مروری بر کتاب خاطرات آیت الله ابراهیم امینی
حلقه ای دیگر از خاطرات پیشگامان روحانی انقلاب انتشار یافت. خاطرات آیت الله حاج شیخ ابراهیم امینی نجف آبادی متولد 1304 که از طلاب فاضل دهه بیست به این سوی بوده و اکنون نیز در مسند امامت جمعه شهر قم، همچنان مدافع حقوق مردم است. کتاب با خاطرات دوران کودکی و سپس تحصیلات اولیه آغاز شده است.
آقای امینی که تربیت شده مرحوم شیخ علی منتظری است، در همان آغاز شرحی در باره نجف آباد و عالمان آن دیار بدست داده و نام 21 تن از عالمان این خطه و شرح حال مختصر آنان را بیان کرده که بسیار مغتنم است.
ارتباط وی با عالمان این شهر، سبب علاقه وی به طلبگی شده و اوائل سال 1321 ش راهی قم شده است. ایشان همواره در کنار طلاب نجف آبادی بوده و به همین دلیل این خاطرات مشحون از اطلاعاتی در باره طلاب و فضلای این شهر و نقش و جایگاه آنان در حوزه علمیه قم از دهه بیست به این سوست.
ایشان تابستان سال بعد را به نجف آباد باز میگردد. به او گفته شده اگر بروی کوه های شمال نجف آباد برود و بلند ندای یا مهدی بدهد، صدای جواب را خواهد شنید. با زحمت این راه را طی کرده و رفته است، اما «با کمال تأسف نه حضرت مهدی را دیدم و نه خضر پیامبر .« (علیهما السلام را
بعد از تابستان به حوزه علمیه اصفهان میشوند و در مدرسه نوریه در بازار مسجد جمعه اقامت میکنند. در اینجا خاطراتی از مدرسه نوریه و مدرسه کاسه گران که نزدیک آن است، دارند. آنگاه شرحی از اساتید خود در اصفهان بیان کردهاند که یکی از آنها مرحوم سید محمد جواد غروی نائینی است که ایشان را «مردی فاضل، ادیب و دقیق» معرفی کردهاند. ایشان نظراتی هم داشته است که اشاره کردهاند.
آقای امینی از مرحوم معلم حبیب آبادی هم آموخته و یادی از وی کرده است که درس او شلوغ و پر جمعیت بود. همین طور از آسید محمد باقر ابطحی که نزد شیخ محمد تقی نجفی و سید محمد باقر درچه ای تحصیل کرده بوده است. خاطراتی که از او نقل کرده بسیار مغتنم است.
یکی از مجتهدان بزرگ این زمان اصفهان، مرحوم حاج شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی بوده که آقای امینی با تفصیل بیشتری از او سخن گفته است. اطلاعات ریز ایشان از آن مرحوم بسیار عالی و درجه یک است.
در اینجا باز نام عالمان بلند مرتبه این شهر یک یک نام برده شده و از هر یک سخنی گفته شده است. شیخ محمد رضا جرقویهای، علی اصغر محقق برزونی، صدرالدین کوپایی، میرزا علی آقا شیرازی که نهجالبلاغه درس میداده است. به علاوه یک لیست بلند از نام طلابی که در اصفهان بودهاند و ایشان نامشان را در خاطر داشتهاند (ص 72 73). در ادامه در باره وضع مالی طلاب و وضع معنوی آنها هم نکاتی را آورده است که از آن جمله درس اخلاق مرحوم نجف آبادی است و درس نهجالبلاغه میرزا علی آقای شیرازی. نگاهی هم به وضع درسی طلاب دارد که چه میخواندهاند و چگونه. «اکثر ابواب مغنی و کتاب مجمع البحرین را مباحثه کردم». در ادامه یک بررسی در باره نقاط آسیب پذیر زندگی طلبگی دارد که آن هم جالب و نو است. یکی از آنها نرسیدن به وضع جسمی در میان طلاب است که همیشه برای آنان خسارت به همراه داشته است. تغذیه نامناسب، نداشتن خواب مرتب، ورزش نکردن و عواملی از این دست.
آقای امینی پس از شش سال تحصیل در اصفهان، دوباره عازم قم میشود. در این وقت، قم با آمدن آیت الله بروجردی رونق زیادی یافته و شهرتی بدست آورده است. امتحانات شفاهی ورودی را میدهد و به همین مناسبت شرحی از چگونگی امتحان گرفتن از طلاب را بیان میکند. سپس فهرستی از اساتید دروس سطح و خارج حوزه قم را که مدرس وی بودهاند به دست داده است. همچنین از هم مباحثه ای های خود یاد کرده که آیت الله جوادی، شیخ عباس ایزدی، محمد مفتح و تنی چند نفر دیگر هستند.
در اینجا از اساتید درس خارج خود یاد کرده و نخستین آنها امام خمینی است که در باره وی و درس ایشان به تفصیل سخن گفته است: «چندی بعد درس امام به صورت بهترین و پرجمعیتترین درسها درآمد. علاوه بر علم و فضل و کمالات ذاتی امام، قطعا آقای منتظری و مطهری بزرگترین نقش را داشتند». (ص 87). ایشان وصفی از امتیازات درس امام گفتهاند که به 16 مورد میرسد.
آقای امینی سپس خاطراتی از خود را با امام خمینی بیان کردهاند. از جمله اشاره میکنند که بار اول که به قم آمدند، سه ماه به درس اخلاق امام رفتهاند، بار دوم درس تعطیل بوده، اما کتابی که امام در اخلاق نوشته بوده را از خود ایشان گرفته و مطالعه کردهاند. این کتاب که دست نوشته بوده، پس از چندی به امام باز گردانده که مدتی بعد گویا ناپدیده شده و در نهایت سر از همدان و کتابخانه مرحوم آخوند درآورده که به نام چهل حدیث منتشر شد. ایشان البته زمانی به قم آمده که امام درس حکمت و عرفان را کاملا کنار گذاشته و مشغول فقه شده بودند. به هر حال خاطرات سیزدهگانه ایشان که تا ص 96 ادامه یافته حاوی نکات تازه ای است. زان پس بحثی هم در باره اخلاق و رفتار امام خمینی دارند که آن نیز حاوی نکات تازه ای است: «خنده های او از حد تبسم تجاوز نمیکرد. با افراد زود مأنوس نمیشد. با این که بداخلاق نبود، از اقتدار نفسانی و هیبت ویژه ای برخوردار بود... به شاگردان احترام میگذاشت و از ریاکاری جدا اجتناب میورزید»
آقای امینی پس از امام، از علامه طباطبایی به عنوان استاد برجسته خود یاد کرده و ابتدا فهرست کتابهایی را که از ایشان درس گرفته، مانند منظومه، اسفار، و شفا و جز اینها را بیان کرده است. در ادامه از ویژگیهای درسی علامه سخن گفته و بحثی هم در باره مخالفت با توسعه درس فلسفه دارند که به شرح جزئیات در این باره پرداختهاند. ایشان همچنین از درس تفسیر علامه، خارج اصول، عرفان و به خصوص جلسات پربرکت هفتگی علامه طباطبائی سخن گفته و نام حاضرین را که یک لیست طولانی است بدست دادهاند. در ادامه مطالبی در باره آثار تألیفی علامه از جمله المیزان، و نیز بحثی در باره اخلاق علامه دارند. برخی از داستانها لطیف است و نمونه آن آمدن علامه امینی به در خانه علامه است که مستخدم ترک زبان او را نشناخته و وقتی نام امینی را برای علامه گفته، تصور کرده همین آقای امینی خودمان است! لذا با تأخیر در را باز کرده و سبب خجلت او شده است. (ص 113). «از همسرش راضی بود و بعد از مرگ او گریه و بی قراری میکرد». (ص 114). همچنین بحثی در باره زندگی معنوی علامه دارد «علامه اهل ذکر و دعا و مناجات و قرآن بود» (ص 116). خاطراتی نیز در باره سالهای پایانی عمر علامه دارد.
سومین استادی که ایشان از او یاد کرده آیت الله بروجردی است که به همین ترتیب در باره درس ایشان، و ویژگیهای نهگانه آن سخن گفتهاند (تا ص 125). بحثی در باره تألیف کتاب جامع احادیث الشیعه دارند که بسیار طولانی است (تا ص 132). پس از آن بحثی در باره رابطه آیت الله بروجردی با فدائیان اسلام. در این باره مطالب در خاطرات فراوان و گاه مختلف و متفاوت است و آقای امینی هم خاطرات خود را در این باره به تفصیل نقل کردهاند (ص 132 137) که بخشی هم در باره خود فدائیان است. بحث آیت الله بروجردی و کودتای 28 مرداد، و همین طور غائله علی اکبر برقعی در قم از دیگر خاطرات ایشان از آن سالهای قم است. (تا ص 141). نیز مبارزات آیت الله بروجردی با بهائیت که با حمایت از آقای فلسفی و اقدامات دیگر همراه بود، در ادامه آمده است.
ایشان در اینجا، بحثی در باره وضعیت درسی و عمومی حوزه به دست داده و از تلاشهایی که در جهت اصلاح حوزه صورت گرفته، سخن گفتهاند. جلساتی که گروه بحث و تحقیق داشتند و منجر به تألیف آثاری شد، همراه با نام افرادی که در آن دخیل بودند، در اینجا آمده است. نگاهی به بنای مسجد اعظم و سپس گوشه ای از اخلاقیات مرحوم بروجردی در دنبال آن آمده است (ص 150 154) که حاوی 12 نکته از خاطرات خودشان و دیگران است. سپس از ارتحال آیت الله بروجردی و انعکاس آن سخن گفتهاند. طبعا به مناسبت بحث اصلاحات در حوزه، از شهید مطهری و اندیشه بلند وی، مسأله تخصصی شدن فقه در حوزه، مسأله بودجه روحانیت و دشواریهای مربوط به آن، بحث سهم امام، مسأله عوالم زدگی، در ادامه آمده که حاوی دیدگاه های شهید مطهری و خود ایشان است.
استادی بعدی ایشان آیت الله گلپایگانی است که باز در باره ویژگیهای درسی و اخلاقی ایشان سخن گفته است. «به علاوه مواضع سیاسی او را از دیگران بهتر میپسندیدم ... ایشان عالمی وارسته و متعبد ... متواعض و خوش برخورد بود». (ص 177). ایشان مواضع سیاسی آیت الله گلپایگانی را در دورانی که تقریبا مبارزه با شاه در حوزه علمیه محدود به ایشان شده بود، مورد توجه خاص قرار داده است. «آقای گلپایگانی در پیروزی انقلاب سهم بزرگی بر عهده داشت» (ص 179). یکی از موارد مهم سرباز گرفتن طلبهها بود که مواضع آقای گلپایگانی در این باره مورد توجه قرار گرفته است.
آقای امینی گزارشی از سفر خود همراه با حضرات هاشمی، سعیدی، ربانی املشی به نجف آباد در سال 1344 دارد که میهمان آیت آلله منتظری بوده و به کوهرنگ رفتهاند. حکایت این سفر هم از نکات جالبی است که آقای امینی به آن توجه کرده و این قبیل گزارشها، خاطرات ایشان را از دیگران متمایز میکند (ص 182 به بعد)
از این پس، خاطرات ایشان وارد مسائل انقلاب از سال 41 به بعد شده و از رویدادهای مهم یاد کرده و خاطرات خود را در باره آنها بیان کرده است. (تا ص 196) از صفحه 197 به بعد، یک مرور کلی روی رویدادهای سالهای 43 تا 57 دارد. بحث ولایت و دفاع از آن که سوژه شماری از مخالفان حرکتهای انقلابی بود، و عمدتا علیه آقایان منتظری و بهشتی، مورد توجه ایشان قرار گرفته و نکات جالبی را بیان کردهاند. به همین مناسبت، شرحی از جریانهای فکری در جامعه اعم از ماتریالیسم، روشنفکران مذهبی و غیر مذهبی، بیان کرده و یادی هم از شریعتی دارند. عنوانی به انجمن حجتیه اختصاص داده شده است.
جریان جامعه مدرسین که آقای امینی از اعضای اولیه آن بوده و نامشان پای اطلاعیه های سیاسی از زمان آغاز حرکتهای انقلابی به بعد بوده، موضوع بعدی خاطرات ایشان است. (ص 209). کشف اساسنامه این گروه در خانه آقای آذری قمی و دستگیری ایشان و ماجراهای بعدی در ادامه آمده است. ایشان به تدریج به سال 56 رسیده و مروری بر رویدادهای دو سال انقلاب دارند که از ارتحال حاج آقا مصطفی آغاز شد دارند. در اینجا به پیروزی انقلاب رسیده و شرحی از کارهای خود در جامعه مدرسین ارائه کردهاند که مفصل است. (ص 225 229). بحث حوزه و نظام، تدوین قانون اساسی در دنبال آن آمده است. داستان ملاقات ایشان با امام در پاریس نیز به تفصیل نقل شده است.
این قسمتها البته کمی فاقد نظم است، زیرا مسائل دوران امام به سرعت رد شده و ایشان سراغ مسأله نصب و عزل آیت الله منتظری آمدهاند (ص 253 تا 267) که حاوی نکات ریز و جالب توجهی است.
بحث بازنگری قانون اساسی، مأموریتهای آقای امینی از طرف امام برای مناطق مختلف هم در ادامه آمده که همراه با نامهها و احکامی است که در این باره صادر شده است. اداره مدارس آیت الله منتظری پس از ماجراهای مربوط به عزل ایشان، نیز حضور ایشان در خبرگان از بحثهایی است که در ادامه آمده است. ارتحال امام، انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری و مسائل مربوط به آن نیز در این قسمت نسبتا مفصل بیان شده است. بخشی از آن مربوط به دیدگاههایی است که در خبرگان در باره انتخاب آقای گلپایگانی و آیت الله خامنه ای وجود داشته است. آقای امینی عضو شورای بازنگری قانون اساسی بوده و در این باره، هم توضیحات تفصیلی دادهاند.
زین پس آقای امینی از دیگر مناصب خود نیز یاد کرده و تا امام جمعه شدن قم نیز سخن گفتهاند. همین طور این که به امامت جماعت مسجد اعظم طی سالهای متمادی اشتغال داشته و دارند. در این دوره، ایشان همواره از منتقدان دولت بوده و به جانبداری از حقوق مردم پرداختهاند. همچنین از برنامه های درسی و تألیفی خود نیز در این بخش یاد کردهاند که تنوع آن جالب اما عمدتا در حوزه دین و اخلاق بوده است.
در این کتاب فهرستی از تألیفات ایشان در آمده است. در انتها بخشی از سفرنامه های ایشان به نقاط مختلف دنیا درج شده که در نوع خود دلپذیر و خواندنی است. از جمله سفر حج ایشان در سال 49 و سفرهای دیگر تمتع و عمره (ص 342 ـ347).اطلاعاتی در باره همسر و فرزندان نیز در صفحه 351 آمده است «یک پسر و چهار دختر». پسر ایشان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در رشته زمین شناسی است. دختران هم غالبا تحصیل کردهاند. فهرستی از تقدیرنامههایی که برای ایشان صادر شده (بیش از پانزده عدد) در آخرین دو صفحه کتاب آمده است.
گفتنی است این کتاب از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال جاری منتشر شده است./998/د101/ق