او به سال 680 از منصب قضای شام مستعفی شده و در 681 درگذشته است».(دهخدا ذیل محمد بن احمد)
کتابی پیشرو و طلایهدار
کتاب "وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان" کتابی مهم در تراجم اسلامی است و این به دلیل خوش تألیفی و خصوصیاتی است که این کتاب حائز آن است. این خصوصیات به قدری بر قدر و قیمت کتاب فزوده است که "حاجی خلیفه" کتابشناس مشهور در کتاب مهم خود، "کشف الظنون عن نفائس الفنون" در باب ابن خلکان و وفیاتش میگوید: گر چه ابن خلکان ادیب و شاعری زبر دست بوده است و تألیفات عدیده دارد، اما آنچه ابن خلکان را، ابن خلکان نموده است، وفیات الاعیان اوست.(ن.ک: کشف الظنون)
وفیاتنویسی یک نوع تراجمنویسی است که تاریخ وفات صاحب ترجمه در آن مدخلیت دارد؛ «در این روش تاریخ وفات رجال، بدون عنایت به اعتبار علمی و یا ملاحظات دیگر، محور تدوین قرار میگیرد. رعایت تسلسل در زمان، ملاک اصلی تدوین این مجموعه است».(علم تاریخ در گستره تمدن اسلامی ج1 ص 186)
وفیات الاعیان کتابی است که ابن خلکان ترجمه رجال نامی را، که به تاریخ وفات آنان دست یافته است را نقل نموده است و این نقل بر اساس حروف الفبا است. «ابن خلکان نوشتن وفیات الاعیان را در قاهره آغاز نمود در سال 654 و تا مقاله یحیی بن خالد بن برمک که او را نیای خود میدانست، پیش برد. در اثنای ده سالی که در دمشق بود، 50 زندگی نامه بر کتاب افزود که مفصلترین آنها مدخل حرف یاء بود و در سال673 آن را به پایان برد».(فرهنگ زندگی نامهها ج1 ص407)
ارزش اصلی کتاب ابن خلکان به منابعی است که او از آنها سود جسته است که بسیاری از آنها هم اینک در دست نیستند. کار ویرایش کتاب را خود ابن خلکان به پایان رسانده و نسخه اصلی با ویرایش خود او در موزه بریتانیا است. تاکنون گزیدههای بسیاری از کتاب وفیات فراهم آمده است که اولین آنها از آن پسر قاضی، موسی بن احمد بن خلکان است. نیز ابن شاکر فوات الوفیات را به عنوان تتمه وفیات فراهم آورد. این کتاب تاکنون سه بار به فارسی ترجمه شده است که یوسف بن احمد بن محمد بن عثمان(مرگ به سال 905) کبیر بن ادریس لطیفی هم روزگار و هم عصر سلطان سلیم عثمانی و میرزا محمد تقی خان سپهر، مترجمین آن بودهاند.(همان ج1ص407)
تاج السبکی مؤلف "طبقات شافعیه" کتاب وفیات را کتابی جلیل میخواند و شمس الدین ذهبی، ابن خلکان را دانشمندی عارف و دانا به روزگار انسانها توصیف میکند و صفدی در کتاب "الوافی بالوفیات" کتاب وفیات را کتابی پر شهرت بر میشمرد.(ن.ک: مقدمه وفیات الاعیان)
"خیرالدین زرکلی" در کتاب "الاعلام" خود درباره وفیات میگوید: «وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان هو اشهر کتب التراجم و من احسنها ضبطا و اِحکاما».(الاعلام ج1ص220)
مرحوم استاد "دکتر عبدالحسین زرین کوب" برای کتاب وفیات خصوصیت لطیفی را بر میشمرد که در جای خود در تاریخ نگاری مهم است؛ «یک خاصیت دیگر در آثار غالب مورخین اسلامى، قضاوتهاى صریح و غالبا قاطعى است که در باب اخلاق و روحیات رجال و حکام عصر دارند. مسعودى، ابن خلکان و بیهقى، مخصوصا توجه خاصى به بیان شمایل و احوال اشخاص مورد بحث نشان مىدهند. درست است که غالبا این اوصاف عام و حتى مجمل است، اما در بعضى موارد چنان دقیق و روشن است که تصویر نزدیک به واقع احوال و اخلاق اشخاص مورد بحث را به درستى و وضوح در ذهن خواننده القاء مىکند».(کارنامه اسلام ص88)
در لغت نامه دهخدا در باب این کتاب آمده است: «کتاب نفیس او موسوم به وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان یکی از بزرگترین و نافعترین کتابهای فن رجال است. آنرا در 654 به قاهره آغاز کرده و در 672 به همان شهر به پایان رسانیده است. این کتاب به ترتیب حروف معجم و ترجمه 846 تن از بزرگان امرا و وزرا و علما و جز آنان را شامل است.
مولانا ظهیرالدین اردبیلی متوفی به 930 آن را به فارسی آورده و مرحوم معتمد الدوله فرهاد میرزا به سال(1284هجری قمری) با تصحیح و حواشی و قیود و اضافاتی در طهران متن عربی آن را طبع کرده و "دوسلان" به فرانسه ترجمه کرده است و "محمد افندی رودسیزاده" با تصرفاتی به ترکی نقل کرده و در اسلامبول به سال(1280هجری قمری) به طبع رسیده است و نسخهای از کتاب وفیات به خط مؤلف او در متحف بریطانیا موجود است. ابن خلکان را برادری موسوم به بهاءالدین محمد بوده که قضاء بعلبک داشته و در 683 وفات کرده است و شاید کتاب التاریخ الاکبر فی طبقات العلماء و اخبارهم از او باشد».(دهخدا ذیل محمد بن احمد).
منابع:
1. وفیات الاعیان- ابن خلکان
2. فرهنگ زندگی نامه ها- حسن انوشه
3. منابع تاریخ اسلام- رسول جعفریان
4. علم تاریخ در گستره تمدن اسلامی- صادق آیینه وند
5. الاعلام- خیر الدین زرکلی
6. کشف الظنون- حاجی خلیفه
7. کارنامه اسلام- عبد الحسین زرین کوب
8. لغت نامه دهخدا
9. جامعه و تاریخ- مرتضی مطهری
هادی شاملو
/979/704/ر