معرفی مقالات شماره شصت و پنجم فصلنامه «نقد و نظر»
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، «کلام امامیه: ریشهها و رویشها» عنوان مقاله حجت الاسلام محمد تقی سبحانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است.
در چکیده این مقاله می خوانیم: اندیشۀ کلامی امامیه در گذر تاریخ شاهد فراز و فرودهایی بوده است که از سویی، ریشه در پویایی درونمایههای معرفتی و عقلانی شیعه دارد و از سوی دیگر، برآمده از تعاملات آن با چارچوبهای کلامی و فلسفی غالب بر هر دورۀ تاریخی است.
هر چند فرایند تطور کلام امامیه بیشباهت با دیگر مذاهب شیعی و سنی نیست و در برخی دورهها، امامیان بسی دیرتر از دیگران پا به میدان دیگرگون سازی ادبیات کلامی خود گذاشتهاند؛ ولی از جهاتی هم امتیازاتی دارد که قابل مطالبه و بررسی جدی است. آنچه دوران نخستین کلام امامیه را ممتاز میکند، اندیشهورزی اعتقادی در ساحت عقل و وحی به طور همزمان است که پس از عبور از «دوره فترت و رکود» تا اندازهای با گذشته زاویه میگیرد.
در این مقاله شکلگیری کلام امامیه از مدینه تا کوفه و از آن جا تا مدرسۀ قم ردگیری شده و بر اصالت کلام شیعه در این مرحلۀ تاریخی تأکید شده است. دوره بندی تاریخی کلام اسلامی و کلام امامیه در یک الگوی تازه، یکی دیگر از مباحث این مقاله است.
مقاله «مدرسۀ کلامی کوفه» به قلم حجت الاسلام اکبر اقوام کرباسی پژوهشگر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نگاشته شده است که در چکیده آن آمده است: کوفه در تاریخ کلام امامیه، به راستی جایگاه ممتاز و اهمیت ویژهای دارد. این برجستگی از آن روست که بازخوانیِ فکری و اندیشهورزیِ این دوره از تاریخ امامیه، سهم عمدهای در به تصویر کشیدن اصالت و استقلال تفکر امامیان خواهد داشت.
برخی تصویرگریهای تاریخی از این دوران، نشان از تعبد محض و غیر عقلانی این گروه در اعتقاد ورزی دارد. پارهای از مطالعات، تلاشهای عقلانی اصحاب امامیه در فهم معارف دینی را محدود به چند نفر و یا یک جریان محدود میداند، اما حقیقت آن است که امامیه در این دوره از تاریخ فکر خویش، مدرسهای از اندیشمندان و عالمان دینی در تاریخ برای خویش ثبت نموده که با وجود جریانهای مختلف فکری درون خود، میراثهای گران روایی و کلامی تولید کرده و از اینرو - در جهان اسلام - گوی سبقت را از دیگر جریانهای فکری ربوده است.
هواداران این جریانهای فکری هر کدام با روشهای خاص خویش، کوشیدهاند تا فهمی عقلانی از معارف به دست دهند. این داستان پیش روی امام معصوم رخ داده و از سوی ایشان نیز هدایت میشده است. خورشید این مدرسه پیش از شکلگیری مدرسۀ کلامی بغداد رو به افول میگذارد و میراث جریانهای فکری مختلف آن به قم و بغداد منتقل میشود.
مقاله «مدرسۀ کلامی قم» نام مقاله سید حسن طالقان، پژوهشگر پژوهشکده کلام اهل لبیت است. در چکیده این مقاله آمده است: با انتقال میراث حدیثی کوفه به قم در آغاز سدۀ سوم هجری مدرسهای با محوریّت شهر قم پدید آمد که اگرچه رویکردی حدیثی داشت و بزرگترین مرکز نشر حدیث بود، اما با دارا بودن ویژگیهای کلامی، در یک سلسله پیوسته از اندیشمندان و صاحبان آثار، نقش مؤثری در تاریخ کلام امامیه برجای گذاشت و مدرسهای کلامی پدید آورد.
مدرسۀ قم، در شیوه و روش کارِ کلامی ادامه جریان محدثْ متکلمان کوفه بود که با التزام و تکیه بر نص به تبیین معارف رسیده از اهل بیت: و به هنگام ضرورت، به دفاع از آن پرداخته و نظامی جامع از اندیشه امامیه ارائه نمود. این جریان البته اختلافاتی درون خود داشت که خطوط فکری مختلفی را در قم پدید آورد.
مقاله «امتداد جریان فکری هشام بن حکم تا شکلگیری مدرسه کلامی بغداد» به قلم آقای محمد جعفر رضایی پژوهشگر پژوهشکده کلام اهل بیت نگاشته شده است. در چکیده این مقاله می خوانیم: از مهمترین ابهامات تاریخ کلام امامیه رابطۀ دوره نخست کلام امامیه (مدرسۀ کوفه) با کلام امامیه در مدرسه بغداد در سده چهارم و پنجم است. سرشناسترین متکلم امامیه در دورۀ حضور هشام بن حکم است. در این مقاله سعی شده است تا امتداد جریان فکری وی و پیروانش را تا سده چهارم بررسی شود.
در همین راستا در بخش نخست، با پیگیری امتداد شاگردان این جریان فکری به این نتیجه رسیدیم که آراء کلامی این جریان فکری از طریق افرادی مانند یونس بن عبدالرحمن، محمد بن عیسی بن عبید، فضل بن شاذان، ابراهیم بن هاشم، علی بن ابراهیم و کلینی به بغداد منتقل شده است.
در بخش دوم نیز بدون توجه به سیر استاد و شاگردی به تأثیر اندیشههای هشام بن حکم در دیگر متکلمان امامیه در این بازۀ زمانی پرداخته شده و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که به مرور از میزان تأثیرگذاری اندیشههای وی کاسته شده و در افرادی مانند سید مرتضی به حداقل (مباحث مربوط به امامت) رسیده است.
«ابو عیسی وراق؛ از اعتزال تا گرایش به مدرسه کوفه» عنوان مقاله آقی عباس میرزایی پژوهشگر پژوهشکده کلام اهل بیت است. در چکیده این مقاله آمده است: ابو عیسی وراق، از معتزلیان شیعه شدهای است که نهتنها تغییر نگرش و گرایش او به مذهب حقه امامیه، مناقشهبرانگیز بوده و حتی اتهامها و اظهارنظرهای تند معتزلیان را در پی داشته، بلکه رویکردها و دیدگاههای کلامی او در راستای تبیین آموزههای شیعه نیز افزون بر جالب توجه بودن، توجه و حساسیت بسیاری از اندیشمندان شیعی را برانگیخته است.
در این مقاله به بررسی برخی دیدگاهها و رویکردهای وراق و سهم و نقش احتمالی او در گرایش کلام امامیه به اندیشههای اعتزالی پرداخته میشود.
در چکیده مقاله «ابر جُعفی؛ غالی یا متهم به غلو» که به قلم آقای مصطفی حقانیفضل، پژوهشگر پژوهشکده کلام اهل بیت نگاشته شده، آمده است: در میان شاگردان صادقین3 برخی شخصیتها تأثیرگذارتر، مشهورتر و جالبتوجهتر از دیگران بودهاند.
یکی از این شخصیتها جابر بنیزید جعفی است که بیشتر از محضر امام باقر7 بهره برده است. گرچه وی را از بزرگان امامیه خواندهاند و آثاری نیز برای وی نام برده شده است، اما گزارشهایی نیز وجود دارد که متضمن قدح و ذم اوست. پس از وفات جابر، غالیان نیز به او ابراز علاقه کرده و برخی از عقائد خود را به او نسبت دادند. آنان همچنین روایات و کراماتی را نیز به وی منتسب کردند.برداشتهای نادرست از اندیشههای این راوی پرکار، سبب شده تا چهرهای مخدوش و متهم به غلو از او ارائه شود.
در این پژوهش نخست بر اساس گزارشهای رسیده دربارۀ جابر جعفی به سیر زندگی علمی و اجتماعی او پرداخته شده و در ادامه گزارشهای مربوط به اتهام جابر به غلو بررسی شده است.
«عبدالله بن ابی یعفور؛ متکلمی ناشناخته از تبار محدثان امامیه» نام مقاله آقای حسین منصوری راد، پژوهشگر پژوهشکده کلام اهل بیت است. در چکیده این مقاله می خوانیم: عبدالله بن ابی یعفور از شمار اندک اندیشمندانی بود که همواره مورد تکریم امام باقر و امام صادق علیه السلام بودند. با اینهمه، اما ابعاد فکری و کلامی او چنان که باید و شاید مورد تحقیق قرار نگرفته است.گستره شناخت امروزین ما از او به تبحر وی در دانش قرائت قرآن، فقه و وارستگی اخلاقی محدود و خلاصه شده است. حال آن که تلاشهای اعتقادی او در تبیین معارف اهل بیت: چشمگیر بوده و بُعد کلامی او را آشکار میکند.
این نوشتار با نگاهی به تاریخ تفکر امامیه و بازنمود فعالیتهای اعتقادی عبدالله بن ابی یعفور در پی آن است تا نشان دهد که وی نه تنها محدثی بزرگ بلکه متکلمی برجسته است که به ترویج اندیشه امامیه در حوزههای مختلفی چون امامت اهتمام داشته و البته در شیوه و روش با متکلمان نظریهپردازی چون هشام بن حکم متمایز و متفاوت دارد./992/د102/ق